چرا با توافق نامه هسته ایی نمی توان خوشحال شد؟ - حنیف یزدانی
در نقد چند ادله طرفداران توافق نامه هسته ایی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ تير ۱٣۹۴ -  ۱۷ ژوئيه ۲۰۱۵


بعد از سالها انتظار و کشماکش میان غرب و ایران توافق هسته ایی در ۱۴ ژوییه توسط دو طرف امضا شد. اگر چه این توافق به دلیل از میان برداشتن سایه تهدید نظامی توسط غرب از سر کشور مایه خوشحالی ایرانیان شده است اما بسیاری از هموطنان نیز به درستی جاه طلبی های هسته ایی حکومت را مورد سرزنش قرار داده و با دیدی انتقادی به قرار داد نگریسته اند. اما احزاب اصلاحطلب و طرفدارنش همانند سابق برای حفظ شرایط موجود به توجیه شکست هسته ایی نظام پرداخته و مردم را بنا بر دیدگاهشان دعوت به تبدیل شدن به سیاهی لشگر حکومت کرده اند.

در این مقاله کوتاه سعی می کنم نظرات اصلاحطلبان حکومتی و غیر حکومتی درباره شکست هسته ایی وین را نقد کنم.
۱-جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است! این ضرب المثل حکیمانه ایرانی را ملی مذهبی ها (اصلاحطلبان غیرحکومتی) در توجیه شکست هسته ایی جمهوری اسلامی بیان کردند غافل از اینکه جلوی ضرر را وقتی می توان گرفت که از شرایط و تفکر و منطق ضرر و زیان خارج شد و اگر نه سیستم شکست خورده شکست را تکرار خواهد کرد. همانطور که جمهوری اسلامی شکست در جنگ در ۱٣۶٨ را بعد از شکست در گروگانگیری در ۱٣۶۰ و شکست در هسته را بعد از هر دو این واقعه ایران سوز تکرار کرده است. متاسفانه دوستان ملی مذهبی در سالهای اخیر نقشی بسیار مخرب داشته اند و گویی حقوق و ثروت ملی ایران در نظر ایشان چنان ناچیز است که آنرا دست و دلبازانه به مستبدان ایران ستیز و حماقتهایشان می بخشند! متاسفانه حرفها و توجیهاتی را که مستبدان و اصلاحطلبان حکومتی به خود اجازه نمی دهند بیان کنند این گروه به دلیل حضورش در اپوزیسیون به راحتی به خود اجازه می دهد بیان کرده و راه گریز را برای حکومت و استبداد فراهم کند.

۲- جمهوری اسلامی در برابر ابرقدرت جهان و ۵ قدرت بزرگ جهانی ایستادگی کرده است. این استدلال توسط هموطنانی به گرایشهای متنوع فکری همچون طرفداران حکومت، گروهی از چپ ها نظیر آقای علیزاده و طرفداران اقتدار ملی ایران بیان می شود. غافل از اینکه این هموطنان تنها در ظاهر مذاکرات و توافق نامه نگریسته اند و نخواسته اند به صورت عمیق به ماجرا بنگرند. سوال ساده اینجانب از این هموطنان این است که هدف اصلی یک کشور و ملت از نظر آنان چیست؟ آیا درگیری با شرق و غرب و هست و نیست کشور و ملت را فدای جاه طلبی، ایدئولوژی پوشالی کردن روش اداره صحیح مملکت است؟! آیا کشورهای شمالی چون نروژ و سوئد که کسی اسم روسای آن ها را نمی داند موفقترند و مردمشان در ارامش و راحتی به ابادانی کشورشان می پردازند و یا کشوری چون ایران که روزی نیست خبری از آن در صدر اخبار نباشد؟
اما تناقض و ناتوانی این استدلال به همین مسئله خلاصه نمی شود. درست است که جمهوری اسلامی در ظاهر به صورت استوار در مقابل قدرتهای جهانی ایستاده است و با آنان بر سر منافعش می جنگد اما در واقع حکومت ایران برای برداشتن تحریمها مجبور است به غربی ها باج بدهد و همچنین شرقی ها را نیز راضی نگه دارد تا از او نیمچه حمایتی به عمل بیاورند. از سوی دیگر در عرصه منطقه ایی، حکومت جمهوری اسلامی برای مقابله با اتحاد عربستان اسرائیل که به دلیل حماقتهایش علیه ایران شکل گرفته است نیاز به متحدان قوی جهانی دارد. این نیاز جمهوری اسلامی را هیچ قدرتی نمی تواند براورده نماید بجز امریکا که رهبرانش نمی خواهند منطقه خاور میانه یکسره میدان یکه تازی عربستان و اسرائیل باشد. اما این اتحاد برای ایران و جمهوری اسلامی خرج خواهد داشت و در واقع منجر به ورود بیشتر ایران به عرصه جنگهای منطقه ایی و پرداختن هزینه های بیشتر اقتصادی و جانی از سوی ایرانیان می شود. در واقع اوباما می خواهد بار هزینه های سرسام آور مدیریت خاور میانه را بر دوش کشورهای منطقه بگذارد و خود آنها را مدیریت کند. پس درواقع این استدلال برای خوشحالی کردن پوچ است.

٣-توافق هسته ایی باعث رونق اقتصادی می شود. بر کسی پوشیده نیست ارتباط با دنیای خارج و مبادلات اقتصادی و عملی برای هر کشوری در جهان امروز نیازی ضروری است. اما اگر بخواهیم مشکلات اقتصادی را به تحریمها خلاصه کنیم صد در صد دچار ساده انگاری شده ایم. ایران دارای منابع زیرزمینی فراوان است که توسط حکومتی مستبد و فاسد اداره می شود. در واقع برتری دموکراسی بر سایر شیوه های حکومتی فردی ایجاد عدالت به صورت سیستماتیک برای شهروندان و جلوگیری از فساد سیستم سیاسی و اقتصادی کشور است. در دموکراسی هاست که می توان برای رفع نیازهای جامعه و کشور برنامه ریزی کرد در حالی که به تجربه می دانیم حکومتهایی مانند ولایت فقیه قابلیت اصلاح و برنامه ریزی ندارند و به شدت دچار سو مدیریت و فساد گسترده هستند که با یک "کش ندهید" به کسی هم اجازه کوچکترین چون و چرا را نمی دهد. حال اگر بعد از رفع تحریمها پول های ایران به کشور بازگردد، حکومت استبدادی مانع سرمایه گذاری صحیح برای حل مشکلات جاری ایران و مردمش خواهد شد و چه بسا این پولها همانند دوران احمدی نژاد علیه حقوق ملی ایران و مردمش خرج شوند و بدبختی بر بدختی بیفزایند.
از سوی دیگر، اقتصاد ایران نیاز به سرمایه گذاری برای تولید دارد. ایران نیاز به ساخت کارخانه دارد نه محصول تمام شده در چین و اروپا و امریکا. در حالی که سخن مسئولان دولت و حکومت ایران چوب حراج زدن به منابع زیر زمینی ایران برای رفع نیازهای روزمره کشور است. هنوز یادمان نرفته است که روحانی و وزیرش برای تحریک غربی ها از قرار دادهای چرب نقتی صحبت می کردند. پس خیلی به این دلیل نیز نمی توان به پای کوبی جشن هسته ایی پرداخت.

دلایل دیگر هموطنان طرفدار توافق هسته ایی را نیز می توان نقد کرد ولی به دلیل نبود وقت سخن را در اینجا به پایان می رسانم. 


hanifyazdani@gmail.com