انجام وظیفه‌ حسن روحانی و دوراهی پیش رو - حمید علیالی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ تير ۱٣۹۴ -  ۱٨ ژوئيه ۲۰۱۵


توافق‌نامه‌ اتمی میان نمایندگان ایران و گروه‌ ۱+۵ امضا شد. حسن روحانی وظیفه‌ اصلی خود را به‌ انجام رساند . حال، آینده رئیس جمهور ایران به کجا خواهد کشید؟ در این نوشته‌ تنها به این موضوع خواهیم پرداخت.

در خرداد ۹۲ قبل و بعد از انتخابات چندین بار تأکید کردم که‌ حسن روحانی کاندید "مطلوب" رهبر جمهوری اسلامی است اما شاید بسیاری از مخاطبان متوجه‌ اصل مطلب نشدند. البته‌ باید در مفهوم واژه‌ "مطلوب" دقت بیشتری کرد تا با "مورد علاقه"‌ و یا "نزدیک" مختلط نشود. در آن زمان و در میان نامزدهای ریاست جمهوری، حسن روحانی با توجه‌ به‌ مجموعه‌ شرایط خود، تنها کسی بود که‌ می‌توانست هم مجال تنفسی برای رژیم مهیا کند و هم اینکه‌ جمهوری اسلامی و در رأس آن علی خامنه‌ای را از گردابی که‌ در آن افتاده‌ بودند، ولو بطور موقت خلاص کند. در غیر این صورت صفر کردن کمتر از ۱ درصد از آرا ( که‌ روحانی را در دور اول به ریاست جمهوری رساند ) کار مشقت‌باری برای برگزار کنندگان انتخابات نبود.

در نگاه حاکمیت، بحران اتمی و مشکلات موجود در روابط خارجی و بویژه‌ تأثیر مخرب آن بر اقتصاد کشور از اولویتی برخوردار بود که‌ به‌ زعم خود، در صورت حل این بخش، می‌شد باقی مسائل را حل و فصل کرد. در چنین شرایطی است که‌ می‌توان دریافت حسن روحانی "مطلوبترین" فرد برای مأموریت ویژه‌ایست که‌ رهبر جمهوری اسلامی حل آن را واجبتر از دیگر مشکلات می‌داند.

اکنون با امضای موافقتنامه‌ اتمی ( که‌ خارج از تصور نبود ) در واقع مأموریت ویژه‌ روحانی خاتمه‌ یافته‌ و بقیه‌ کارها را سردمداران حکومت خود می‌توانند انجام دهند و شاید نیازی به وجود روحانی احساس نشود.

از سوی دیگر با امضای موافقتنامه‌ و احتمال به یقین اجرای مفاد آن، رژیم جمهوری اسلامی از زیر فشار شدید خارج خواهد شد، امری که‌ بهترین فرصت را برای رأس حاکمیت فراهم می‌کند. البته‌ با توجه‌ به‌ سوابق موجود و سیستم حکومتی در ایران، تصور قاطع بر این است که‌ بازگشت سرمایه‌های بلوکه‌ شده کشور و نیز سهولت در امر داد و ستد و سرمایه‌گذاری در داخل و خارج بیشتر به‌ سود حکومت است تا مردمان ایران.

ادامه‌ این گام که‌ توسط دولت حسن روحانی ( و قطعا با رضایت کامل رهبری ) برداشته‌ شده، می‌تواند به‌ یافتن مسیر کاهش و رفع تنش با جهان و بهبود روابط خارجی بینجامد، تنشی که‌ طول عمر آن تقریبا برابر با سن جمهوری اسلامی است، که‌ حاکمیت آن را تنها راه نجات خود می‌بیند، حال با و یا بدون حضور روحانی. از همین رو رئیس جمهور کنونی که‌ سیاستمدار کم تجربه‌ای هم نیست احتمالا از همان روز اول این دوراهی را پیش روی خود دیده‌ است.

حسن روحانی در فعالیتهای انتخاباتی خود وعده‌هایی داد که‌ تقریبا همه‌ در سایه‌ مذاکرات هسته‌ای گم شده و تلاشی برای تحقق آنها صورت نگرفته‌ است. اکنون مردمان ایران و بویژه‌ رأی دهندگان به رئیس جمهور ( که‌ بیش از ۵۰ درصد واجدین شرایط بوده‌ و شمارشان کم نیست ) باید وی را مسئول اجرای وعده‌ها بدانند و از او بخواهند به آنچه‌ که‌ گفته‌ عمل کند. در همین حال بالا بردن سقف مطالبات، نظر به‌ امضای توافق‌نامه اتمی امری طبیعی است و باید دراولویت قرار گیرد.

مردمان ایران مطالبات بسیاری دارند که‌ لازم است آن را به شکلی مستمر و روزانه‌ بیان کنند. فقدان دمکراسی ، نبود آزادی بیان و دیگر آزادیهای فردی، نبود رسانه‌های آزاد و محدودیت در اطلاع‌رسانی، نقض گسترده‌ حقوق اقلیتهای اتنیکی، دینی و مذهبی، مطالبات ملی خلقهای ساکن در ایران و دهها نبود و نقض دیگر که‌ مردم هر روز به عینه‌ با آن روبرو می‌شوند.   

این درحالیست که‌ رأس هرم قدرت در کشور شاید به‌ قول معروف خرش از پل گذشته‌ و دیگر نیازی به روحانی نبیند. همین امر است که‌ حسن روحانی را خواسته‌ یا ناخواسته‌ بر سر دو راهی قرار می‌دهد. یا باید همگام با رهبری و رأس حاکمیت قدم بردارد که‌ قطعآ همسو با حرکت مردم نیست و یا باید مسیر خود را از آنها جدا کند.

برخی این پتانسیل را در رئیس جمهور می‌بینند که‌ بتواند با مدارای با طرفین و اتخاذ به‌ قول آنها "شیوه‌ اعتدال" هر دو سو را راضی نگهدارد، اما محتملا این امر منجر به انتخاب مجدد وی در دو سال دیگر نخواهد شد. چرا که‌‌ مردم از خواسته‌های خود نخواهند گذشت و بدقولی را هم فراموش نمی‌کنند و نه‌ طرف دیگر حاضر به‌ عقب‌نشینی از موقعیت و چشم پوشی از منافع خود است، آن هم منافعی که‌ توانسته‌ رتبه‌ ایران را در فساد دولتی به‌ بالاترینها برساند.

تغییر امری است که‌ هر زمان برای وقوع آن ممکن است .حسن روحانی می‌تواند با بهره‌گیری از توان رأی دهندگان که‌ قابلیت ایجاد یک بدنه‌‌ی اجتماعی قدرتمند را دارند و می‌توانند پشتوانه‌ای مستحکم باشند، در جهت اجرای وعده‌های خود گام بردارد.

البته‌ خود روحانی بهتر از هر کسی می‌داند که‌ دیگر از نظر خامنه‌ای مطلوبترین نیست و مطلوبیت او تا اینجای کار بود که‌ پایان یافته‌، از همین رو باید بدون فوت وقت مسیر خود را معین کند. یا در مسیر مردم و یا اسیر رهبر.