جنایت و مکافات - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
  
    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : تفکر انسانی
و باز شعری از خویی که در عین سادگی ، عمیق ترین برداشت را در ذهن ، می نشاند.
به سادگی این شعر از مولانا .
گر در یمنی تو با منی پیش منی / گرپیش منی تو بی منی در یمنی
این شعر خویی نیز در دو نگاه ، شکل گرفته است . یک سو خوی وحشیانه گربه ای که نه برای سیری شکم ، که شاید به فرمان حکمی غریضی ، کبوتر ها را کشته ، و در سوی دیگر کسی که در لحضه انتقام ریگی را در فلاخن به هدف نشانده است و فریاد هایی که بعد از شصت سال پشیمانی ، هنوز فروکش نکرده است .
حکایت امروزین داعش را مجسم کنید که با وحشیانه ترین شکل ممکن در راستای همان خویی که در باور مذهبیش ، به غریضه بدل گردیده است ، نه احساسی را ونه رحمی را در خود نمی بیند و می کند آن چه را که آن گربه کرده بود .
حال اگر ورق بر گردد و داعش بی هیچ حربه ای بر در بایستد . انتقام ، چه جایگاهی در این سوی اندیشه ما خواهد داشت ؟ در یک لحضه ریگی از فلاخن رها گردید و شعری در کلام خویی شکل گرفت که انسانییت با انتقام ، معنی نمی یابد . فریاد های ما بعد از رهایی از ظلمت این دوران ِ وانفسا ...... چه شکلی خواهد داشت؟
۶۹۲٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : گربهء هادی
گربهء هادی،باید نگه داشته شود؛ گربه سوارانِ مستبد را باید گیج و منگ کرد.و آن گربه سواران، با خوی مستبدی راباید پیاده کرد و یا بدر کرد و گربه را پروراند و شیر کرد : شیر اما نه شیرِ خورندهء دیگران ، بلکه شیری که هیبتش ! او را از گزندِ بد خواهان بدور کند و با آن هیبتش ،دادگری را در جهان پی بگیرد!.
۶۹۲٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ تير ۱٣۹۴