دو سروده


اکبر ایل بیگی


• از حیاط هتل، صدای آدم و آب می آید
آن سوتر دریا آبی تر از همیشه، شاید
آسمان رنگ بر تن دریا پاشیده است. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ تير ۱٣۹۴ -  ۲۱ ژوئيه ۲۰۱۵


 
 صدای آدم و آب


از حیاط هتل، صدای آدم و آب می آید
آن سوتر دریا آبی تر از همیشه، شاید
آسمان رنگ بر تن دریا پاشیده است.

با بانو با آفتاب در بالکن نشسته ام
گیسوی او چون ابر آویز پشت من
پستان ها از تشنگی خیره به دریا.




شعری با دو چشم سبز


پرسد: گرمی این ماسه ها از تن من است یا خورشید؟

پرسش او شعر است، حرکت سر، لب ها، شانه ها
کمر، پاهای او شعر است، شعری با دو چشم سبز.

سپس می ایستد به تماشای دریا، پشت او شعر است.