شادی های گذرا! - اردشیر قلندری

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : استحاله رژیم
"شکست استراتژی استحاله رژیم" پیامی هوشمندانه ،ناشی از نگرشی خاص ،نظاره گری خاص، به برادران زحمت کش گمنام و هویدای جمهوری اسلامی، مواظب این مار های خوش خط وخال ،مانند : امثال "نگهداری یان "باشید.
۶۹۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : ایا انصافا این خود را گول زدن نیست
جناب محمود از ایران
ایا سیطره دلال ها، و انواع اقسام کمبود ها در ایران، ناشی از تحریم ها بود که حالا با برداشتن انها( البته اگر انرا بردارند) مسٔله حل شود؟ پس چرا کمبود پورشه اخرین سیستم بوجود نیامد! پس چرا بجای توجه به خواست معلمین، بگیر و ببند ادامه دارد و بهبودی حتی جزیی در این گونه مسایل نمی بینیم؟ برزویه طبیب
۶۹۴۰۴ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : بهروز دوم

عنوان : حزب!! طبقه کارگر!!!
اوه اوه! حزب توده بعد از این همه گاف دادن که بخشی از آن با شراکت جناب نگهدار انجام شد و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را به دره نابودی سوق دادند هنوز برای خودش تعارف تکه پاره می کند: حزب طبقه کارگر ایران! مزاح نفرمایید.
۶۹۴۰٣ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : محمود از ایران

عنوان : انکار تلاش برای منافع مردم بی انصافی نیست؟
شاید من با بعضی از مواضع فرخ نگهدار موافق نباشم و بر آنها نه ایراد که انتقاد منطقی داشته باشم. اما شرط انصاف نیز نیست که از تکاپوی او در جهت تشویق دولت روحانی به ادامه مذاکره و ترک نکردن میز آن تحسین نکنیم. تلاش شبانه روزی و دیرپای فرخ نگهدار از بدو مذاکره هسته ای غیرقابل کتمان است . او با تمامی قوا به اشکال گوناگون مقاله، گفتگو و مصاحبه تلویزیونی سودبرندگان از تحریم را که دلالان و واسطه ها باشند را افشا و از مشکلات ناشی از تحریم سخن گفت که چون بختک بر سینه مردم ، جوانان بیکار و سرگردان، بیماران بی دارو و نومید فشار می آورد. فرخ اگر موضع حزب توده مدل نامه مردمی را به چالش می کشاند کار درستی کرده زیرا سیاست حالت منشوری دارد. درست است که در زمینه بحران هسته ای یکطرف دولت های تحریم کننده و تحریم شونده بوده و هستند و طرف دیگر ملت ها از جمله مردم ایران. دفاع فرخ از تداوم مذاکره ممکن است در ظاهر حمایت از حاکمیت را نشان دهد اما نقطه اساسی مردم تحت سیطره حاکمیت و تحریم هم هست. تلاش فرخ برای لغو تحریم ها به چپاول واسطه ها و دلال های داخلی پایان خواهد داد. یکطرف دفاع مفید فرخ منجر به در دسترس قرار گرفتن دارو برای بیماران سرطانی و صعب العلاج می باشد حالا هم از رهگذر توافق بقا حاکمیت ایران تضمین می شود موضوعی مطلق نیست. زیرا مردم تحت سلطه دلالان و گرانفروشان برآمد تحریم، توان مبارزه حتی صنفی را نخواهند داشت تا چه برسد به قول آقای عاصمی پایان بخشیدن به رژیم ایران شود. آقای عاصمی که نوشته اند:" ...تنها راه ممکن حل ”تضاد عمده“ در دوران کنونی در ایران، پایان بخشیدن به رژیم دیکتاتوری است. ”جبهه گسترده ضد دیکتاتوری“ که وظیفه حل این تضاد را به عهده دارد، از ارزیابی دقیق شرایط عینی حاکم بر ایران نتیجه می شود. نهایتاً وسعت و توانمندی این جبهه، شکل این گذار را تعیین خواهد کرد..." این خوب است ولی آیا از شرائط داخل کشور چقدر اطلاع دارند که با اطمینان شعار می دهند. شیوه مبارزه و چگونگی طرح مطالبات در داخل در هر قسمت جنبش متفاوت است. مثلا تاکتیکی که زنان در مبارزه اجتماعی بکار می بندند با شیوه مبارزه صنفی کارگران در موسسات تولیدی متوسط و بزرگ تفاوت دارد.
۶۹٣۹۴ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : علتِ این عدمِ وقوف را، در نبودِ اراده برای ارائه تعریفی مشترک از اتحاد یا جبهه می بینم
آقای عاصمی گرامی، شما بصورتی آشکار و زیبا می نویسی؛ «...تنها راه ممکن حل ”تضاد عمده“ در دوران کنونی در ایران، پایان بخشیدن به رژیم دیکتاتوری است. ”جبهه گسترده ضد دیکتاتوری“ که وظیفه حل این تضاد را به عهده دارد، از ارزیابی دقیق شرایط عینی حاکم بر ایران نتیجه می شود. نهایتاً وسعت و توانمندی این جبهه، شکل این گذار را تعیین خواهد کرد...»

از جایی که به مانند شما معتقدم پرداختن به حل ”تضاد عمده“ حائز اهمیت است، و نیز از جایی که می پندارم، رعایتِ منطق و پرداختن به واقعیات از شروط اساسی حل ”تضاد عمده“ است، میخواهم، با قدری موشکافی کنجکاوانه در گفت و نظرِ فوق شما، به موضوع شفافیت بیشتری دهم

سالهاست از اتحاد یا ”جبهه گسترده ضد دیکتاتوری“ سخن به میان آمده و همچنان یکی از موضوعاتِ با اهمیتِ اجتماعاتمان است. و از جایی که این اتحاد یا جبهه به واقعیتی واقعا موجود بدل نشده، علتِ این عدمِ وقوف را، در نبودِ اراده برای ارائه تعریفی مشترک از اتحاد یا جبهه می بینم. و تا زمانی که همه نیروهای واقعا موجودِ جامعه امان برای به کرسی نشاندنِ خواستهایِ حداکثری خود در اتحاد و یا جبهه، به مذاکرات یا بحثهای مربوط به اتحاد وارد شوند، موضوعِ رسیدن به تعاریف مشترک هرگز به انجامی نخواهد رسید

وسعت و توانمندی این اتحاد یا جبهه بستگی مستقیمی با واقعگرایی نیروهای شرکت کننده در آن دارد.
و آنچه که میتواند ضامنِ مطمئنی برای این واقعگرایی باشد، ترویج آزادی بیان و بر هم زدنِ بساط ممیزی و خود ممیزی(سانسور و خودسانسوری) است. چه غیر این باشد، طرحهای آویخته از گوشه های تاریک و مبهم اذهان و اجتماعات، همواره سدی بزرگ در راهِ پیشرفت اجتماعاتمان بوده و همچنان خواهند بود
۶۹٣٨٨ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : فرهاد عاصمی

عنوان : شکست استراتژی ”استحاله رژیم“ و نگرانی فرخ نگهدار!
حمله غیر مستدل و میان تهی فرخ نگهدار به موضع انتقادی حزب توده ایران نسبت به امضای توافقنامه بر سر مساله ”اتمی“، که آن را «موضع گیری عقده ای و از سر خشم» می نامد، ریشه در واقعیت دیگری دارد که شکافتن آن می تواند کمک باشد برای شناخت و درک ”تضاد عمده“ حاکم بر جامعه ایرانی در شرایط کنونی.
۱- رژیمی که با موفقیت بزرگ در شکست سیاست ”تحریم“ امپریالیستی روبرو باشد، شرایطی را که به این پیروزی انجامیده است بزرگ می دارد و در منظر دیدگاه قرار می دهد. پیروزی به دست و بال عملش آزادی می بخشد.
رژیم دیکتاتوری حاکم بر ایران اما نه تنها اسماعیل عباس عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان ایران را آزاد نمی سازد، بلکه به گزارش «حقوق معلم و کارگر» بیش از صد معترض معلم را در برابر مجلس اسلامی به بند می کشد که در اعتراض به دستگیری عباس عبدی تجمع کرده اند؛ زنان ایران را از دیدن بازی والیبال که به گفته خانم معاون امور زنان رئیس جمهور روحانی تا چند سال پیش ممکن بود، از دیدن بازی منع می کند. لیستی که می توان بی نهایت ادامه داد.
۲- مقایسه «نوشیدن جام زهر» در پایان تداوم بی خردانه جنگ علیه عراق پس از آزادی خرمشهر و همین نوشیدن با عنوان «نرمش قهرمانانه» مستدل است. هر دوی این سرکشیدن های زهر که به مردم میهن ما تحمیل شد، در پایان شکستِ سیاستی ضد مردمی و ضد ملی تحقق یافت که ارتجاع حاکم راست علیه تثبیت انقلاب بهمن و اکنون به منظور تدارک ایجاد وابستگی به نظام اقتصاد امپریالیستی به مردم میهن ما تحمیل کرده است. سیاستی که با این هدف واهی که بقای خود را تضمین کند، همراه است.
پایان ”تحریم“ها که دقیق تر «تعلیق» آن هاست و در مصوبه شورای امنیت نیز تثبیت و مکول به تائید سازمان کنترل انرژی اتمی در وین گذاشته شده است، تسلیم به پایان دادن به سیاستی است که علیه منافع ملی مردم میهن ما در جریان بود. ثروت های نجومی هزینه شده در این پروژه، به حساب نسل امروز و آینده مردم میهن ما بر باد داده شده است، به جای استفاده بهینه از آن برای بهبود شرایط زندگی مردم.
۳- امضای این توافقنامه نه تنها تضمینی برای بقای رژیم دیکتاتوری نخواهد بود (سرنوشت لیبی و سوریه چنین می آموزد!)، بلکه برعکس، شرایط مساعدتری را برای به مورد اجرا گذاشتن برنامه استراتژیک امپریالیسم آمریکا به منظور تحقق بخشیدن به ”نقشه خاورمیانه بزرگ“ برای این کشور ایجاد کرده است. وابستگی اقتصادی ایران به نظام سرمایه مالی امپریالیستی که از طریق اجرای سیاست ضد مردمی و ضد ملی ”خصوصی سازی و آزادی سازی اقتصادی“ قریب به سی سال ایجاد شده است، و از دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با حکم غیرقانونی ”رهبر“ به سیاست رسمی دولتی تبدیل گشته، با امضای این موافقتنامه تشدید خواهد شد. وابستگی اقتصادی گام به گام به تعمیق وابستگی سیاسی فرا خواهد روید.
تجربه اخیر یونان در این باره آموزنده است. با تسلیم سیریزا و تائید سیاست ”ریاضت اقتصادی“ی دیکته شده توسط سرمایه مالی امپریالیسم اروپایی در مجلس یونان به کمک رای احزاب راست، خصوصی سازی ۱۴ فرودگاه از تمام فرودگاه ها در یونان را به وظیفه روز دولت تسلیم شده، بدل ساخت. این ۱۴ فرودگاه، فرودگاه های سودآور هستند. فروش این فرودگاه ها که باید ۵۰ میلیارد یورو به صندوق دولت سرازیر کند، همانند ۹ میلیارد قرض جدید در هفته اخیر، تنها برای بازپرداخت قرض و سود گذشته به کار گرفته خواهد شد! آیا این وابستگی سیاسی، به دنبال وابستگی اقتصادی نیست، نشان تبدیل شدن یونان به نیمه مستعمره نظام مالی امپریالیستی نیست؟ آیا نشانی می توان یافت که دال بر نفی قرار نداشتن دولت روحانی و کلیت نظام سرمایه داری حاکم در ایران پس از امضای توافقنامه در چنین وضعی باشد؟
۴- گذار از دیکتاتوری در ایران، بدون حذف آن، ناممکن است. شرایط حاکم در ایران که به گوشه ای از آن اشاره شد، نشان می دهد که تنها راه ممکن حل ”تضاد عمده“ در دوران کنونی در ایران، پایان بخشیدن به رژیم دیکتاتوری است. ”جبهه گسترده ضد دیکتاتوری“ که وظیفه حل این تضاد را به عهده دارد، از ارزیابی دقیق شرایط عینی حاکم بر ایران نتیجه می شود. نهایتاً وسعت و توانمندی این جبهه، شکل این گذار را تعیین خواهد کرد.
آن هایی که همانند فرخ نگهدار به سراب «توهم زایی» در باره ”استحاله رژیم“ چنگ می زند، جز پولمیک میان تهی، ”استدلالی“ برای گویا درست بودن امید واهی خود ارایه نمی دهند. در همین نوشتارِ گویا ”انتقادی“ و با حسن نیت و با زبانی دوستانه، فرخ نگهدار برای درستی «سیاست ها و اقدامات حکومت»، کلمه ای باب استدلال، مطرح نمی سازد. او درستی سیاست دولت روحانی و مدافعان آن را که «قضاوت بی غرضانه و منصفانه» می نامد، می خواهد از این طریق گویا به اثبات برساند که ارزیابی حزب توده ایران را در بیانیه آن، ”مغرضانه و غیرمنصفانه“ بنماید که گویا ریشه ذهنی و عاطفی و نه مستدل، منطقی و عینی دارد!
۶۹٣۶۹ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : یک وطن پرست ایرانی و یک توده ای
وقتی یک فرد نظراتی را ارائه میدهد شنوندگان ویا خوانندگان نظر، هر کدام با ذهنیتی که نسبت به مسائل یافته اند نظرات فرد نظر دهنده را مورد بررسی قرار می دهند. و در مورد آن قضاوت خواهند کرد .اگر فردی در ایران زمین، خویش را توده ای معرفی کند و با همان هویت سیاسیش نسبت به مسائل موضعگیری داشته باشد این موضعگیری از طرف یک وطن پرست ایرانی با دیدهءشک نگریسته می شود . اگر چه آن تو ده ای را هموطن خود می داند. در این رابطه اولین چیزی که به ذهن وطن پرست ایرانی می رسد اینست: آیا می توان به این هموطن توده ای در رابطه با مسائل ملی و سرزمینی اعتماد کرد؟ چرا این پرسش و این ذهنیت برای فرد وطن پرست ایجاد می شود؟ آیا این حق را باید به وطن پرست ایرانی داد؟ گروهی بر این عقیده اند : که حق با وطن پرست ایرانی است! آن هم بدلایل تاریخی و موضعگیری توده ای ها و مبانی اعتقادیشان. ::::::ایرانیان وطن پرست تجربه تلخِ اقداماتی از آنان را فراموش نکرده اند! البته اقداماتشان در آن دوران ناشی از اعتقادشان به ادبیات چپی بوده که خود را سخت انترناسیونالیستی می دانستند و محوریت کشوری بنام شوروی را سخت وفادارانه پذیرفته بودند. بطوریکه: در یک تصمیم گیری برای منافع شوروی و منافع سرزمین خویش، ارجحیت با کشور شوروی می بود. و گاها" چنان پیش می رفتند که بصورت ستون پنچم شوروی در می آمدند و حتی افتخارا" جاسوسی کشور شوروی را نیز می پذیرفتند!.آن تجربه تلخ ،باعث محتاط شدن ایرانیان وطن پرست در بر خورد با مسائل مطروحه از طرف توده ای ها بشود و حتی با دیده شک به آنان بنگرند . چون وطن پرست می گوید:آنان هنوز با دیدگاهی انترناسیونالیستی آنهم از نوع پررنگش به مسائل می نگرند . و این بدین معنی است که اولویت اول منافع ملی سرزمینی مطرح نخواهد بود. آنان درست است کشور شوروی را ندارند اما با بر ساخته ای بنام امپریالیسم و امپریالیست امریکا و غرب می توانند هر حرکت ضد ملی و ضد منافع سرزمینی را با دیدگاه خودشان توجیه کنند و حرکاتی ضد منافع سرزمینی را پی گیری و تبلیغ کنند . با دیدی دیگر چون با دمکراسی و تکثر گرایی زاویه شدید دارند در حرکتهای ملی مشکل آفرین خواهند بود .::::: به امید تشکیل حزبی ملی با ادبیات چپ که منافع سرزمین خویش در اولویت کارش باشد و دمکراسی و تکثر گرایی را وفادارانه پی گیر باشد.
۶۹٣۶۷ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۴       

    از : شباهنگ

عنوان : انسان‌های طراز نوین
آقای قلندری،
چون از «دیو و دد ملول» هستید و «انسانتان آرزوست»، من نام یکسری از «انسان‌های طراز نوین»‌ را برایتان فهرست می‌کنم تا به آنان مراجعه کنید شاید کمی از ملالتان کاسته شود. «رفقا» به ترتیب اهمیت: استالین، بریا، باقروف، مائو، کیم ایل سونگ، پل پت، ینگ ساری، لئونید برژنف، کیم جو ایل، نیکلای چائوشسکو، والتر اولبریخت، گوستاو هوزاک، یانوش کادار، اریش هونکر و آخرین بازمانده‌ی آنان کیم جونگ اون! اگر ترازنامه‌ی حکومتی این افراد را خواستید، بفرمایید تا خدمتتان عرض کنم. ولی انصافا فهرست قربانیان این نظام‌ها را مطالبه نفرمایید چون لیستی حدود ۱۰۰ میلیون نفر خواهد بود!
۶۹٣۶۲ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : آقای بهروز
دست شما درد نکند. اما آیا دیگر به فاکت و سند نیاز است؟ کسی که تا به امروز این امور را نمی داند، مطمئن باشید که تا ابد هم نمی خواهد بداند. بسیاری از این دوستان نمی خواهند بدانند. همانطور که نمی خواهند بپذیرند که امثال نگهدار مدتهاست به ... تاریخ پرتاب شده اند.
۶۹٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۴       

    از : بهروز

عنوان : مصاحبه تاریخ ایرانی با محمدعلی عمویی
همچنین حزب توده در سال‌های اول انقلاب ارتباط خوب و موثری با سازمان‌های اطلاعاتی و قضایی ایران داشت و اطلاعات خائنین را در داخل کشور به آن‌ها می‌داد. نمونه‌اش در جریان ترورهای فرقان بود که من شخصا چند باری به اوین رفتم و به آقای لاجوردی این اطلاعات را در مورد چند نفر از اعضای فرقان دادم اما در کمال تعجب نه تنها برخوردی با آن‌ها نشد بلکه با اعضای گروه و حزب ما برخورد می‌شد و این واقعا برای ما سوال بود که چرا باید این برخوردها صورت بگیرد و افرادی که ما معرفی می‌کردیم و با سند و مدرک هم آن‌ها را به حکومت معرفی می‌کردیم با آن‌ها برخوردی نمی‌ش...........ا قای اردشیر قلندری
این تاریخ پر افتخار حزب شماست . دیگران را متهم نکنید. اگر این رژیم جنایتکار هست که هست سابقه حزب شما در همکاری با ان همه جنایات از کارنامه حزب طراز نوین شما میباشد.این مصاحبه چند هفته پیش انتشار یافت.
۶۹٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲ مرداد ۱٣۹۴       

    از : باران مویدی

عنوان : فراموش نفرمایید
آقای توده ای محترم
نسل پیش از شما پس از اشتباه ها و چپ وراست زدن های حزب در دوره ای نهضت ملی وشکست کامل سیاست حزب، دستکم این شجاعت را داشت که در پلنوم وسیع سال ۱۳۳۷ از خود انتقاد کند و خطا های خود را آشکارا بیان و به جای لا پوشانی مسئولیت خود در شکست جنبش به دوش گیرد
آیا شما هم این شجاعت را دارید که مسئولیت حزب توده را در حمایت از ارتجاع دینی ، همکاری با جمهوری اسلامی و پشتیبانی از دژخیمان را بپذیرید و از مردم ایران پوزش بطلبید ؟دژخیمانی که با همه ی خوش رقصی هایتان بی رحمانه سرکوبتان کردند
حزب شما هر بار که جنبشی توده ای در ایران به راه افتاد شیپور را از سر گشادش زد
در نهضت ملی به جای پشتیبانی از مصدق تا توانستید به او ضربه زدید در انقلاب ۵۷به جای ایستادگی در برابر اسلام سیاسی وارتجاع افسار گسیخته، کوشش برای همبستگی نیروهای سکولار و ضد ارتجاعی ،همه توان ، دانش و تجربه ی خود را در خدمت رژیم دینی نهادید و سرانجامش را هم دیدید
آکنون پرسش این است که در جنبش آینده ی مردم ایران چه خواهید کرد و سه باره چه ضربه ای خواهید زد ؟
خوشبختانه روزنامه ها ، اعلامیه ها واسناد حزب شما در آن سالها هست و مردم
کردار ها و گفتارهای شما را فراموش نمی کنند
البته مردم جنایت های رژیم (از جمله نابودی توده ای ها )را نیز از یاد نمی برند
روی گذشت زمان و فراموشی مردم حساب نکنید
۶۹٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : خوشم می آید که ...
این آدم هر بار شما ها را به تله می اندازد و با هر اظهار نظری، ناخواسته با نوشتن مطلب در باره اش، برایش تبلیغات راه می اندازید. هنوز که هنوز است متوجه نشده اید.
۶۹٣۴۲ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : الف رستمی

عنوان : تحریف
آقای قلندری شما نظرات خودتان را از زبان خودتان بگویید.
به نظرم نمی رسد آنچه شما دارید از آن دفاع می کنید عینا نظر حزب باشد.
به این جملات دقت کنید.
«این توافق شکست خفّت‌باری برای سیاست‌های ضدملّی رژیم ولایت فقیه و در رأس آن علی خامنه‌ای در پیشگاه مردم ماست که بی‌شک خوشایند افکار عمومی و یکی از علّت‌های شادی و جشن سرور مردم پس از انتشار خبر توافق هسته‌یی روز سه شنبه است.»
«مردم ما خوب می‌دانند که این عقب‌نشینی سیاسی خرد کننده ای برای رژیم حاکم و امری مشابه با «نوشیدن جام زهر» قبول آتش‌بس در جنگ فاجعه‌بار با عراق در دههٔ اوّل پس از انقلاب بهمن است و به‌ حق از آن خوشحالند و امید دارند که در آینده شاهد شکست های بیشتر برای رژیم و ایجاد فرصت های جدی برای حرکت به سمت تحقق حقوق پایمال شده شان باشند.»
اعلامیه حزب شادی مردم را می ستاید، اگر چه ماهیتی متفاوت برای این شادی قائل می شود. مردمِ «نامه مردم» قطعا توده های مردم و زحمتکشان اند.
پیشبرد این مذاکرات به نظر من تماما منفی نیست در میان هزاران عیبی که داشته، خطر یک رویارویی بزرگ با ناتو که متاسفانه بسیاری اصلا جدی نگرفته اند را به شدت کاهش داده است. مردم ما عراق، افغانستان، لیبی، سوریه را می بینند و نسبت به فروپاشی کشور در بحران های بین المللی مورد نظر صاحبان صنایع نظامی درست مثل سرکوب آزادی، درست مثل دامن زدن به فقر خانمانسوز، درست به اندازه یک اقتصاد سراپا فساد و غارت و یک فرهنگ منحط نابودکننده و خطر یورش سرمایه های قمارخانه ای غارتگر بین المللی حساس اند.
مبارزه در راه صلح درست به اندازهٔ مبارزه در راه آزادی و عدالت ارزشمند است.
شما جلو می افتید و با نظرات یکسویه خود و برداشت یکجانبه از اعلامیه حزب در عمل دوگانه ای را می سازید که فرخ نگهدار ها می خواهند آن را دامن بزنند.
به نظر من این کار صحیحی نیست.
من و شما اجازه نداریم برداشت خودمان را از زبان حزب عنوان کنیم و نظرات شخصی مان را نظرات حزب توده ایران بنامیم. بهتر است نظرات شخصی خود را بگوییم و بدانیم حد اکثر یک نظر است، همه عینا یک طور نگاه نمی کنند.
فرخ نگهدار سال هاست سخنگوی جریاناتی از ائتلاف حاکم است و از سیاست های رفسنجانی و اعتدالیون پشتیبانی می کند. اینکه بر همزمانی حمله او به حزب با حملاتِ بی سابقه در دوران اخیر ِ رژیم، دست گذاشته اید، بسیار کار درستی است.
به نظر می رسد با نزدیکی جمهوری اسلامی و آمریکا (پس از افت خیزهای طبیعی اش) چپ زمینهٔ قوی تری بعنوان اپوزیسیون پیدا خواهد کرد. بسیاری مواضع شبه اپوزیسیونی مانند فرخ نگدارها رنگ می بازد و بسیاری از آدم های سابقا زیر زمینی مثل «امیر تاتلو » های رپ خوان تا حد کارمندان وزارت خانه تغییر ماهیتشان اشکار می شود. حزب توده ایران و به طور کلی چپ ها چه با توجه به برآمد جهانی چپ و چه با توجه به تغییر وضعیت کشور ، به همین جهت اهمیت کیفیتا تازه ای پیدا می کنند و «خطرناک» می شوند، و گر نه رهبر معظم کلاس درس «خارج» اش را نمی گذاشت شوهای بدنام اعترافات تلویزیونی را دوباره تماشا کند و در باره آن به به اصطلاح نسل جوان توضیح دهد.
طوفان هایی در پیش است. ناخدای کشتی در هم شکسته به درستی متوجه شده است.
۶۹٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : منصور بهمنی

عنوان : بریده از مردم
با عرض سلام و ارادت
خوب بود که همه با شفافیت کامل مواضع خود را اعلام کنند و از شعار های خسته کننده پرهیز نمایند.ایا به نظر آقای قلندری، اصولا جنبش اصلاح طلبی که در رأس آن خاتمی قرار گرفته وجود دارد یا خیر؟این جنبش عقیده دارد که در ایران با انتخاب آقای روحانی ، یک چرخشی در حاکمیت به نفع مردم صورت گرفته و سران اصلاح طلب چه آنها که نظیر تاج زاده در زندان اند و چه آنهایی که نظیر خاتمی ،نیمه آزادند، با تمام وجود پشتیبان این دولت هستندحال شما به مردم هشدار میدهید که آب از آّ ب تکان نخورده و کماکان احمدی نژادی دیگر بر قدرت تکیه زده است وبنابر این جایی برای دفاع از آن نیست و در جهه راست ها بر علیه این دولت بسیج شوید.از روی جبهه بندی جهانی نیز مبتوان به همین نتیجه رسید. جناح های افراطی آمریکا ،اسرائیل و...نیز از تغییراتی که در حاکمیت ایران پدید آمده نگران اند .

اصولا" به نظر آقای قلندری مردم باید چگونه بفهمند که ظرفیت رژیم برای تغییرات با توجه به شرایط جهانی،منطقه و داخل، چه میزان است و باچه شاخصی متوجه شوند که تغییر مثبتی ، هر چند کوچک صورت گرفته است.رژیم دیکتاتوری شیلی و آرژانتن هم دست به جنایت زدند و در آرژانتین ۳۰ هزار نفررا سر به نیست و برخی نوزادان آنها را به نظامیان دادند.این رژیم ها با یک فرایند اصلاح طلبی کنار رفتند و یک نفر از این جنایتکارا ن اعدام نشدند.آیا در آنجا چپ ها از این تغییر حمایت نکردندخوب است که آقای قلندری از آسمان فرود آیند و پا روی زمین بگذارند و در پس شعار های ماورای چپ و غیر واقعی همان مواضع راست ها را نگیرند.هر یک از خارج نشینانی که جنبش درون را با رهبران مشخص آن،تأکید میشود مشخص آن، نبیند ،به خیرش امیدی نیست ،پس کوشش کنند که شر مرسانند.
در کوباچپ سر کار بود و در یونان قدرت را اخیراً گرفتند، هردو مجبور شدند خود را با شزایط وفق دهند و وافع بینانه،کوتاه بیایند،حال ما یک شبه از دولت جدید میخواهیم که تمام مشکلات دوران را حل و در وحله اول تمام جانیان فتل های ۶۷ را اعدام کند.
باز هم باید تکرار کرد که سیاست درست، علم اداره ،ممکنات است ،نه آرزوها و توهمات
۶۹٣٣۶ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مهم ترین نقطه امید آنها این بود که ما نگاه سیاسی خود را بر اساس رفتار آنها با خود تنظیم کنیم
اردشیر گرامی، گمانم بر این است، که فرخ را میتوان از بسیاری از جهات در معرضِ انتقاد قرار داد، اما نه بواسطه این نقل قول که شما از ایشان نقل کرده ای؛
[نگهدار می نویسد: "در دهه شصت مهم ترین تاکتیک و نقطه امید حکومت این بود که ما را چنان بکوبد که فقط به خشم آئیم و مرگ بر بگوییم و محکوم کنیم و بس. در آن سال ها مهم ترین نقطه امید آنها این بود که ما نگاه سیاسی خود را بر اساس رفتار آنها با خود تنظیم کنیم، تهی از هرگونه منطق و بیگانه با روندهای سیاسی واقعی".]

به گمان من اینجا حق با فرخ است، چرا؟، چون "ما" علیرغم آنکه، آن زمان هم درست مثل امروز در تفرقه کامل بودیم، ولی هر یک از "ما" دارای توانی و ریشه ای واقعا موجود در جامعه بود.
و از جایی که در فرهنگِ استبدادیِ مسلط بر جامعه ایران، هیچیک از نیروهای موجودِ در جامعه، هرگز نتوانسته و همچنان نمیتوانند هیچ تشکلی را در کنار و یا مقابل خود ببینند، و همه چیز و همه نیروها باید محلول در هم باشند.
بنابراین غالباً تقابل نیروهای موجودِ در جامعه با یکدیگر، نه بر اساس منطق و تحلیلهایی بر اساسِ واقعیاتِ موجود، بل با ایجادِ بلوا و آشوب پیش می رود.
درست بر همین مبنا نیرویی به نام ج.ا برای تثبیت پایه هایِ حکومتِ بی رقیب خود در دهه شصت، محتاجِ برافروختن بلواهای دهه شصت بود، که انجام و عاقبتش به فاجعه دهشتناک ملی تابستان ۶۷ ختم شد.

اما فرخِ دهه شصت و دوستانِ پیرامونیش را میتوان به بادِ شدیدترین انتقادات گرفت، چرا که در مقوله اتحاد تخطی کرده، و بدونِ نظر داشتِ اوضاع اجتماع، مقوله اتحاد را به شکلی اراده گرایانه به سمت وحدت سوق دادند.
به بیانی دیگر، حزب توده ایران، علیرغم کوششهای جان سختانه و توانفرسایش، از آغاز تأسیس خود، توسطِ نیروهایِ دستِ راستی اجتماع در مظانِ اتهامات درست و غلطِ فراوانی قرار داشته است، و این همه، همواره وقت و نیروی زیادی از حزب را بخود اختصاص داده و می دهد، و در این گیرودار، فرخ و دوستان پیرامونی ایشان، همه دوستانِ فدائی را سوار بر کشتی اتحاد، به سمتِ کشتی حزب، که رهبران خوشنامی چون زنده یاد احسان طبری داشت، می راندند.

گاهاً با خود می اندیشم، اگر فرخِ دهه شصت در همگامی با زنده یاد کیانوری و دوستانش، کشتی های اتحادِ حزب و سازمانِ به موازاتِ یکدیگر قرار گرفته را، که با هم به سمت هدف مشترکی(آزادی و عدالتِ اجتماعی) در حرکت بودند، وادار به تغییر تاکتیک نکرده، و اتحاد را به وحدت، یعنی میخ کوبی کردن دو کشتی مستقل به یکدیگر، امر نکرده بودند، شاید این دو کشتی بهتر میتوانستند در مواجهه با امواج سهمگین دهه شصت، طاقت آورده، و توسط مجموعه ای به نام ج.ا از صحنِ علن اجتماع به بیرون رانده نشوند

امروز هم معتقدم، اگر دوستانِ پیرامونِ طرحی به نام "پروژه وحدت" بجای کوشش برای محلول کردن نیروها در یکدیگر، سعی در احترام به نقاط اختلاف کرده، و با تأکید بر نقاطِ اشتراک در منشوری مشترک ، اتحادی مستحکم پیرامون منشور مشترک سامان دهند، به نتایج بهتر و مطلوبتری خواهند رسید

در خاتمه لازم می بینم که بگویم، وجودِ جناحهای مختلف در هر حزب و سازمانی، حاکی از وجودِ زندگی و احترام به اندیشه در آن مجموعه است، بنابر این مقدمه، با شما که می نویسی، «...هرگونه اندیشه دیگری در راستای تقسیم حزب به جناح های مختلف اشتباه...» و از این راه وجودِ اندیشه ها و جناحهای مختلف در یک حزب را نوعی بیماری قلمداد می کنی، نمیتوانم توافق داشته باشم، چرا که وجودِ اندیشه های گوناگون در یک مجموعه، امکانِ خطا را به نحوِ چشمگیری کاهش می دهد
۶۹٣٣۵ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : انشعاب در احزاب بعد از حمله امری طبیعی است!
هم حزب و هم سازمان اکثریت" و هم دیگران" انشعاب دادند و هنوز از این نابسامانی نجات نیافته اند!.

سؤال من این است که ، چرا سعی نمیشود همجهت شوند با اینکه نقاط مشترک فراوانست؟
۶۹٣۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ مرداد ۱٣۹۴