شیدان وثیق و دل ازرده قدرت طلبان - برزویه طبیب



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲ مرداد ۱٣۹۴ -  ۲۴ ژوئيه ۲۰۱۵


پروژه وحت چپ، به دلایل عینی و ذهنی عدیده ای دچار وقفه شده است. بخشی از این دلایل به ذهنیت عناصر سهیم در این پروژه مربوط هستند. و بخشی دیگر به عینیت خاستگاه طبقاتی ناهمگون این جریانات مربوط میشوند. ولی گویا قرار است که تمام کاسه و کوزه های این وقفه، بر سر شیدان وثیق شکسته شود،و نه تنها افراد سهیم در این پروژه، چون اقای بهزاد کریمی، بلکه کسانی که از همان اغاز به این پروژه جواب منفی داده اند، چون اقای فرهاد عاصمی نیز ، بر شیدان وثیق میتازند، و بیش از همه بر ایده نفی تصرف قدرت سیاسی از طرف او ، انگشت میگذارند. به نظر نمیرسد که این مسٔله در مرکز مباحثات این پروژه و قرار داشته باشد، که چنین عتاب و خطابی را موجب شود. قبل از هر چیز، مسٔله بر سر اینست که شیدان وثیق به صراحت، به نفی شرکت طبقه متوسط به عنوان بخشی از پایگاه اجتماعی این پروژه، به نفی سیاست هایی چون نامزد کردن خاتمی برای مقام ولایت فقیه، بر له حق انتخاب مردم بر سر چگونگی شکل مبارزه با جمهوری اسلامی،و در نهایت بر لزوم مبارزه با کلیت این نظام، و نه تنها این نظام بلکه نظام سرمایه داری، پای فشرده است. توجه به این نکته لازم است که بخش اعظم دستاندرکاران این پروژه، از جریاناتی با سابقه فدایی تشکیل میشوند، و انشعابات گذشته این جریانات بر اساس اختلافات مذکور صورت گرفته و مسٔله نفی و یا پذیرش لزوم تسخیر قدرت دولتی، در این انشعابات مطرح نبوده است. در عین حال باید توجه شود که این مسٔله در منشور به اصطلاح شش امضایی نیز مطرح نیست، منشوری که ارایه ان، مسٔله رکود امر وحدت را صراحتا اشکار کرد. ولی واقعا مسٔله چیست که اقای بهزاد کریمی ، اقای اعظمی، اقای عاصمی و نیز دیگران بر ایدهٔ « نفی لزوم تسخیر قدرت سیاسی-و ارگان اعمال ان، یعنی دولت، از طرف حزب چپ، »چنین سخت میتازند؟
اول اینکه ایا در زمان حال یا حتی اینده نزدیک، امکان تصرف قدرت دولتی توسط حزب چپ، محتمل است؟ تمام معاندان شیدان وثیق بر این نکته متفق القول هستند که تصرف قدرت دولتی توسط نیروی سیاسی چپ ، در افق دید ما، حداقل برای مدت قابل ملاحظه ای وجود ندارد. پس چرا بر سر مسٔله ای که از نظر عینی فعلا مطرح نیست، جدال میکنند؟ میتوان مسٔله را از نقطه نظر دیگری مطرح کرد، و عنوان نمود که ایا رویکرد چپ به مسایل مطرح در جامعه، رویکردی اثباتی و برنامه ای و بر پایه امادگی برای قبول مسٔولیت و اجرای اهداف برنامه ای است؟ جالب است که این پافشاری بر روی رویکرد اثباتی، به مسایل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران و جهان، از طرف کسانی صورت میگیرد که در مورد مسٔله ساده ای چون تحریم و یا شرکت در انتخابات، به اجماع نرسیدند، و حالا دم از رویکردی اثباتی و برنامه ای در مورد تمام مسایل ایران و جهان میزنند. روز ها و روز ها از جنگ کوبانی در همسایگی ایران گذشت و اعلامیه ای صادر نشد و انچه نیز صادر شد، بسیار دیر هنگام و جز تفسیری بی بی سی گونه از واقعه نبود. بنابر این نه مسٔله تصرف قدرت سیاسی و نفی ان ، به شکلی عاجل برای چپ مطرح است، و نه توان و ظرفیت رویکرد برنامه ای و مبتنی بر قبول مسٔولیت عملی در توان این چپ هست که این همه گرد و خاک بپا شده است. حداقل ، رویکرد شیدان وثیق، حتی اگر رویکردی غیر چپ نیز باشد، رویکردی متناسب با عینیت ظرفیت های این چپ است. صفت رویا پردازی بیشتر به اعمال و افکار کسانی برازنده است که مسایل غیر عاجل را مبنای عمل عاجل ساخته و و توان عینی خویش را در نیافته اند
بیایید مسٔله را از نظر اصول پراتیک سیاسی چپ بررسی کنیم. در این مقاله به برسی مارکسیستی مسٔله نمی پردازم، چرا که در نقدی بر انتقادات رفیق اسماعیل سپهر، به مسٔله قدرت دوگانه و اهمیت ان در پراتیک حزب طبقه کارگر پرداخته ام و در همین سایت منتشر شده است. از طرف دیگر به هنگامی که از دوران گذار انقلابی به سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریا بحث میکنیم، عده ای از اصحاب چپ نو، این بحث را کهنه و نامربوط فرض میکنند. بنابر این سعی میکنم که در محدوده دموکراسی و دولت دموکراتیک باقی مانده و زبان مشترکی هم با چپ نو و هم با چپ مارکسیستی - توده ای!! داشته باشم
مسٔله این است که دموکراسی، حکومت مردم بر مردم و برای مردم است. ،حکومت از «طرف »مردم، بر مردم، حتی اگر برای مردم نیز باشد، دموکراسی نیست.حال فرقی نمیکند که اقا بهزاد و اقا فرهاد و یا چپ ویا حزب طراز نوین طبقه کارگر،مسلح یا غیر مسلح به علم مارکسیسم -توده ایسم ! بر راس ان باشند یا نباشند. مسٔله بر سر این است که رهایی مردم باید توسط خود این مردم صورت گیرد، رها شدن انان توسط اقا بهزاد و اقا فرهاد، و یا حزب بزرگ و یا کوچک چپ و یا طراز نوین طبقه کارگر ،رهایی نیست. شما اگر به اسمان بروید و یا به زمین بیایید، به عنوان کسی که بر صدر امور مردم است، در درجه اول میخواهید که این صدارت را حفظ کنید. بنابراین چون نیرویی، بر فراز مردم، و جدا از انها خواهید بود. شما مسایل را نه از دید مردم، بلکه از دید کسی که بر صدر امور است،خواهید دید، چرا که هستی اجتماعی شما، شعور اجتماعی تان را تعیین خواهد کرد. هیچگونه مکانیسم نظارتی و مسولیت خواهی نیز در نتیجه امر تغییری نخواهد داد، چرا که این مکانیسم ها نیز از کانال دیگر صدر امور ها که به نوبه خود بر فراز مردم و جدا از از انها هستند ، اعمال خواهد شد
به یونان نگاه کنید، دموکراتیک ترین انتخابات و دموکراتیک ترین رفراندوم به توقف سیاست های ریاضتی رای میدهد، و بلافاصله دولتی که منتخب چنین انتخاباتی و برگزارکننده چنین رفراندومی است، و خود خواستار رای منفی مردم به سیاست های ریاضتی شده بود، به این سیاست ها، جواب مثبت میدهد. ولی این دموکراسی، نه از طریق مکانیسم های پارلمانی، و نه از طریق فشار های جناح چپ درون سیریزا، قادر به توقف روند تحریف و مصادره به مطلوب رای منفی مردم، نیست. رییس حزب سیریزا مدعی است که گزینه دیگری غیر از قبول بسته ریاضتی وجود ندارد. البته از دیدگاه کسی که میخواهد صدارت خویش را داشته باشد، گزینه دیگری وجود ندارد. زیرا گزینه های ذهنیت او بر پایه هستی اجتماعی او به عنوان صدر حزب چپ و دولت یونان، شکل میگیرند، و نه از دیدگاه بازنشسته مستمری بگیر سابق دولت. اگر این اتفاق در یونان، در مورد حزبی که در رابطه تنگاتنگ با مردم یونان است ، روی میدهد، .چه تضمینی وجود دارد که در مورد حزب چپی که در خارج، و بریده از بطن اجتماع ایران، تشکیل میشود، روی ندهد؟
انچه که حایز اهمیت است، کمک به ایجاد و تسریع گسترش قدرتی مجزا از قدرت دولت، چه انقلابی و مترقی، و چه ضد انقلابی و مرتجع ، چه در دوران قبل از پیروزی و چه بعد از ان، میباشد، بدینسان قدرت دوگانه ای در هر لحظه حاضر باشد، که با ضد حمله ارتجاع و یا استحاله دولت مترقی به سوی ارتجاع، مقابله کند. نمیتوان بخشی از اتوریتهٔ دولتی بود که به دلیل امکان اعمال اتوریته، منافع عینی ویژه ای دارد، ودر عین حال مانع تفوق این منافع عینی ویژه بر منافع مردمی که فاقد این ویژگی است، گردید
به قول ان رفیق بعد التحریر

به عنوان مثال اقای بهزاد کریمی ، عنوان میکنند که از نظر شیدان وثیق، جنبش همه چیز است و هدف، هیچ! جالب است از ایشان که چنین از مسٔله تصرف قدرت دولتی توسط حزب چپ دفاع میکنند، پرسید که «خیلی خوب جنبش هر چی، و هدف همه چیز! هدف شما چیست؟ تصرف قدرت دولتی توسط حزب چپ؟ و مثلا رییس جمهور شدن اقای خلیق؟»ایشان از رویکرد برنامه ای دم میزنند. کنگره فداییان برنامه ای تصویب کرد، ولی مثلا اقای نویدی درخواست عدم تصویب ان را داشت و نماینده کنشگران ، انرا برنامه ای غیر قابل قبول میداند. ایا چنین رویکرد برنامه ای در حد توان شما است؟ تازه اگر هم چنین باشد، ایا این برنامه شما میتواند جز به عنوان پیشنهادی در بین پیشنهادات دیگر برای مردم ایران مطرح شود؟ تازه امدیم و این برنامه را هم قبول کردند، ایا سازمان چند صدنفره شما توان اجرایی انرا دارد؟ بیایید منصف باشیم، این برنامه شما، که با مخالفت درون پروژه وحدت چپ روبرو است، قبول و یا رد ان از طرف مردم ایران معلوم نیست، توان اجرایی ان در سازمان شما وجود ندارد، جز به درد قاب کردن در دیوار دفتر سازمان میخورد؟
اقای عاصمی بر شیدان خرده میگیرد که چپ سنتی را به ناحق و بدون ارایه دلیلی به بیتوجهی به دموکراسی به بهانه اولویت سوسیالیسم متهم کرده است، و خود از رفیق جوانشیر نقل سند میکند! اقای عزیز تمام تاریخ اردوگاه شرق، تمام پراتیک بعد از انقلاب حزب توده ایران، نقل قول از استالین در رابطه با امیر افغان و غیره و غیره، شاهد این بی توجهی ! تاریخی است. حالا شما فکر میکنید با نوشتن چند خط توسط رفیق جوانشیر مسٔله حل شد؟ ایشان شیدان وثیق را متهم به نفی مبارزه طبقاتی میکنند! جای تعجب است که از جمله نادر کسانی که به لزوم پایه کارگری و زحمتکشی برای وحدت چپ و نفی طبقه متوسط به عنوان یکی از پایه های اجتماعی این پروژه اشاره کرد، شیدان وثیق بود. حالا این که سیریزا چه کرده و خانم مولاوردی چه گفته، چه ربطی به شیدان وثیق دارد، من نمیدانم. الباقی بماند برای دیگران.