فداییان چپ در مسلخ بنیادگرایان تونسی
به مناسبت ۲۵ جولای سالروز ترور محمد براهمی فعال سیاسی
نوژن اعتضادالسلطنه
•
گرچه حزب النهضه بهعنوان جریان اصلی اسلام محافظهکار در تونس که سکاندار امور سیاسی و اجرائی بود، اعلام کرد این کار سلفیها بوده است، اما انگشت اتهام سکولارها به سوی آن حزب بود، بهطوریکه در بهترین حالت النهضه را به بیکفایتی و انفعال و در بدترین حالت به همدستی با سلفیها برای حذف منتقدان چپگرا متهم میکردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣ مرداد ۱٣۹۴ -
۲۵ ژوئيه ۲۰۱۵
«حبیب بورقیبه»، نخستین رئیسجمهور تونس، پس از کسب استقلال آن کشور از فرانسه در مقالهای با عنوان «ناسیونالیسم: پادزهری برای کمونیسم»، که در جولای سال ١٩٥٧ میلادی همزمان با بهقدرترسیدنش در نشریه آمریکایی «فارین افرز» منتشر شده بود، به غرب اطمینان داد ناسیونالیسم یک ایدئولوژی کارآمد برای مقابله با کمونیسم خواهد بود. او دراینباره نوشت: «پرسشی که مطرح میشود این است که آیا ناسیونالیسم و بهطور خاص ناسیونالیسم عربی در خدمت کمونیسم بوده یا پادزهر آن است. اگر بخواهیم با تجربه تونس قضاوت کنیم تردیدی نیست که مبارزه برای کسب استقلال ملی در راستای بازدارندگی در برابر کمونیسم بوده است». او در ادامه مقاله خود اشاره کرده بود مردم تونس درنهایت کمونیسم را بهعنوان ایدئولوژی خارجی رد کردند و فهمیدند ایدههایشان با حزب او (دستور) سازگاری بیشتری دارد. بورقیبه همچنین با تمسخر نوشت یکی از دوستان قدیمی او که پیشتر کمونیست بوده است، اکنون به عقاید پیشین خود میخندد و میگوید در جوانی اشتباه کرده است و دغدغهاش برای عدالت اجتماعی میتوانسته با تلاش برای توسعه کشورش کاملا برطرف شود.
ایدههای بورقیبه، اما برای چپهای جهان عرب تازگی ندارد؛ رهبرانی که زمانی خود را سوسیالیست میخواندند، اما در ادامه زمامداریشان سوسیالیستها و کمونیستها را مانع عمدهای برای زمامداری خود قلمداد کردند و مستقیم یا غیرمستقیم از طریق همکاری با گروههای مذهبی (از جمله در مورد مصر و بازگذاشتن دست اخوانیها از سوی سادات) به سرکوب چپها پرداختند.
تونس، اما در میان کشورهای جهان عرب جنبش چپ ریشهداری داشت که در لایههای گستردهای از جامعه مدنی و نخبگان روشنفکر آن کشور حضور داشت و در نتیجه سرکوب جدی آن ناممکن بود.
ریشههای جنبش چپ در تونس به تأسیس حزب کمونیست آن کشور در در دهه ٢٠ میلادی توسط فرانسویها بازمیگردد. پس از استقلال تونس، آن حزب بهتدریج ماهیتی تونسی پیدا کرد، اما به دو دلیل در جامعه آن کشور ریشهدار نشد. حزب کمونیست ایده استقلال را رد کرده بود و از ایده اتحاد میان تونس و فرانسه با رهبری حزب کمونیست فرانسه حمایت میکرد. این ایده برای تونسیها سخت گران آمد و دوم آنکه پس از تأسیس رژیم اسرائیل با تقسیم اراضی فلسطینی موافقت کرد.
این حزب در دهه ٥٠ میلادی با وجود تلاش برای تونسیشدن و انطباق با شرایط استقلال تا اوایل دهه ٦٠ میلادی منزوی باقی ماند. پس از آن بود که گروهی از دانشجویان تونسی تصمیم گرفتند یک جنبش چپ نوین را با نام «آفاق» یا «چشمانداز» تأسیس کنند که تلفیقی از سوسیالیسم و دموکراسی ارائه میداد. در سال ١٩٦٧ میلادی این جنبش با سنت مائوئیستی همزیستی پیدا کرد. این موضعگیری تازه باعث ایجاد انشعاب در آفاق شد و گروه تازهمنشعبشدهای از آن دموکراتهای میهنپرست را تشکیل داد که «شکری بلعید» موسس آن بود. فعالیتهای آن جنبش در سال ١٩٦٩ میلادی با انتشار نشریه «الشعله» آغاز شد.
پس از فرار زین العابدین بن علی از تونس در ژانویه سال ٢٠١١ میلادی، چپها توانستند پنج کرسی از ٢١٧ کرسی را در انتخابات پارلمانی پس از دوران بن علی از آنِ خود کنند. برخی احزاب چپ تلاش کردند پس از سالها فعالیت زیرزمینی، فعالیت آشکار و علنی سیاسی را آغاز کنند که از مهمترین آنها میتوان به حزب کارگران که ریشه در جنبش آفاق داشت، حزب سوسیالیست منشعبشده از آن، جنبش دموکرات میهنپرستان به رهبری بلعید در دانشگاهها، حزب چپ نو، حزب پیکار مترقی، حزب چپ رادیکال (تروتسکیستها) اشاره کرد. رهبری آفاق، دموکراتهای میهنپرست را استالینیست خواند، اما آنان ابایی از این موضوع نداشتند. آن گروه اعلام کردند خواستار مقاومت در برابر هژمونی امپریالیستی بر تونس و معتقد به لزوم اصلاحات ارضی هستند، چراکه از دید آنان طبقه فئودال هنوز هم مالک بخش اعظم زمینها بودند. این دیدگاهها در دانشگاه محبوب شد.
دراینمیان شکری بلعید به رهبر اصلی چپگرایان تونس تبدیل شد. او در جریان جنبش دانشجویی تونس که چپها پیشتازانش بودند، در دهه ٨٠ میلادی به ستارهای در مبارزات تبدیل شد و پس از آن بود که رهبری جنبش دموکرات میهنپرستان را بهعهده گرفت. وی پس از گذراندن تحصیلات در عراق و فرانسه در اواخر دهه ٩٠ میلادی به تونس بازگشت و بهعنوان وکیل و فعال حقوق بشر در راستای تقویت آزادی بیان و مشاور اتحادیههای کارگری به فعالیت پرداخت.
بلعید به تهدیدات سلفیها بیتوجه بود. او از النهضه بهعنوان آلت دست نواستعمارگرایی قطری یاد میکرد و معتقد بود آن حزب از تروریسم حمایت میکند تا جو ترس را بر افکار عمومی تونس حاکم کند. بیتوجهی او به تهدیدات سبب شد در تاریخ ششم فوریه ٢٠١٣، هنگام خروج از خانه ترور شود و جان خود را از دست بدهد.
این، اما پایان کشتار چپها در مسلخ بنیادگرایان مذهبی نبود، چراکه نزدیک به شش ماه پس از ترور شکری بلعید، «محمد براهمی»، یکی دیگر از رهبران چپگرای مخالف دولت تونس، در تاریخ ٢٥ جولای ٢٠١٣ میلادی، روز استقلال تونس، ترور شد و جان باخت؛ گرچه حزب النهضه بهعنوان جریان اصلی اسلام محافظهکار در تونس که سکاندار امور سیاسی و اجرائی بود، اعلام کرد این کار سلفیها بوده است، اما انگشت اتهام سکولارها به سوی آن حزب بود، بهطوریکه در بهترین حالت النهضه را به بیکفایتی و انفعال و در بدترین حالت به همدستی با سلفیها برای حذف منتقدان چپگرا متهم میکردند.
منبع: شرق
|