شکست سیاست منطقه ای اردوغان؛ اتخاذ سیاستی جدید


سیامک حیدری


• دولت مرکزی ترکیه بیم ان دارد که پس از توافق هستهای؛نزدیکی پیشاپیش و هر چه بیش تر تهران-واشنگتن ایجاد شود. این برای ترک ها به هیچ عنوان خوشایند نخواهد بود. آنان نمی توانند ببینند که جایگاه منطقهای شان را به آسانی از دست می دهند. واگذاری سریع پایگاه 'انجرلیک' به نیروهای ائتلاف و رفتن به جنگ داعش تنها در این چارچوب قابل توضیح است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ مرداد ۱٣۹۴ -  ۲۷ ژوئيه ۲۰۱۵


برای اولین بار پس از آغاز ناآرامی های سوریه از سال ٢٠١١ تاکنون، به نظر می رسد که رابطهی ترکیه با گروه بنیادگرای دولت اسلامی دچار تنش شده باشد. هواپیماهای ترکیه روز جمعه، ٢٤ ژوئیهی، مواضع داعش در سوریه را مورد هدف قرار دادند. ترکیه قبلن هم اعلام کرده بود که برای بالا بردن امنیت مرزهایش در نظر دارد منطقهای حایل میان خود با سوریه را به وجود بیاورد. البته به نظر می رسد که هدف ترکیه پیش از هر چیز "جلوگیری از ایجاد دولت خودمختار کردی" است. مقامات ترکیه خود نیز این امر را انکار نمی کنند.

حملهی دیرهنگام ترکیه به مواضع اسلام گرایان داعش پیش از همهی نشانهی شکست سیاست تعامل و انتطار در مواجهه با تروریست های دولت اسلامی است.

به نظر می رسد که پس از برخورد نظامی میان ارتش و افراد گروه دولت اسلامی و کشته شدن یک افسر آن کشور در نوار مرزی سوریه، ترکیه سیاست مدارا با آن گروه را کنار نهاده باشد. پس از این رویداد بود که پلیس ترک حملات گستردهای را برای دستگیری افراد مظنون به هم کاری با دولت اسلامی را آغاز و هم چنین طی تماسی تلفنی میان باراک اوباما و رجب طیب اردوغان، برای اولین بار پس از ظهور داعش، به ایالات متحدهی آمریکا اجازه داد که از پایگاه هوایی "انجرلیک" برای عملیات هوایی علیه مواضع آن گروه استفاده کند.
این پیامی قوی به همراه داشت؛ زیرا قبلن دولت ترکیه هرگز از حملات هوایی ائتلاف به رهبری آمریکا علیه داعش پشتیبانی نکرده بود و در برابر فشارهای بین المللی به منظور برخورد با تروریست های دولت اسلامی، خصوصن در مورد کوبانی، مقاومت کرده بود. برای درک بهتر از چرخش کنونی اردوغان، مرور سیاست گذشتهی ترکیهی اردوغان الزامی است. ترکیه خواهان سرنگونی بشار اسد بود، در حالی که ائتلاف بر روی بمباران هوایی 'دولت اسلامی' تمرکز کرده است.

مواضع گذشتهی ترکیه در قبال داعش

دولت ترکیه در ماه سپتامبر سال گذشته درخواست اوباما مبنی بر پیوستن ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا را رد کرده بود. ترکیه از خیزش مردمی علیه بشار اسد در سال ٢٠١١ استقبال کرد و سقوط اسد را در راستای سیاست منطقهای و منافع داخلی خویش می یافت، ولی به مرور و با کم رنگ تر شدن افق سقوط خاندان اسد در دمشق، ترکیه با غرب دچار اختلاف گردید و در در ادامه با پیدایش دولت اسلامی عراق و شام، انگشت اتهام به سوی دولت نشانه رفت و ترکیه متهم گردید که آن کشور مرزهای خود را به روی پیکارجویان اسلام گرا که خواهان جهاد در سوریه هستند باز گذاشته و جهادگرایان از ترکیه به عنوان ترانزیت و پل رسیدن به سرزمین خلیفهی اسلامی استفاده می کنند.

سیاست سازش و مدارا با دولت اسلامی با هم راهی و هماهنگی قشرهایی خاص از جامعه و دولت ادامه یافت. برای نمونه دولت به درخواست های مکرر جامعهی جهانی برای مداخلهی نظامی در کوبانی و پشتیبانی از نیروهای کرد که در مقابل افراد پر تعداد دولت اسلامی مقاومت می کردند بدون جواب ماند. نیروهای نظامی ترک از ورود سایر کردها به سوریه به منظور پشتیبانی از میگان های مدافع خلق ممانعت جدی به عمل می آورد، ولی در همان هنگام ویدیوهایی در دنیای مجازی منتشر می شد که حاکی از تبانی بخش هایی از ارتش با اسلام گرایان جهادی و اجازهی رفت و آمد آسان به آن سوی مرزها داشت. دولت ترکیه هم چنین متهم بود که در قضیهی استخراج و قاچاق نفت خام از میدان های نفتی سوریه توسط دولت اسلامی نقش دارد.

می شود گفت که گروه 'دولت اسلامی' برای دولت اسلام گرای ترکیه یک اولویت نبوده است، ولی با پشتیبانی از این گروه آنکارا دو هدف عمده را دنبال می کرد: اول، کمک به سقوط خاندان اسد در دمشق و هم چنین جلوگیری از ایجاد دولتی خودمختار در منطقهی کردنشین سوریه که دارای مرزهای مشترک با ترکیه هستند.
از نگاه آنکارا، پناه دادن به اسلام گرایان در قبال تضعیف پ.ک.ک و یگان های مدافع خلق در سوریه، برای ترکیه بازی برد است و آن ها در واقع از طریق جهادگرایان دولت اسلامی به جنگ نیابتی با کردها رفتند. برای اردوغان، پشتیبانی و هماهنگی با نیروهای ائتلاف ضد دولت اسلامی، غیر مستقیم به معنای پشتیبانی از نیروهای YPG خواهد بود که به پ.ک.ک بسیار نزدیک هستند.

پیروزی کردها در کوبانی و شکست داعش ترکیه را در انزوا فرو برد. علاوه بر این، خودداری از کمک به کردهای سوریه، علی رغم درخواست های مجدد کردهای ترکیه و جامعه جهانی از دولت، روابط آنکارا با کردها را دچار تنش کرد، اعتراض های خیابانی به وقع پیوست و چند نفری هم در آن اعتراضات کشته شدند؛ اما همهی این ها باعث نشد که اردوغان و AKP که دولت را در اختیار داشتند از مواضع خود عقب نشینی کنند.

بنابراین استراتژی آنکار در مواجهه با دولت اسلامی شکست خورده است. به عبارتی دیگر، استراتژی ترکیه که مبتنی بر سقوط بشار اسد از طریق دولت اسلامی و هم چنین ممانعت از تاسیس یک دولت خودمختار در کردستان سوریه با شکست مواجهه شده است. به نظر می رسد که داعش دیگر برای ترکیه کارتی سوخته بیش نیست.

آغاز دیرهنگام تجدید نظر در سیاست رو به دولت اسلامی چرا؟

در مورد سیاست داخلی، چشم پوشی از تحرکات دولت اسلامی در ترکیه دارد برای آن کشور بسیار گران تمام می شود. وضعیت دارد بحرانی می شود. داعش در آن کشور بسیار بیش تر از آن چه تصور می شد رشد کرده و هواداران بسیاری پیدا کرده است. برای اولین بار، این گروه موفق شده است در خاک ترکیه دست به عملیات انتحاری بزند. در اثر عملیات انتحاری در سوروچ، بیش از سی و دو نفر کشته و دهها نفر دیگر زخمی گشتند.
گرچه دولت اسلامی موفق شد که در نوار مرزی و داخل خاک ترکیه دست به عملیات انتحاری بزند، اما این گروه توانایی آن را ندارد که، مانند عراق و سوریه، دولت مرکزی را تهدید و یا ساقط کند.

حال سوال این است: آیا به راستی کشتن یکی از نیروهای ارتش ترکیه در نزدیکی مرز سوریه به دست اسلام گرایان دولت اسلامی، و حملهی انتحاری در 'سوروچ'، دلیل اصلی رویگردانی آنکارا از خلیفهی خودخوانده و نیروهایش است؟

در مورد سیاست خارجی، با واقف شدن بر شکست تاکنونی خطوط استراتژیک خود در منطقه و در مواجهه با کردها و گروه 'دولت اسلامی'، به نظر می رسد ترکیه دارد سیاست استراتژیک خود در منطقه را تغییر می دهد.

رفتارهای هیسرتیک و ترس را در رفتار آنکارا می توان دید. تغییر سیاست صد و هشتاد درجهای دارد کم کم نمایان می شود. ترکیه در می یابد که سیاست درستی را در پیش نگرفته و خصوصن می رود که در برابر ایران خلع سلاح شود.
دولت مرکزی ترکیه بیم ان دارد که پس از توافق هستهای میان کشورهای ۱+۵ بر سر برنامهی هستهای آن کشور، موجب نزدیکی پیشاپیش و هر چه بیش تر تهران-واشنگتن شود. این برای ترک ها به هیچ عنوان خوشایند نخواهد بود. آنان نمی توانند ببینند که جایگاه منطقهای شان را به آسانی از دست می دهند. واگذاری سریع پایگاه 'انجرلیک' به نیروهای ائتلاف و رفتن به جنگ داعش تنها در این چارچوب قابل توضیح است. توافق هستهای نه تنها ترکیه، بلکه باعث نگرانی و خشم عربستان سعودی هم شده است. ما شاهد صف آرایی و در همان حال تجدید نظر در سیاست کلان کشورهای منطقهای و جهانی در خاورمیانه هستیم.
دعوت حماس، هم پیمان سنتی ایران در منطقه، به عربستان هم در همین راستا صورت می گیرد. اپوزیسیون ضد اسد، علی رغم صرف هزینههای میلیونی، در عمل اما کاری از پیش نبرده است و این فشار را بر عربستان و ترکیه مضاعف کرده است. ترکیه به خاطر پشتیبانی از اپوزیسیون دولت مرکزی سوریه، از جانب افکار عمومی خود تحت فشار است.
آنکارا، اگر می خواهد جایگاه منطقهای خویش را حفظ کند، چارهای ندارد جز این که به جنگ داعش برود. شاید این آخرین و سخت ترین راه برای رئیس جمهور ترکیه باشد، ولی راه دیگری برای وی باقی نمانده است. در واقع ترس از ایران، یک بار دیگر اردوغان را در دامن اوباما انداخت.

آنکارا می داند که حتا اگر در شرایط کنونی نزدیکی میان واشنگتن-تهران در مورد سیاست منطقهای غیرقابل تصور باشد؛ ولی دو کشور می توانند در مورد برخورد با گروه دولت اسلامی به توافق هایی ضمنی دست یابند. ایران بدون گرفتن امتیاز از آمریکا به جنگ داعش نخواهد رفت و آن امتیاز می تواند نقش پر رنگ تر و فعال تر ایران در عراق و سوریه باشد. تفوق سیاست خارجی ایران در عراق و سوریه به معنای از دست رفتن پرستیژ منطقهای آنکار خواهد بود و اردوغان نمی خواهد و نمی تواند این کابوس را ببیند. تاریخ مصرف داعش برای ترکیه تمام شده است، حتا اگر خودش هم نخواهد. ترکیه برای حفظ تعادل قوا در منطقه دست به انتخابی سخت زده است: غلطیدن در جنگی فرسایشی.

اما ترکیه اگر امتیازی داده باشد، حتمن امتیازی هم به دست آورده است و آن می تواند حمله به مواضع حزب کارگران کردستان و دخالت نظامی در کردستان سوریه باشد. یادمان باشد که رجب طیب اردوغان روز جمعه، ٢٦ ژوئن در برابر پیشروی کردهای سوریه در مقابل جنگجویان دولت اسلامی هم سو با مرزهای ترکیه گفت: "جامعهی بین الملل را فرامی خوانم، ما هرگز و به هیچ قیمتی اجازهی تاسیس یک دولت جدید در مرزهای جنوبی خویش و شمال سوریه را نخواهیم داد."
در میان کردهای ترکیه شایع شده است که حملهی انتحاری سوروچ که به مرگ ٣٢ نفر انجامید، از سوی نیروهای امنیتی ترک صورت گرفته است؛ زیرا طبق مادهی پنج منشور ناتو، اگر چنان چه یکی از اعضای ناتو اعلام کند که مورد تجاوز قرار گرفته است، سایر کشورهای عضو مجبور هستند به یاری اش بشتابند. این به معنای کمک های نظامی و لجستیکی ناتو به ترکیه خواهد بود.

کسی نمی داند که در تماس تلفنی میان باراک اوباما و رجب طیب اردوغان چه گفتگوهایی ردوبدل شده است، ولی قرائن حاکی است که رفتن به جنگ داعش برای ترکیه بدون پاداش نبوده است. از همان ابتدا، ترکیه برای ایجاد یک منطقهی پرواز ممنوع در شمال سوریه، به ائتلاف تحت رهبری آمریکا فشار می آورد. منطقهی پرواز علاوه بر ممانعت از ایجاد تاسیس یک دولت خودمختار کردی در همسایگی ترکیه، مانع ورود پناهندهگان سوری به خاک ترکیه هم می شد. آن هنگام دولت ترکیه نتوانست ائتلاف را برای منطقهی پرواز ممنوع ترغیب کند.

اکنون اردوغان با حمله به داعش، رویایی در سر دارد: تضعیف پ.ک.ک و ضربه زدن به آن حزب و هم چنین تصفیه حساب با کردهای سوریه و برچیدن کانتون هایی که طی یکی دو سال گذشته درست کردهاند. اگر ترکیه نیروهای نظامی خود را روانهی کردستان سوریه نماید، بی شک ما شاهد یک درگیری تمام عیار از یک سو از جانب پ.ک.ک با دولت و از سوی دیگر YPG با ارتش ترکیه خواهیم بود. سخن گوی پ.ک.ک امروز اعلام کرد که حملهی هواپیماهای نظامی ترکیه به مواضع آنان به معنای نقض یک طرفهی آتش بست است. ارتش ترک به آسانی وارد کردستان سوریه خواهد شد، اما به زحمت خواهد توانست خود را از آن باتلاق بیرون بکشد.