غیبت عامل کارگزار در جنبش ضد دیکتاتوری ایران - شاهو حسینی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۶ مرداد ۱٣۹۴ -
۲٨ ژوئيه ۲۰۱۵
مقدمه:
قهر انقلابی به مثابه شیوه و متد ایجاد تغیر و تحول بنیادی اساسا در یک جامعهای روی میدهد که دارای دوقطب باشد و به عبارتی دیگر بر فضای سیاسی آن شرایط دو قطبی حکمفرما باشد، به عبارتی دیگر در نقطه مقابل گفتمان و نظام سیاسی حاکم، همه اقشار و اصناف حول یک گفتمان مشترک و ساختاری مشترک انتظام یافته باشند. بدون تردید نارضایتی از عوامل اصلی شکلگیری انقلابها میباشد، اما تجمع نارضایتیها زمانی میتواند منجر به کنش انقلابی شود، که در میان انقلابیون تعارض و تنش از میان رفته و همه به شکلی ایجابی و با تاکید بر نقاط اشتراک در چارچون یک گفتمان مشترک و به شکلی هماهنگ فعالیت کنند. در غیر این صورت به علت وجود منافع متعارض به جای آنکه نیرو و پتانسیل گروههای سیاسی معطوف به مبارزه با نظام سیاسی اقتدارگرا و دیکتاتور گردد، منجر به شکلگیری گسل منازعه در میان اپوزیسیون و گروههای مخالف شده و زمینه بهتری برای سرکوب و منحرف کردن جنبش برای نظام دیکتاتوری فراهم میگردد.
نقش ساختار_کارگزار در جنبش ضد دیکتاتوری
یکی از مباحث مهم در حوزه جامعهشناسی به طورکلی و جامعهشناسی سیاسی به طور اخص که به بررسی نقش نیروهای اجتماعی در تحولات سیاسی و اجتماعی میپردازد بررسی رابطه میان کارگزار و ساختار میباشد. گروهی از جامعهشناسان بر اهمیت و اولویت نقش کارگزار (کنش فردی) تاکید میکنند، آنها معتقدند که اصولا پدیدهای اجتماعی محصول کنش و افعال انسانهاست. به عبارتی دیگر این گروه بر اهمیت نقش فرد در جامعه و تاریخ تاکید کرده و موضوع مورد مطالعهخود را معمولاً افراد کاریزما قرار میدهد. درنقطه مقابل این دیدگاه دیدگاه جامعهشناسان معتقد به اصالت ساختار قرار دارد، که معتقدند، ساختارها با ایجاد تنگناها، علاوه بر اینکه محدود کننده کنش و افعال انسانها هستند، که هدایتگر و الهام بخش رفتار و کنش انسانها نیز میباشند. اما گیدنز شکل سومی از رابطه میان ساختار و کارگزار عرضه کرده، او معتقد است، که ساختارهای اجتماعی درعین اینکه اجبار کننده و تعیین کننده کنش فردی و انسانها هستند، خود نیز نتیجه و برآیند کنش فردی میباشند. به نظر گیدنز عاملیت و ساختار را نمیتوان از هم جدا کرد، زیرا هر کنش اجتماعی دربرگیرنده ساختاری است و هر ساختاری نیازمند کنش کارگزاری، به عبارتی دیگر ساختارهای اجتماعی ساخته کارگزاری انسان هستند و در عین حال، کارگزاران نیز خود ابزار و وسیله این ساخت نیز هستند.
آنچه که گیدنز بر آن تاکید دارد در نظریه ساختیابی حضور همزمان و جدایی ناپذیر ساختار و کارگزار برای شکلگیری تغییر و تحول در جامعه میباشد، به طوریکه غیبت هر کدام از این دو عامل عملا پروسه تغییر را با وقفه روبهرو میکند. بررسی وضعیت جنبش ضد دیکتاتوری در ایران بیانگر این است، که عامل ساختار در جامعه به صورت فعال شدن شکافهای اجتماعی و شکلگیری گروهها و ساختارهای گوناگون معارض حول این شکافها شکلگرفته، اما به دلیل عدم حضور عامل کارگزار و کثرت شکافهای اجتماعی عملا شاهد جنبشی از هم گسیخته و پراکنده هستیم. به طوریکه فعال شدن شکافهای متعددی زیر موجب پراکندگی و تقلیل پتانسیل مبارزه شده:
الف: شکاف ناسیونالیستی میان ناسیونالیسم مرکز و اقلیتهای ملی
ب: شکاف میان سنی و شیعه از یک طرف و شیعه و بهائیت از طرف دیگر
پ: شکاف میان طرفداران فدرالیسم و سانترالیسم
ت: شکاف میان سلطنتطلبان و جمهوریخواهان
ث: شکاف میان مذهبیون و سکولارها
ج: شکاف جنسیتی
چ: شکاف میان راست و چپ
ح: شکاف میان انقلابی و اصلاحطلب
نتیجه:
بررسی شرایط ساختاری ایران به وضوح نشانگر وجود نوعی عدم تعادل و سرگشتگی میان نیروهای اجتماعی است، که عملا منجر به شدت گرفتن پتانسیل منازعه و مرزبندی میان خود گروههای اپوزیسیون به جای مبارزه و مرزبندی با نظام دیکتاتوری شده. در جامعه کارگزارانِ نقش غیرقابل انکاری در تغییرات ایفا میکنند. کارگزاران در واقع کسانی هستند که از توانایی و قدرت تأثیرگذاری گستردهای برخوردارند و جهت و آهنگ تحولات را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند. در این میان غیبت عامل کارگزاری کاریزما و فرهمند که بتواند، گروهها و احزاب معارض نظام را حول یک گتفتمان مورد تایید همه جمع کند، کاملا خالی است. کارگزاری که بتواند، با داشتن مقبولیت در میان گروههای پراکنده و از هم گسیخته آنها را حول محور یک گفتمان جمع کرده و عملا فضای سیاسی جامعه را از چند قطبی به سوی دو قطبی هدایت کرده و ضمن از میان برداشتن تنش و رقابت میان گروههای معارض، پتانسیل و انرژی اپوزیسیون را به سوی مبارزه با رژیم هدایت کند. اندیشمندان معتقدند، که عامل ساختاری به مثابه زمینه و بستر شروع اعتراضات برای جنبشها اهمیت دارند و عامل بالقوه شکلگیری تحول میباشد، اما عامل کارگزار عنصری اساسی برای راهنمایی و راهبری تودهها و عامل بالفعل رویداد هرگونه تغییر میباشد.
|