برای بحران یمن هیچ راه حل نظامی وجود ندارد


اردشیر زارعی قنواتی


• بی تفاوتی و حمایت یکجانبه قدرت های جهانی از ائتلاف جنگی به رهبری عربستان و ایزوله کردن جناح حوثی – صالح نیز نه تنها هیچ کمکی به کاهش تنش و پایان منازعه نمی کند که حتی مداخله گران بیرونی را بیش از پیش به یکه تازی و دخالت های جنایتکارانه در این کشور تشویق خواهد کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۵ مرداد ۱٣۹۴ -  ۲۷ ژوئيه ۲۰۱۵



بحران یمن در چرخه یی از خشونت و جنگ داخلی گرفتار شده است که بنا بر رخدادهای عرصه میدان نبرد و توازن نسبی نیروهای درگیر در حوزه ملی و منطقه یی هیچ امکانی برای پیروزی برای طرفین منازعه وجود نداشته و تنها راه برون رفت از بن بست موجود پذیرش یک راه حل حول مصالحه سیاسی خواهد بود. تحلیل شرایط این کشور و بحران مزمن فعلی به خوبی نشان می دهد که گسیختگی نیروهای درونی و موقعیت جنگ نیابتی این کشور تصور پیروزی و یا شکست هر کدام از طرفین منازعه را به طورکلی سلب کرده است و در چنین شرایطی ادامه وضعیت موجود تنها می تواند به خشونت بیشتر و ویرانی وسیع تر یمن منجر شود. در وضعیتی که بر اساس آمار سازمان ملل و نهادهای معتبر حقوق بشری تاکنون در جریان این جنگ بیش از ۱۷۰۰ تن کشته و هزاران تن دیگر از غیرنظامیان مجروح شده و تمام زیرساخت های کشور در حالی نابود شده است که بیش از هشتاد درصد مردم این کشور به صورت عاجل احتیاج به کمک های انساندوستانه بین المللی دارند، هرگونه عمل یکجانبه و نافی مصالحه ملی بین جناح های درگیر به لحاظ حقوق بین الملل در زمره جنایت علیه بشریت و نقض حقوق بشر تلقی می شود. دخالت کشورهای ثالث در امور یمن تحت هیچ شرایطی نفی کننده واقعیات گسست و شکاف در عرصه ملی و ساخت سیاسی – اجتماعی این کشور فقیر نخواهد بود و به همین دلیل منطق سیاسی حکم می کند نیروهای داخلی و حامیان خارجی آنان به تقسیم قدرت و مکانیزم مشارکت جمعی عادلانه ی اقلیت ها، قومیت ها، گرایشات سیاسی و گروهبندی های رقیب در چارچوب یک مصالحه مرضی الطرفین تمکین کنند.
بلاخره پس چندین بار مذاکره برای اعلان آتش بس انساندوستانه و نقض آن در طی ماه ها و هفته های اخیر، به پیشنهاد ائتلاف منطقه یی به رهبری عربستان سعودی قرار است از نیمه شب یکشنبه به مدت پنج روز در یمن یک آتش بس موقت برقرار شود. نوع اعلان این آتش بس و شرایط زمانی آن در کنار پیش شرط های محدود کننده یی که برای التزام به رعایت آن مطرح شده است، نشان می دهد که این آتش بس چشم انداز امیدوار کننده یی برای یافتن یک راه حل و کاهش تنش در فضای ملتهب کنونی را به همراه نخواهد داشت. به همین دلیل در بطن این آتش بس یکجانبه و شکننده، عناصر ادامه جنگ و مغلوبه کردن حریف اهمیت بیشتری نسبت به تفاهم دوجانبه ی نیروهای درگیر در مسیر موافقت حول یک برنامه کاهش تنش و پایان دادن به جنگ داخلی دارد. در وهله اول این آتش بس یک اقدام یکجانبه از سوی عربستان است و جناح مخالف (حوثی ها – عبدالله صالح) در آن نقشی را ایفاء نکرده و به تبع هیچ مسئولیتی را در جریان آن بر عهده نخواهند داشت. در شرایطی که دو هفته قبل به میانجیگری سازمان ملل متحد و از سوی نماینده این سازمان در یمن پیشنهاد یک اتش بس موقت حداقل تا پایان ماه رمضان داده شد که حتی دولت در تبعید "عبدربه منصور هادی" نیز به پذیرش آن متقاعد شد اما ائتلاف به رهبری عربستان به بهانه اینکه از طرف هادی از آنان درخواستی برای توقف حملات نشده است، همچنان به بمباران های هوایی خود ادامه دادند. همین موضوع به خوبی نشان می دهد که منطق کنونی اعلان آتش بس از سوی عربستان از مکانیزم حقوقی و منشورهای قانونی بین المللی تبعیت نمی کند و بیشتر در چارچوب یک اقدام یکجانبه در بستر آرایش جدید میدان نبرد مطرح شده است که حتی در صورت رعایت پنج روزه آن توسط گروه های مخالف مبنای درست و چارچوب حقوقی برای ادامه آتش بس و یا هموارسازی راه حل اساسی بحران را در درون خود نخواهد داشت.
از آنجا که آتش بس پیشنهادی عربستان در شرایط پیروزی های اخیر جناح منصور هادی در میدان های جنگ در شهر استراتژیک "عدن" و همچنین فشار بین المللی از سوی نهادهای حقوق بشری در خصوص افزایش تلفات غیرنظامی به خصوص در حمله هوایی ائتلاف در روز چهارشنبه ۲۲ جولای در شهر جنوبی "تعز" که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰ تن گردید، انجام گرفته است، به نظر می رسد که این آتش بس بیشتر یک اقدام واکنشی به رخدادهای اخیر بوده است. کشته شدن تعداد زیادی از غیرنظامیان از جمله کودکان و زنان در طی این حمله که از سوی سازمان ملل متحد به عنوان نقض قوانین بین المللی به رسمیت شناخته شد، این ائتلاف را زیر فشار افکارعمومی جهانی قرار داد. همچنین تسخیر بسیاری از مناطق شهر بندری عدن توسط حامیان رئیس جمهوری فراری یمن که منجر به انتقال بعضی از وزاری کابینه در تبعید حامی ریاض به این شهر شد، شاید بتوان دلیل اصلی موضع جدید عربستان تلقی شود. ولی همین موفقیت میدانی نیز به دو لحاظ شکننده و غیر قابل اتکا خواهد بود یکی اینکه به دلیل در هم ریختگی وضعیت جبهه های جنگی هر آن احتمال بازگشت حوثی ها و ارتش تحت فرماندهی عبدالله صالح به مواضع قبلی وجود دارد و از طرف دیگر ماهیت نیروهای جنگنده در جنوب یمن بیش از آنچه به حمایت دائمی از منصور هادی متکی باشد ناشی از پیشینه تاریخی استقلال طلبی نیروهای شبه نظامی جنوب یمن است. از آنجا که دولت در تبعید هادی در میان مدت و دراز مدت نمی تواند به حمایت این نیروها در قالب استقلال طلبان جنوبی برای هدف تشکیل یک دولت مقتدر ملی متکی باشد، چرخه ادامه خشونت همچنان بر جای خود باقی مانده و تنها مسیر و بستر تجزیه عینی یمن در قالب دو کشور شمالی – جنوبی بیش از گذشته مهیا شده است. همچنین به لحاظ اینکه مطالبات و گرایشات این استقلال طلبان جنوبی با موجودیت و جایگاه منصور هادی در تضاد اساسی قرار دارد این حمایت کنونی بیشتر به یک ائتلاف مستعجل و کوتاه مدت وابسته است که هر لحظه باید در انتظار فروپاشی آن بود. بازی ماجراجویانه عربستان در منازعه یمن با هر بهانه یی در بهترین شکل خود بسترسازی برای همین تجزیه و دوپارچگی این کشور است و تحت هیچ شرایطی توازن قدرت در عرصه ملی یمن اجازه پیروزی نهایی را به هادی و ائتلاف به رهبری عربستان نخواهد داد. تنها راه برای مهار خشونت ها و پایان دادن به جنگ داخلی یمن، تمکین بازیگران داخلی و حامیان خارجی آنان برای یافتن یک مکانیزم منصفانه و مشروح در چارچوب تقسیم قدرت حول یک مصالحه ملی در بستر مطالبات عادلانه و فدرالی گروه های قومی – سیاسی با تضمین های غیرقابل نقض منطقه یی خواهد بود. بی تفاوتی و حمایت یکجانبه قدرت های جهانی از ائتلاف جنگی به رهبری عربستان و ایزوله کردن جناح حوثی – صالح نیز نه تنها هیچ کمکی به کاهش تنش و پایان منازعه نمی کند که حتی مداخله گران بیرونی را بیش از پیش به یکه تازی و دخالت های جنایتکارانه در این کشور تشویق خواهد کرد.