بمباران و خشونت علیه کردها قابل قبول نیست - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوستان. درک این موضوع که ترکیه بر مبنای چه منطقی دست به این دیوانگی زده برای من بسیار بسیار
دشوار است.
زیرا ترکیه موقعیتی مثل بعضی کشور های حاشیه ی خلیج فارس ندارد. ترکیه در یک خانه ی شیشه ای بزرگ نشسته و ناگهان «سنگ پَرت کرده!»

ترکیه شاید بتواند یکی از اصلی ترین نیرو های ضد تروریستی در سوریه یا حد اقل در «روژاوا» را به سود خود و دوستان خود در هم بشکند - این کار با داشتن نیروی هوایی بسیار مجهز غربی در دراز مدت شدنی است.
ولی چیزی که مسئولین کشور ترکیه بدان نیندیشیده اند و گویی عصبیت ایجاد شده در باخت انتخابات اخیر آنها را به برخوردی غیر خردمندانه کشانده این است که ترکیه ممکن است بتواند با داشتن نیروی هوایی مدرن کورد ها و کلن نیرو های مترقی کشور خود و اطراف خود را در بعضی مناطق متوقف کند، ولی جنگ داخلی را به ترکیه باز می گرداند و اینجاست که تصمیم ترکیه بسیار عجولانه به نظر می آید؛ که در آینده می تواند ترکیه و دوستان دور و نزدیک اش را به شدت پشیمان سازد.

برای درک دقیق تر این موضوع، خوب است کمی به عقب بر گردیم و ببینیم که درگیری ترکیه با «پ ک ک» کی و چگونه آغاز گشت و چه سر نوشتی یافت که در نهایت هر دو طرف و از جمله «حزب دمکراتیک خلق ها»(که به نوعی آن را می توان شاخه ی غیر نظامی «پ ک ک» خواند) از صلح دفاع کردند.

راستی، چرا از صلح دفاع کردند.

برای اینکه در سال های درگیری، ده ها هزار کورد بیگناه و سرباز های بیگناه ارتش ترکیه قتل عام شدند. رهبر «پ ک ک» مسئول این کشتار را سیاست نادرست ترکیه در برابر کورد ها می دانست و می دانَد؛ و ترکیه نیز دلایلی برای خود عنوان می کرد. با این همه دو طرف و دیرتر سه طرف از صلح طرفداری کردند. این طرفداری از صلح، حرکتی خردمندانه و بهترین تصمیمی بود که می شد گرفت. در این حرکت، هر یک از طرفین امتیاز هایی می گرفتند و می دادند. باید اینگونه می شد. مذاکره غیر از این نمی تواند باشد. بُرد اخیر حزب دمکراتیک خلق ها، گرچه برای اردوغان و شرکا خوشایند نبود و نیست؛ ولی آنها گویی فراموش کرده اند که مذاکره همین است؛ یعنی امتیاز می دهی و می گیری.

و حالا ترکیه زده زیرش! و اگر این جنگ ادامه یابد، بی هیچ تردیدی بزرگترین لطمات به اقتصاد کشور وارد آمده و جز پشیمانی ببار نیاوَرَد.

جامعه ی نا امن نمی تواند در حال پیشرفت باشد.

حال عده ای از عزیزان می توانند بگویند که بر خورد «پ ک ک» با دولت مرکزی تروریستی بود. اینجاست که رهبر «پ ک ک» اعتقاد دارد آنها را به زور به آن برخورد غیر دموکراتیک کشاندند؛ زیرا کسی حاضر نبود بپذیرد که خلقی به نام خلق کورد در ترکیه می زید.
به همین خاطر گاه مرکز گرایان، افسانه های مُضحِکی می ساختند که در حد مَضحَکَه می شد به آنها توجه کرد. و یا فشار بی حد را راه چاره می دانستند که به خود زنی نیرو های کوردی می انجامید. و حتی این برنامه های اتحاد شکن را به خانه های فرهنگ و مدارس ترکیه نیز کشانده بودند که معلم تورک و شاگردِ کُورد قربانی آن می گشتند.

به آوردن سه نمونه بسنده می کنم تا کامنت بیش از حد دراز نگردد.

مرکز گریان در ترکیه تلاش می کردند به اثبات برسانند که همه ی مردم ترکیه تورک هستند. این یک دروغ بزرگ تاریخی بود. این همان جریان یک دست ساختن در میهن ماست. در ترکیه مرکز گرایان می گفتند: آنها تورک های کوهی اند و چون در برف راه می رفتند و صدای کِرت و کِرت از برفِ زیر پایشان بر می خاست، پس مردمان آن تورک های کوهی را کورد نیز نامیدند.
نمونه ی دوم: گاه راه تنفس را چنان می بستند که معترضین در بندِ کورد دست به خود زنی و خود سوزی دست جمعی می زدند. نمونه های آن در تاریخ ثبت است.

سومین نمونه: در سر کلاسی که شاگردان کورد زبان هم بودند، بجز تَرکه برای تنبیه و گچ و تخته سیاه که در کشور ما نیز معمول بود؛ چند سنگ کوچک هم در کلاس پای تخته سیاه قرار داشت؛ و هرگاه کودک کورد کلمه ای کوردی به دوست کورد خود می گفت؛ معلم یکی از آن سنگ های کوچک پای تخته سیاه را میداد به دست او و کودک باید آن را آنقدر در دست خود نگاه می داشت تا زمانی که کودکی دیگر همان "جرم" را مرتکب شود و کلمه ای کوردی بیان کند، پس، سنگ به دست او منتقل می گشت.



حال بر گردیم به اصل سخن: در چنین شرایطی جنگ آغاز گشت و ده ها هزار انسان از دو سو کشته شدند، و سد ها هزار انسان که فامیل، نزدیکان و دوستان آنها بودند عزادار گشتند. در آن جنگ هر طرف خود را بر حق می دانست، تا اینکه بعد از کشتار فراوان دریافتند که تنها راهِ نجات، صلح می باشد؛ حالا کی بیشتر یا کمتر تقصیر کار بود، بمانَد.

هر دو طرف خردمندانه و با شهامت در این راه زیبا گام نهادند و در همین گیرودار، شاخه ی غیر نظامی «پ ک ک» نیز تشکیل شد که همان «حزب دمکراتیک خلق ها» می باشد؛ و این نوید خیلی خوبی بود.
یعنی اینکه در آینده می توان فقط به مبارزه ی دمکراتیک دل بست؛ یعنی اینکه در ادامه می توان تفنگ های لعنتی را شکست.

بمباران و در گیری آن سال ها را تا حد زیادی می شد درک نمود؛ زیرا جنگ بود و تجربه ی عظیمِ به دست آمده ی امروز نیز نبود.

ولی امروز با داشتن آن تجربه ی بزرگ تاریخی، جنگ را دوباره - به هر بهانه ای - آغاز کردن، هیچ نامی بجز یک دیوانگی تاریخی ندارد. و در این میان در بلند مدت ممکن است اقتصاد لطمه پذیر ترکیه بزرگترین لطمه ی فلج کننده را ببیند.

«جامعه ی نا امن نمی تواند در حال پیشرفت باشد.»

کوتاه سخن: این جنگ بر مبنای هر "منطقی" که صورت گرفته باشد، خود زنی را می مانَد در بلند مدت.
۶۹۴۲۰ - تاریخ انتشار : ۶ مرداد ۱٣۹۴