همزمانی تهاجم به حزب تودهٔ ایران و «نرمش قهرمانانه» در برابر ۱+۵ - تحریریهٔ «مهر»



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۹ مرداد ۱٣۹۴ -  ٣۱ ژوئيه ۲۰۱۵


اگر فرض را بر عدم اطلاع آقای خامنه ای از پیش زمینه و چگونگی تدارک «اعترافات» تلویزیونی رهبران حزب تودهٔ ایران قرار دهیم، باید به اطلاع ایشان برسانیم که برای نمونه رفیق عمویی ۲ بار در نتیجه آویخته شدن از سقف با دستبند قپانی دچار ایست قلبی گردید … آقای خامنه ای آدرس اشتباهی میدهد و خاک در چشم حقیقت میپاشد … طبق اخبار موثق طی ماههای اخیر در حدود صد جاسوس اسرائیل در بیت رهبری، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات بازداشت شده اند. مرور موضعگیریهای رهبر جمهوری اسلامی پیش از به امضا رسیدن توافقنامه وین، انبوهه ای از تناقض و ابهام ظاهری را در برابر ما قرار میدهد. وی از سویی از سعی و تلاش تیم مذاکره کننده و از سوی دیگر از مواضع دلواپسان و مخالفین مذاکرات هسته ای حمایت می کرد و از اینرو هر یک از طرفین به منظور اثبات برحق بودن مواضع خود به بخشی از سخنان آقای خامنه ای استناد میکردند و خود را پیرو و مجری برحق سیاست های رهبری مینامیدند.
به یاد داریم که آقای خامنه ای در روز اول فروردین ماه سال جاری در مشهد پیرامون ضرورت رفع فوری تحریمها چنین گفته بود: «این که آمریکاییها تکرار میکنند ما با ایران قرارداد میبندیم بعد نگاه میکنیم اگر عمل کردند تحریمها را برمیداریم ما این را قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوع مذاکره است نه نتیجه مذاکره. این خدعه آمریکایی است. مسئولان ما صریحاً گفتند که رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله ای در هنگام رسیدن توافق انجام شود.» و این در حالی است که بررسی متن توافقنامه نشانگر این واقعیت است که از خطوط قرمز رسم شده توسط رهبر جمهوری اسلامی عبور شده است و آنچه وی پیش ازین «خدعه آمریکایی» نامیده بود، مورد پذیرش قرار گرفته است. از جمله، نه تنها تحریمها یکجا و همزمان به هنگام امضای توافق برداشته نمیشوند، بلکه لغو این تحریمها به چگونگی عملکرد جمهوری اسلامی بستگی خواهد داشت و زمانبندی مشخصی برای لغو یا تعلیق تحریمها در نظر گرفته شده است. جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در گفتگویی که روز سه شنبه ۳۰ تیر ماه از بخش فارسی صدای آمریکا پخش شد پیرامون چگونگی برچیده شدن تحریمها چنین گفت: « کنگره ۶۰ روز برای بررسی توافق مهلت دارد. پس قاعدتاً تا نوزدهم سپتامبر این توافق به رأی گذاشته شده. از آن روز اجرای توافق آغاز میشود و پس از آن یک رشته اقداماتی است که ایران باید انجام دهد و آژانس بین المللی انرژی اتمی باید انجام دهد و همه این اقدامات باید تا پیش از برچیده شدن تحریمها صورت گرفته باشند، و بنابراین شاید به زمانی حدود ۶ ماه نیاز باشد؛ هر چند که به طور قطع نمیتوان گفت و بستگی به تحولات دارد.» جک لو، وزیر خزانه داری آمریکا نیز به طور موکد چنین میگوید: «تا زمانی که ایران به پرسشهای آژانس پاسخ نداده و راه را برای بازرسیهای آژانس از مراکز هسته ای خود باز نکند، نه تحریمهای آمریکا و نه تحریمهای بین المللی علیه این کشور لغو نخواهند شد.»
رهبر جمهوری اسلامی در شهریور ماه سال ۹۲ (نزدیک به ۲ سال پیش از امضای توافقنامه هسته ای)، سخن از ضرورت انجام مذاکره و به کارگیری «نرمش قهرمانانه» رانده بود: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم … بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسم گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد.» آقای خامنه ای در مورد مذاکره مستقیم با آمریکا هم سخن از «مصلحت» رانده بود و چنین گفته بود: «در موارد استثنایی مثل این مورد هسته ای بر اساس مصلحت مذاکره کرده ایم.» مرور گفته های «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه، میزان این مصلحت سنجی را مشخص میسازد: «ما و چین میخواستیم که تحریمهای تسلیحاتی جزو اولین محدودیتهایی باشد که برداشته میشود؛ اما در نهایت، همکاران ایرانی ما که طبیعتاً در این مورد تصمیم گیرنده اصلی بودند، موافقت کردند که در این مورد معامله کنند.» روشن است که این «معامله» بدون اذن رهبر جمهوری اسلامی جنبه عملی نمییافت. از اینرو پیروان رهبری و دلواپسان میباید به طور مستقیم رهبری نظام را مورد پرسش قرار دهند.
اگر رویکرد رهبر جمهوری اسلامی در بحران هسته ای بر مبنای به کارگیری «نرمش قهرمانانه» تنظیم گشته است، در عرصه داخلی به کدامین راه حلها توسل خواهد جست؟ یکی از نشانه های احتمالی پی گرفتن سیاست دوگانه و متضاد، در سخنرانی اخیر رهبر ایران در جمع دانشگاهیان و دانشجویان مشاهده میشود. وی جهت پیشگیری از ایجاد ذهنیت در رابطه با کمرنگ شدن استکبارستیزی خطاب به دانشجویان چنین میگوید: «سئوال کردند تکلیف مبارزهٔ با استکبار پس از مذاکرات چیست؟ خب، مگر مبارزهٔ با استکبار، تعطیل پذیر است؟ مبارزهٔ با استکبار، مبارزهٔ با نظام سلطه تعطیل پذیر نیست … خودتان را آماده کنید برای ادامهٔ مبارزهٔ با استکبار». اما رهنمودهای آقای خامنه ای به دانشجویان در جهت مبارزه با استکبار، سرشار از کینه ورزی و جعل واقعیت است. وی افرادی را که در اعتراضات سال ۸۸ شرکت داشته اند غیرقابل اعتماد توصیف میکند و با دادن آدرس اشتباهی، مارکسیسم و حزب تودهٔ ایران را مورد هجوم قرار میدهد. وی با رویه شناخته شده خویش، هر کنش، اعتراض و حرکت مخالفی را به دشمنان خارجی و عوامل آنها مرتبط میسازد. رهبر جمهوری اسلامی در مورد گرایش جوانان به مارکسیسم در شرایطی که شاهد افزایش تضاد طبقاتی، افزایش فقر و بیکاری و تداوم سرکوب سیاسی هستیم، چنین میگوید: «من شنیده ام در دانشگاه ما یک جریان هایی باز دارند حرف مارکسیسم را دوباره زنده میکنند، منتهی این، دمیدن در کورهٔ خاموش است این، نقش بر آب زدن است؛ دیگر به درد نمیخورد. با آن همه ادّعا مدّعا و با آن همه سروصدا و آن همه قربانی گرفتن و مانند اینها، نظامهای کمونیستی دنیا بعد از شصت سال، هفتاد سال، جز افتضاح، چیز دیگری به بار نیاوردند». آقای خامنه ای پیش ازین نیز در سخنرانی اول فروردین ماه خود در مشهد چنین هشدار داده بود: «امروز در دنیای مجازی و رسانه های صوتی و تصویری غوغایی است. صدها رسانه و هزاران رسانه در حال بمباران افکار جوانان ما هستند.» اما این شخص رهبر است که از راه جعل واقعیات سعی در فریب جوانان دارد و در شرایطی که بنا به «مصلحت» به گفتگوی مستقیم با آمریکا تن داده است و «نرمش قهرمانانه» و عقب نشینیهای اجتناب ناپذیر در پیشِ روی را به مثابه ضربه ای بر اعتبار و موقعیت خود به حساب میآورد، دست به فرافکنی میزند و زهر کلام خود را متوجه حزب تودهٔ ایران میکند و در جمع دانشجویان چنین میگوید: «همانهایی که عضو حزب توده بودند و بیست سال زندان هم کشیده بودند، بعد آمدند در تلویزیون جمهوری اسلامی، بدون اینکه فشار و زوری وجود داشته باشد، «غلط کردم نامه» را نوشتند و خواندند؛ این را شماها شاید یادتان نیست؛ مال سالهای اوائل [دههٔ] ۶۰ است. ده دوازده نفر از عناصر حزب توده آمدند تلویزیون جمهوری اسلامی ـ بنده آنوقت رئیس جمهور بودم؛ من تعجّب کردم، ما دوستان فعّال و مسئولین درجهٔ یک کشور تعجّب کردیم که اینها چطور آمده اند… اینها آمدند صف کشیدند، نشستند روی صندلی، یک نفر از خودشان به عنوان مجری شروع کرد از اینها سئوال کردن [دربارهٔ] مواردی که خیانتهای حزب توده را به کشور اثبات میکرد» (۱) باطل بودن گفتار آقای خامنه ای در ارتباط با داوطلبانه بودن «اعترافات» و شرکت آزادانه در شوهای تلویزیونی به ویژه پس از اعتراضات سال ۸۸ امری است واضح و روشن و معلوم همگان. اگر فرض را بر عدم اطلاع آقای خامنه ای از پیش زمینه و چگونگی تدارک «اعترافات» تلویزیونی رهبران حزب تودهٔ ایران قرار دهیم، باید به اطلاع ایشان برسانیم که برای نمونه رفیق عمویی ۲ بار در نتیجه آویخته شدن از سقف با دستبند قپانی دچار ایست قلبی گردید. اما آقای خامنه ای آگاهانه واقعیت را تحریف میکند، چرا که زنده یاد کیانوری در تاریخ ۱۶ بهمن ماه سال ۱۳۶۸ در نامه سرگشاده ای از زندان خطاب به علی خامنه ای، رئیس جمهور وقت چنین نوشته بود: «همه این شکنجه ها برای این بود که از افراد برجسته حزب تودهٔ ایران این اعتراف دروغ را بگیرند که گویا حزب تودهٔ ایران تدارک یک کودتای مسلحانه برای سرنگون ساختن نظام جمهوری اسلامی ایران را میدیده؛ تدارک کودتایی که قرار بود در آغاز سال ۱۳۶۲ عملی گردد … با همین شگردها، تا آنجا که من شنیده ام از ۱۲ نفر از اعضای رهبری مرکزی حزب توانستند این اعتراف دروغ را کتباً بگیرند.» (۲) زنده یاد دکتر احمد دانش، جراح برجسته کلیه، در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ طی نامه ای از زندان اوین خطاب به آیت الله منتظری در مورد چگونگی شیوه های اعمال شده چنین مینویسد: «انسانهایی را دیده ام که از شدت ضربه های شلاق خون ادرار می کردند و به علت از کار افتادن کلیه ها میبایست دیالیز شوند. البته از حق نگذریم که نام این اعمال را «تعزیر» گذاشته بودند.» (۳) آقای خامنه ای همچنین به پیشینه زندان خود نیز اشارتی دارند: «بعضی از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ بعضی ها با ما هم زندان بودند؛ بعضی ها را بعد از زندان دیده بودیم و میشناختیمشان، ادّعا و مدّعاهایشان تا عرش میرفتند.» زنده یاد کیانوری نیز در نامه ای که خطاب به آقای خامنه ای نوشته است به پیشینه زندان رهبر جمهوری اسلامی اشاره میکند: «آقای گاگیک [آوانسیان] در زمان شاه جمعاً ۱۵ سال در زندان و یک بار هم با خود شما در زندان بوده و در اولین شب گرفتاری شما که در سلول انفرادی بودید برای شما سیگار آورده بود.
بار دیگر هم که حاج آقا مصطفی خمینی، فرزند بزرگ امام را به زندان آوردند و بدون بالاپوش در زمستان سرد در سلول انفرادی افکندند، گاگیک یک پتو از بالاپوش خود را برای ایشان برد و ضمناً یادآوری کرد که او ارمنی است و توده ای است. آیت الله حاج آقا مصطفی در پاسخ از او سپاسگزاری کرده و گفتند: «در چنین شرایطی این مسایل اهمیت ندارد …
آقای عمویی میگوید که گاگیک را دیده که چون خود مستقلاً نمیتوانسته راه برود، دو نفر او را بغل کرده بودند. او یک پیراهن مندرس و یک شلوار از آن مندرستر دربر داشته که تمام بدنش از پارگی شلوار پیدا بوده است. پس از این تاریخ دیگر هیچیک از افرادی که ما طی چند سال دیدیم، از او خبری نداشته است.
چرا او به آن حال و روز افتاده بود؟ آیا در اوین هم همان برنامه شکنجه زندان ۳۰۰۰ تکرار شده بود؟
در هر حال این پرسش باقی میماند که به کسی که در سرمای زمستان بالاپوش خود را به آیت الله مصطفی خمینی میدهد، پیروان او حتی یک پتوی پاره ندادند تا آن را به کمر خود ببندد و این راه دراز را در زندان، در آن وضع در برابر چشم ده ها و ده ها مأمور و کارمند عبور نکند و مورد استهزا قرار نگیرد.»
رهبر جمهوری اسلامی «اعترافات» زیر شکنجه رهبران حزب را «اسناد باارزش» مینامد. «ما نبودیم که از آنها میخواستیم اقرار بگیریم، خودشان از خودشان اقرار میگرفتند. این جزو اسناد بسیار باارزش صداوسیما است؛ نگذارند از بین برود؛ اینها خیلی چیزهای باارزشی است». شبکه مستند سیمای جمهوری اسلامی نیز در پی «رهنمود رهبر معظم انقلاب» اقدام به بازپخش «اعترافات» زیر شکنجه رهبران حزب نمود.
آقای خامنه ای آدرس اشتباهی میدهد و خاک در چشم حقیقت میپاشد. او به دانشجویان درس استکبارستیزی میدهد، اما به آنان نمیگوید که موساد به درون بیت وی نیز راه یافته است. طبق اخبار موثق طی ماههای اخیر در حدود صد جاسوس اسرائیل در بیت رهبری، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات بازداشت شده اند. نکته قابل تأمل در اینجاست که هیچیک از مقامات مسئول در ارگانهای امنیتی، از جمله واحد اطلاعات سپاه پاسداران، واکنشی نسبت به انتشار این اخبار نشان نداده اند و در صدد تکذیب و انکار برنیامده اند. در عوض به بهانه سی و دومین سالگرد یورش به حزب تودهٔ ایران، پروندهای تحت عنوان «مرگ یک ایدئولوژی» توسط خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران (خبرگزاری فارس) گشوده میشود و رهبر جمهوری اسلامی اعترافات زیر شکنجه رهبران حزب را اسناد باارزش مینامد و دانشجویان را از لولوی مارکسیسم می هراساند. صحنه پیشاروی نشانگر این واقعیت است که اجرای الگوی اقتصاد نئولیبرالی و تشدید تضاد طبقاتی ناشی از آن و هراس ناشی از ترویج ایده های مترقی، گسترش حرکتهای حق طلبانه و فعالیت نیروهای سیاسی خواهان برقراری عدالت اجتماعی، منجر به گسترده تر شدن تهاجم تبلیغاتی علیه مارکسیسم و حزب تودهٔ ایران گردیده است.

۱ـ سخنرانی آقای خامنه ای در جمع دانشجویان
۲ـ نامه سرگشاده زنده یاد نورالدین کیانوری به علی خامنه ای
۳ـ نامه زنده یاد دکتر احمد دانش به آیت الله منتظری.