در حمایت از "پرگار" - مارال سعید

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : چه چیزی دیده شود وچه چیزی دیده نشود
یکی از اهداف گروهی از انسانهای آزاد اندیش و روشنگر این بوده وهست که به دیگران بفهمانند !شما چکاره هستید که دیگران چه برنانه ای را ببینند و یا نبینند و چه بخوانند وچه نخوانند؟ تو چه کاره هستی که می خواهی دیگری را به بهشت ببری؟آن مزخرفاتی که به آنان اعتقاد داری برای خودت نگهدار!آن مزخرفاتی که برایت دکانی شده است وبکمک آنان، به دیگران می خواهی بگویی راه سعادت و خوشبختی تو اینست و آنست! بدرد خودت می خورد و بدرد ...... ای نگران دیگری! و ای به بهشت برنده تو اگر دغدغه انسانیت را داری؟ یکی از وظایف مهم و شاید اصلیِ تو اینست: که تلاش کنی خرد نقادِ بی رحم را در انسانها روشن کنی و یا جاری وساری کنی وآزادی بیان بی قید و شرط را هم بخواهی و برقرار کنی . چون این دو موضوع راه هر نوع شیادی و فریبکاری را بر دیگران و مبارزپندار خواهد بست!. به امید آن روز.
۶۹۷۰۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : گپ وگفتی با یک معترض، گاهی وقتها بالا بلندی را با دیدگاهی وسعت نگر باید مورد توجه قرار داد نه با دیدگاهی..
در رابطه با نوشتارهایی که در خصوص برنامه پرگار در این سایت مفید انتشار یافته، از اینجانب سه نظر انتشار یافت:یکی از نظرات تحت عنوان«برخورد با یک پدیده، بدون مقایسه با پدیده دیگر» در زیر نوشتار جناب"سرژ آراکلی" که تحت عنوان «شرم وحق» در قسمت سیاسی است،که در آنجا تلاش گردید که نشان دهم که پدیده ساواک را با خودش و عملکرد خودش مقایسه کنیم،مقایسه با دیگری خطاهای خاص خودش را دارد و این مقایسه فریبی را بدنبال خواهد داشت و.... وحق محاکمه کنندگی [که یکی از حقوقی است که هر زیست جمعی برای تکامل جامعه اش به آن نیازمند و حتی ضروریست] برای همان نسل و نسل بعدی آنهم؛نه برای ارضای حس انتقام جوئی، چون این حس خود کینه آفرینی هایی را بدنبال خواهد داشت.بلکه محاکمه کنندگی برای پندآموزی و اصلاح امور باید انجام گیرد . و افراد هم این حق را نباید به خود بدهند که خودشان محاکمه کننده شوند بلکه باید مکانیزم صحیح محاکمه کنندگی را ایجاد کنند و خواهان باشند و افراد متخصص محاکمه کننده، اقدامات لازم را انجام دهند.::::::::: بعد از انتشار دو نوشتار:یکی از سرکار خانم سطوت و سرکار خانم مارل سعید[ظاهراً اینان حساسیتهای خاص خود را دارند] با توجه به مطالب قابل نقد در نوشتار این دو بزرگوار،اظهارنظرهای جالبی هم از طرف نظر دهندگان ارجمند ارائه می گردد. که با توجه به این شرایط دو نظر از اینجانب انتشار می یابد. یکی تحت «سازمان اطلاعات و امنیت-شکنجه- شکنجه گر-ابزار شکنجه»که در همین قسمت انتشار یافته که ابتدای نظر، پرسشی را مطرح می کنم:«دلیل وجودی شکنجه و شکنجه گری چیست؟» فکر می کنم این پرسش دغدغهء ذهنی هر فعال سیاسی و اجتماعی است. که اینجانب این مسئله را در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی که پست سازمانی برای این عمل دارند مورد توجه قرار داده ام و به آن پرداخته ام و تلاش کرده ام که این مسائل را بدور از مسائل شعاری و سوپر انقلابی شدن مورد توجه قرار دهم . اما ظاهراً نظر دیگری که تحت عنوان «شغل شریف قوادی در مقابل ....» که در همین قسمت ارائه شده و به دو موضوع قواد و شخصی بنام قانعی فرد ، که مورد توجه تعدادی از نظر دهندگان قرار گرفته بودند ،پرداخته شده است مورد نقادی واعتراض شما قرار گرفته . اما من متوجه نشده ام :جناب آ-بزرگمهر ارجمند! به چه چیزی معترض شده ای؟!:::::: باید گفت: پرداختن به این دو موضوع بدین دلیل بوده: گروهی حق محاکمه کنندگی را برای خود قائلند!. که بنده تلاش کرده ام که نشان دهم: در مسائل اجتماعی هر فرد، حق خواهان محاکمه کنندگی را دارا می باشد ! اما اجرای این حق از او سلب می شود و مکانیزم خاصی را می طلبد. اگر چنین نباشد قانون جنگل حاکم می شود. حال ممکن است شمای ارجمند بفرمائید: در جهان دارند چگونه عمل می کنند وچه می کنند وچه نمی کنند. این حرف شما واقعیت داردو همه نیز این مسائل را می بینند و می دانند و فکر نمی کنم احتیاج به گفتن داشته باشند!. هنر در این است: مسئله بگونه ای دگر ،که شاید راهکار اصلی باشد باید بیان شود. پرداختن به مسائل، بصورت شعاری ، در کوتاه مدت ممکن است یک اعتبار مبارزاتی هم بیآفریند ، اما این مشکل را حل نمی کند!. موضوع دیگری که توسط اینجانب به آن پرداخته شد: مربوط به واژه تن فروش -قواد-جاش[که یکی از نظر دهندگان بنام جناب خواننده با تعابیر خودش آنرا مطرح کردندو..] این واژگان بار منفی را با خود حمل می کنند این بار منفی، وسیله ای می شود برای افرادی، بلکه بتوانند اعمال خویش را توجیه کنند و شاید یک فرار به جلوی را انجام دهند. تلاش بنده این بوده که نشان دهم ،خیر! واژگان و یا اعمالی هستند که ظاهراً بار مثبتی را با خود حمل می کنند، اما آن یک فریبکاری بیش نیست! و تلاش شد که گفته شود: ای افرادی که فکر می کنید : آنچنانی هستید، خیر! آنچنانی نیستید ویک آنچنانیِ دیگری هستید!.::::::: در رابطه با فردی بنام قانعی فرد پرسشی مطرح کرده اید . بر خورد من با موضوع این فرد چنین است : جناب خواننده مطالبی در خصوص جاش و این شخص مطلبی را آورده، که اینجانب در رابطه با واژه جاش و قانعی فرد پرسشی را مطرح کرده ام که بطریقی می خواستم بگویم: این حق محاکمه کنندگی فرد را، که گروهی برای خود حق می دانند باید درش تجدید نظرکنیم. که هر تصور وپندار ما پرسشی را می آفریند!. که شما در مقام محاکمه کنندگی آن فرد پرسشهایی را در رابطه با سوابق مبارزاتیش از اینجانب در مقام وکالت از آن فرد ، خواسته اید . که باید گفت: این نگرش شما و خواسته شما چگونه باید ارزیابی شود؟ شاید...
۶۹۷۰۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۴       

    از : آ. بزرگمهر

عنوان : برای امیر ایرانی
نمی دانم به کدام یک از نکات مطروحه در کامنت بالا بلند شما پبردازم که مزاحم وقت دوستان اخبار روز و خوانندگان نشوم.

بهتر است اول گریزی به "شاهکار" سازمان عفو بین الملل بزنم که این روزها با "تصویب" رفع تعقیب مجازات "خریداران" سکس در بعضی کشورها توسط ریاست سازمان عفو بین الملل به جنجال سیاسی تبدیل شد. عفو بین الملل برای خالی نبودن عریضه گفته قوانینی که بعصی از کشور ها مثل سوئد ، فرانسه و.و. برای کاهش "تن فروشی" تصویب کرده اند کار "خوبی" است. ولی نقض حقوق بشر " گارگر جنسی" است.

البته وقتی "صنعت سکس" ،" صنعت ترافیکیتگ" ، "صنعت پورنوگرافی" ، "صنغت موادمخدر" برسمیت شناخته میشود . پس برای این فیبل فعالیت ها نیز مقررات و حقوق وظایف تائید می شود و سازمان عفو بین الملل نیز دلش "شور " میزند.

این ها را نوشتم که به آقای امیر ایرانی بگویم دنبال کردن این بحث ها در رسانه ها به ما می آموزد که نه تنها سازمان عفو بین الملل بلکه بسیاری از فعالین اجتماعی دلشان برای "کارگران جنسی" واقعا "شور " میزند. این ها میخواهند که "تن فروشان" آزادانه رسما و در چتر حمایتی جامعه راحت فعالیت کنند. و به محدودیت خرید "سکس" اعتراض دارند، این باعث اشاعه بیمایهای مقاربتی میشود.
۱.هنوز دولتی قادر نیست. فروش سکس " تن فروشی " را ممنوع کند و برای "کارگران جنسی" کار دیگری پیشنهاد کند. جهان دارای میلیونها بیکار و میلیارد ها دلار بودجه لازم است..... بگذارید "کارگر جنسی" به کارش ادامه دهد.
۲. حتی روش ممنوعیت خرید سکس نیز با اعتراض سازمان عفو بین الملل روبروشده است. عده ای می گویند که این امر باعث شده است که خرید و فروش مخفیانه از راه اینترنت و تلفن انجام شود و کنترل "کارگر جنسی" مقدور نیست که برای سلامت جامعه خظرناک است.
۳. محققان و جامعه شناسان می گویند حتی در آلمان که مراکز رسمی و فاحشه خانه های متعدد وجود دارد بسیاری از "کارگران جنسی" حاضر به فعالیت در فاحشه خانه ها نیستند و حتی حاضر نیستند در مراکز بهداشتی و کنترل ثبت نام کنند و ترجیح می دهند که هویت آنها مخفی بماند. آری این است اصل مطلب !

آقای امیر ایرانی ، مهم نیست که عفو بین الملل برای "کارگر جنسی" قطعنامه ی نقض حقوق بشر صادر کندو برای آزادی "صنعت تن فروشی" تلاش کند. مهم این است ک حتی در آلمان بسیاری از "کارگران جنسی" از اعلام هویت خود جلوگیری می کنند و این کار را برسمیت نمی شناسند. این دقیقا نکته ی اصلی است که در سراسر جهان و در طول تاریخ حضور داشته است. کسانی که "علنا" به "تن فروشی" روی میاورند به سیم آخر می زنند و تمام پل ها را پشت سر خود خراب می کنند.

خبلی خلاصه : جاسوسان ، ماموران خبر چین و شکنجه گران نیز حاضر به ابراز هویت شغلی خود حتی خانه و خانواده نیستند ولی بعضی به نهایت دیو سیرتی میرسند که مثل پرویز فراستی البته امروز در پرگار عار و ننگی از کارهای ضد انسانی که خود و همکارانش انجام دادند ندارد. ولی ۲۵ سال بی هویت بودند و تاکنون نیز مخفی هستند.

نتیجه : "ساواکی" در حکومت گذشته یکی از زشت ترین سمبل ها و کُد ها بود و امروز کسانی که به همان کار در حکومت اسلامی ادامه می دهند نیز از همان سمبل های "برخوردار" هستند . چه در زندان ، چه لباس شخصی ها و چه قانعی فرد که بین اوین، مخفی گاه پرویز ثابتی و خبرگزاری فارس ، پرگار در می نوردد تا اشتراکات دو حکومت را در هم آمیزد و علیه کسانی که با دو حکومت مبارزه کردند پرتاب نماید.

بنظر من این ها همین قدر که دروغ زنی می کنند و شهامت پذیرفتن اعمالی که انجام داده اند را ندارند. کافی است که به همان " ساواکی" و مشابه امروز آن نامیده شوند که تعریفی جامع و مانع می باشد.

حساب "تن فروشان" یا " کارگران جنسی" و " جاکش" و "القواد" Bawd / Bander را با "ساواکی" قاطی نکنیم. این همان نیست.
در ضمن آقای ایرانی لیستی از تمام کارهائی که عرفانی فرد در قبال حکومت گذشته ، حکومت فعلی و مخالفان دو حکومت نمو مرقوم فرمائید موضوع بسیار فرا تر از مثال شما در باره ی "تجریه طلبی می باشد . متاسفم.
۶۹۶٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۴       

    از : kurosh Pakzad

عنوان : ----
اما در مورد ساواک زمان شاه ؛ من بیاد دارم که اتحادیه کمونیست ها کتاب اسامی ۸۰۰۰ساواکی راافشا کرد. هر چند جامعه انقلابی سر از شادی نمی شناخت اما هزاران کارمند معمولی ساواک و خانواد هایشان قربانی خشم انقلاب شدند. من شخصا در دبی با یک مامور اداره ساواک آشنا شدم که کل زندگیش را مصادره کرده بودند و حتی نان شب را هم نداشتند.بنابراین بحث در مورد این مسایل گاهی ضروری است.
۶۹۶٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۴       

    از : kurosh Pakzad

عنوان : --
برنامه بی بی سی پرگار توهمات دایی جان ناپلونی بسیاری از دوستان را تحریک کرده است. کار کار انگلیس هاست. اولا پرگار در مورد دهها مسایل اجتمایی فرهنگی و سیاسی دیگر برنامه جالب داشته ؛ حالا چون اتفاقا برنامه اخیر برای عده ای تحریک آمیز بوده ؛ پس حتما توطعه حساب شد ه ای از طرف امپریالیسم بریتانیا و انتلیجنت سرویس در کار بوده.؟
در مورد جنایت و شکنجه در زندان ها و نقش ساواک شکی نیست ؛ اما بررسی ابعاد مختلف این سازمان امنیتی ضروری است. خود رژیم کنونی خیلی زود به توانایی ها ارزشمند ساواک واقف شد و توانست از آن در سرکوب دگر اندیشان استفاده کند. . اگه اپوزیسون ضد رژیم این مهم را درک کرده بود و توانایی های اطلاعاتی رژیم را جدی می دید اینگونه غافلگیر نمی شد و شاید عده بیشتری نجات پیدا میکردند.
۶۹۶٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دیدگاه کرمانی

عنوان : تعمق کنید
https://khawaran.wordpress.com/۲۰۱۵/۰۸/۱۳/k-۳۸۰۶/ مقاله ی فروغ اسد پور

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۸۵۰۱ مقاله سرژ آراکلی
۶۹۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم "
سرکار خانم سپهری,
" ویژگی هایِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخیِ " یک کشور نسبت به خود ممکن است تغییر و یا نسبت به دیگری ممکن است تفاوت و یا تغییر کند ولی " ویژگی هایِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخیِ " بی.بی.سی. بطور اخص و صاحبان زر و زور بطور اعم نسبت به دیگران تغییر نکرده و نخواهد کرد.
" گفتم که بر خیال[ش ] راه نظر ببندم - گفتا که شب رو است او از راه دیگر آید " مگر آنکه باز به توصیه پیر خرابات " پاسبان حرم دل [ بشویم ] شب همه شب ", که متاسفانه چنین نیست.
۶۹۶٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : آزاده سپهری

عنوان : سیاست های متفاوت در برابر کشورهای متفاوت
آقای پیروز،
سیاست بریتانیا در برابر همه ی کشورهای دیگر که یکسان نیست. سیاست یک کشور در برابر کشوری دیگر مبتنی بر ویژگی هایِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخیِ آن جامعه است. برای همین هم حتی بی بی سی فارسی با بی بی سیِ دَری (یا افغانی) تفاوت دارد، با اینکه زبان هر دو تقریبا یکی ست.
۶۹۶۷٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خسرو صدری

عنوان : پاسخی به خانم مارال سعید
چپ ها بی بی سی و ...را زیر ذره بین قرار می دهند ولی "یکباره قلم بطلان "برروی آن ها نمی کشند. شما هم یک باره خط بطلان برروی این منتقدین نکشید ونفرمایید که "با آن ها بحثی ندارم". سوال من در کامنت اولم این بود که:برپایه همان منطقی که شما سعی کردید انتقاد خانم سطوت از بی بی سی را رد کنید، می بایست انتظار داشته باشید که تابوی "هولوکاست" هم در پرگار کالبد شکافی شود. ولی همه می دانیم که چنین امری هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد. بنابر این نقل قولی که از نوشته خانم سطوت دستمایه مطلب شماشده شده است، اعتبارش را علی رغم تلاش شما، تاپایان نوشته تان حفظ می کند.
امروز۲۸ مرداد و سالگرد کودتای سیا علیه دولت دکترمصدق است. همین بی بی سی مطابق اسناد به زمینه سازی کودتا کمک کرده و حتی رمز کودتا را مخابره نمود. تجربه شخصی خود من هم در ایام انقلاب حاکی از آن است که بی بی سی، زمانی که غرب تصمیم به خالی کردن زیر پای شاه گرفت، دقیقا در این سمت تغییر جهت داد. یک نمونه اش واقعه ۱۳ آبان دانشگاه تهران در سال ۵۷ است که من هم در آن حضور داشتم و شاهد تیر خوردن ۳ دانش آموز و مرگ حداقل یکی از آن ها بودم. مطمئن هم هستم که جز آنچه من دیدم ،آن روز اتفاق دیگری دردانشگاه رخ نداد. بی بی سی ولی ، عصر همان روز از قول شاهدان عینی و سازمان های ملی ۵۳ کشته اعلام کرد و تا چند روز هم آن را تکرار می نمود.
انسان عاقل البته از مطالب خوب و مفید حتی شیطان هم منتفع می شود ولی شیطان بودن او را فراموش نمی کند وگرنه دیر یا زود بازیچه دستش خواهد شد.
۶۹۶۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : سابون با سین
احتراما, گرچه ممکن است صابون با " سین " کف زیادی نکند اما در کوه " ق " قوادان, صدا بسیار میپیچد.
۶۹۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مارال سعید

عنوان : استفاده از رسانه
با تشکر از تمامی دوستان کامنت گذار. یادش بخیر آن معلم که به من میگفت دختر جان صابون با سین کف نمی کند. دو دیگر؛ از مواهب مهاجرت همین تحلیل سواد فارسی و کشیدگی تارهای عصبی است.
اما دوستان، رسانه هایی چون BBC و VOA و Manoto و امثالهم را هر چه بنامیم بزرگترین و موثرترین رسانه های غیر حکومتی هستند که مردم ایران مرتبا ً به آنها توجه دارند. مرا با آن بخش از نیروهای اپوزسیون ایران که با نهادن نام "رسانه ی امپریالیستی" یکباره قلم بطلان بر تمامی فعالیتهای این رسانه ها کشیده و می کشند بحثی نیست. اما باقی که حداقل به این رسانه ها چون یک امکان تماس با مردم ایران می نگرند که بنظر من بسیار بیش از اینست، باید بدانند حضور ما در این رسانه ها نه بابت مظلوم نمائی از جهت ظلمی که بر ما و مردم رفته؛ بل در جهت آگاهی دادن، روشنگری، و ایجاد سوآل در افکار عمومی ایران است. برای این مهم بایست با دست پُر پا به عرصه نهاد و مستدل و محکم با مردم و بخصوص جوانان سخن گفت. از دیگر سو با همکاری مشوقانه با برنامه گذاران این رسانه ها شرایط بحث و فحص در چاله چوله های فرهنگ ایران را فراهم ساخت.
۶۹۶۷۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم
سر کار خانم سپهری در پای مقاله سرکار خانم سطوت, در پایان کامنت خود میفرمایند " در واقع فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایرانیان نقشی مهم در تعیین خط بی بی سی فارسی و رسانه های مشابه دارد.". چون موضوع هردو مقاله یکی ست جهت ادامه مطلب پاسخ به ایشان را در اینجا میاورم.

برای رسانه های " غرب " به سرکردگی آمریکا ( یعنی کمپلکس نظامی - صنعتی - مالی - ووو ) مهم نیست که ما چه میگوئیم. آنچه برای آنها اهمیت دارد اینست که با بودجه هنگفت خود مغز جهانیان اعم از انگلیسی و غیرانگلیسی زبان را دائما در معرض بمباران تبلیغات خود قرار داده و آنقدر دروغ را تکرار کنند که حقیقت جلوه نماید. و بیش از همه شهروندان خود این کشورها در معرض چنین تهاجمی قرار دارند. نگاه کنید به موضع اروپا پس از خیمه شب بازی کودتای اوکراین و وقایع کریمه که دنیا را برای جنگ احتمالا اتمی بر علیه روسیه آماده مینمایند و بسیار نمونه های دیگر. تنها راه مبارزه, چشم و گوش بستن به این چشم بندی ها و مغز شوئی ها و پرهیز از تکرار و انعکاس و درشت نمایی این تبلیغات میباشد زیرا کسی را توان مالی مبارزه با آنها نیست. شرکت من در این گفتگو تنها برای پاسخ دادن به اتهامات تا کنون ثابت نشده بود.
۶۹۶۶۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : شغل شریف قوادی در مقابل ..........
بعضی از نظر دهندگان نظر خویش را به واژه قواد و شخصی بنام قانعی فرد که ظاهرا" از کردهای ایرانی است محدود کرده اند که در مطالب آنان نکاتی قابل بحث یافت می شود. بایدگفت:واژگانی که معرف شغلی می شوند؛کارکرد صفتی نیز می یابند. کارکرد صفتی آن ممکن است :بیانگر عملی زشت و ناپسندباشد یا حالتی خنثی یابد یا صفتی نیکو و پسندیده ای را بیان کند. :::::::: تجربه نشان داده در جوامعی که حاکمیتی با پندارِخود اخلاق مدار و یا ارزشی سیطره یابد ؛ اعمالی تحکمی، برای پیشبرد خواسته های اخلاقیش بکار خواهد برد . بدنبال این روشش ،مشاهده می شود:واژه با بارارزشی و واژه با بار ضدارزشی، جای خود را از نظر ارزشگذاری عوض می کنند. در ایران با وجود حاکمیتش یا با توجه به نگرش عمومی مردمانش، اگر بخواهیم ارزش و ضد ارزش بودن دو زن با دو شغل متفاوت؛که یکی دارای شغل مأموریت امر به معرف و نهی از منکر و دیگری شغل تن فروشی را دارد مورد توجه قرار دهیم؛ در همان ابتدا ذهن متوجه ضد ارزشی بودن شغل تن فروشیِ آن زن تن فروش می شود و بیشتر روی موضوع تن فروشی بحث می شود. این اقدام بطریقی شغل زن مأمور و خود آن زن به حاشیه امنیتی می رود .اما دیدن مسئله با نگرشی دیگر ، واقعیت بگونه ای دگر خود را نشان می دهد. و شغل شریف تن فروشی را خواهیم دید. چگونه؟ زن تن فروش:تنش منبع کسب درآمدش و وسیله امرار معاشش است و تنش وسیله لذت رساندن به دیگریست و شاید خود نیز لذتی را ببرد.عملش نوعی آرامش دهندگی را نیز بدنبال دارد. حال ارزشگذاری برای این تن فروش چه چیزی می تواند باشد؟ زن مأمورامربه معروف ونهی از منکر: حکومت از مردم مالیات می گیرد ویا درآمدی از داشته های منابع طبیعی حاصل می کند ؛ این درآمدها باید در جهت ایجاد شغل تولیدی ویا شغلهایی که خدمات رسانی مورد نیاز و ضروری جامعه را انجام می دهند هزینه شوند نه شغلهایی که ضرورت وجودیشان در خدمت اهداف خاصی است که ربطی به نیازهای جامعه ندارند. که می توان نتیجه گرفت : که درآمد این زن مأمور بصورت غاصبانه و یا دزدانه از اموال عمومی است. و اعمال شغلیش نیز باعث رعب و وحشت در جامعه می شود. یا ممکن است ازبین برندگی انسانها هم باشد . یعنی در اعمال آنان هیچ آرامش بخشی مشاهده نخواهد شد. حال ارزش گذاری برای این زن مأمور امر به معروف و نهی از منکر چگونه می تواند باشد؟:::::::::: مثال دیگری: یک فرد مبارز سیاسی را در نظر می گیریم ؛ایشان در مقامی است که یک تصمیم غلطی را اتخاذ می کند و عمل او باعث از بین رفتن تعدادکثیری از نیروهای جامعه می گردد و این عمل قطعا"تبعات روحی شدیدی را برای مدت مدیدی در جامعه از خود بجا می گذارد و نوعی کینه و نفرت پراکنی را ایجاد می کند و می پروراند. و اثرگذاریِ مخربی را بر تحولات جامعه از خود بجا می گذارد و خسارات فراوانی را هم تحمیل می کند و عمل او د ر جامعه هیچ نوع آرامش بخشی را نشان نمی دهد. حال ارزشگذاری چگونه می تواند باشد؟ حال یک فرد قواد ویا بقول بعضی ها جاکش یا دیوث یا پاانداز یا جاانداز ویا...... را در یک جامعه در نظر می گیریم. این قواد بقول بعضی ها جایی را می اندازد که دو نفر اعمال لذت جویی و لذت بخشی را انجام دهند و آرامشی را کسب کنند. وقواد نیز کسب درآمدی را هم از این طریق برای خویش بیافریند . کار این قواد نوعی آرامش بخشی را هم بدنبال دارد. از نظر ارزشگذاری شغل قوادی چگونه خواهد بود؟ :::::: با توجه به مطالب بالا آنانی که برای خویش یک شأنیت خاصی قائل شده اند ، اعمال خویششان در یک بررسی با نگرش دیگر ،ممکن است مصداق نامگذاری همان واژه زشت پنداشتهِ شده ،شود !.::::::::در نظردهی جناب خواننده، ایشان مطالبی در مورد جاش می آوردند وتعابیری را بکار می برند که میوانند مورد توجه قرار گیرند.ایشان بطریقی جاش را ضد وطن پرستی بکار می برند که این مورد می تواند پرسشی را نیز بدنبال داشته باشد:اگر فردی وطنش را کردستان بداند نه ایران! و فرد دیگری وطنش را ایران بداند، مسئله چگونه خواهد بود؟ ظاهرا"شخصی مانند قانعی فرد که خود کرد است، ایران را وطن خویش می داند ودر مقابل مبارز دیگر کردی که فقط کردستان را وطن خویش می داند ،مسئله چگونه است؟ کدامیک جاش وبقول شما همبستر با مادرش برای لذت جوئی جنسی است وکره خر نامیده می شود؟ به امید دقت بیشتر در برخورد با مسائل.
۶۹۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ملا نقطی و تبلیغات
اکنون که گفتگو به اینجا رسیده بهتر است که سوال نا پرسیده را هم پاسخ دهم که بحث برسر برنامه پرگار بی. بی. سی. ست و پرداختن به " ساطر " و " قوادان " خلط مبحث میباشد. شاید حق با پرسنده باشد اما من بندرت به بی.بی. سی. مراجعه میکنم و آنهم جهت بررسی واکنش آنها به موضوع معینی ست. گمان ندارم تردیدی باشد که مخارج این دستگاه عریض و طویل را دولت فخیمه انگلستان میپردازد و به قول خود آنها هرکه خرج مطرب داد آهنگ را هم انتخاب میکند. و نتیجتا ما را به این حقیقت - به نظر من - می رساند که اگر معجزی رخ دهد که چشم و گوش ها به تبلیغات - که مستلزم پول بسیاراست - بسته گردد اساس ظلم و جور و ستم و بردگی دیری نخواهد پائید ولی متاسفانه بسیاری از ما سهوا و یا عمدا و یا اجبارا این تبلیغات را بلع و با تفسیر آنها دروغ را اشاعه میدهیم.
۶۹۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مهرداد

عنوان : ساتر و نه ساطر
چون یک اشتباه تایپی در نظرات بعدی هم به همان صورت تکرار شد، جسارتا خواستم یادآوری کنم که ساتر به معنی پوشاننده از مصدر ستر می آید و با ت نوشته می شود.
ضمنا ربطی به واژه های دیګر از جمله ساطور قصابی هم ندارد.
همین
۶۹۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ادامه
با عرض معذرت, فراموش کردم بگویم که من ترکی نمیدانم و ترجمه جملات از واگویه های خواجه رشیدالدین وطواط, سایت http://vatvaat.blogspot.com/۲۰۱۰/۱۲/blog-post.html میباشد.
۶۹۶۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خسرو صدری

عنوان : بی بی سی چیزی بیش از یک رسانه است
بنابراین نویسنده محترم باید از بی بی سی بخواهد تا بحثی هم در باره "هولوکاست" به پرگار آورد. آن نقل قولی هم که شما از خانم سطوت آورده اید نظر به همین استانداردهای دوگانه در خط قرمز رسانه های غربی دارد.
بی بی سی ولی به نظر من در چنان موقعیتی از حیث ارتباط بی واسطه با مراکز قدرت قرار دارد که اگر زمانی توازن ژئوپولتیک جهان برهم خورد و توافقات بعد از جنگ جهانی در این مورد باطل گردید، قادر است همین "هولوکاست" را هم پرگاری کند.
۶۹۶۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : خود به خود نقش دیو می‌کردند - خود ز بیمش غریو می‌کردند - سنایی غزنوی
پس از گفته ایرج میرزا, شاعر شیرین سخن که :
زن قحبه چه میکشی خودت را
دیگر نشود حسین زنده
........
تخم چه کسی بریده خواهی
با این قمه های نا برنده
آیا تو سکینه یی که گویی
سو ایستمیریم عمیم گَلنده ( آب نمی خواهم عمویم برگرد )
کو شمر و تو کیستی که گویی
گَل قویما منی شمیر َالَنده ( بیا و منو به دست شمر نسپار)
تو زینب خواهر حسینی ؟
ای نره خر سبیل گنده !
خجلت نکشی میان مردم
از این حرکات مثل جنده ؟
........
چشم آدم به این نوشته روشن میشود که بجای کلمات رایج ک..کش و دیوث ( طبقه پایین !) و جاکش ( طبقه متوسط !) و دلال محبت ( طبقه بالا !) کلمه ای را بکار میبرد که شاید مربوط به دوران ترجمه کلیله دمنه به فارسی بوده باشد. جای تعجب هم ندارد که بیش از نیمی از کامنت ها در تائید و پشتیبانی از این تهمت است. به ظن قوی بعضی هم در کشوری زندگی میکنند که اگر این نوشته به زبانی غیر فارسی مانند آلمانی و یا انگلیسی نوشته میشد احتمالا کارنویسند به وکیل و دادگاه میکشید. آنوقت ما غریو میکنیم که چه شد که این شدیم؟
۶۹۶۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : خواننده

عنوان : ارتباط ماهوی میان کلمه قواد و کلمه جاش
آقای سرکوهی اصطلاح جالبی دارند بنام *فرهنگی کاران امنیتی*.
این آقا دقیقا از همانهاست.
پدر ایشان آنگاه کهاو هنوز دو ساله بود در کنار جمهوری اسلام علیه جنبش مردم کردستان سلاح بدست، در کنار چمران و خلخالی با پیشمرگان کرد می جنگید. پسر نورسته نیز پوینده راه پدر است، بخصوص سایه دست چپیهای شبیه کومه له را با تیر می زند( ترقه بازی آقایان)
مردم کرد این افراد را *جاش* می خوانند. علت این نامگذرای جالب است، زیرا با نامگذاری خانم مارال (که با ایشان اختلاف فکری هم دارم) قرابت فراوانی دارد.
کره خر یا همان جاش بعد بلوغ با مادر خود هم جماع می کند و این در اجتماعات انسانی از اسکیمو گرفته تا نیورک و توکیو، از قبیح ترین اعمالی است که یک انسان می تواند مرتکب شود و بیانگر عمق فاجعه ناانسان بودن فرد است. از آنجا که در کردستان و هم در ایران و در بسیاری دیگر از فرهنگها، وطن را در جایگاه مادر می نشانند، کسی را که با دشمنان وطن همکاری وعلیه وطن خویش می جنگد را جاش می گویند و این اشاره به همان عمق فاجعه نا انسان بودن او دارد.
بنا بر این در اینجا *قواد* با مفهوم مستتر در کلمه جاش همخوانی بسیاری دارد و خانم مارال به خطا نرفته اند.
در کردستان هرگاه می خواستیم کسی رامتوجهه کنیم که فلانی جاش است، می گفتیم که مواظب حرفهات باش، فلانی ۳ حرفی است. امادوستان می توانند برای اینکه توسط بی بی سی فارسی و دیگران… به دادگاه کشیده نشوند از همین اخطلاح *۳ حرفی* استفاده کنند، اثبات جرم بودن کلمه ۳ حرفی چندان کار آسانی نیست.
بی بی سی از همه ما بهتر کارنامه این جاش را می داند، ولی نه تنها در بی بی سی فارسی، بلکه در تمام رسانه های جهان معاصر قوادها ازشانس بسیاری در بکار گیری این تریبونها برخوردارند، که داستان مفصلی دارد.
۶۹۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : K۹ البرز

عنوان : ماهیت قانعی فر تا کنون برای اکثریت مردم باید شناخته شده باشد.
عرفای قانعی فرد کارهای کرده که هر کدام صد مرتبه از قوادی زشت تر اند.
۶۹۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : "......حافظ از میکده بیرون شو ".
من هواخواه دو آتشه شاملو نیستم اما " روزگار غریبی ست نازنین ". قواد در بهترین معنی یعنی جاکش و در بدترین معنی یعنی دیوث, یعنی در بهترین معنی یکی را زیر دیگری خواباندن و در بدتری معنی یعنی زن خود را. این هیچ ربطی به جمهوری اسلامی و یا کلیمی و یا عیسوی ندارد. این تهمتی ست که باید اثبات شود و در غیر این صورت مجازات قانونی دارد. اما از کسی که " پرده ی ساطری در مقابل چشمان آدمی میکشد " که " ساطر " یعنی " قصاب ", چه انتظاری میتوان داشت؟
۶۹۶۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : به خودش حق میده
مسٔله اینست که این نویسنده ضد خشونت، به خودش حق میدهد فحش بدهد، چون فعلا دستش به جایی بند نیست، فردا اگر چماق داشته باشد، تمام خواص ضد خشونت را به کنار میگذارد,
۶۹۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : مجتبی کریمی

عنوان : متر معیوب
جناب قلی زاده به فرض آقای تابان را هم تنبیه کردیم با دهخدا و دکتر معین و غیره و ذالک چه کنیم؟
بنظر شما "دادستان انقلاب" در ج.ا.ا. فحش است یا شغل؟ بسیار خوب آنها که به این شغل مبادرت ورزیده اند ۳۷ سال است که با جان و مال و ناموس مردم دارند بازی می کنند آیا بایست این نام را حذف کرد؟ یا مثلا ً در سیستم فخیمه پادشاهی در کشور ما یکی از وظایف وزرای دربار همین "قوادی" بوده حال چه کنیم این پِست یعنی "وزارت دربار" را از کتب تاریخ حذف کنیم؟ تازه در کشور آلمان شغل قوادی رسمیت دارد و بابت این کار بایست مالیات و انواع بیمه ها و همبستگی با شرق هم پرداخت. خوب حال این کار بد است یا کار آنها که فتوای قتل صادر می کنند؟
اگر ادامه دهم مثنوی هفتاد من میشود و بتبع محل چاپ نمی یابد. حال می پرسم: جان برادر فکر نمی کنی این متری که دست گرفته ای معیوب است؟
۶۹۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دیدگاه کرمانی

عنوان : دقت کنید
خانم گرامی نوشته اید".... اما یک نظر علیرغم آنکه در جمعهای فراوان روی آن بحث می شد در قالب یک مقاله خود را به نمایش نگذارده بود تا آنکه این جسارت را خانم مریم سطوت بر عهده گرفت و "اخبار روز" اقدام به چاپ آن کرد. " گویا شما غافلید که قبل از مقالهء خوب خانم سطوت مقاله های ارزشمند دیگری در این باره منتشر شده است. بطور نمونه مقاله ی فروغ اسدپور " وقتی وجدان اسهال می گیرد بی بی سی و محاکمه ی مجدد زندانیان سیاسی سابق" در سامانه ی خاوران" و مقاله سرژ آراکلی در همین اخبار روز " شرم و حق . . . " بهتر است قبل از رای قطعی نگاهی به اطراف بیندازید!
۶۹۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سازمان اطلاعات و امنیت- شکنجه-شکنجه گری-ابزار شکنجه-
یکی از پرسشهایی که ذهن بسیارانی را به خود مشغول کرده است ،اینست:دلیل وجودی شکنجه و شکنجه گری چیست؟:::::::::: موضو ع شکنجه، خود موضوعیست گسترده و در حالتهای مختلف و موقعیتهای مختلف ممکن است؛ نمودهای خاصی معرف عمل شکنجه شدن ،دانسته شود.اما وقتی شغل و تخصص شکنجه گری بمیان می آید ! ذهن بطرف یکی از سازمانهایی که در مدیریت یک کشور و درحفظ و نگهداری حکومت دارای نقش مهمی است ، برده خواهد شد. وآن سازمان و نهاد چیزی نخواهد بود:جزء سازمان و یا نهادی بنام "اطلاعات و امنیت" که درهر کشور و هر حکومتی نام خاصی را یافته است. ودر کشور ایران در نظام قبلی این سازمان "ساواک" نامیده شده .یکی از دلایل رفتن ذهن بسمت این نوع سازمان می تواند: وجود چارت سازمانی باشد که در آن شغلی و تخصصی بنام شکنجه گری تعریف شده ویا می شود.:::::: باید گفت:موضوع این سازمانها که موضوع شکنجه و شکنجه گری را با خود دارند، سبب ساز برنامه ای در مورد ساواک گردیده آنهم توسط شخصی بنام کریمی که ایشان مجری برنامه ای بنام پرگار در شبکه بی بی سی است . وقتی برنامه ساواک از شبکه پخش می شود بدنبالش واکنش هایی از طرف فعالین سیاسی و مبارزین آن دوران نشان داده می شود که در سایت اخبار روز این واکنش ها بصورت انتشار نوشتارهایی بروز داده می شود. آن نوشتارها خود دارای نقد می باشند اما از همه جالب تر اینست: افرادی از نظر دهندگان به نوشتار، در تقابل با نوشتار نویسان یک حقانیتِ رفتاری از گذشته خویش را به رخ دیگران می کشند و یا طلب می کنند. که این حقانیتها می توانند مورد پرسش قرار گیرند.::::::::در مورد پرسش مطرح شده در ابتدای این نوشتار و رسیدن به پاسخی در مورد آن، می بایست: ابتدا موضوع وجود سازمان هایی بنام سازمان اطلاعات و امنیت در یک کشور مورد توجه قرار گیرد سپس به مسئله شکنجه . شکنجه گری پرداخته شود. چون در این سه موضوع روال ترتیبی آنان بگونه ایست :که وجود آن سازمان ، دو موضوع دیگر را در درون خودش دارد. و فهمیدن این سه موضوع و پرداختن به آنان بدور از هر حالت احساسی و عاطفی و با بر خوردی خرد گرایانه آنهم در جهت چاره اندیشی، می تواند: ذهنیت افراد جامعه ، بسمت مهار کردن شکنجه گری و یا به حداقل رساندن آن و یا بطور کلی محو آن،برده شود.::::::تاریخ و تجربیات بشری به ما می گوید : یکی از سازمانهایی که نقش آفرینی بالایی و اهمیت بالایی در مدیریت کشور و حکومتها دارد ؛سازمان اطلاعات و امنیت آن کشور است .و عملکرد آن می تواند باعث ترقی کشور و یا ویرانی کشور گردد . اهمیت این سازمان ها چنان است :که می توان وجود آنان را در سطحی پایین تر، در سازمان و تشکیلات مبارزاتی با فعالیت مخفی ویا نیمه مخفی و یا حتی علنی نیز مشاهده کرد . اما این تشکیلات سیاسی چون بقدرت نرسیده اند ؛حفاظت ِاطلاعات و امنیت افرادش، در حد راضی کردن اعضا بخوردن سیانور و یا ترور و حذف فیزیکی آنانی که بسمت بریدن و جدا شدن می روند.::::::چنانچه وجود سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی در مدیریت کشور داری پذیرفته شود! قطعا" نوع عملکرد ، حیطه کار، مشروعیت اقداماتشان و میزان قانونی بودن اعمال آنان مورد توجه پی جویان این مسائل قرار خواهد گرفت. باید گفت:یکی از وظایف این سازمانها، جمع آوری اطلات است . کسب اطلاعات نیز منابع مختلفی دارد .یکی از منابع آنان انسانها هستند. در این روند: بر خورد با انسانه را خواهند داشت.نوع بر خورد با انسان بستگی به موقعیت و اعتبار آنان خواهد داشت. که در روند کسب اطلاعات از انسان، مرحله ای پیش میآید ؛ که شکنجه مطرح می شود. با مطرح شدن شکنجه ، امر شکنجه گری را خواهیم داشت و بدنبالش شغل شکنجه گری نیز مطرح می شود. که در این روند، درچارت سازمانی، شکنجه گری یک شغل و یک تخصص قلمداد خواهد شد. و در این روند ابزار شکنجه گری را نیز خواهیم داشت. که باید گفت: در امر کشور داری، سازمان اطلاعات و امنیت و شکنجه و شکنجه گری و ازار شکنجه را خواهیم داشت و پذیرفته شده است. که ابزار آن از گذشته تاکنون تغییر کرده و در حال حاضر از داروهای شیمایی و... استفاده می شود و دانش و تخصص شکنجه گران کاملتر شده است. با توجه به مطالب مطرح شده نتیجه گرفته خواهد شد:عمل شکنجه گری قابل توجیه است و حق و حقوق شکنجه شدگان تحقق نخواهد یافت و پیگیری آن بسیار دشوار است. باید گفـت: واقعیت امر چنین نمایان است و با توجه به شیوه های کشورداری در اکثر کشورها کسب اطلاعات از منابع انسانی به شیوه شکنجه شدن پذیرفته شده است فقط اختلاف در نوع عمل شکنجه و ابزارهای آنست. که باید بدون تعارف و رودربایستی گفت:تمام تشکیلات سیاسی که بقدرت نرسیده اند با توجه به نوع نگرششان ، چنانچه بقدرت برسند قطعا"استفاده از شکنجه ، برای کسب اطلاعات از منابع انسانی را انجام خواهند داد . ممکن است مطرح شود: چون وجود سازمان اطلاعات و امنیت در یک کشور ضروری است و با توجه به عملکردش ، شکنجه همیشه وجود خواهد داشت و برای محو آن هم نمی توان اقدامی کرد. که باید گفت: می توان مسئله حذف شکنجه را از کار کردهای سازمان اطلاعات و امنیت با نوع حکومتگری خاص از بین برد!. چنانچه بعضی از کشورها چنین کرده اند. کشور هایی که توانستند در شیوه حکومتگریشان دو موضوع زیر را لحاظ کنند؛ عمل زشت و ضد انسانی شکنجه و شغل شکنجه گری را از شرح وظایف سازمان اطلاعات و امنیتشان حذف کنند. یکی از موضوعات سیاست داخلی است:که همه افراد کشور این حق را بیابد که با ایجاد تشکلات و با میزان وزن تشکلاتشان در تشکیل دولت سهیم شوند و بطریقی در حکومتگری شرکت کنند که در این سیاست :جایی برای دشمن شدن وجود ندارد . و اگر شهروندی هم بخواهد دشمن حکومت شود اصلا" به آن معنی حکومتی را نمی یابد که این کار را انجام دهد چون آنانی که مسئولیت ، پذیرفته اند موقتی هستند و در دوره بعدی کنار خواهند رفت. وقتی در سیاست داخلی دشمنی وجود نداشته باشد کسب اطلاع از دشمنی که وجود ندارد بی معنی است . در نهایت پست سازمانی شکنجه گری در سازمان اطلاعات و امنیتش در بعد داخلی حذف می شود. ::::::: موضوع دیگر سیاست خارجی است: کشوری که تعاملِ بدون دخالتگری و احترام متقابل و بدون هیچ پیش شرطی را با سایر کشورها در دستور کارش داشته باشد به سمتی خواهد رفت که دشمن خارجی نخواهد داشت که این موضوع بدین معنی است: که کارکرد شکنجه گری در بعد خارجی سازمان اطلاعات و امنیتش ازبین می رود. وجود دو موضوع بالا با هم می تواند مسئله شکنجه و شکنجه گری را در آن کشور حل کند . اما وجود فقط یکی، شکنجه گری را توجیه می کنند.تعداد کمی از کشورها دو شرط را با هم دارند. و توانستند مسئله شکنجه را حل کنند . اما بیشتر کشورهای اروپایی با داشتن شرط داخلی اما مداخلات خارجی نتوانستند مسئله شکنجه را حل کنند. درپایان ممکن است مطرح شود: با توضیحات بالا، آن شکنجه گریِ مستبدی قبلی و جمهوذی اسلامی قابل توجیه هستند. و ان از بین رفتگان هیچ حقی را نخواهند داشت. که در این مورد می توان گفت: برای آن افراد دو تفکیک قائل می شوند :یکی حق شهروندی و حق اعتراض کردن به سیاسیتهای حاکمیت ، که حق محاکمه کنندگی برای شهروند در مجامع بین المللی محفوظ است . ودیگری حق فعال سیاسی که وابسته به یک تشکیلات است که این مسئله بگونه ای دگر خود را نشان می دهند که حاکمیتهای مستبد این حق فعالین را گاهی وقتها خودش پرنگ می کند و بر خورد خود را توجیه می کند .که در این رابطه یک بازی مشکوکی بین مجاهدین خلق با حاکمیت نیز دیده می شود برای ایجاد زمین سوخته از نظر انسانها سیاسی.
۶۹۶٣۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دامون قلیزاده

عنوان : سقوط اخلاقی
خانم علیخانی شما خودتان منظور من را متوجه شده اید. اطلاق این کلمه به یک نفر بدون مدرک و سند زشت و ناپسند است. تازه شغل هم که باشد در وسط این مقاله انتقادی سیاسی اجتماعی به کدامین فرد میچسبد؟ آیا شما مدرکی دارید که آقای قانعی فرد این کاره بوده اند. نه خانم عزیز، شما مدرن هستید و ما سنتی، ببخشید که فکر کردم نسلهای بعد از ما هم به ادب و تربیت از همان زاویه نگاه میکنند که ما میکردیم. زهی تاسف از این سقوط اخلاقی، زهی تاسف.
۶۹۶٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : فریبا علیخانی

عنوان : معلم اخلاق!؟
این آقای دامون قلیزاده انگار تازه از "شهر موشها" آمده است چون آنجا به گربه میگفتند "اسمشو نبر".
در ضمن قوادی یک شغل است نه یک فحش و نمیشود که کسانیکه به این شغل اشتغال دارند را با نام دیگری خواند. (قواد = دلال تن فروشان)
جا داشت آقای قلیزاده میگفت ۱- آیا ایشان همین ایراد را نویسندگان کتب "فرهنگ لغات فارسی" هم گرفته است یا خیر؟ چون این لغت در آنجا نیز آمده است۲- اشخاصی که به این شغل مشغولند را بایست چه نامید تا معلمین فرهنگ و ادب فارسی آزرده خاطر نشوند؟ ۳- چرا ایشان اصل مطلب را رها کرده و انبر برداشته است و "قوادان" را بیرون کشیده است؟ اگر جای "قوادان" "X ها" بود ایشان با موضوع این نوشتار چه مشکلی داشتند؟
۶۹۶٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دوست

عنوان : برنامه ای جهت دار به منظور تطهیر ساواک
صحبت در مورد یک واقعه یا پدیده به منظور روشن کردن ابعاد مختلف آن یا کنکاش در هر جنبه مورد نظر محقق قطعا کار درستی است و اساسا نمی توان در این زمینه باید و نبایدی گذاشت. اما به نظر من برنامه ریزی و اجرا و هدایت این برنامه در جهت کمرنگ کردن جنایات ساواک و کوچک کردن انقلابیون مبارز دوران شاه بود. ما ۲۴ ساعته شاهد بحث ها و میزگردها در تلویزیون جمهوری اسلامی هستیم که کاملا جهت دار مسائل مختلف را مورد کندوکاو قرار می دهند اما هدایت شده و نتیجه ای که مدنظرشان است را به بیننده القا می کنند. این برنامه بی بی سی نیز کاملا به این ترتیب سامان یافته بود و آنجه مورد نقد و اعتراض است همین است نه اصل پرداختن به این موضوع.
۶۹۶٣۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : دامون قلیزاده

عنوان : قواد = دیوث
قواد. [ ق َوْ وا ] (ع اِ) بینی و آن لغتی است حمیری . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) زن جلب . (منتهی الارب ). زن جلب و دیوث . (ناظم الاطباء). قرمساق و دیوث . (آنندراج ) :
گفت ای دغای ابله و قواد قلتبان .
دیوث . [ دَی ْ یو ] (ع ص ) قواد. دیبوب . آنکه مردان را بر زن خود وارد کند. آنکه درباره ٔ زن خود حسادت و غیرت نداشته باشد. این واژه...
http://parsi.wiki/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=۰&word=۲K۲fbjNmI۲Ks۳d
با تبریک به آقای تابان به خاطرتبدیل اخبار روز به عرصه ای برای فحشهای چاله میدانی . زهی تاسف. وقت کردید سری هم به مقاله آقای شکیب در مورد مشروطه ایرانی بزنید.
۶۹۶٣۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹۴       

    از : حمید

عنوان : قوادان؟
معنی دقیق این کلمه در متن شما جیست؟
۶۹۶۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : چرا باید همچنان بی بی سی و یا صدای امریکا عهده دار وظیفهِ مهمِ شناساندن بیماری و شناخت باشند !؟
مارال سعید گرامی، ضمن ستایش از نوشتار شیوا، مستدل و مفید شما، و از جایی که در جای جای نوشتار خوبِ خود، تأکیداتِ موکد و بجایی در حمایت و حفاظت از دموکراسی در اجتماعات ایرانی داشته، و به بیانی شیوا و آشکار در ذمِ استبدادِ نهادینه شده در جامعه ایرانی نوشته ای، میخواهم اضافه کرده و بنویسم؛ با اینکه نشریاتِ ترقیخواهِ دموکراتِ ایرانی در عالم مجازی کم نیستند، چرا باید همچنان بی بی سی و یا صدای امریکا عهده دار وظیفهِ مهمِ شناساندن بیماری و شناخت باشند !؟

قصدم این نیست، که اپوزیسیون و جنبش چپ کشور را به رقابت با برنامه پرگار و بی بی سی تشویق کنم، بل مقصودِ نظرم این است، اگر قصدِ نهادینه کردن دموکراسی در اجتماعاتمان و جامعه ایرانی را داریم، یکی از شیوه هایش میتواند دامن زدن به بحثهای روشنگرانه اینچنینی باشد.
۶۹۶۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱٣۹۴