از : پروانه. ص
عنوان : امیر آمریانی ؟
این آقای امیر ایرانی که احتمالن در تخیل خود امیر همه ی ایران و ایرانیان است، هیچ خبری از چگونگی ذهنیت انسان کرد ایرانی ندارد. و نمی خواهد هم داشته باشد. پس شما آقای پناهی محبت کنید در تایید درستی نوشته ی خود به سخن ایشان عنایت نفرمایید،
اما برادر جان با این همه هیجان که شما تحلیل و گزارش نوشته ای، خواننده باور می کند که کومله امروز با حکومتی سوسیالیستی، آنهم از گونه ی واقعیش بر کردستان ایران فروانروایی می کند. شما هم اما می دانی چنین نیست. کومله پاره پاره شده و هر پاره اش برای خود ادعایی دارد.
آن پاره ی کومله که پیشتر ادعای رهبری کارگران ایران را رها کرد،به آمریکا دم جنبانید و به چکمه اش زبان زد اینک در بازداشت- گاهای اتحادیه میهنی کردهای عراقی گیرکرده و حتی حق نزدیک شدن به مرزهای ایران را هم ندارد. بخشهایی از کومله ای که امروزه ادعای مدرن شدن دارند نیز سالهاست به راهی دیگر رفته اند و حالا دیگر در تنور جوامع اروپای آب شده اند. آنها دیگر در خواب هم به تفنگ دست نمی زنند.
آنچه که از نیروهای حزب دمکرات مانده هم، سی سالست به تمامی در خارج از مرزهای ایران بسر می برد. این حزب، دیروزش بازیچه ی دست صدام بود، و امروز در فرمان برداری از خانواده ی بارزانی، با پ.پ.ک در گیرست.
جناب نویسنده، سی سال از شکست در بست نیروهای نطامی کرد در ایران گذشته است. تنها مسلحان کردی که امروز با جمهوری اسلامی درگیری دارند، دو گروه هستند. گروهی ساختگی و بی هویت به نام پژاک و مسلمانانی که به نام مذهبشان با حکومت شیعه ی ایران می جنگندند. اینها در تفکر سلفی هستند و در عمل اما به داعش عشق می ورزند.
آقای گرامی، شما در نظر داشته باش هر انسان با وجدانی می داند که تمایل به نبرد مسلحانه در کردستان، از همان آغاز تمایلی کردی و به ویژه کومه ایی، ماءویستی بود. البته دمکراتها هم چنین بودند اما با انگیزه هایی متفاوت. کمونیستهای خط ۳ غیر کرد هم مثل کودکانی که با فریاد آبنبات می خواهند، جنگ می خواستند. و راستی جناب پناهی، این ساواکی هایی که می فرمایید،آنها هم آن روزها بیشتر درکنار دمکراتها بودند تا در خدمت حکومت. آقای نویسنده، شکی نیست که فتوای خمینی ی پلید در مورد کردستان، درهمه ی اشکالش سزاوار همه گونه محکومیت است. فتوای نفرینی او کاری زشت و جنایت آفرین بود که جوانان قم و ابرقو و کاشان را به کردستان روانه کرد تا در کوچه های محقر سقز و سنندج، آدم بکشند و خود کشته شوند.
برادرم، به یاد داشته باشیم جانب دیگر آن جنگ زشت هم نه تنها پیروز نشد بلکه ببینیم که بی گناه هم نیست.
در پایان، این جانب تردیدی ندارم که مردم کردستان این از شریفترین و پیشروترین مردم ایران، مردمی که کلان درمندان این ماجرا شدند، روزی تمامی حقوق ملی/قومی/ مذهبی/ هویتی ی پایمال شده ی خود را از هر حکومتی در ایران باز خواهند گرفت. با احترام عرض کنم، در اینجا پرخاش من بیشتر به افسانه سازی حماسانه ی شما از جنگی زشت است که به گمان صمیمانه ی من، دو جناح متخاصم جنگجو بر مردم ایران، چه کرد و چه غیر کرد تحمیل کردند. ای کاش که تکرار نشود.
۶۹۷۲۰ - تاریخ انتشار : ٣۱ مرداد ۱٣۹۴
|