حزب توده ایران و جنبش مستقل زنان


پیمان نعمتی


• هر استراتژی سیاسی که تغییرات بنیادی و "تحول های عمیق" اجتماعی را وایسته به تغییر قدرت سیاسی ارزیابی می کند و خواهان استفاده کردن از نیروی زنان برای رسیدن به این اهداف است، در عمل با تئوری های فمینیستی و تجربیات جنبش زنان ناسازگار خواهد بود. تجربیات یک قرن نشان داده است که فعالیت های چندین دهه زنان و دتباله روی از استراتژی های تمرکز بر تغییر قدرت سیاسی، بدون وجود نهادهای مدنی، حاکمیت های جدید بدون کنترل و حساب دهی به زنان و مردم خواهند بود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۹ مرداد ۱٣۹۴ -  ۲۰ اوت ۲۰۱۵



تعریف و تدوین استراتژی های جنبش زنان در ایران بطور طبیعی با استراتژی های نیروهای سیاسی با هدف تغییرات در قدرت حکومتی گره خورده است به این علت شناخت استراتژی های نیروهای طیف چپ برای استقلال نظری جنبش زنان دارای اهمیت اساسی است.
شناخت نظرات بخش هایی از طیف چپ با دشواری همراه است به این علت که گروههایی با هویت سیاسی جدید سکولار- دموکراسی و جمهوری خواهی، نظرات درباره نقش زنان در استراتژی های خود را همراه با ابهامات مطرح می کنند هر چند در محتوی هنوز در چارچوب مبانی مارکسیستی - لنینیستی قرار دارند.
اهمیت بررسی نظرات حزب توده ایران از این جهت است که این حزب به روشنی، رسمی و در یک دوره تاریخی، نظرات خود در رابطه با جنبش زنان را در چارچوب مبانی مارکسیستی با صراحت بیان کرده است.
بررسی نظرات حزب توده ایران بعلت روشنی در طرح نظرات می تواند الگو – مدلی جهت شناخت نظرات طیف های دیگر چپ فراهم سازد. این الگو می تواند از استراتژی های نیروهای طیف جپ به ویژه سکولار – دموکراسی و جمهوری خواه درباره نقش جنبش زنان "رمزگشایی" کند.
این رازگشایی به این علت است که نیروهای چپ به ویژه بخشی با سابقه چپ های افراطی زمان انقلاب بهمن اکنون با هویت جدید سیاسی نقش زنان در استراتژی های خود را ناروشن و همراه با تمجید و تجلیل از جنبش زنان، پرده پوشی می کنند.

حزب توده ایران و مبارزات زنان

حزب توده ایران در شرایط عقب افتاده جامعه نسبت به حقوق زنان فعالیت خود را آغاز کرد که حتی خود از پذیرش رسمی زنان بیم داشت:
"جو سیاسی و محیط اجتماعی آن روز به اندازه ای آغشته با خرافات و تعبیرات نادرست از موازین قانونی و مذهبی بود که حتی حزب توده ایران هم در سال های اول زندگی خود نتوانست این ماده از اساسنامه خود را عملی سازد و زنان را رسما به صفوف خود بپذیرد. مبارزه برای کسب حقوق زنان در دو جبهه آغاز شده بود؛ در جبهه دوستان که آماده پذیرش آن ها بودند اما از اتهامات بیم داشتند، در جبهه وسیع جامعه‍ی ایران" ( مریم فیروز – راه توده).
در چنین شرایطی حزب اولین اقدامات قانونی درباره حقوق زنان را آغاز کرد:
"در چنین شرایطی حزب توده ایران اولین نیروی سیاسی ایران بود که دراولین برنامه خود در سال۱٣۲۱ ”اصلاح قانون انتخابات“ و ”دادن حقوق سیاسی به زنان“ را مطرح ساخت و دو سال بعد وقتی که لایحه ویژه برابری زن و مرد را توسط نمایندگان توده ای- فراکسیون توده- به مجلس برد نه تنها با امتناع نمایندگان ارتجاعی مجلس بلکه حتی نمایندگانی که دم از آزادیخواهی می زدند، روبرو شد که از امضای آن سرباز زدند و لایحه برگشت داده شد" (نامه مردم- ۱۵ مهر ۱٣٨۵).
از جنبه سازمانیابی زنان، "در کنگره اول حزب، کار در میان زنان از مسائل مورد توجه حزب بود و قرار شد کمیته مرکزی علاوه بر جذب زنان پیشرو در حوزه های حزبی، تشکیلات زنان را با هدف کار وسیع و سازمان یافته در بین زنان ایجاد کند تا پلی ارتباطی بین زنان پیشرو توده زنان باشد. بدین ترتیب تشکیلات زنان با خواست های برابری کامل زن و مرد، بهبود وضع مادی زنان زحمتکش، دستمزد مساوی در مقابل کار مساوی، بیمه اجتماعی و مبارزه با فحشا پا به عرصه وجود گذاشت" (همان).
از این طریق بود که حزب به ایجاد "تشکیلات دمکراتیک زنان" اقدام ورزید که برنامه های حزب درباره زنان را جنبه اجرایی می داد:
"تشکیلات دمکراتیک زنان، بزرگ ترین تشکل صنفی سیاسی زنان ایران، که نقش چشمگیر و اثرگذار در تاریخ مبارزات حق طلبانه زنان میهن ما ایفا کرد، ابتدا با نام “تشکیلات زنان” در ۱۸ بهمن ماه ۱۳۲۱، توسط عده ای از زنان پیشرو که خود عضو حزب توده ایران بودند پایه گذاری شد" (نامه مردم - بهمن ۱٣٨٨).
فعالیت های دوره اولیه "تشکیلات دمکراتیک زنان" موضوعاتی شامل از جمله، مبارزه برای حق رای، دستمزد برابر در مقابل کار برابر، تلاش برای سواد آموزی و ارتقائ سطح آگاهی جنسیتی در جامعه، ایجاد کلاس های مختلف آموزشی، از سواد آموزی گرفته تا خیاطی، بهداشت، کمک رسانی به مناطق محروم، بوده است.
از فعالیت های اولیه "تشکیلات دمکراتیک زنان" بعد از انقلاب موارد زیر را می توان برشمرد:
"برگزاری سمینارها و کلاس های آموزشی وبهداشتی، آموزش حقوق زنان در عرصه اجتماع و خانواده، کمک به مناطق محروم و جنگ زده و اعزام پزشک و پرستار"((نامه مردم- ۱۵ مهر ۱٣٨۵).

مواضع ایدئولوژیک و سیاسی حزب توده ایران و مسله زنان

حزب توده با صراحت کامل مارکسیسم – لنینیسم را پایه تعیین سیاست های خود اعلام کرده است :
"جهان بینی حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر و زحمتکشان ایران، بر پایه اندیشه های علمی مارکسیسم - لنینیسم بنا شده است، و هدف های دور و نزدیک، و مشی سیاسی و سازمانی آن، از انطباق خلاق این جهان بینی علمی و انقلابی بر شرایط ویژه جامعه ایران، ناشی میشود" (برنامه حزب توده ایران ).
حزب در طرح سیاست های عمومی خود و منافع زنان در ایران معتقد است که " پیکار خستگی ناپذیر در راه تامین حقوق زنان ایران و الغای تبعیض جنسیتی- طبقاتی در کانون مبارزه برای نیل به آزادی های دمکراتیک قرار دارد" (نامه مردم - ۲۲ فروردین ۱٣۹۱ ) و "بدون تحقق حقوق زنان، تحقق آزادی و عدالت اجتماعی در جامعه ما امکان پذیر نیست" (نامه مردم- ۱۵ مهر ۱٣٨۵).
حزب توده در مورد معین رابطه با جنبش مستقل زنان باور دارد که "خواهانِ هموار ساختن همکاریِ مستقیم و دموکراتیک با سازمانهای مستقل زنان در راستای پی ریزیِ قانونی آزادیهای فردی و اجتماعی به همراه اشاعه فرهنگ برابریِ جنسی و طردِ شئون عقب مانده سنتی و دینی است" (برنامه حزب توده ایران).
حزب همچنین معتقد است که " جنبش مستقل زنان با تمام فراز و نشیب هایش امروزه یکی از پایه های موثر و تعیین کننده جنبش مردمی میهن ما را تشکیل می دهد" ( همان).

هدف استراتژیک حزب توده ایران، رژیم جمهوری اسلامی و نقش زنان

اهداف : مبارزه با دیکتاتوری، طرد رژیم ولایت فقیه، گذار از حاکمیت مستبد به حاکمیتی مردمی
شیوه ها : حصور توانمند و تعیین کننده جنبش زنان در جنبش خلق، تقویت توانایی جنبش زنان، ایجاد فشار اجتماعی و آمادگی برای رویارویی تعیین کننده و چالش جدی حکومت ضد مردمی و نبرد سرنوشت سازی که زنان نقش تعیین کننده در آن بر دوش دارند :
"تجربه بیش از یک سده پیکار پر شور زنان میهن ما نشان داده است که حضور توانمند جنبش زنان در صفوف جنبش خلق، نیاز انکار ناپذیر مبارزه خلق بر ضد رژیم استبدادی حاکم است " (اطلاعیه کمیته مرکزی – ۱۵ اسفند ۱٣٨۵).
"درنبرد سرنوشت ساز پیش روی، جنبش زنان نقش مهم و وظایف خطیری بردوش دارد. بخشی از سطح آمادگی مبارزاتی توده ها علیه دیکتاتوری ولایت فقیه، وابستگی تام و تمام به توانایی و تاثیر جنبش زنان دارد. باید این توانایی ها را تقویت کرده و برای رویارویی تعیین کننده آماده شد" (نامه مردم – ۱۵ تیر ۱٣٨٨).
"حزب ما در دههٔ گذشته همواره بر این اصل مهم تأکید کرده است که، بدونِ سازمان دادنِ جنبش مردمی و گردانهای اجتماعیِ آن، بدونِ برنامهٔ سیاسیِ واحد و مشترک برای طردِ رژیم ولایت فقیه، و بدونِ فشار اجتماعی که ادامهٔ حکومت به شکل کنونی را برای حکومت کنندگان دشوار کند، نمیتوان به تغییرهای اساسی، پایدار، و دموکراتیک در میهنمان امیدوار بود" (نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران - ۱٣ آبان ماه ۱٣۹٣).

در نقد سیاست حزب توده ایران درباره نقش جنبش زنان

جهت شناخت سیاست های حزب توده و همچنین طیف های چپ می توان در ابتدا سوالاتی بعنوان معیار هایی برای ساخت یک الگوی شناخت، در نظر گرفت :
۱-در استراتژی های نیروهای چپ، رادیکال، انقلابی با اهداف تغییر حاکمیت سیاسی و با شیوه های مبنی بر رابطه خصمانه با حاکمیت، جنبش زنان چه نقش معین – دقیقی در عملی شدن این استراتژی ها دارند؟
۲-در یک استراتژی رادیکال که تغییرات بنیادی در جامعه را در گرو تغییر حاکمیت ارزیابی می کند، چگونه جنبش زنان با اهداف و روش های رفرمیستی – اصلاح طلبانه و بر چه پایه - برنامه سیاسی می تواند با این استراتژی ها همسویی و همکاری داشته باشد؟
٣- تئوری ها و تجربه های فمینیستی مبنی بر هدف فرهنگ و نهاد سازی مدنی بعنوان یگانه تضمین کننده منافع زنان، چگونه می توانند همزمان با برنامه های سیاسی مبنی بر سازمان دادنِ جنبش مردمی و استفاده از نیروی زنان برای تغییر حاکمیت، سازگاری داشته باشند؟

بدون نیاز وارد شدن به مبانی ایدلوژیک مارکسیستی – لنینیستی حزب توده می توان با تمرکز بر سیاست های حزب درباره زنان در شرایط کنونی ایران به شناخت تفاوت های استراتژی های حزب توده و دیگر طیف های چپ با جنبش زنان رسید.
حزب توده ایران در شرایط کنونی و به ویژه حدود دو سال بعد از استقرار دولت حسن روحانی معتقد است که انتظار تحول های عمیق در آینده به نفع زنان خوش خیالی ای محض است (نامه مردم – ۱۹ اسفند ۱٣۹۲) و نیاز به تشکیل جبهه ضد دیکتاتوری، چالش جدی حاکمیت برای گذار به حاکمیتی مردم سالار و طرد رژیم ولایت فقیه است و اینکه جنبش زنان امروز یکی از پایه های تعیین کننده جنبش مردمی را تشکیل می دهد و بدونِ فشار اجتماعی ای که ادامهٔ حکومت به شکل کنونی را برای حکومت کنندگان دشوار کند، نمیتوان به تغییرهای اساسی، پایدار، و دموکراتیک در میهنمان امیدوار بود.

می توان در ابتدا این سوال را مطرح کرد : زمانی که جنبش زنان بر پایه نظرات حزب توده نقش اساسی و تعیین کننده در اهداف جنبش مردمی دارد و مبارزه علیه دیکتاتوری ولایت فقیه، وابستگی تام و تمام به توانایی و تاثیر جنبش زنان دارد و جنبش مردمی نیاز به فشار اجتماعی، جبهه بزرگ و چالش جدی حاکمیت دیکتاتوری و طرد رژیم ولایت فقیه دارد، آیا با این تحلیل در ماهیت استراتژی جنبش زنان همان استراتژی حزب توده نخواهد بود؟
در این استراتژی زنان بعنوان "نیروی تعیین کننده" جنش مردمی نمی توانند در عمل توان خود را برای یک استراتژی متفاوت قرار دهند. استراتژی حزب بدون نیروی اساسی خود – زنان- نمی تواند عملی شود و زنان باید تمام توان خود را در خدمت عملی شدن این استراتژی قرار دهند. مبارزات توده ها علیه دیکتاتوری ولایت فقیه و "وابستگی تام و تمام به توانایی و تاثیر جنبش زنان" در عمل دیگر توان و انرژی برای جنبش زنان جهت مطالبات ویژه زنان و ایجاد نهادهای مدنی، باقی نمی گذارد.
حاصل این تحلیل بطور عملی موضوع "آگاهی و سازماندهی توده زنان" و دیگر فعالیت های صنفی – عمومی جنبش زنان را صرفا در خدمت مبارزات ضد دیکتاتوری و برای طرد رژیم ولایت فقیه قرار می دهد. در عمل خواسته های اساسی برنامه حزب توده ایران درباره زنان مانند " الغایِ بیدرنگ همه قوانین تصویب شده مغایر با شئون اجتماعی و انسانی زنان " به بعد از استقرار حاکمیت مردم سالار محول می شود.

تفاوت های استراتژی های سیاسی طیف های چپ با اهداف جنبش زنان

هر استراتژی سیاسی که تغییرات بنیادی و "تحول های عمیق" اجتماعی را وایسته به تغییر قدرت سیاسی ارزیابی می کند و خواهان استفاده کردن از نیروی زنان برای رسیدن به این اهداف است، در عمل با تئوری های فمینیستی و تجربیات جنبش زنان ناسازگار خواهد بود. تجربیات یک قرن نشان داده است که فعالیت های چندین دهه زنان و دتباله روی از استراتژی های تمرکز بر تغییر قدرت سیاسی، بدون وجود نهادهای مدنی، حاکمیت های جدید بدون کنترل و حساب دهی به زنان و مردم خواهند بود. بدون وجود نهادهای مدنی کنترل کننده حاکمیت، قدرت سیاسی غیردموکراتیک خواهد بود. ایجاد نهادهای مدنی نیاز به دوره طولانی رشد و قوام و همچنین رابطه غیرخصمانه با حاکمیت ها دارند و این روند ناسازگار با استراتژی و هدف تمرکز بر تغییر حاکمیت سیاسی است.
به عبارت ساده، اینکه جنبش زنان تمام توانش را صرف همکاری با احزاب سیاسی جهت تغییر قدرت سیاسی کند و تشکیل فرهنگ و نهادهای مدنی بر اساس مطالبات ویژه زنان را بخش اصلی استراتژی و توان خود قرار ندهد و انجام آنها را به بعد از استقرار حکومت مردمی محول سازد، حاصل آن استفاده ابزاری از جنبش زنان برای تغییر قدرت سیاسی و جایگزینی آن با حکومتی غیر دموکراتیک دیگری خواهد بود.

استراتژی، اهداف وروش های جنبش زنان

استراتژی جنبش زنان بر پایه تئوری های فمینیستی و تجربیات مبارزات زنان، با هدف اصلی پیگیری مطالبات ویژه زنان و بر اساس آن ایجاد فرهنگ و نهادهای مدنی، جدا از ماهیت قدرت های سیاسی است. این استراتژی در حاکمیت های دیکتاتوری، اصلاح طلب و انقلابی در محتوی خود تغییری نمی کند.
هدف تغییر قدرت سیاسی- تسخیر حاکمیت بعنوان هدف اصلی استراتژی جنبش زنان بوسیله نظریه پردازان آن بارها نقد شده است :
"گرایش های ایدئولوژیک مذهبی و غیرمذهبی که هنوز امر مبارزه مدنی و فمینیستی را با امر تسخیر قدرت سیاسی (یعنی تسخیر دولت) مخلوط و مخدوش می کنند. برای مثال، می خواهند به جنبش زنان «خط پرولتری» بدهند یا آن را در مسیر براندازی سیاسی دولت بکشانند"(نیره توحیدی، شهریور ۱٣۹۰).
مکانیزم های پشبرد این استراتژی های جنبش زنان نیاز به روش های رفرمیستی و رایطه غیر خصمانه با حاکمیت ها دارند. بطور نمونه نیره توحیدی" سه دسته استراتژی یا ساز و کار اصلی برای تحول آفرینی فمینیستی" را چنین مطرح می کند :
"۱- ماشین یا دستگاه سیاست گزاری زنان در درون نهادهای دولتی و رسمی که امروزه در اغلب کشورهای جهان ایجاد شده است. ۲- شبکه های پشتبانی حول یک موضوع که خارج از نهادهای رسمی و دولتی تشکیل می شوند تا تا تغییر روی موضوع های مشخصی را در سطح محلی، ملی و یا فراملی مورد هدف قرار دهند. ٣- استراتژی های دانش آفرینی اهرم سومی است که امروزه فمینیست ها برای ایجاد یک دنیای رها از سلطه جویی جنسی و خشونت به کار می گیرند که عبارتند از فعالیت های آگاهی بخش، فرهنگ پردازی و فرهنگ آفرینی( نیره توحیدی – ۲۷ آبان ۱٣٨۷ ).
این مکانیزم های استراتژیک نمی توانند همزمان با استراتژی "نقش تعیین کننده جنبش زنان برای طرد رژیم ولایت فقیه و چالش جدی استبداد،" و رابطه خصمانه با حاکمیت، اجرایی شوند و دارای اولویت برای جنبش زنان باشند. در استراتژی حزب توده ایران جنبش زنان بطور دقیق همان نقشی را دارد که در زمان قبل از انقلاب داشته است :
"شما بارها ثابت کرده‌اید که می‌توانید نقش و مسئولیت تاریخی خود را به شایستگی انجام دهید، و همان طور که رژیم استبدادی شاهنشاهی را در همراهی با سایر نیروهای مردمی به زیر کشیدید، امروز نیز با ابتکارهایی نو و سازمان دهیِ مبارزه صنفی- اجتماعی و پیوند دادن آن با جنبشِ مردمی، راه استقرار آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، و لغو ستم جنسی و طبقاتی را در جامعه هموار سازید"(پیام کنگره ششم حزب توده ایران – اسفند ۱٣۹۱).

مطالبات ویژه زنان: هم استراتژی، هم تاکتیک

در استراتژی طیف های چپ طرح خواسته های زنان برای ایجاد فشار و شکاف در حاکمیت و با هدف تغییر حاکمیت در نظر گرفته می شود. اما در استراتژی جنبش زنان طرح خواسته ها با اهداف متفاوتی صورت می گیرد. بطور نمونه زمانی که کمپین یک میلیون امضاء در بیانیه خود خواستار رفع تبعیض از زنان در کلیه قوانین بوده و از قانونگذاران می خواهد که نسبت به بازنگری و اصلاح قوانین بر اساس تعهدات بین المللی اقدام نمایبد و یا خواهان حضور کارشناسان، وکلا و متخصصین زنان در بررسی لایحه "حمایت از خانواده" می شوند، این خواسته ها تاکتیکی جهت "به زیر کشیدن رژیم" و ایجاد فشار اجتماعی و آمادگی برای رویارویی تعیین کننده علیه رژیم ولایت فقیه نیست بلکه جزیی از استراتژی جنبش زنان است که هدف "بازنگری و اصلاح قوانین" در همین سیستم حکومتی را دارد.

نهادهای مدنی زنان یگانه تضمین کننده منافع زنان

مطالبات و خواسته ها ویژه زنان که توافقی نسبی در جنبش زنان درباره محتوی و روش های رسیدن به آنها وجود دارد، بخش اصلی استراتژی جنبش زنان را شامل می شود. استراتژی مطالبه محوری جنبش زنان با هدف تامین این خواسته های اصلی بطور طبیعی شیوه های رفرمیستی رسیدن به این اهداف را تعیین می کنند.
این مطالبات ویژه زنان جدا از ماهیت حکومت ها نیاز حیاتی به ایجاد نهادهای مدنی زنان دارند. تنها نهادهای مدنی زنان تضمین کننده منافع زنان هستند و واگذاری این وظیفه نهادهای مدنی زنان به حاکمیت ها و یا احزاب سیاسی اشتباه محض است. بخشیدن چندین دهه توان جنبش زنان در اختیار اپوزیسیون و در آینده نامعلوم طرح خواست منافع زنان از دولت "دموکراتیک" جدید یک سیاست تجربه شده و بسیار ساده گرایانه است.
اما ایجاد نهادهای مدنی زنان نیاز به زمان طولانی و طرح بسیاری از خواسته های کوچک و جزیی دارند و پایه ای برای مطالبات بزرگ زنان فراهم می سازنند. واقعیت است که پایه گذاری برای هر مطالبه اصلی - کلان زنان نیاز به عملی شدن دهها مطالبه جزیی – روزمزه شامل خواسته های اقتصادی،فرهنگی اجتماعی و سیاسی دارد و با حرکت در اجرایی شدن درباره این مطالبات جزیی و مسئولیت پذیری - مشارکت و سازمایابی زنان در عملی شدن آنها است که جنبش زنان درفرهنگ عمومی جامعه و حاکمیت پایه های مادی و فرهنگی نیاز به تغییرات کلان - عمومی را در یک روند طولانی بوجود خواهد آوزد. مجموعه این روندها تنها در یک رابطه غیر خصمانه "چانه زنی" با حاکمیت ها شرایط رشد و قوام پیدا می کنند و با استراتژی های هدف تغییر قدرت سیاسی ناسازگار هستند.

رابطه مطالبات ویژه زنان و خواسته های سیاسی دموکراتیک

خواسته های سیاسی جنبش زنان ایران رابطه مستقیم با نظام سیاسی و بعنوان بخشی از استراتژی جنبش زنان، اهداف مشترک سیاسی جنبش زنان با اهداف جنبش سیاسی عمومی و نوع رابطه و نقد نظام سیاسی ( حاکمیت ها ) را بیان می کنند. این اهداف بطور عمومی با دموکراسی و خواسته های آزادی های سیاسی بیان می شوند. جنبش زنان در شرایط عادی - عمومی سیاسی بخش عمده انرژی خود را بعلت استراتژی مطالبه محوری صرف خواسته های ویژه - اصلی خود می کند. به عبارت دیگر، خواسته های سیاسی هدف اصلی استراتژی جنبش زنان نیست و توان اصلی جنبش صرف خواسته های سیاسی نمی شود.
هر چندجنبش زنان استراتژی اولویت خواسته های اصلی خود را بطور عادی دنبال می کند، اما در دوره های کوتاه مدت استثنایی، خواسته های سیاسی که اهداف مشترک با اپوزیسیون را دارند به اولویت اصلی جنبش زنان بطور موقت تبدیل می شوند. بطور نمونه در دوره کودتای ٣۲ و انقلاب بهمن و بعد از انتخابات ٨٨ ، به مدت کوتاهی خواسته های سیاسی جنبش زنان اولویت اصلی بطور موقت موقت پیدا می کنند اما در بقیه دوره طولانی شرایط عادی سیاسی این خواسته های سیاسی دارای اولویت استراتژیک نبوده اند.
به عبارت دیگر اینکه در دوره های طولانی مدت عادی سیاسی استراتژی جنبش زنان اولویت خواسته های سیاسی و تغییرات در قدرت سیاسی را دنبال نمی کنند و هدف تغییرات در قدرت سیاسی را ندارند، بلکه اولویت با خواسته های ویژه زنان خواهد بود و تنها در شرایط استثنایی کوتاه مدت موقت اولویت با خواسته های سیاسی می شود.

سکولار – دموکراسی و جمهوری خواهان ایران

آنچه در طول دهه گذشته بعنوان جریان هایی با هویت های سکولار- دموکراسی و جمهوری خواهی مطرح شده است بطور عمده گرایشات چپ بوده است : " از همان ابتدا اما جریان های چپ دمکرات وزنه اصلی این جریان را تشکیل می دادند، اما هرچه جدل جلوتر رفت چپ های دمکرات به اصلی ترین وزنه آن تبدیل شدند"(مهرداد درویش پور – آبان ۱٣۹٣).
اهداف استراتژیک این گروهها همانند حزب توده ایران بطور عمومی گذار از جمهوری اسلامی و به سوی دموکراسی است. در بیانیه "برای اتحاد جمهوری خواهان ایران" ضمن اعلام "بن بست اصلاحات" برای اهداف خود خواهان "نیروی سازمان یافنه مردم" است. در منشور نخستین سازمان جمهوری خواهان ایران ذرباره حقوق زنان آمده است:
"ماده ۵ ـ حقوق زنان حقوق بشر است. ما به برابری حقوق زن و مرد و اصول مندرج در “کنوانسیون رفع تبعیض از ان” اعتقاد داریم. ما خواهان تضمین قانونی حقوق زنان در خانواده و جامعه و رفع ستم‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مبتنی بر جنسیت علیه زنان و فراهم آوردن امکانات لازم برای رشد استعدادها و توانایی‌های زنان درهمه عرصه‌های زندگی فردی و اجـتماعی هستیم"
در بیانیه همچنین یرای ایجاد یک بدیل جمهوری خواهی از هر گونه اصلاح طلبی با هدف حفظ ساختار موجود، انتقاد شده است. بن بست اصلاح طلبی در دیگر گروههای مشابه بیان شده است:
"خواست گذار از جمهوری اسلامی جنبش اصلاح طلبی که خواستار اصلاح نظام حاکم بود در تمامی عرصه های سیاسی بدون نتیجه و بی ثمر با بن بست روبرست" ( پیام اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران).
همچنان که این موضوع در نوشته های قبل بطور کامل بررسی شده است (سکولار-دموکراسی- آرشیو اخبار روز- پیمان نعمتی) استراتژی گرایشات این گروهها در محتوی مارکسیستی – چپ سنتی مشابه حزب توده ایران است و جنبش زنان بعنوان بخشی مهم از نیروی سازمان یافته مردم وظیفه کمک به هدف عاجل تغییر قدرت سیاسی را دارند.
این نیروها همچنان برای استراتژی خود نیاز دارند تا زنان با طرح خواسته های خود صرفا جهت اعتراض و فشار و تحمیل شکاف در حاکمیت ها و همسو با اهداف سیاسی نیروهای سیاسی برای تغییر حاکمیت سیاسی، عمل کنند.

استقلال جنبش زنان در راستای منافع ملی

نظرات گرایشات گوناگون جنبش زنان در ایران نشان می دهد که این جنبش در حال پذیرش نقش تاریخی جدیدی است. حفظ استقلال نظری و عملی اساس این نقش تاریخی جدید است. استقلال جنبش زنان در راستای منافع تمام اقشار جامعه و منافع ملی است. ماهیت وجودی این جنبش گفتمان اعتدالی و میانه رو است که هدف پر کردن شکاف بین دولت و ملت را دنبال می کند.
نفش زنان در اعتراضات بعد از انتخابات ۱٣٨٨ نشان داد که این جنبش با نقش تاریخی جدید و آتورتیه معنوی خود مانع جدی در گسترش افراطی گری درون حکومتی و بوسیله اپوزیسیون است. زنان ایران نشان دادند که جایگزین - آلترناتیو در برابر نفی آزادی های دموکراتیک بوسیله حکومت ها، شوزش های کور اجتماعی و غلبه افراطی گری و خشونت، ویرانی و جنگ نیست. آنچه در سوریه، عراق، مصر و یمن در حال تجربه هستند. دخالت زنان بطور مستقل و نفی نقش تاریخی تمکین و دنباله روی از احزاب سیاسی، کمک مهمی به واقع گرایی سیاسی، جلوگیری از خشونت، ویرانی و جنگ می کند و در راستای منافع ملی است.

در نتیجه : استراتژی های سیاسی سنتی با هدف تغییر حاکمیت سیاسی و با روش های رابطه خصمانه با حاکمیت ها و با استفاده از نیروی تعیین کننده زنان با یک تناقض تاریخی مواجه شده اند و نیاز به بازنگری در اهداف و روش ها در استراتژی های خود را دارند. دوران این استراتژی های سنتی به پایان رسیده است. "توده زنان" دوران گذشته به جنبش مستقل زنان تحول یافته است و استراتژی ها با اهداف و روش های مستقل خود را دنبال می کنند.
استراتژی جنبش زنان بر اساس گفتمان اعتدالی و میانه روی و تلاش در راستای رابطه غیر خصمانه با حاکمیت ها و چانه زنی برای ایجاد نهادهای مدنی در دوره های طولانی، قرار دارد. احزاب، سازمان های سیاسی برای رابطه و یافتن نکات مشترک با جنبش زنان نیاز به نفی استفاده ابزاری از جنبش زنان برای هدف تغییر قدرت سیاسی را دارند.
در واقعیت زمانی که استفاده ابزاری از توان زنان برای رسیدن به اهداف استراتژیک تغییر قدرت سیاسی بوسیله احزاب سیاسی نفی شود، این استراتژی ها با بحران نیرو مواجه می شوند و نیاز به تجدید نظر در اهداف، روش ها و نیروهای خود را دارند.
استفاده ابزاری از زنان ایران به پایان ظرفیت تاریخی خود رسیده است. پذیرش این واقعیت می تواند واقع گرایی سیاس در احزاب سنتی را تقویت کند. روند استقلال نظری و عملی جنبش زنان، روندی اجتناب ناپذیر و غیر قابل برگشت است.

منابع
برنامه حزب توده ایران مصوب کنگره ششم - بهمن ماه ۱٣۹۱
اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران -۱۵ اسفند ۱٣٨۵ به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
پیام کنگره ششم حزب توده ایران به زنان آزادی خواه ایران - ۷ اسفند ۱٣۹۱
نشستِ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران- ۱٣ آبان ماه ۱٣۹٣
نامه مردم - ۱۵ مهر ۱٣٨۵- حزب توده ایران، ۶۵ سال مدافع پیگیر پیکار دلاورانه زنان ایران
نامه مردم – ۱۹ اسفند ۱٣۹۲- لزوم پیوند جنبش زنان با جنبش های اجتماعی
نامه مردم -۱٣ بهمن ۱٣٨٨ - شصت و هفتمین سالگرد تشکیلات دمکراتیک زنان ایران فرخنده باد
نامه مردم - ۱۵ تیر ۱٣٨٨– نقش موثر جنبش زنان در مبارزه با کودتای انتخاباتی
نامه مردم - ۲۲ فروردین ۱٣۹۱ -ارتجاع، تبعیض جنسیتی، و راهکارهای مبارزاتی جنبش زنان
راه توده - مریم فیروز - زن ایرانی نه ضعیفه است و نه از صحنه بیرون خواهد رفت   
منشور نخستین "سازمان جمهوری خواهان ایران"   
بیانیه “برای اتحاد جمهوریخواهان ایران"
کار آنلاین – ۶ خرداد ۱٣۹۴- پیام اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران به سیزدهمین کنگره سازمان فدائیان خلق ایران -اکثریت
گفتگوی البرز جم با مهرداد درویش پور- ٨ آبان ۱٣۹٣- اخبار روز
دکتر نیره توحیدی – ۲٨ آبان ۱٣٨۷- تعامل جهانی- محلی فمینیسم در جنبش زنان ایران- عصر نو
دکتر نیره توحیدی – ۱٨ شهریور ۱٣۹۰- نقد و بررسی جنبش زنان ایران در بستر جنبش سبز- عصر نو