از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : دکتر اکبر کرمی عزیز سلام بر شما. به موضوع بسیار لازمی پرداخته اید؛ در عین حال خاطره نویسی نیز کرده اید.
نکته ای که می توانم اضافه نمایم این است که گذشته از انسان های روان پریشان شده، بخاطر رنجِ کودکی(از نوزادی تا نوجوانی)، سیاست بازان جنگ طلب هم داریم که هم در آن مجموعه می گنجند و هم نه. زیرا بخش بزرگی از جنگ طلبان "نوین" آموزش "سیاسی" و "حرفه ای" دیده اند. یعنی حتی می توانند گره(عقده) ی کودکی نداشته باشند، ولی "آموزش"، آنها را به شدت برای جنگ طلبی آماده کرده. آنها حالا یک کادر حرفه ای جنگ طلب اند.
فیلم های جنگی از نوع "نوینِ" آن نیز نقشی بزرگ دارند. مثال: سربازی که در نوجوانی با این فیلم ها بزرگ شده و هر بار در بازی، با انداختن انسانی بر زمین، سخت خوشحال شده، بعد ها که او را روانه ی "نظم دادن" به کشور دیگری می کنند؛ او با آدمیان همانطور برخورد می کند که در بازی، در فیلم، دیده. ما این فاجعه ی تاریخی را در این سال های پر تنش جهان، بار ها شاهد بودیم که احتیاجی به آوردن مثال نیست. و فاجعه، گاه چنان عظیم بوده که دولت مربوطه، آن سرباز و یا افسر را محاکمه و زندانی نموده تا به اعتراضات مردم جواب بگوید.
کوتاه سخن: آموزش نیز گاه نقشی همانند رنج کودکی دارد در آدمی. با این تفاوت که رنجدیده دست به آن کار های غیر معمول و خشن می زند به نامِ "عدالت"؛ ولی آموزش دیده با خونسردی نابود می کند و ویرانگری می نماید. او به عنوان یک شغل نابودی آدمی و ویران کردن مکان ها را آموخته.
امکان ندارد که موضوعی به فرهنگ کسی بدل گردد و ما نتیجه اش را نبینیم. مثال: همین چند روز پیش یکی از سوریه برگشتگان در قطار آمستردام - پاریس، خوشبختانه دستگیر شد. او یک کلاشنیکف و مقدار زیادی خشاب با خود داشت.
پس نمی توان گفت، خشونت را برای اجرا در سر زمین خاصی یاد داده ایم. خشونت با شخص آموزش دیده و تمرین کرده، براحتی به دیگر نقاط جهان منتقل می شود. و حتی گاه دیرتر به دلایل خاصی تشدید نیز می گردد، بجای اینکه کاهش یابد.
خسته مباشید
۶۹۷۴۵ - تاریخ انتشار : ۱ شهريور ۱٣۹۴
|