بربرهای نوین اروپا
کان هالینان – برگردان: هاتف رحمانی


• ازیک نظر، موافقت نامه مالی جدید بین اتحادیه اروپا و یونان هیچ احساسی ایجاد نمی کند: هیچ اقتصاددان بزرگی فکر نمی کند وام ۹۶ میلیاردی به یونان اجازه بازپرداخت بدهی را می دهد، یا اقتصاد را به جایی غیر از سراشیب می برد. این چیزی است که یانیس واروفاکیس وزیر اقتصاد پیشین یونان آن را بسته "خود کشی" با تاکید بسیار بر تحقیر دولت چپ گرای سیریزا خواند. چرا بسته ای که همه می دانند شکست خواهد خورد بنا می کنند؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ شهريور ۱٣۹۴ -  ۲ سپتامبر ۲۰۱۵


ازیک نظر، موافقت نامه مالی جدید بین اتحادیه اروپا و یونان هیچ احساسی ایجاد نمی کند: هیچ اقتصاددان بزرگی فکر نمی کند وام ۹۶ میلیاردی به یونان اجازه بازپرداخت بدهی را می دهد، یا اقتصاد را به جایی غیر از سراشیب می برد. این چیزی است که یانیس واروفاکیس وزیر اقتصاد پیشین یونان آن را بسته "خود کشی" با تاکید بسیار بر تحقیر دولت چپ گرای سیریزا خواند.
چرا بسته ای که همه می دانند شکست خواهد خورد بنا می کنند؟
در چپ، تفسیر آن است که موافقت نامه اقدام انتقام جویانه آگاهانه ای از سوی "تروئیکا" – بانک مرکزی اروپا، کمیسیون اروپایی و صندوق بین امللی پول – برای تنبیه یونان به خاطر جرات به چالش کشیدن برنامه ریاضت اقتصادی است که اقتصاد را ویران و مردم را فقیر کرده است. شواهد برای این توضیح قطعا متقاعد کننده است. هر چه یونانی ها برای مصالحه با اتحادیه اروپا بیشتر تلاش کردند وضعیت بدتری پیش آمد. موافت نامه نهایی برای همه تنبیهی ترین (موافقت نامه) بود. پیام آشکار بود: درهای بهشت را به مسئولیت خودتان به صدا در آورید.   
آن اقدام، هشدار ترسناکی به سایر کشور های دارای جنبش های ضد ریاضتی، به ویژه پرتقال، اسپانیا و ایرلند بود.
اما ریاضت بعنوان یک راهبرد اقتصادی تقریبا فراتر از صرفا ایجاد ترس در کشور هایی است، که خسته از سال ها کاهش و بیکاری بالا، به تغییر مسیر فکر می کنند. ریاضت همچنین ایجاد زمینه برای پیروزی سرمایه داری شرکت های چند ملیتی و خراب کردن قرار داد اجتماعی بین کار وسرمایه است که بخش اعظم (تاریخ) اروپا را به دو نسل گذشته توضیح داده است.   
ریاضت نوع جدیدی از بربریت است، نوعی که کشور ها را با قرار داد غارت می کند.
قانون داروخانه یونان را در نظر بگیرید که تروئیکا لغو آن را بنام "اصلاح" هدف گرفته است. قانون کنونی مستلزم آن است که داروخانه متعلق به داروسازی باشد، که نمی تواند بیش از یک بنگاه داشته باشد، دارو های خارج از بورس تنها می توانند در داروخانه ها به فروش برسند و قیمت داروها تعیین شده است. قانون های همانندی در اسپانیا، المان، پرتقال، فرانسه، قبرس، اطریش و بلژیک وجود دارد، و با موفقیت در سال ۲۰۰۹ در دادگاه عدالت اروپایی مورد دفاع قرار گرفت.
به دلیل های آشکاری شرکت های دارویی چند ملیتی مانند CVS ,Walgreen، و Ritr Aid و خرده فروش های عظیمی مانند وال مارت، این قانون ها را دوست ندارند، چون آن ها توانایی این شرکت های غول پیکر را برای سلطه در بازار محدود می کنند.
هر چند می گویند قانون داروخانه یونان به شدت "عجیب و غریب" و از مد افتاده است اما ایالت داکوتای شمالی در ایالات متحده امریکا قانون مشابهی دارد، قانونی که وال مارت و والگرین از سال ۲۰۱۱ برای برانداختن آن تلاش می کنند. این تلاش ها دوبار از سوی قانون گذار ها خنثی شد، دو غول خرده فروشی، یک شرکت جمع آوری کننده امضا خارج از ایالت را استخدام کردند و سه میلیون دلار در ابتکاری برای لغو آن ریخت وپاش کردند. داکوتای شمالی ها ۵۹ به ۴۱ درصد به حفظ قانون داروخانه هایشان رای دادند.
نتیجه خیلی سر راست است. دیوید موریس نویسنده می گوید: "داکوتای شمالی ها مراقبت دارویی دارند که بهتر از مراقبت در سایر ایالت ها در هر اقدام کلیدی، از هزینه تا دسترسی است". قیمت داروها در داکوتای شمالی ارزان تر از ایالت های دیگر است، مناطق روستایی خدمات بهتری دارند و رقابت بیشتری وجود دارد.
تروئیکا نیز خواستار آن است که یونان قانون شیر تازه خود را، که به سود تولیدکننده های لبنی محلی در برابر شرکت های صنعتی هلندی و اسکاندیناوی است لغو نماید. اتحادیه اروپا ادعا می کند که، اگر چه ممکن است کیفیت تحت تاثیر واقع شود، اما قیمت ها پایین خواهد آمد. اما همان طور که جوزف استیگلیتز اقتصاددان برنده نوبل دریافت، "صرفه جویی" اثر بخش همیشه با مصرف کننده ها پیش نمی رود.
عموما، شرکت های کوچک تر کارگرهای بیشتری استخدام می کنند و کارهای تمام وقت تر از شرکت های بزرگ فراهم می کنند. عملیات بزرگی مانند وال مارت بسیار کارآمد تر هستند، اما نیروی کار شرکت عموما نیمه وقت و از دستمزدهای چنان پایینی برخوردارند که کارگر ها ناچارند از حمایت خدمت های دولتی استفاده کنند. در اساس، مالیات دهنده ها به شرکت هایی مانند وال مارت سوبسید (یارانه) می پردازند.
یک خواسته کلیدی تروئیکا "اصلاح" بازار کار برای ایجاد سهولت برای کارفرماها در اخراج کارگرها، برقراری میزان دستمزد "دو لایه" – به مستخدمین جدید کمتر از کارگران قدیمی پرداخت می شود – و پایان دادن به قرارداد دسته جمعی در گستره صنعتی است. معنی بند آخر آن است که اتحادیه های کارگری – که پیش از این با اخراج ها تضعیف شده اند – ناچارند واحد به واحد، یعنی با تعهدی پرهزینه، خسته کننده، و زمان بر، قرارداد ببندند.
نتیجه چنین "اصلاح هایی" تغییر بازار کار در جاهایی مانند اسپانیا، فرانسه و ایتالیا است.
پس از سال ها افزایش نرخ فقر، اقتصاد اسپانیا سرانجام رشد را آغاز کرده است، اما رشد تا حد زیادی پی آمد افت قیمت انرژی، و اشتغال ایجاد شده تا حد زیادی نیمه وقت یا موقتی، و دستمزدهای قابل ملاحظه ای پایین تر از ۲۰۰۷ است. همان طور که دانیل آلاستوئی، دبیر کل یو جی تی آرگون یکی از بزرگترین اتحادیه های اسپانیا به نیویورک تایمز گفت، "شکل جدیدی در اسپانیا پدیدار شده است: فرد شاغلی که زیر خط فقر قرار دارد."   
طبق نوشته تایمز مالی، فرانسه هم شاهد رخ داد مشابهی بوده است. در سال ۲۰۰۰، حدود ۲۵ درصد از کل قراردادهای کار برای کارهای دائمی بودند. آن میزان به کمتر از ۱۶ درصد سقوط کرده و از بیش از ۲۰ میلیون قرارداد سالانه، دوسوم آن قراردادهای ماهانه هستند. کارفرماها کارگرها را اخراج می کنند، تا آن ها را تحت قرارداد موقت دوباره استخدام کنند.
در سال ۱۹۹۵، کارگر های موقت ۷.۲ شغل ها، و ۵۲.۵ درصد برای ایتالیایی های ۱۵ تا ۲۴ ساله را در ایتالیا تشکیل می دادند. سازمان دهی کارگرهای موقت به شدت دشوار است، و حضور رشد یابنده آن ها در نیروی کار قدرت اتحادیه های کارگری در مبارزه برای دست مزدهای بهتر، شرایط کار و مزایا را کاهش داده است.
با وجود وعده هایی که کنترل پولی و ریاضت اقتصادی می تواند اقتصادهای ویران شده ناشی از بحران ۲۰۰۷-۲۰۰٨ را از نو احیا کند، رشد تقریبا در سراسر قاره متوقف شده است. و اقتصادهایی که رشد آهسته ای دارند هنوز مجبورند به سطح های پیش از بحران روی نمایند. حتی بخش های کامیاب شمالی قاره در حال کسادی هستند. فنلاند و هلند در رکود به سر می برند.
در توسعه اقتصادی منطقه ای هم متغییرهای قابل توجهی وجود دارد. بازده ایتالیا در سال ۲۰۱۴ روی چهاردهم درصد محدود شد، اما جنوب کشور ۱.٣ درصد افت در آمد داشت چون ساکنان شمال نیز در حال سقوط هستند. حدود ۶۰ درصد از اهالی جنوبی ایتالیا با کمتر از ۱٣.۴۰۰ دلار، در نسبت با ۲٨.۵ درصد (در آمد) شمال در سال زندگی می کنند. ماتئو کارولی اقتصاددان ایتالیایی به تایمز مالی گفت "ما در دوره ای زندگی می کنیم که برنده ها قوی تر و ضعیف ترین ها باز هم بیشتر عقب می مانند."
بخش اقتصادی مسکن هم مشخصه اسپانیا است، در حالی که نرخ بیکاری ملی ۲٣.۷ درصد است، آندلس پرجمعیت ترین استان کشور در جنوب، نرخ ۴۱ درصدی بیکاری را به رخ می کشد. تنها جوان های اسپانیا در وضعیت بدی قرار دارند. نرخ بیکاری در بین جوان ها بالای ۵۰ درصد است.
ایتالیا و اسپانیا جامعه های کوچک تری برای بقیه اروپا هستند. جنوب اروپا – ایتالیا، پرتقال، اسپانیا، یونان، قبرس، و بلغارستان – با بیکاری بالا، اقتصادهای عمیقا پریشان، و سقوط استاداردهای زندگی مشخص می شوند. در عین حال اقتصادهای بزرگ شمال، فرانسه، بریتانیا، هلند و المان، به شدت ترقی می کنند – نرخ رشد اتحادیه اروپا روی هم رفته ۱.۶ درصد است – آن ها از وضع بهتری نسبت به همسابه های جنوبیشان برخوردارند.   
از نظر جغرافیایی، ایرلند در شمال است، اما بی کاری بالا و فقر فراگیر دست آورد سیاست های ریاضتی اتحادیه اروپا، آن را در همان قایق جنوب قرار می دهد. اکلید تساکالوتس وزیر مالی یونان در کنفرانس سالانه چپ گرا، به حزب ضد ریاضت شین فین گفت که یونان ایرلند را "جنوبی افتخاری" می داند.
ریاضت به اسب تروای شرکت های چند ملیتی، و راهبردی برای تضعیف اتحادیه های کارگری و بی اثر کردن دموکراسی تبدیل شده است. اما محبوب نیست، و دولت هایی که آن را پذیرفته اند بارها خود را در معرض رانده شدن از قدرت یا سقوط تعداد رای هایشان می یابند. حزب پوپولیست راست گرای اسپانیا روی طناب است، شین فین سومین حزب بزرگ ایرلند است، دولت راستگرای پرتقال زخم خرده مدیریت می کند، و نظر سنجی ها نشان می دهد که حوزه های رای فرانسه از یونان در مقاومتشان برای ریاضت حمایت می کنند.
تروئیکا سازمانی غیرمنتخب است، و با این حال هنوز قدرت فرمان دهی به اقتصاد ها را دارد. پارلمان های ملی به ماشین امضا، حمایت از برنامه های اقتصادی و اجتماعی که کنترل اندکی بر آن دارند تقلیل یافته اند. اگر تروئیکا با موفقیت حق مردم برای انتخاب سیاست های اقتصادی خودشان را بر می دارد، پس آخرین خشت ها را بر برجی می چسیاند که سرمایه چند ملیتی در حال ساختن آن در قاره است.
در ۴۱۵ قبل از میلاد، آتنی ها به ساکنان میلوس گفتند که آن ها انتخابی جز متحد کردن خودشان با آتن در جنگ پلوپوننسیان ندارند. توسیدید (مورخ آتنی) می گوید آتنی ها به ساکنان جزیره گفتند "قدرتمند ان چه را که قدرت آن ها اجازه می دهد انجام می دهند و ضعیف به سادگی تسلیم می شود و آن را می پذیرد". میلوس نپذیرفت و به کلی نابود شد. یونانی های باستان توانستند بربرهای خارجی را بیرون کنند.
اما اکنون قرن پنجم پیش از میلاد نیست، واگر چه تروئیکا قدرت عظیمی دارد، اما حکومت بر ۵۰۰ میلیون نفر، تعداد فزاینده ای از کسانی که فکری در زندگی خود می خواهند، را به صورت فزاینده ای دشوار می کند. بین الان و آوریل آینده، چهار کشور، همه در رنج از نظارت دردآور تروئیکا، انتخابات های ملی برگزار خواهند کرد: پرتقال، یونان، اسپانیا و ایرلند. خروجی این کارزار ها آغاز راه طولانی به سوی تعیین آن که آیا دموکراسی آینده قاره است یا حکومت استبدادی، خواهد بود.
سرچشمه : کانتر پانچ