نسلِ خاموش - داریوش لعل ریاحی

نظرات دیگران
  
    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : چه باید گفت ؟
بر این شعر ،در باز نشرش در صفحه فیس بوک ، مقدمه ای نوشته ام که در اخبار روز جایش خالی است . و مهرداد گرامی به درستی این نقیصه را یاد آور است .
با این همه بخشی از شعر در رهگذر باد از زنده یاد حمید مصدق نوشتنش را در اینجا ضروری می دانم .
افراسیاب ، خون ِ سیاوش ریخت .
بیژن ، به دست خصم
به چاه افتاد .
کو گُردی تو ،
ای همه تن خاموش !
کو مردی تو ،
ای همه جان ناشاد !
اسفندیار را چه کنی تمکین ؟
- این پُر غرور ِ مانده به بند ِ
(من )
تیر ِ گَزین خود به کمان بگذار ،
پیکان به چشم ِ خیره سرش بشکن ،
چاه ِ شغاد ، مایه مرگ توست
از دست خویش
بر تو گزند آید .
خویشی که هست مایه مرگِ خویش ،
باید شکست جان و تنش ،
باید ،
۷۰۰۴۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۴       

    از : مهرداد

عنوان : نسل خاموش ؟
با تشکر از شاعر گرامی
برای من کلام فاخر وقتی گیرا و دلنشین است که در محتوا فروتن باشد. قالب زیبای ادبی نمی تواند از ناپسندی بی حرمتی به نسلی حتی "بازی خورده" و "خاموش" بکاهد.
۷۰۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱٣۹۴