آشتی ملی، لابه ایی بی حاصل
نقدی بر شعار آشتی ملی
حنیف یزدانی
•
سوال این از اصلاحطلبان این است که آیا حکومت و عواملش خطای خود را برای مثال در سرکوب خرداد ۶۰، کشتار تابستان داغ ۶۷، تیر خونین ۷۸ و یا خرداد سنگین ۸۸ را پذیرفته اند؟ و یا خواهند پذیرفت؟ تا جایی که این قلم خبر دارد خیر. در دو مورد آخر فردی برای دزدیدن ریش تراش و نفر دیگری به ۲۰۰ هزار تومان جریمه شد و درباره جنایات تابستان ۶۷، پورمحمدی یکی از جانیان به تازگی آنرا دوباره تایید کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۲ شهريور ۱٣۹۴ -
٣ سپتامبر ۲۰۱۵
"آشتی ملی" شعاری است که بارها و بارها در سالیان گذشته از سوی اصلاحطلبانی چون خاتمی ها، ابراهیم یزدی، لطف الله میثمی و... برای صلح با اقتدارگرایان مطرح شده است. شعاری که با بی تفاوتی و بی محلی تمام عیار حکومت روبرو شده است. در این مقاله سعی کرده ام با رجوع به تجربه آشتی ملی در افریقای جنوبی و بررسی نقاط ضعف و قوت آن به نقد این شعار اصلاحطلبان ایران بپردازم.
آشتی ملی اصولا روشی حقوقی است که دموکراسی های تازه رها شده از استبداد، سرکوب سیاسی و یا جنگ داخلی برای مرحله گذار تا استقرار کامل دموکراسی در پیش می گیرند. هدف آشتی ملی کمک به جامعه خشونت دیده است تا بتواند با گذشته خود با روش نقادانه روبرو شده و از تکرار آن در آینده نزدیک جلوگیری کند. به این منظور آشتی ملی به دنبال شناختن دلایل خشونت و شناسایی جناحهای درگیر آن است. عملن، برای آشتی ملی قربانیان به دادگاهی دعوت می شوند تا از دردهای خود بگویند و از خود اعاده شرف کنند. از سوی دیگر ظالمان نیز به آن دادگاه فراخوانده شده تا با بازگو کردن حقیقت به نقش خود در جنایتها در برابر قربانیان و خانواده ایشان اعتراف نمایند.
آشتی ملی در کشورهایی چون افریقای جنوبی، تونس، کانادا، تیمور شرقی و کشورهایی در امریکای جنوبی بعد از بین رفتن استبداد و جنگ داخلی مورد استفاده قرار گرفته است. البته تمرکز نوشته ی این مقاله بر روی تجربه افریقای جنوبی است.
برای موفقیت یک پرونده در "کمیسیون حقیقت و صلح" در افریقای جنوبی چندین شرط برقرار شده است:
1-تمام حقیقت گفته شود و چیزی از جنایت ها و خلافکاری ها پنهان نشود.
2-خشونت باید به دلیل انگیزه های سیاسی صورت گرفته باشد و متقاضی عفو باید مرتبط با یکی از گروه های درگیر باشد.
3-متقاضی عفو باید به گناه خود اعتراف کند و عذرخواهی نماید.
4-جنایاتی قابل عفو است که در بازه زمانی 1960 الی 1994 – دوره نظام آپارتاید- صورت گرفته باشد.
"من هستم زیرا ما هستیم"، شعار کمیسیون حقیقت و آشتی در افریقای جنوبی، برگرفته از فرهنگ بومی افریقا به همراه مفاهیم مسیحیت، است. شنیدن صدای قربانی و شخصیت دادن به او در دادگاهی که بیشتر جنبه سمبلیک دارد و مرادش از عدالت بخشش و نه تنبیه است، مورد پسند بسیاری از کشورها قرار گرفته است. علی رغم برتری تجربه آشتی بر قصاص و مقابله به مثل کور، این طرح ضعفهای بزرگی نیز داشته است که باید مورد بررسی و کنکاش قرار بگیرد.
در ادامه به انتقاداتی که به "کمیسیون حقیقت و آشتی" آفریقای جنوبی وارد شده است را بیان کرده و سپس شعار آشتی ملی اصلاحطلبان را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که می بینید آشتی ملی تنها بعد از پیروزی دموکراسی و با وجود شرایطی انجام شده است. مشخصا در مورد آفریقای جنوبی، بعد از پایان یافتن حکومت آپارتاید و ایجاد یک دموکراسی، جامعه سیاسی تصمیم می گیرد به جای انتقام، در صورت رعایت شروط بالا جانیان را عفو نماید و از قربانیان دلجویی شود.
اما گزارشهای بسیاری حاکی از آن است که عده ی زیادی از قربانیان خواهان عدالت به معنی سنتی آن هستند. بسیاری از قربانیان از اینکه می بینند جلادانشان مورد عفو قرار گرفته اند، سرخورده شده و حتی تعدادی از انجمهای حمایت از قربانیان به علت بازگشایی شکایت از جلادان مورد برخورد قرار گفته و بسته شده اند. یکی از دلایل حکومت راستگرای افریقای جنوبی برای نشنیدن صدای قربانیان، عدم تمایل برای شناخته شدن به عنوان یک کشور "درحال گذار" است. طبیعتا برگزاری چنین دادگاههای یکی از نشانه های در حال گذار بودن یک کشور است. از سوی دیگر دولت راستگرا ناتوان از پرداخت خسارت وعده داده شده به قربانیان است. اما این همه ماجرا نیست.
همانطور که گفته شد "کمیسیون حقیقت و صلح" در افریقای جنوبی تنها به جنایات سیاسی و حقوق بشری مانند شکنجه، قتل، ترور و... می پردازد و در واقع مجرمان را به صورت فردی مورد پرسش قرار می دهد غافل از اینکه این افراد در یک سیستم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مرتکب چنین جنایاتی شده اند. در حقیقت اکثر جانیان که بیش از 30 سال کشور را در دست داشته و در راستای منافع اقتصادی و اجتماعی و سیاسی اقلیت سفید مرتکب جنایت شده اند. اما کمیسیون حقیقت و صلح با مقایسه اشتباه هلوکاست با آپارتاید از خود برای بررسی ضربه های روحی و اقتصادی که رژیم آپارتاید و عواملش به قربانیان زده اند سلب مسئولیت کرده است و اجازه دادخواهی هم به ایشان نمی دهد. از سوی دیگر حکومت افریقای جنوبی با در پیش گرفتن سیاستهای راست گرایانه، اصلاح ساختار سیاسی و اقتصادی بازمانده از آپارتاید را در دستور قرار نداده و خشم فروخورده قربانیان را بیشتر برافروخته است. شاید این مسئله یکی از دلایل تمجید غرب از ماندلا رهبر افریقای جنوبی باشد.
تا اینجا، مقداری از نکات مثبت و ضعف های وارده به طرح آشتی ملی در افریقای جنوبی را شناختیم. حال با کمک این مقدمه راحتتر می توان به بررسی ادعای اصلاحطلبان مبنی بر آشتی ملی پرداخت.
اگر چه همیشه می توان آشتی ملی و امان دادن را به عنوان راهکاری برای کم کردن مقاومت بدنه استبداد طرح کرد اما بنا بر تجربه این طرح تنها در فردای پیروزی قابل اجرا است. لذا طرح مداوم آن و دعوت به اجرای آن توسط خود جانیان چیزی جز اظهار لابه و عجز در برابر سیستم خودکامه معنی نمی دهد آنهم بدون مطرح کردن سایر شروط کمیسیون حقیقت و صلح افریقای جنوبی.
حال سوال این قلم از اصلاحطلبان این است که بر چه اساسی آشتی ملی را طرح می کنید؟ آیا حکومت و عواملش خطای خود را برای مثال در سرکوب خرداد 60، کشتار تابستان داغ 67، تیر خونین 78 و یا خرداد سنگین 88 را پذیرفته اند؟ و یا خواهند پذیرفت؟ تا جایی که این قلم خبر دارد خیر. در دو مورد آخر فردی برای دزدیدن ریش تراش و نفر دیگری به 200 هزار تومان جریمه شد و درباره جنایات تابستان 67، پورمحمدی یکی از جانیان به تازگی آنرا دوباره تایید کرده است.
اما همانطور که در بررسی کمیسیون حقیقت و صلح افریقای جنوبی دیدیم تنها با از بین بردن سیستمی که بنایش بر تبعیض و ظلم است و جانشین کردن آن با سیستم حقوق مند می توان نارضایتی نهادینه شده در وجود قربانیان را از بین برد و زمینه صلح و آشتی عمیق و دیر پا را ایجاد نمود. این حقیقت تجربه شده از دید اصلاحطلبان مغفول شده است. آنان خود می دانند که در حکومتی که بنایش با اصل ولایت فقیه بر تبعیض و برتری یکی بر دیگران است هرگز نمی توان اصلاحی صورت داد مگر با از بین بردن آن اصل. مسلمن تا آن زمان سایر اصلاحات از جمله آشتی ملی به شکست خواهد خورد همانطور که تجربه اصلاحات موید این مسئله بوده است.
مسئله آخری که باید به آن پرداخت صفت ملی است که در شعار اصلاحطبان گنجانده شده است. اگر اصلاحطبان محترم خواستار صلح بین تمام گروهها و اقشار جامعه ایران هستند چرا تنها حکومتیان را مورد خطاب قرار می دهند؟! البته پاسخ روشن است. زیرا قدرت در دست حکومت است و ایشان نیز سودای قدرت دارند. اما اگر ایشان به شعارشان صادق اند، می توانند جامعه ملی ایران را به حقیقت جویی و صلح و گذشت بخوانند و با بیان حقایق درباره گذشته خود و پذیرش مسئولیت در رسانه های عمومی خطاهای خود را از جمله ساختن سپاه پاسداران و دادگاههای انقلاب برای قبضه کردن قدرت و.... بیان کرده تا وجدان عمومی جامعه ایران را غنی تر کنند. در غیر این صورت شعار آنها به "آشتی قدرتمدارن" باید تغییر نام دهد.
کوتاه سخن آنکه آشتی ملی تنها بعد از شکست استبداد و پیروزی دموکراسی، در صورت راضی شدن جانیان به بیان کامل حقایق و ایجاد یک سیستم سیاسی اقتصادی عادل و حق مدارنه شکل خواهد گرفت و اگرنه چیزی جز شعار سیاسی نخواهد بود.
hanifyazdani@gmail.com
منابع:
Afrique du Sud : la réconciliation à quel prix ?
www.lemonde.fr
South African Truth Commission
www.law.cornell.edu
Commission de la vérité et de la réconciliation (Afrique du Sud)
fr.wikipedia.org
Vérité et réconciliation en Afrique du Sud
www.monde-diplomatique.fr
|