من یک پناهنده ام
مهین خدیوی
•
در آن سوی تخت
دختری جوان
برای مادرش که در جاده جا ماند
گریه می کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٨ شهريور ۱٣۹۴ -
۹ سپتامبر ۲۰۱۵
دلم برای خانه ام
که ویرانش کردند تنگ شده است
آلبوم عروسی ام
جهاز سوخته ام
و پیراهن ململ آبی
هدیه ی اولین زایمانم
قاب عکس های یادگاری
بر روی تاقچه اتاق مهمان
النگوهای ام را جلوی آیینه جا گداشتم
پسرکم عماد را آب برد
دخترم رعنا
با موهای خرمایی
چشمانی چون عسل
در ایستگاه راه آهن
دزدیده شد
در آن سوی تخت
دختری جوان
برای مادرش که در جاده جا ماند
گریه می کند
و من
از پنجره ی این اتاق
به برهوت نگاه می کنم
و در خیال
طناب دارم را می بافم
مهین خدیوی
۵ سپتامبر ۲۰۱۵ آتلانتا
|