در حسرت نسل جوان سرکش طبقه کارگر ایران - مصطفی اسدپور

نظرات دیگران
  
    از : فرهاد عاصمی

عنوان : پیوند میان مبارزات اعتصابی و به کار گرفتن تمام اشکال مبارزه
«طبقه کارگر در ایران با سه تا پنج هزار تجمع و اعتصاب از فعالترین بخش های طبقه کارگر در جهان است. اما این موقعیت قرب ندارد، برداشت عمومی نمیگردد. سکوی پیشروی نیست»!
در تائید ارزیابی، می توان خواستار ایجاد پیوند میان مبارزات اعتصابی ی پراکنده شد که آمار چشمگیر آن در مقاله ذکر شده است. ایجاد چنین پیوند در مقیاس کل جامعه میان مبارزات گردان های متفاوت کارگری، می تواند از طریق همبستگی میان گردان ها و دفاع مشترک از خواست های یکدیگر ایجاد شود. به این منظور باید از همه اشکال مبارزه، و از همه امکان های داخل و خارج از کشور بهره برد. ایجاد رابطه مجازی، رساندن خبر مبارزات به دیگران، و انتقال خبرِ دفاع گردان های کارگری از مبارزات در جریان، و انتقالِ انواع دیگر رشته های همبستگی میان کارگران، بیکاران و ...، می تواند در این زمینه کمک باشد.
ایجاد همبستگی میان زحمتکشان که می تواند زمینه ایجاد دفاع و مبارزه مشترک لایه های متفاوت زحمتکشان یدی و فکری و زنان و جوانان را به وجود آورد، منوط به این شناخت و آگاهی است که دستیابی به حقوق دموکراتیک، ازجمله برخورداری از حق کار، دستمزد کافی و ...، بدون مبارزه برای خواست های سیاسی- طبقاتی ممکن نیست.
گذار از نظام سرمایه داری حاکم، به پیش شرط سازماندهی طبقه کارگر در سراسر ایران نیاز دارد. به این منظور کارگران بایستی وظیفه دفاع از حقوق و آزادی های دمکراتیک همه خلق های ساکن سرزمین ایران را بر پرچم خود بنویسند و به مدافعال اصلی از منافع ملی مردم ایران بدل شوند. دفاع از این خواست ها، که بورژوازی قادر به دفاع از آن نیست، به وظیفه روز همه کارگران و در عین حال به وظیفه تاریخی ی طبقه کارگر تبدیل شده است. این وظایف، در عین حال پرچمی است در دست زحمتکشان برای ایجادِ پیوند میان مبارزات صنفی- دموکراتیک و سیاسی- سوسیالیستی شان.
۷۰۲۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : طرحی نو ؟!
واقعیاتی که شما بدان اشاره کردید و بقول شما حتی این نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی را خود وزارتخانه ها هم اعلام میکنند نمیتوان با راه حل کلاسیک حل و فصل کرد . شما از طبقه کارگر در ایران چه انتظار بیش از کرده هایش دارید ؟ طبقه کارگر در ایران به تنهائی قادر نیست که در ساختار قدرت تحول بنیادی ایجاد کند . در کشوری که بودجه اش با فروش نفت و مواد خام تأمین میشود طبقه کارگر کمترین سهم را دارد . قبل از جهانی شدن سرمایه نیز ایران بعنوان یک کشور صنعتی و تولیدی کلاسیک مطرح نبود که بیشترین دخالت در تأمین بودجه کشور داشته باشد و بعنوان یک کشور در حال رشد درجا زده است تا روزگاری به جهان سوم ورود کند . همینطور باید روابط احزاب و تشکل های کارگری چون اتحادیه ها و سندیکاها را بررسی کرد که روابط کاملآ معکوس با جوامع صنعتی داشتند . یعنی در جوامع صنعتی سندیکاها بوجود آمدند بعدأ احزاب شکل گرفتند اما در ایران سندیکاها بعد از احزاب تشکیل شدند و حزب توده نقش کلیدی در آن داشت و قبضه سندیکاها توسط احزاب در کشور غیر صنعتی بمثابه مرگ سندیکاهاست . حتی در کشورهای جهان اول نیز سندیکاها زیر اتوریته احزاب چپ نیست بلکه کاملأ مستقل است و احزاب چپ باید نسبت به شرایط جامعه و خواسته های آنها سیاستورزی کنند تا بتوانند با آراء آنها در ساختار قدرت ورود کنند . سیاستگذاری احزاب چپ در ایران همیشه یک سیاستورزی آرمانخواهانه و کلی گوئی بوده است که از جزئیات و رشد روندی غافل مانده است. سنگ بزرگی را خواسته بردارد که بمثابه نزدن عمل کرده است . استثماری که طبقه کارگر در جهان اول و اروپا نتوانسته بدان پایان دهد چپ ایران خواسته یکشبه بردارد و مخالفت با هر نیروئی کرده است که در صفوف طبقاتی کارگر نمیگنجد با واژگانی چون ماهیت خرده بورژوازی یا لیبرالیسم بمثابه جاده صاف امپرالیسم یا نماینده بورژوازی ملی . همینطور با کنشگران چپ نیز که نگرش نوینی داشتند با واژگانی چون اپورتونیست و روزیونیست سیاستورزی کردند . حتی زمانی « طرحی نو » مطرح کردند که با نگرش سنتی محصولش همان « طرحی همیشگی » شد منتها با نام نوین .
۷۰۱٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣۹۴