نگاهی به اپوزیسیون نازا!


بیژن کریمی ـ محمود تهرانی ـ رسول عباسی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۷ آذر ۱٣٨۵ -  ۲٨ نوامبر ۲۰۰۶


سالیانی دراز است که ایران درتب جنون رژیمی سفاک و واپسگرا میسوزد و مردم به جان آمده ایران به انتظار آزادی و دموکراسی و نجات از این کابوس روز شماری می کنند. اما درمیان اپوزیسیون سنتی، ازراست ترین تا چپ ترین آن، که مدعی آزادیخواهی است همچنان مسئله اساسی ظاهرا چگونه جلوگیری کردن ازبه قدرت رسیدن دیگران است ! ونجات ایران و ایرانی برای بسیاری گروهها وافراد دراپوزیسیون سنتی به مسئله ای جانبی تبدیل شده است.
 
برخی درخلوت ایدئولوژیک وانزوای آکادمیک خود غرق گشته و اتحاد نیروها را براساس خط کشی ها با نظام سرمایه داری   واستقلال ایران را درستیز با نظام جهانی سرمایه میبینند. افرادی که به راحتی سخن ازچند ملیتی بودن ایران میزنند ظاهرا قبول چند عقیدتی بودن ایرانیان برایشان بسیارمشکل است! این افراد به جای پرداختن به مسائل ایران واینکه اجازه دهند با برقراری دموکراسی درایران خود مردم ایران درمحیطی دموکراتیک راه خود را پیدا کنند اول میخواهند امپریالیسم را به زانودرآورند وپس ازآن اگررمقی بود ایران را از وارد شدن به بازارجهانی مصون نگاه دارند وسپس درپناه   ایدئولوژیهای پرمحتوای خود برابری وعدالت اجتماعی را برقرار سازند، وبرای آن هم هیچ نمونه ای برای ارائه ندارند. پافشاری آنها براین است که اگر چنین خط کشی هائی صورت نگیرد اصولا دموکراسی نمیتواند درایران برقرارگردد ودموکراسی را هم ازقبل تنها درقبول ایده های خود ازجانب مردم میدانندوحل مسائل ومعضلاتی را که درقالبی ملی باید مطرح وبه رای مردم باید چاره جوئی گردندراپیش شرطی برای اتحاددرعمل برای نیل به آزادی ایرانیان قرارمیدهند.
 
تکیه بر آنچه که گذشته بیش ازآنچه که درحال حاضردرحال وقوع است چشمان این افراد وگروهها را بطورکلی به گذشته دوخته وتاریخ درحال تکوین را نمیبینند. نه برداشت صحیحی ازآنچه که جوانان ایران درپی آنند دارند ونه ایدئولوژی زدائی دراذهان جوانان که نتیجه تجربه تلخ حکومت ایدئولوژیک وتغییرات سیاسی، اجتماعی، واقتصادی درصحنه جهانی است را حاضر به قبول اند. برخی ازآنان که دم ازآزادی ایران میزنند درنوشتار خود بدون اینکه احساسات ملی ایرانیان را درنظربگیرند از"خلیج فارس" صرفا به عنوان "خلیج" نام میبرند واین را ظاهرا نشانه ای برچپ بودن وجهانی بودن خود میدانند وآنگاه ازایرانیان میخواهند که به نصایح آنان برای رسیدن به آزادی واستقلال گوش فرادهند. ورقی که برآن خط کشی های ایدئولوژیک خود را حک میکنند آنچنان پرازخطوط درهم است که دیگر معلوم نیست کدام خط به کدام فرد ویا گروه تعلق دارد ویا با چه چیزی ویا چه کسی خط کشی میکنند.
 
این تکیه بیش ازاندازه بر ایدئولوژیها وخط کشی ها، که برای زمانی طولانی درجریان بوده و هنوز هم میباشد، مانع عظیمی درراه رسیدن به توافقی ملی برای رهائی ایران گشته، ودورنمودن خود ازمشکلات مردم ایران و واقعیتهای جهانی بخودی خود برای محبوب نمودن آنچه که آنها نمیخواستند راه را هموارکرده است . و متاسفانه هنوز هم به آن بصیرت مبارزاتی ودید سیاسی نرسیده اند که ببینندبروز چنین مسائلی به گردن خود آنها است ونه باز هم به گردن دستانی غیبی که برای به قدرت رساندن این وآن درتلاش اند. عدم ارتباطات با سیاستمداران درصحنه جهانی درقالبی قانونمند برای درک سیاستهای جهانی وامکان تاثیرگذاری برآنها درجهت حفظ منافع مردم ایران، که ما نمیتوانیم درتمام موارد حتما افراد دلخواه خود را درمیان آنها پیدا کنیم ونباید هم این فرض غیرواقعی را بگذاریم، وصرفا تکیه برکتابهای تاریخ وبرداشت خود ازحوادث وپیش بینی آینده براساس آن منجر به رشد برخی افکارغیرواقعی درمورد آنچه که میگذرد گشته ودرنهایت همیشه درپی مسائل روان بودن را دامن میزند ونه تاثیرگذاری برآنها را. اپوزیسیونی ایزوله وپراکنده درصحنه جهانی که مخاطبی ندارد نمیتواند دردی راازمردم ایران درمان کند کما اینکه پس ازسپری شدن حدود سه دهه هیچ دردی را درمان نکرده وهیچ گام قابل ملاحظه ای برنداشته است علیرغم اینکه مبارزینی فداکارهم درصحنه بوده اند. زمانی که مردم وبخصوص جوانان درداخل ایران فریاد میزنند که دست بدست هم دهید وکاری بکنید همیشه پیام اپوزیسیون سنتی این است که هنوزوقتش نرسیده است ویا اصولا نمیتوان چنین کاری را کرد. پاسخ به چه باید کردراصرفادرخلوت ذهنی وایدئولوژیکی خودوکتابهای تاریخ ووقایع گذشته جستجومیکنندونه دررایزنی با مردم ونیروهای دیگر.
 
اگراپوزیسیون ایران منتظر حل تمامی بحرانها درجهان مانند حل مشکل عراق ، حل مسئله اسرائیل وفلسطین ، جلوگیری ازجهانی شدن سرمایه ، جلوگیری ازغارت کشورهای ضعیف بتوسط کمپانیهای چندملیتی ، وبسیاری دیگرموارد قابل ذکربخواهد بماند تا آزادی ودموکراسی را به ایران به ارمغان آورد باید گفت که این معجزات به این زودیها بوقوع نخواهند پیوست ولی نفت ایران به زودی پایان خواهد یافت! اگرروال چند دهه گذشته همچنان درایران ادامه یابد که تمامی شاخص ها به آن سواشاره دارد میتوان حدث زد که اگراکنون بالاترین آمارمعتادین متعلق به ایران است ، جوانان برای کسب نان باید کلیه خود را بفروشند، و دخترهای ایرانی برای لقمه نانی به تن فروشی تن دردهند ودرپاکستان وکشورهای عربی برآنها چوب حراج بزنند آنگاه که نفت پایان یابد چه فاجعه ای گریبانگیر ایران وایرانی خواهد شد !!! و آیا اصولا ایران و ایرانی ای باقی خواهد بود ؟؟!!!
 
به باور ما اینک راهی بجزدرکنارهم ایستادن به عنوان یک ملت واحد ورسیدن به یک وفاق و آشتی ملی براساس اصول اساسی دموکراسی، حقوق بشر، و تمامیت ارضی ایران و قانونمند نمودن حرکتهای متفرق دراپوزیسیون وسمت وسودادن به آنها بنظرنمیرسد وجود داشته باشد. اما متاسفانه اپوزیسیون سنتی هم چنان برافکاروروش خوداصرارمیورزد وشاید ایجاد یک محیط بازدراپوزیسیون را برابربا ازبین رفتن خود میبیند که دیگرچندان چیزی برای ارائه ندارد ودرنتیجه برای حفظ سنگروبقای خود به این وآن تهمت میزند و درراه رسیدن به هرتوافقی بالاخره بهانه ای پیدامیکند وازرسیدن به آن توافق جلوگیری مینماید !
 
شکستن این سد برعهده ایرانیان وگروههای علاقمندی است که باید درتشکیلات فرا ایدئولوژیک نوینی خود را منسجم نمایند وتفکروگرایش نازا و دگماتیسم اپوزیسیون سنتی را که برپایه خط کشی های آنچنانی به حیات خود ادامه میدهد منزوی گردانند و شاید موجب شوند که اپوزیسیون سنتی هم بخودآیدو برای بقای خود تغییرات ماهییتی درخودایجادو به این صفوف بپیوندد.
 
تا این مهم انجام نپذیرد تکیه برخواهش وتمنا ازاپوزیسیون سنتی برای برپائی یک حرکت گسترده ملی بنظرنمیرسد که به نتیجه برسد .
 
۵ آذر ماه ۱۳۸۵