نقش و جایگاه قانون ارزش در جامعه سوسیالیستی (بخش دوم) - امید بهرنگ

نظرات دیگران
  
    از : مسعود میرشکاری

عنوان : در مورد چین
آنچه را که در باره کمک چین به جنبش های آزادی بخش نوشته است صحت ندارد . چین به بهانه تز اتکا به خود سیاست ناسیونالیستی را در پیش گرفته بود و از کمک به جنبش های آزادی بخش و احزاب کمونیست خود داری می کرد . وبه همین دلیل هم بود امپریالیستها از اوایل دهه ۷۰ روابط تنگاتنگی با چین برقرار کردند . از سال ۱۹۶۸ چین نه تنها هیچ کمکی به ویتنام نداد بلکه مانع از ارسال کمک های شوروی به ویتنام از طریق خاک چین شد . بطوریکه شوروی مجبور شد کمک های خود را از طریق دریا به ویتنام برساند . در افریقا و بطور مشخص آنگولا ٫ موزامبیک ٫ افریقای جنوبی نه تنها به جنبشهای آزادی بخش کمک نکرد بلکه در مورد آنگولا و موزامبیک علناً و رسماً به نیروهای مورد حمایت نژاد پرستان افریقای جنوبی و رودزیا کمک می کرد در سال ۱۹۷۵
۷۰۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱٣۹۴       

    از : حسین شمالی

عنوان : در مورد حق بورژوا یی
در مورد حق بورژوا یی
با درود رفیق عزیز امید بهرنگ
در مورد حق بورژوا یی، که مطرح شده یک مقدار توضیح شما شاید شفاف نباشد، و این عدم شفافیت رو با اظهار اینکه، "این نوع توزیع تفاوت کمی‌ با توزیع سرمایه‌داری دارد" یا در دنباله باز هم تاکید بر اینکه این "رابطه حق بورژوا یی مهر نشان جامعه بورژوا یی را داشتن" رو تاکید می‌کنید. که روی تفاوت کم تاکید دارید، در اصل تفاوت هم از لحاظ کیفی‌ هم کمی‌ بسیار است، اجازه بدهید درک خود را کمی‌ توضیح بدهم. مارکس در توضیح استثمار کار را به دو بخش لازم و کار اضافی تقسیم می‌کند که سرمایه‌دار کار اضافی رو به جیب می‌زند، حالا در بخش گذار سوسیالیستی مارکس کلیّت این کار انجام شده را به کارگر میدهد به عنوان حق او، و اصلا اشاره‌ای مثل روابط سرمایه‌داری چیزی از ارزش تولید شده را از شما میگیریم وجود ندارد. اما می‌گوید این حساب و کتاب، کاری که انجام داده‌اید بر حسب زمان و شدت کار فقط در این دوره گذار است که با حساب اینکه چقدر کار کردی بهت پرداخت میشود اما در کمو نیزم دیگه هر کی‌ به اندازه نیازش ور می‌دارد. این حق بورژوا یی همانطوریکه می‌‌بینیم، دیگه تقسیم بخش لازم و بخش ارزش اضافی درش اتفاق نمی‌‌افتد، محاسبه بر حسب حق کامل اوست، البته کم کردن اون چیزهایی رو در بر میگیره که در برنامه گتا توضیح داده شده. بنابراین "اندک" دیدن این تغییر کمی‌ و کیفی‌ اساسا غیر قابل تطبیق با استثمار روابط سرمایه داری، جدا قابل تذکر بود.
یک نکته هم در مورد اینکه رفیق آفاری هم از وضوح کامل در توضیح برخوردار نیست و با بیان "زمان کار لازم از لحاظ اجتماعی" مفهومی گنگ را بکار برده است که معلم نیست، منظور کار لازم مارکس است پس بخش دوم که بخش اضافیست کجا رفته اگر ابداع واژگان جدید در توضیح مفهوم پرداخت کامل به تولید کننده (کارگر) هست که بهتر است از مفاهیم شناخته شده در این مباحث استفاده بشود که به روشنی بحث کمک کند.
درباره مفهوم اداره مرکزی امور به دست دولت و هماهنگی مرکزی تولید روی حزب به عنوان یک ارگان تنظیم کننده رفیق امید تاکید داشته است. که به نظرم همانطوریکه نقش دولت با واگذاری مسولیتها به ارگانهای محلی در جهت محو خویش عمل می‌کند، نقش حزب هم می‌بایست با مکانیسم اداره امور به دست نمایندگان کمون‌های محلی و یا شوراها می‌بایست کمرنگ شود شاید شما رفیق نقش دولت را همان نقش حزب فرض کردید که اگر اینطوره به اندأه کافی‌ روشن نبوده اما با شما و طرح شما با وجود هماهنگ کننده مرکزی یا به بیانی دولت که مرکب از نمایندگان حقیقی‌ کمونها و شورای باشد موافق می‌باشم.
در باقی‌ مورد با بحث شما رفیق امید موافق می‌باشم، و نقد شما رو به رفیق آفاری می‌‌پذیرم.
با سپس حسین شمالی
۷۰۴۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ مهر ۱٣۹۴