بـــــس کــــن
ویدا فرهودی
•
از دار و سنگسار مگو با جوانه ها
بس کن مرور وَهــم، فرو هــِل بهانه ها
در جای جای شهر دوصد شور زندگی است
ویرانه تا به چند کنی آشیانــه ها
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ آذر ۱٣٨۵ -
۲۹ نوامبر ۲۰۰۶
از دار و سنگسار مگو با جوانه ها
بس کن مرور وَهــم، فرو هــِل بهانه ها
در جای جای شهر دوصد شور زندگی است
ویرانه تا به چند کنی آشیانــه ها
تاکی حریرپیکرناکام ِ دختری
لرزد زکامجویی ات از تازیانه ها
تا چند خون بخورد بی صدا پدر
از دُخـت بی گناه چو جوید نشانه ها
تا کی به حکم تیشه ی " یاسـا "ی شوم تو
ریزد فرو ستون شب افروز خانـه ها ؟
کو زیر پای مادر ِ بردار، پس بهشت
چون شد؟ چه رفته است مگر بر فسانه ها؟
هشدار! غنچه های خفته به خون در دل مغاک
روزی نه دیر می شکفند از ترانه ها
ویدا فرهودی
پاییز ۱٣٨۵
|