ولایت فقیه و سپاه درهم تنیده اند! - بهروز خلیق

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : ادبیات مبارزاتی تبلیغ گرایانه
این نوشتار، نوشتاری در خور توجه است چون توسط شخصی به نگارش درآمده که دارای پشتوانه ای از مبارزات تئوریک وعملی است.ایشان در نگرشی بدور از رویاپردازی هایی که بسیارانی از نیروهای اپوزیسیون با آن دست به گریبانند مسائلی از ایران را مطرح می کند آنهم مسائلی که نیازمند به پرداختن هستند آنهم برای یافتن راهی برای گذر از شرایط فعلی و استقرار شرایط مطلوب. اگرچه ممکن است به آورده هایی از نوشتار نوشتارنویس ارجمند جناب خلیق نقدهایی وارد شود اما پیام هایی که از این نوع نوشتارها حاصل می شوند مهم هستند!یکی ازپیام هایی که این نوشتار می دهد وبطریقی پیامی به مبارزان دیگراست اینست: باتوجه به استقرا واستحکامی که درنظام "چه بخواهیم وچه نخواهیم "مشاهده می شود چاره ای نخواهد بود که اول او را خوب بشناسیم سپس حرکات گذر را تنظیم کنیم، چون شناخت درست شرایط حاکم، و شناخت موانع موجود در مسیرِ روندگی می تواند گذر درست و کم هزینه ای را بیآفریند.دیگر شعارهایی که افراد یا گروه هامطرح می کنند و بطریقی خودرا سوپر مخالف نظام نشان می دهند و در همان ابتدا به کمتر از رفتن رژیم هم رضایت نمی دهند می تواند یک ادبیات مبارزاتی تبلیغ کرایانه تعبیر شود
۷۰۵٣۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۴       

    از : کشک ساب

عنوان : فرمایشات ملوکانه
پدر و مادرامون همیشه دعا میکردند که خدا آخر و عاقبت ما را بخیر کند . چه دعای زیبایی . نشد . نفهمیدیم .
آقای خلیق بعد از ردیف کردن مبلغ مفصلّی از اطلاعاتی که بسیاری از ایرانیان دارند ، به این نتیجه میرسند که راه برون رفت ما از این بن بست تاریخی این است که ارتش و سپاه در هم ادغام شوند و فرماندهی آن به رئیس جمهور واگذار شود .
روزی ، روزگاری شعار میدادید که سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید ( لابد در آنروزگار رهبران جمهوری اسلامی خودشان این امر را درک نمیکردند و منتظر راهنماییهای ضد امپریالیستی شما بودند ) . ما همه دست به دست هم دادیم و سنگی را در چاه انداختیم . کم ترین خاصیت اینکار اینبود که خومان را از آب آن چاه محروم کردیم و حالا سالهاست که سر همون چاه نشسته ایم و فکر میکنیم که چطور آن سنگ را بیرون بیاوریم . نه فکرمان تغییر کرده است . نه نیازهایمان شکل دیگری به خود گرفته است و نه حتی دنیایمان اندک تغییری کرده است و یا وسعتی یافته است که بفهمیم که شاید چندان نیازی هم نباشد که اینقدر سر این چاه عمر تلف کنیم و میشود چاههای دیگری کند و آب را از جای دیگری تآمین کرد .
دوست عزیز و دوستان عزیز ! یک عمر چریک شدیم ، ضد امپریالیست شدیم ، اتحاد چپ راه انداختیم . باور کنید عاقبت بخیری هم برای خودمان و هم برای مردم ایران از این بهتر نمیشود که بگوییم : مردم ، من دیگر عقلم به جایی قد نمیدهد . من آنچه میفهمیدم ، انجام دادم و عاقبت ما این شد . دیگر فرمایشات نمیفرمایم . همین " نمیدانم ".
مگر مجبورید که هم وقت خودتان را ضایع کنید و هم دیگران را سرکار بگذارید که نهایتآ نتیجه بگیرید : اگر ابری در آسمان پدید شود و اگر این ابرها بارانی باشند و اگر باران خوبی ببارد ، احتمالآ گرد و خاکها میخوابد و هوا تلطیف میشود .
۷۰۵٣۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۴       

    از : روزبه صالحی

عنوان : تفسیر رای آنهم بدون تحلیل
آقای خلیق آنچه که از سپاه تصویر کرده اید تاحدودی واقعیت دارد. باید به نکته ای اشاره می کردید که سپاه پاسدارانی که اکثریت و برخی از سازمان های چپ آن را ارگان انقلابی، مردمی دانسته و در جنگ با عراق تمام قد پشت سر آن ایستادند که در آن دوران عمل سیاسی مثبتی بود. چطور به موقعیت کنونی رسید؟ خودبخودی بود یا تمام جناح ها در رساندنش به وضعیت کنونی موثر بودنداما از یک نکته غفلت کرده ای که ساختار سنگین جمهوری اسلامی روی دو ستون نهادهای انتخابی و انتصابی بنا شد، نگفته ای رابطه بین اندام و ارگان های دو نهاد تناقض نما در چه راستائی حرکت می کند؟ آیا سپاه را می توان فقط جزء لاینفک نهاد انتصابی دانست که چنین نیست. بطورکلی ارگان های ساختار سنگین هر نظام جدائی ناپذیرند. سپاه نیز جزء لاینفک جمهوری اسلامی است و همه سران قوا در مورد جایگاه سپاه این ارگان درساختار سیاسی نظر یکسان دارند، چونکه در تدوین قانون اساسی به مثابه میثاق ملی یا جناحی و گرایشات توافق کرده اند و آن اینکه دو وجه جمهوریت و اسلامیت را مبنای حاکمیت قرار داده اند و بر فراز آن ارگان ها و نهادهای انتخابی و انتصابی را بنا کرده اند. شما در مورد برونرفت از این درهم تنیدگی سپاه و آقای خامنه ای ساده ترین و غیرممکن ترین را نشانه رفته ای. من بعید می دانم که سپاه بتواند فراتر از حوزه اختیارات تعیین شده کاری کند سپاه برابر حوزه ای که کلیت نظام برای آن در نظر گرفته اند ماموریت انجام می دهد.
باید از یاد نبرد که ولایت فقیه و در راس آن چه آقای خامنه ای و چه فرد دیگری قرار داده شود خارج از مدار تعیین شده برابر قانون اساسی حرکت نخواهد کرد. پس تفکیک انتزاعی اندام های ساختار نظام و در نظر نگرفتن رابطه آنها امری تفسیری است و شما تحلیلگر مسائل ایران هستید نه صرفا مفسر.
۷۰۵۲۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ مهر ۱٣۹۴       

    از : ا آمویی

عنوان : دریا در فنجان چای
معلوم نیست جناب خلیق این مطلب را برای چه کسی نوشته اند؟ الف) برای آقای خامنه ای و سرداران سپاه و بسیح، یا ب) برای آقای روحانی (نیمه نخست وزیر بی قدرت و امرای ارتش ) و یا ج) برای رهبران ائتلاف ناشدنی اپوزیسیون و آلترناتیو تشکیل شوند در هزاره ی پنجم میلادی!؟
مقاله ی آقای خلیق را بادقت بخوانید. چیزی که فهم می شود این است: الف: خامنه ای و سپاه همه کاره اند و قدرتی غول آسا دارند! ب: در مقابل رئیس جمهور و ارتش در مجموع کاره ای نیستند و قدرتی به حساب نمی آیند! ج: اپوزیسیون متحد را حالا ولش کنید، فعلا نیازی به این معادلات ندارد ! خب، حالا آقای خلیق پیشنهاد می کنند که آقای خامنه کمی مطابق قانون جمهوری اسلامی و با گرفتن درس عبرت از دیگر کشورها، بند انگشتی دموکراسی به خرج دهند و "برای استقرار دموکراسی [...] سپاه را در ارتش ادغام کنند" تا برای مملکت بهتر شود! آقای خلیق جداً جز این می گویید؟؟ یعنی شما تصور فرموده اید که آقای خامنه ای با آن اوصاف بی نظیری که حضرت عالی و بقیه ی خلق الله از آن مطلع اند اهل ایجاد دموکراسی و ادغام سپاه در ارتش باشند؟ چرا اصلا فکر می کنید که ریختن آب دریای خوفناک سپاه در اب زیپوی فنجان فکسنی ارتش منجر به دموکراسی شود!؟ آخر برادر جان، بگذارید برای شما مثالی بزنم که در واقع زده ام. شما یک استکان رنگ زرد ارتشی را بریزید توی یک استخر رنگ سبز سپاه (فراموش نکنید که سپاه یعنی سپاه و بسیج: مطابق قول ویکی تعداد پرسنل ارتش چهارصد و بیست هزار نفر است، در حالی که سپاه و بسیج بر روی هم دوازده میلیون و هفتصد هزار نفرند!!)، و یا برعکس یک استخر رنگ سبز سپاه را بریزید توی یک استکان رنگ زرد ارتشی، آیا فکر نمی کنید نتیجه در هر دو حال یکی باشد؟ مخصوصا با آن قدرتی که سپاه دارد و شما توصیفش کرده اید؟ فکر نمی کنید جدا بودن این دو نیرو اگر اصلاً ارتش نیرویی باشد، بهتر است از یکی شدنشان!؟ اقلاً بگذارید ارتشیان زیر ضرب فرمانهای آنچنانی که تو دانی و مپرس نرود! تازه مگر شما مشاور در تبعید آقای خامنه ای هستید، آقای خلیق؟ این حرفها را بگذارید کنار، کمی هم به بدبختی پراکندگی نیروهای دموکراتیک و اپوریسیون بیندیشید که ...! آیا شما هم در کلاسهای درس آقای نگهدار می نشینید؟
آمویی
۷۰۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۴       

    از : masoud memar

عنوان : آقای خلیق چگونه ؟
بخشی از عملکرد و حیطه فعالیت سپاه در این نوشته آورده شده است که نه تنها واقعی است بلکه بر تمامی مردم ایران نیزآشکار است و نتیجه طبیعی روند تحولات سیاسی درون کشور بسته به ساختار حقیقی و تحولات جهانی بخصوص منطقه ای است .امروز مبارزه با تجارت و اقتصاد انحصاری و قاچاق و نظایر آن مسائلی است که سپاه را در درون خود درگیر کرده است و شکافهای درونی آن موجب شده است که سپاه به تنهائی بعنوان اهرم تعیین کننده عمل نکند و درسیاستگذاری کلان رل تصمیم گیرنده را ایفا کند . چنان که در سرکوب ۸۸ ٬ دولت یکدست جناحی نیز نتوانست از سپاه بهره ببرد و به لباس شخصی های تحت امر و انصار حزب الله متوسل شد. برگرداندن سپاه به جایگاه تعریف شده در قانون اساسی که دولت فعلی در جهت آن تلاش میکند ٬ سخت اما شدنی است چون برای عملی شدنش از خود ساختار سپاه نیرو میگیرد.اما «*امروز*» شعار استحاله شدن سپاه در ارتش فقط در آرزوها باقی میماند چون نه تنها از بدنه سپاه نیرو جذب نخواهد کرد بلکه تجار و کسبه و شرکتهائی پشت به سپاه فعلی دارند که شیرینی پول را حاضر نیستند از دست بدهند .
۷۰۴۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : When I see a bird that walks like a duck and swims like a duck and quacks like a duck, I call that bird a duck.
آزمون مرغابی
آزمون مرغابی نمونه‌ای از استدلال استقرایی است با این بیان که: «اگر چیزی شبیه اردک به نظر می‌رسد، مثل اردک شنا می‌کند و صدای اردک درمی‌آورد، آن چیز احتمالاً اردک است». ویکیپدیا.

اگر آنچه در این مقاله آمده درست باشد که احتمالا درست است جای شکی نیست که سپاه, مالک مملکت است و ملا خوری آخوندها و آقا زاده ها چیزی در حدود دله دزدی و استخوانی جلوآنها انداختن برای ساکت کردن است. مالکیت که شاخ و دم ندارد. اگر پرنده ای شبیه اردک است و مثل اردک شنا می‌کند و صدای اردک درمی‌آورد لابد اردک است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. برای سپاه جز علنی کردن خود چیز قابل ارزشی باقی نمانده که بخواهد صاحب آن شود و هرچه دیرتر خود را علنی کند بنفع اوست. یعنی احتمالا ما به مرحله پاکستان رسیده ایم تا کی نوبت مصر برسد .
۷۰۴۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۴       

    از : الف رستمی

عنوان : بدون پشتوانه
نقطه نظرات آقای بهروز خلیق گرامی حاوی نکات جالبی است، اما ادغام سپاه در ارتش و انتقال فرماندهی کل قوا به ریاست جمهوری از نظر راهبردی بدون پشتوانهٔ عملی است.
۱- در مبارزهٔ روزمرهٔ مردم زحمتکش ما چنین خواستی هیچ بازتابی نداشته و نیرویی پشت آن جمع نشده است. به لحاظ قانونی تغییری در حد قانون اساسی است که از اختیارات رهبری و شاید مجلس خبرگان رهبری باشد که زیر کلید متحدان سپاه است. برای گرفتن قدرت از یک نیروی صاحب قدرت نیروی دیگری باید تامین شود که چنین کاری قابل انجام باشد. این نیرو در شرایط فعلی کجاست؟
اگر رهبری آنقدر به سپاه وابسته است که سپاه به رهبری پس رهبری هم قدرت این کار را ندارد.
۲- انتقال آن به رئیس جمهور چه چیزی را عوض می کند؟ آیا این بدان معنی نیست که آقای خلیق خواهان انتقال قدرت از ولی فقیه و سپاه به رفسنجانی و روحانی ست. آیا در شکل جمهوری اسلامی این به معنی ولی فقیه شدن رفسنجانی نیست؟
۳- ولایت فقیه یک نظام دین سالار (مبتنی بر اسلام سیاسی) است. آیا تکیه بر سپاه ماهیت این حکومت دینی و فرقهٔ دینی حکومتی شده (اسلام فقاهتی) را تغییر داده؟
۴- به نظر می رسد شعار طراحی شده توسط آقای خلیق زمینه سازی تحلیلی برای تفکرات فرخ نگهدار در پشتیبانی از باند رفسنجانی روحانی در این نزاع جناحی است.
۵- هر گونه تغییری به نیروهای لازم برای چرخش نیاز دارد. تحولات ترقیخواهنه در هر سمت و سو تنها می تواند به نیروی توده های مردم متکی شود. انتخابات در پیش است. بزرگ ترین خواست متمرکز شدهٔ مردم شکستن انحصار باند سپاه و ولی فقیه در رد صلاحیت کاندیداهاست. چرا نباید حول این خواست که سابقه مبارزاتی در جنبش سبز دارد؛ در خاطره و خودآگاه و ناخودآگاه جمعی مردم حضور دارد؛ و می توان در جریان کارزار انتخاباتی و بحران بین جناح ها برایش نیرو گردآورد، متمرکز نشویم؟ آیا واقعبینانه تر نیست؟
۷۰۴۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : تصحیح
" قربان عقل آخر مسلمان " میگوید بهتر بود کامنت را با این پاراگراف به پایان میرساندم که :

به گمان من, از دولت سر " علما ", اوضاع " مرز پرگهر ", مشابه مصر و پاکستان شده و یا میشود که مانند پاکستان, نظامیان در پس پرده دولت ها را آورده و میبرند و یا بالاخره مانند مصر, خود نظامیان کت و شلوار پوش.
" زیرکی را گفتم این احوال بین [گریید ] و گفت
صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی ".
۷۰۴٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : نوکر بی جیره مواجب تاج سر آقاست ؟!!
با تشکر از جناب خلیق جهت بررسی رابطه خامنه ای و سپاه, گمان ندارم کسی به درستی از میزان و ماهیت این رابطه آگاه باشد. یعنی معلوم نیست که کی ارباب و کی نوکر است. اگر بشود خامنه ای را ارباب دانست وضعییت او در این مورد مانند مامور نگهداری شیر در سیرک میباشد؛ تا زمانی که شیر خوب تغذیه میشود تحت کنترل است. اما از فرمایشات جناب خلیق بر میآید که امتیازات و اختیارات این نوکر بسیار بالاتر از ارباب و در واقع این آقاست که اسیر شیر است و نقش مترسک را بازی میکند. مثال فارسی میگوید نوکر بی جیره مواجب تاج سر آقاست و اینجا نوکر با جیره مواجب.

به گمان من, از دولت سر " علما ", اوضاع " مرز پرگهر شاهنشاهی " مشابه اوضاع مصر و پاکستان شده و یا میشود که در حقیقت نظامیان در پس پرده دولت ها را میآورند و میبرند. تا کی این جریان بر قرار باشد را خدا میداند.
۷۰۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : چراغی

عنوان : سپاه را به سلاح سنگین مجهز کنید
من شعارم همین است. نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش. مایلم نظر جناب خلیق را در این مورد بدانم
۷۰۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : علی اردلان

عنوان : نقش بیت خامنه ای
آقای بهروزخلیق گرامی.
باکمال احترام فکرنمیکنم که درهم آمیختگی ولی فقیه باسپاه،دراین حدکه شماتصویرکرده اید،باشد.اگرروندقدرت گیری خامنه ای رابصورت خطی تصورکنیم،شایدبتوان این تئوری راکاملاپذیرفت.اماخامنه ای تایک جا(دردوره ریاست جمهوری رفسنجانی)به سپاه تکیه مطلق داشت یعنی تاجائیکه کاملادرموقعیت خودتثبیت شد.بعدازآن همواره وی ازتمام کارت هایش دربازی استفاده کرده ست.اومیداندکه تکیه کامل به نظامی هابرای خودش وبیتش خطرآفرین خواهدبود.ضمن آنکه فرماندهان سپاه جماعتی بیسوادندودستگاه فکری عقب مانده ای دارندکه برای ادامه زمامداری ولی فقیه کافی نمی باشد(هرچندکه لازم باشد).لذادرپیچ های خطرناک تاریخی ازدیگرکارت هایش نظیراصلاح طلبان واعتدال گرانیزاستفاده کرده(درهردوبارنیزمشاورین اعظمش رفسنجانی وولایتی بوده اند)وبدینوسیله بازی رقابت رابین اجزاء حکومتش راه انداخته است.این روش ازدیدگاه ماکیاولی روشی خردمندانه است.
باری اگرشماتوجه کنیددرجناح اقتدارگرافردقابل اتکائی ازلحاظ سیاسی واقتصادی(وکلا اموری که نیاز به دانش وتخصص داشته باشد)وجودخارجی ندارد.اماخامنه ای ودستگاه عریض وطویل بیتش،حتی ازلابیست های فکل کراواتی مستقردرآمریکانیزاستفاده کرده است.درمذاکرات پیش ازریاست جمهوری۹۲ (درعمان)فرماندهان سپاه نه تنهانقشی نداشتندحتی اطلاعی هم ازاین مذاکرات نداشته اند.روحانی باماموریتی که به وی محول شدسرکارآمد.حال چراوبه چه دلایلی نتوانست ازنقشی که خامنه ای به اووتیمش سپرده بودنهایت استفاده راببردبحث دیگری ست.اماامروزه میبینیم که سپاه و.راست افراطی نهایت تلاش خودرابرای دورکردن مجددخامنه ای ازرفسنجانی وروحانی انجام می دهندوتاحدودزیادی هم دراین راه موفق بوده اند(شایدیکی ازدلایلش روحیه شکننده خانه ای باشدکه ازهرسوء تفاهمی یک تئوری توطئه میسازد)اکنون خامنه ای دوباره به سمت فرماندهان سپاه وامثال جنتی غش کرده، ولی ضمناگهگاه نیزنیم نگاهی ازروی نیاز، به دیگرسومیاندازد.
درآخرسئوال من این است که بازگشت سپاه به پادگان هاوادغام آن باارتش چگونه انجام شدنی ست؟آنهم دراین شرایطی که میبینیم.
۷۰۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴       

    از : حمید ارجمند

عنوان : سپاه سگ زنجیری روسیه !
هوطن گرامی جناب آقای خلیق بد نیست به یک نکته کلیدی و مهم در رابطه با نقش سپاه در ایران و منطقه نیز توجه گردد . و آن این واقعیت که سپاه امروز از نقش داخلی خود به مثابه نیروی دفاعی کشور تبدیل به پیاده نظام و ژندارم منطقه ای روسها تغیر ماهیت داده است ، اعلان نیمه رسمی سفرهای گروهبان سلیمانی به مسکو ( در قیاس با ژنرالها و اربابان روسیش او فقط در حد یک گروهبان روسی بحساب آورده میشود ) جا انداختن تدریجی و نا خود آگاهانه این موضوع در اذهان است که سپاه از یک نیروی مردمی و داخلی تغیر ماهیت داده و تبدیل به یک نیروی مزدور و در خدمت سیاستهای بیگانه در آمده است . و تعجب از آپوزیسیون چب ایرانی این است که هنوز هم با آوردن نام روسیه یا روسها جدا از ماهیت تجاوز گرانه خرس شمالی لب فرو میبندند ! این واقعیتی است که خامنه ای همانند محمد علی شاه رسما به زیر عبای حمایتی روسها پناه آورده و چون کلا انسانی حقیر و ناشایست برای در رائس بودن آنهم در کشوری چون ایران میباشد و خود و جیره خواران پوتین به پایش هم به این امر آگاهند ، لذا آگاهانه و بدون اعلان رسمی سرنوشت کشور و ملت را بدست و تصمیم اربابان کرملین نشینشان سپرده اند . بر ایرانیان آزاده و آگاه است که کمی هم بر روی نفوذ و فرمانبری سرداران ( گروهبانهای روسی ) در سپاه فکوس کرده و عواقب و پیامدهای بلند مدت این فرمانبرداری را خارج از مانورهای گمراه کننده آنها مورد بررسی و کنکاش و به افکار عمومی ایرانیان عرضه دارند .
۷۰۴٨٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱٣۹۴