از : آرمان
عنوان : دم خروس یا قسم حضرت عباس
بهروز خلیق در پاسخ به من ( از قرار من یکی تنها ایرانی هستم که مدعی هستم که گروه او از حامیان جناح های از این رژیم بوده و هست و خواهد بود و هیچ کس دیگری متوجه این موضوع نبوده است) نوشته است: " استراتژی تحول طلبی مبتنی است بر اشاعه گفتمان آزادی، عدالتخواهی، دموکراسی، حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی و سیاسی و جایگزینی دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار در شکل جمهوری در ایران به جای جمهوری اسلامی است."
سیاستهای ما با این استراتژی تبیین میشود و در خدمت آن قرار میگیرد. سایر وجوه استراتژی سیاسی زیر همان تیتر آمده است.
۲. خوب بود که شما به جای ردیف کردن این همه اتهام، چند کلمه می نوشتید که برپایه کدام منطق و سند به این نتیجه رسیدید که استراتژی سازمان ما "رفرم رژیم آدمکشان" است. اتهام زدن کار سهلی است و لی استدلال و منطق آوردن کار سختی است."
بهروز خلیق انگاری یک گروهی به غیر از اکثریت را توصیف می کند! سازمان ایشان که امروز دیگری محفلی از آن باقی نمانده همواره چیز دیگری به غیر از "به جای جمهوری اسلامی" بوده و آن یعنی حفظ همین رژیم جنایتکار. تمام سابقه سیاسی او و بقیه رهبران گروه ایشان در رفرم آدمکشان بوده است و حتی یک قدم در "به جای جمهوری اسلامی" قدمی بر نداشته است! این استراتژی که ایشان از آن نام می برند هیچ ارزش عملی نداشته و ندارد زیرا آنها همیشه خلاف آن در جهت حفظ رژیم آدمکشان عمل کرده اند. آیا بهروز خلیق مرض فراموشی گرفته است و از یاد برده است که چگونه جانانه در خط امام خمینی یقه پاره می کردند و بعدتر از نخست وزیر محبوب امام که آرزوی احیای دوران طلایی امام را داشت حمایت کردند و یا از آخوند شیاد خاتمی جانانه حمایت می کردند؟! آیا این همان استراتژی "به جای جمهوری اسلامی" است؟! به این می گوید منطق!
نه اینطور نیست و همانطور که گفتم این استراتژی نیست بلکه سیاه بازی هست و این اتهام نیست بلکه عین واقعیت است!
۷۰۶۲۰ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣۹۴
|
از : بهروز خلیق
عنوان : پاسخ به چند نظر
پاسخ به چند خواننده گرامی!
آقای آرمان!
۱. شما نوشتید که استراتژی سیاسی سازمان ما نامشخص است. برخلاف ادعای شما، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) دارای استراتژی سیاسی مشخص است. اگر شما به اسناد برنامه ای و سیاسی مراجعه می کردید، آنگاه متوجه می شدید که این ادعای شما غیرواقعی است. برنامه سازمان در سایت کارآنلاین آمده است. در مراجعه به برنامه تیتری با عنوان "استراتژی سیاسی ما" مشاهده خواهید کرد. زیر این عنوان استراتژی سیاسی سازمان بیان شده است. من فقط یک پارگراف از آن را نقل می کنم: " جمهوری اسلامی مانع اصلی گذر به جامعه مدرن و تحول به یک کشور پیشرفته و دمکراتیک، برقراری آزادی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر در کشور ما است. استراتژی ما برای رفع مانع اصلی و گذر به کشور پیشرفته و دمکراتیک و تحول در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، استراتژی تحول طلبی است. استراتژی تحول طلبی مبتنی است بر اشاعه گفتمان آزادی، عدالتخواهی، دموکراسی، حقوق بشر و تقویت جامعه مدنی و سیاسی و جایگزینی دولت مدرن، دمکراتیک و سکولار در شکل جمهوری در ایران به جای جمهوری اسلامی است."
سیاستهای ما با این استراتژی تبیین میشود و در خدمت آن قرار میگیرد. سایر وجوه استراتژی سیاسی زیر همان تیتر آمده است.
۲. خوب بود که شما به جای ردیف کردن این همه اتهام، چند کلمه می نوشتید که برپایه کدام منطق و سند به این نتیجه رسیدید که استراتژی سازمان ما "رفرم رژیم آدمکشان" است. اتهام زدن کار سهلی است و لی استدلال و منطق آوردن کار سختی است.
آقای کیوان سالاری!
۱. سخنان حجت الاسلام پروازی در دوره اصلاحات در برخی رسانه ها آمد. اکنون هم می توان متن کامل آن را در آرشیو برخی سایت ها پیدا کرد. از جمله سایت پیک نت در آدرس زیر:
Peiknet.net/۰۵-۰۳/news.asp?id=۲۵۹۱
۲. در مطلب نه کسی و نه جریانی به جاسوسی متهم نشده است.
۳. من در حکومت جناح پرو امریکائی را سراغ ندارم. اما می دانم که دولت روحانی و اصلاح طلبان از سیاست تنش زدائی با امریکا دفاع می کنند. پیشبرد سیاست تنش زدائی و پایان دادن به خصومت سه دهه و نیم با دولت امریکا به معنی "پرو امریکائی" بودن نیست. تداوم خصومت با امریکا همان سیاست دشمن تراشی است که توسط ولی فقیه، سپاه و راست افراطی پیش برده می شود. این سیاست به کشور ما ضربه زده است.
آقای روزبه صالحی!
۱. گویا تخیلات شما قوی است که از "آبستراکسیون یا انشعاب نظری" در سازمان صحبت می کنید. در سازمان ما هم ارگان ها موضع می گیرند و هم اعضاء به نام خود مطلب می نویسند. دیدگاهی که در مطلب آمده است با اسناد برنامه ای و سیاسی سازمان زاویه ندارد. در سند کنگره ۱۴ آمده است: "ساختار سیاسی مبتنی بر ولایتفقیه و نهادهای وابسته به آن مانع جدی در راه استقرار مردمسالاری و پیشرفت کشور اند. قدرت سیاسی عمدتاً در دست ولی فقیه، نظامی ـ امنیتی ها و راست افراطی متمرکز شده است. این بلوک مانع اصلی تغییر سیاست های کشور در عرصه داخلی و خارجی است. برپایه گذر از استبداد مذهبی به جمهوری دمکراتیک و سکولار، سمت اصلی مبارزه ما علیه این بلوک و ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه است" می بیند که سند سیاسی هم بر تمرکز مبارزه علیه ولی فقیه، نظامی ـ امنیتی ها و راست افراطی تاکید دارد.
۲. در مطلب دیگر به برخورد خامنه ای با انتخابات ۹۲ و برجام خواهم پرداخت.
۷۰۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣۹۴
|
از : روزبه صالحی
عنوان : طعم تلخ سردرگمی تحلیل آقای خلیق
با عرض پوزش باید عنوان کنم که اخیرا آقای خلیق اقدام به آشکارکردن موضع شخصی خود می کند. ایشان چون در هئیت سیاسی – اجرائی فدائیان اکثریت صاحب سِمت است چرا اقدام به اعلام موضع شخصی می نماید به دلائلی متعدد باز می گردد. آیا موضع ایشان در سازمان و ارگان هئیست سیاسی از حمایت کافی برای اثبات تحلیل خود برخوردار نیست و اگر نیست آیا اعلام موضع فردی ایشان نوعی تقابل با سیاست رسمی فدائیان اکثریت نیست؟ که در چنین حالتی نوعی آبستراکسیون یا انشعاب نظری را تداعی نمی کند؟ من نمی دانم چرا شورای مرکزی نسبت به رویه آقای خلیق سکوت پیشه می کند؟
از شیوه برخورد آقای خلیق به تبیین نگاه ایشان می پردازم. ایشان آنچه را که نوشته فراتر از واقعیت موجود حاکمیت جمهوری اسلامی نیست و تکرار مکرر است و یکطرفه نگری عملکرد فردی، که بنا به ارزیابی های گذشته و حالا فدائیان اکثریت قانون اساسی نقش خاص در حاکمیت به او سپرده است.
نکته ای غیرقابل کتمان است که اصلاح طلبی حکومتی در جمهوری اسلامی گسترده نیست و پراکندگی آن با افراطیون راست قابل قیاس نیست و چون پیشینه تاریخی اش از اصولگرایان ناچیز است نمی تواند عقبه اجتماعی وسیع و گسترده را با خود داشته باشد. متقابلا دیدگاه آقای خلیق این است که راست افراطی جریانی است و این جریان بودن آن قابل قبول نیست زیرا افراطیون گرایشی از راست و اصلاح طلبان حکومتی هستند که چندان هم غیرقابل کنترل نیستند. از آقای خلیق می پرسم بنا به موضع فدائیان اکثریت در برهه برجام تمامی تلاش گرایش افراطی توسط چه کسی مهار شد؟ و پیشتر در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ چه عنصری از راس حاکمیت مانع تکرار تجربه تلخ ۸۸ شد؟ اینها پاسخ هائی دارند که آقای خلیق را به موقعیت آقای خامنه ای می رساند که رهبری نظام با وجود تعلقات نظری سیاسی مغایر با اصلاح طلبان؛ می باید و چاره ای هم ندارد که در جایگاه بالانسر میان دو جناح تناقض مند در برهه هائی تعادل بین جناح ها را حفظ نماید. البته خود شما هم به این واقعیت اعتراف کرده و نوشته ای :" خامنه ای به جهت جایگاه و موقعیتی که در نظام دارد، قادر است در این و یا آن مورد سیاست متفاوت از سیاست راست افراطی اتخاذ کند، در مقابل آن ها بایستد و پیش ببرد". در مورد این فاکت شما که "سیاست بی طرف نگهداشتن خامنه ای در رقابت های جناحی، کار نمی کند و تا کنون هم کار نکرده است." در کامنت بعدی خواهم نوشت.
۷۰۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣۹۴
|
از : آرمان
عنوان : فعال سیاسی یا تحلیلگر سیاسی
بهروز خلیق نیز مانند بقیه گروه موسوم به اکثریت همواره از جناح های از این رژیم آدمخوار حمایت کرده اند اما او نیز مانند بقیه به اصطلاح رهبران این گروه در یک مسیر ریزش از فعالیت سیاسی به خیال خود به تحلیگران سیاسی تبدیل شده اند و نظراتی را که فقط می تواند کاربرد توجیه ای برای حمایت خودشان از باندهای جانی از این رژیم را دارند به عنوان تحلیل سیاسی مطرح می کنند.استراتژی سیاسی این گروه نامشخص می باشد و در بهترین شکل رفرم رژیم آدمکشان می باشد شاید فرصتی دوباره برای فعالیت سیاسی آنها فراهم شود. سیر انحطاطی سیاسی را به خوبی می توان دید زمانی که آنها در رقابت برای دفاع از باند کم جنایت تری از این رژیم در بهترین شکل مدال برنز شاید دریافت کنند!
۷۰۵۹٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : درخواست ازآقای خلیق
گرامی آقای خلیق.
کاملادرست میفرمائیدمقاله حضرتعالی دررابطه بانقش وجایگاه راست افراطی دردرون حکومت بود.باتوجه به مقاله قبلی شما(دررابطه بانقش سپاه) ومقاله حاضر،سئوالی که باقی میمانداین است که چه زمانی این سعادت راپیداخواهیم کردکه نوشته ای چندصفحه ای ازشما،دررابطه بااصلاح طلبان وسایرنیروهای معتدل حاکمیت رامطالعه نمائیم؟
این نحوه کامنت گذاری توسط اینجانب،گرچه دررابطه مستقیم باموضوع مقاله شمانبود،اماپیام روشنی برای شماداشت.امیدوارم این نحوه ابرازعقیده را،به حساب دیگری نگذارید.ازنظرمن تامواضع شماوسازمان اکثریت،دررابطه باجناح های داخل حاکمیت،به طورکامل وشفاف منتشرنگردد،هماره امکان چنین سوءتفاهم هائی وجودخواهدداشت.
به عقیده من تلاش برای برکشاندن جناحی ازحاکمیت،هرگزدرماهیت شکل گرفته آن اززمان کودتای سال۸۸تغییری حاصل نخواهدکرد.حاکمیت پشت به آفتاب ایستاده وراهی به فردا نخواهدداشت.زیراخودراازشرتمام نیروهای مردمی ودموکراسی خواه (درون اش)، رهاساخته وچیزی که بایدازآن انتظار داشت،پوپولیسمی ارتجاعی بارویکردنئولیبرالی وحتی شبه فاشیستی ست(دولت روحانی هم ازابزارهای پوپولیستی استفاده کرده وهم سیاست های نئولیبرالی راپیش برده است.تنهافرقش بادولت بعدی رویکردمعتدل ترآنست).
هنوزمیگویم مابین رفسنجانی وخامنه ای نه تنهاپیوندهای آشکاروجودداردبلکه سرنوشت حکومت به رابطه پنهانی ایندوگره خورده است.رفسنجانی وولایتی طراح مذاکرات هسته ای(به منظورتوانبخشی به حاکمیت)بوده اندوهردوبه منظوری درانتخابات سال۹۲شرکت داشته اندیکی اینکه تنوررابقول خودشان گرم کنند(می دانیم که بغیراز۳۰درصدی که انتخابات راتحریم کردنددرحدود۴۰درصدازرای دهندگان برای شرکت درانتخابات ،تاآخرین روزمرددبودند)ودیگراینکه باسناریوسازی ازشرکت نماینده پرزوراحمدی نژاددرانتخابات جلوگیری کنندوهمچنین درجریان مناظرات، علنااتحاداصولگرایان راازبین ببرند(به منظورتفوق یافتن روحانی به دیگران).آقای خلیق عزیز،احمدی نژادوباندش همین الان هم نفوذزیادی دردستگاه های حکومتی ودولتی دارند(پوپولیسم درکمین)ودراولین فرصت ممکن چون ویروسی خفته بیدارخواهندشد.به نظرمیایدخامنه ای ورفسنجانی ،بیشترازدیگران به قدرت این گروه آخرالزمانی واقف بوده اند.
باسپاس از بذل توجه شما.
۷۰۵۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۴
|
از : رزا خادمی
عنوان : مرجع
آقای خلیق همراه با سلام
برای من عجیب است که چرا مقاله ی شما هیچ مرجعی نداشت. مثلا شما این گفته ی محمد پرواری را از کجا نقل کردید. و یا مثال شما برای محکوم کردن به جاسوسی حتی راست های افراطی چه می باشد. نوشتن تحلیل و مقاله اصولی دارد که حداقل آن ذکر منابع با تاریخ و نام می باشد. باید علمی تر از این ها به مسائل نگاه کرد.
۷۰۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣۹۴
|
از : masoud memar
عنوان : میدان حقوقی بی حد و مرز ومیدان تنگ واقعی و پرهزینه
آقای خلیق بدرستی رابطه خامنه ای ( نه کلیت بیت رهبری ) با راست سنتی و افراطی را بیان کردند . آنجا که تأکید میکنند : « سیاست بی طرف نگهداشتن خامنه ای در رقابت های جناحی، کار نمی کند و تا کنون هم کار نکرده است... » باید بگویم که خامنه ای به تنهائی نیست که سیاست های کلی نظام را تعیین میکند یا رویکرد حکومت در مواجهه با رخدادهای اجتماعی و سیاسی را رقم میزند . خامنه ای نه پایگاه فقهی در قم دارد نه در جامعه پایگاه وسیع اجتماعی دارد نه راست افراطی را زیر اتوریته خود دارد بلکه هم اصولگرایان هم اصلاح طلبان هم دولت اعتدال هم راست افراطی برای پیشبرد اهداف و سیاستورزی خویش ضرورتأ ( بنابه ساختار حقوقی نظام ) مخالفین خود را به گفته ای از خامنه ای یا خمینی ارجاع میدهند . رفتار و گفتار عمومی جامعه نیز دست خامنه ای را برای اتخاذ هر تصمیمی باز نگذاشته است . سیاست صیانت از رأی مردم بنام حق الناس و اعلام بیطرفی در انتخابات ۹۲ و حتی عدم رویارویی با برجام نشان میدهد که اگر خامنه ای سیاست ۸۸ را اتخاذ میکرد یا مذاکره کنندگان هسته ای را مثل سابق شاه سلطان حسینی خطاب میکرد باید هزینه ای بمراتب سنگین تر از ۸۸ را متحمل میشد که فاقد توانائی اش بود .
۷۰۵٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : راست سنتی و راست افراطی و بازی های آنان
جناب خلیق ارجمند در نوشتارش بدرستی تفکیکی را بین راست سنتی و راست افراطی قائل شده است و در اشاره های که به بازیهای آنان بعنوان بازیگران سیاستهای خامنه ای داشته نکات مفیدی را متذکر گردیده است. در رابطه با این دو راست؛سنتی و افراطی می توان گفت: راست سنتی همانطور که جناب خلیق اشاره داشته اند ریشه در بخشی از جامعه دارد اما با توجه به پایگاهِ محدودش، در بازیهای قدرت روش انگلی را پی می گیرد و درمقابل سهم خواهی اگرچه اندک، عرضه کننده خود به نهاد قدرت می شود این عرضه کنندگی و بازیگری برای نهاد قدرت تا زمانی ادامه خواهد داشت که احساس کند نهاد قدرت ، از قدرتی برخوردار است و چنانچه ضعف در نهاد قدرت را مشاهده کند برای نجات خویش توجیه گرایانه خود را کنار می کشد. اما راست افراطی چون وجودش و تشکیلاتش بر اساس اهداف خاص سازماندهی می شود و نوع بازیگری مخرب ومأمورانه ای را به پیش می برد درصورت احساس خطر برای موجودیتش ،هر نوع خطرآفرینی و ویرانگری را برای کشور آنهم بقصد نجات خود انجام خواهد داد وحتی بسمت جاسوس شدن نیز می رود. در جمهوری اسلامی یکی از گروه های پیش برندهء اهداف خامنه ای همین راست افراطی بوده و درنوع عملکرد یک رابطه تنگاتنگی نیز بین خامنه ای بعنوان ولی فقیه وآنان بعنوان مجری مشهود بوده و این رفتار وقتی بسمت ویرانی وحشتناک برای سرزمین ایران می رود و بطریقی اتهامات جاسوسی به این راست افراطی وارد می شود و وجود آن رابطه تنگاتنگ پای خود خامنه ای را بعنوان جاسوس نیز بمیان می آورد که در دوسال آخر دوران تیم مورد علاقه اش (تیم غارتگران عریان یعنی احمدی نژادیان) شخص خامنه ای مجبور به پذیرش روش دیگری می شود ودر شرایط فعلی با رفتار تناقض گونهء تهوع آوری ،بطریقی می خواهد از گزند اتهام جاسوسی خود را برهاند.
۷۰۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
از : کیوان سالاری
عنوان : تبریه راست غیر افراطی
این ادبیات آقای خلیق برگرفته از جریان ارتجاعی ملی مذهبی هاست که برای تبریه جناح اصلاح طلب بکار می رود. اقای خلیق خوب است به جای سینه زدن زیر پرچم جناح های پروامریکایی جمهوری اسلامی به ما بگوید که نظرش در مورد راست میانه و غیر افراطی مانند جریان لاریجانی ابوترابی چیست.
۷۰۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : رهبری جدید در هر انقلاب
نوشتار مفیدی است چون درپی اینست که شناخت و روشنگری بیآفریند. آنهم روشنگری وشناخت بیشتر دررابطه با رفتار فردی بنام خامنه ای که با ترفند و حیله ای بعنوان ولی فقیه در ساختار مدیریتی نظام حاکم برایران تعریف شده است. ::::::::: در رابطه با ولایت فقیه می توان گفت: درساختار حکومتگریِ تعریف شده برای نظام فعلی، مسئولیتها و وظایفی برای ولی فقیه تعریف گردیده است و بگونه ای مکانیزم برخورد با ا و نیز پیش بینی شده است. اما ساختار بگونه ایست :هم مستبدساز است و هم پرورش دهنده روحیه مستبد پذیری است و چنانچه فردی نیت رفتار استبدادی و خود رأیِ را داشته باشد با ترفندهایی ساده می تواند اهداف استبدادی و خود رائی خویش را محقق کند و شرایط بروز رفتارهای مستبدانه را فراهم کند. با این مکانیزم معیوب و مستبد سازِ حاکم برایران، شخص خامنه ای از همان ابتدای استقرارش درموقعیت جدید ، تلاشی حیله گرانه ای را پی می گیرد که علاوه بر ولی فقیه شدن خودرا بعنوان رهبر انقلاب اسلامی معرفی کند و به دیگران تحمیل کند که این رفتار حیله گرانهء ایشان منشاء تضادهائی در بین فعالین و بانیان نظام فعلی با ایشان می گردد که بطروق مختلف این تضاد در بازیهای حکومتی خود را نشان داده و خواهد داد که این تضاد می تواند خود منشاء تحولات بعدیِ جامعه ایران گردد . پرداختن به نوع تحولات خود بحث جداگانه ای می طلبد.::: در رابطه با مفهوم رهبری و انقلاب می توان گفت: تجربیات حاصل از انقلابات درجهان نشان داده است انقلاب و رهبریِ آن ،می توانند یک ترادژی آفرین شوند. وگفته شده است: اگر انقلابی دارای یک رهبریت فردی باشد این انقلاب همان یک نفر را بعنوان رهبر برای همیشه خواهد داشت و چنانچه بعد از استقرار فردی بخواهد خود را بعنوان رهبر انقلاب مطرح کند و یا تحمیل کند گفتارش، گفتاری خواهد بود: طنزگونه و کردارش، کرداری کمدی مانند! که نهایتاً خودش بصورت یک کمدین ظهور خواهد کرد که متأسفانه آن گفتار و کردار کمیک(دلقک مأب) او منجر به خلق یک تراژدی وحشتناک برای یک ملت خواهد شد.
۷۰۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
از : بهروز خلیق
عنوان : پاسخ
آقای اردلان:
۱. موضوع مقاله پیوندهای خامنه ای و راست افراطی است. لذا پرداختن به پیوند و رابطه خامنه ای و رفسنجانی موضوعیت نداشت.
۲. هم چنین موضوع مقاله رابطه خامنه ای و اصلاح طلبان و نیروهای معتدل حکومت نیست. نمی توان در یک مطلب دو صفحه ای به مجموعه نیروهای حکومت پرداخت.
۳. در مقاله گفته نشده است که خامنه ای تنها به راست افراطی متکی است. او به نیروهای مختلف اتکاء دارد از جمله به سپاه که در مقاله قبلی به آن پرداخته شده است.
۴. برخلاف نظر شما رد صلاحیت رفسنجانی توسط شورای نگهبان شوخی نبود. بلکه اقدامی بود که با تائید خامنه ای و با اعمال فشار وزیر اطلاعات توسط شورای نگهبان صورت گرفت. آن ها نمی خواستند که رفسنجانی رئیس جمهور شود. رفسنجانی به جهت مواضعی که بعد از جنبش سبز اتخاذ کرد زیر ضرب قرار گرفته است. نمی دانم شما برچه پایه ای می گوئید که این بازی ها را راه انداختند تا از کاندیداتوری مشائی جلوگیری کنند. مشائی مهره ای در حکومت نبود که به خاطر ان بخواهند چنین بازی هائی راه بیاندازند. رد صلاحیت مشائی هزینه ای برای حکومت نداشت.
۷۰۵۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱٣۹۴
|
از : حصاری
عنوان : نیروها و ابزار قهر ج.ا.
جل الخالق! اینها نیروی پراکنده اند و اینهمه تأثیرگذار!
آقای خلیق به گمانم بد نباشد کتاب یا فیلم "مزرعه حیوانات" جورج اورول را ببینی یا بخوانی تا مشابه خیلی از اینها که در آنالیز خود آورده ای در آنجا مشاهده کنی.
۷۰۵۷٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ مهر ۱٣۹۴
|
از : علی اردلان
عنوان : به کارگیری جناح معتدل توسط خامنه ای
جناب آقای خلیق.ضمن تشکرازمقاله اتان که بازبانی ساده،به شکافتن رابطه دیالکتیکی علی خامنه ای وراست افراطی پرداخته،اجازه می خواهم که انتقادی آشکارازشمارامطرح سازم.
اولین موضوع پیوندآشکاروپنهان خامنه ای بارفسنجانی ست که درمقاله اتان هیچ اشاره ای به آن نشده است.
ثانیاخامنه ای برای گذرازمشکلات بارهاازنیروهای فداکار(اصلاح طلب و معتدلین)استفاده کرده است.حال بنده رابطه این بچه بدخامنه ای راباوی،برای شماروشن کنم. اصلاح طلبی ازطیف های مختلفی تشکیل شده بود.عده ای ازآنهاخامنه ای راکوتوله سیاسی مینامیدندوخواهان برکناری آن بودند(جناح چپ اصلاح طلبی)مثل بدنه حزب مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب.بقیه شامل طیف میانه رو مثل مجمع روحانیون مبارز(خاتمی ودوستان)وطیف راست مثل حزب توسعه ملی وکارگزاران اصلادرصدداصلاحات عمیق درجامعه نبودند.اصلاح طلبان بغیرازطیف چپش همگی نقش آن بچه بیچاره ای رابازی میکردندکه بدلیل بی توجه ای پدر،دائم درحال شیرین زبانی وبه نوعی لوس کردن خودبرای نزدیک شدن به نیروی قاهرپدربوده اند.(این هااکنون می خواهندنقش اصلاح طلبی رابرای جامعه بازی کنندوخامنه ای هم چندان خطری ازجانب این نیروهااحساس نمیکندودرمجموع آنهاراخودی می انگارد.مگرآنکه نقشی بعنوان فتنه درجنبش سبزبازی نکرده باشند).بنابراین تکیه خامنه ای تنهابه راست افراطی نبوده وچه بساازنیروهای معتدلترحاکمیت خیلی بیشترازسایرجناح ها،سودبرده است.راست افراطی درواقع چماق ولی فقیه درمواجهه باسایرین(حتی اقتدارگرایان معتدلتر)بوده است.
خیلی برایم عجیب است که چراشماپیوندارگانیگ نیروهای معتدل حاکمیت(مثل رفسنجانی ،خاتمی وروحانی)باولی فقیه رانادیده می انگارید.این هابعنوان سوپاپ اطمینان رژیم،ازاعتراضات ومطالبات انباشته شده اجتماعی جلوگیری کرده اند.
نکته ای هم درآخربگویم.ردصلاحیت رفسنجانی بعنوان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بیشتربه یک شوخی شبیه بودتایک نزاع جناحی.این مسخره بازی ونمایشی که خامنه ای ورفسنجانی براه انداختندتنهابرای جلوگیری ازکاندیداتوری مشایی پیاده شد.
۷۰۵۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱٣۹۴
|