ملاحظاتی بر نتیجه‌گیری‌های یک کتاب: به زبان قانون
(جزنی و ضیاء ظریفی در دادگاه نظامی) پیش‌گفتار: بابا علی- مهاجر


اصغر ایزدی


• به نظر من و برخلاف نظری که در این کتاب مطرح شده است عدم "دفاع ایدئولوزیک"بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی در دادگاه نظامی هیچ گونه ارتباطی با پی آمدهای احتمالی ناگوار برای رفقای دستگیر نشده شان نداشته است، این ملاحظه به هنگام بازجوئی ها قابل فهم است، اما نمی توان نوع دفاعیات را به آن مربوط دانست. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ آبان ۱٣۹۴ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۱۵


 دوست عزیزم پرویز قلیچ‌خانی محبت کرد و یک نسخه از کتاب "به زبان قانون" را به من هدیه کرد. انتشار این کتاب کاری ارزنده است، آن هم در زمانه‌ای که به درستی در یادداشت پرویز قلیچ‌خانی "در چرایی این دفتر" به قلم آمده است. تلاش ناصر مهاجر و مهرداد باباعلی برای رسیدن به "هدف این پژوهش" و فضای سیاسی‌ی که این محاکمات در آن اتفاق افتاد، بسیار موفق است.
اخیرا دوست عزیزم نسیم خاکسار در نوشته‌ایی با عنوان " حرفی مختصر در معرفی یک کتاب: به زبان قانون" ، با قلم یک نویسنده ادبیات به زیبائی پیشگفتاراین کتاب را همچون "یک متن ادبی، از نظر ساختاری و نوع نگاه جستجوگرانه‌ی نهفته در آن" خوانده و معرفی کرده است.
نوشته من هم ناظر بر پیشگفتار کتاب است: نتیجه‌گیری و ارزیابی سیاسی از دفاعیات. ملاحظه اصلی من مربوط به نتیجه گیری پژوهش، که این دفاعیات را نه در زمره‌ی : "دفاع حقوقی یا دفاع ایدئولوزیک"، بلکه "دفاعیات حقوقی- سیاسی" می داند و می خواهد با این نام گذاری برای آن خصلت تاریخی گذار قائل شود "از این رو ما این دفاعیات را حقوقی- سیاسی می نامیم که نه در محدوده‌ی دفاع حقوقی (دیروز) می گنجد و نه در چهارچوب دفاع ایدئولوژیک فردا".
برای من ( و ما ) روشن است که گروه جزنی- ظریفی، یک گروه در حال گذار به یک سازمان سیاسی؛ با ایدئولوژی چپ مارکسیستی (کمونیستی)؛ خواهان براندازی نظام سلطنتی پهلوی و جایگزین آن با یک جمهوری خلق (دموکراسی/ سوسیالیستی؟)؛ و با استراتژی و تاکتیک مبارزه مسلحانه و یک انقلاب توده ای بود. این گروه در مراحل اولیه تدارک برای مبارزه مسلحانه، و قبل از آن که بتواند تدارک چندانی دیده باشد و دست به اقدام مسلحانه زده باشد، بخش اصلی گروه دستگیر می شوند.
مقاومت درخشان مجموعه گروه زیر شکنجه ها و در مراحل بازجوئی و هشیاری سیاسی آنها سبب می شود که اولا ساواک نتواند تعداد دیگری از اعضا گروه را دستگیر کند و ثانیا، ساواک نتواند، به رغم ضبط اسلحه، اتهام سنگین براندازی و اشرار مسلح را – که در آن زمان برای گروه های مسلح و از جمله گروه‌های کرد و قشقائی بکار می گرفت- نسبت دهد. مهمترین اتهام نسبت داده شده به این گروه در دادگاه نظامی "عضویت در دسته و جمعیت با مرام و رویه اشتراکی یا ضدیت با سلطنت مشروطه؛ ماده یک مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکت" بود.
جریان دادگاه، کیفر خواست دادستان؛ دفاعیات جزنی و ظریفی؛ و احکام صادره نشان می دهد که مطلقا ماهیت و هویت ایدئولوژیک و استراتژی و تاکتیک مبارزاتی این گروه کاملا در جریان دادگاه غایب است و در پرتو این غیبت است که می توان خوانش دفاعیات جزنی و ظریفی را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.
این که دفاعیات جزنی و ظریفی از جمله دفاعیات درخشان حقوقی است و به زبان قانون افشاگر رژیم استبدادی شاه است، کاملا درست است. این دفاعیات هم حقوقی است و هم با اتکا به قانون اساسی و قوانین جزائی کشور است. چون اتهام آن ها سیاسی – امنیتی بوده و نه اتهام مربوط یه جرائم عادی, بنابراین هرگونه دفاع حقوقی خواه ناخواه بار سیاسی دارد و رد صلاحیت دادگاه نظامی اولین و مهمترین جلوه دفاع حقوقی از منظر سیاسی است. با توجه به این نکته نمی توان از مفهومی بنام " دفاعیات حقوقی- سیاسی" استفاده کرد و من فکر می کنم نکته اصلی این دفاعیات در نامگذاری آن نیست، بلکه پرسش اصلی آن است که چرا دفاعیات جزنی و ظریفی ایدئولوژیک نیست و در مقابل از کدام بار سیاسی برخودار است و چرا؟
این هشیاری و بصیرت سیاسی این گروه بود که با اتکا به مقاومت درخشان زیر شکنجه و مراحل بازجوئی توانستند پرونده خود را تا حد یک گروه متهم به " ماده یک مقدمین علیه امنیت کشور" پائین نگهدارند وتحت شرایط فشار بین اللملی بر رژیم شاه بنوعی ساواک را "فریب" بدهند. طبعا فقدان هر گونه عمل سیاسی سازمان یافته و به ویژه عدم اقدام به هرگونه عمل مسلحانه پیش از دستگیری رل اصلی را بازی کرده است. فراموش نکنیم که اعضای اصلی این گروه از با تجربه ترین و باسابقه ترین افراد سیاسی نسل خود بودند که به آنها امکان می داد ثمرات مقاومت خود را به هنگام شکنجه و باز جوئی در دادگاه بر باد ندهند. به نظر من و برخلاف نظری که در این کتاب مطرح شده است عدم " دفاع ایدئولوزیک" هیچ گونه ارتباطی با پی آمدهای احتمالی ناگوار برای رفقای دستگیر نشده شان نداشته است، این ملاحظه به هنگام بازجوئی ها قابل فهم است، اما نمی توان نوع دفاعیات را به آن مربوط دانست.
به رغم علنی بودن نسبی دادگاه و حضور ناظران خارجی که بهترین فرصت را فراهم می کند که یک گروه سیاسی از ایدئولوژی و برنامه سیاسی و خطمشی مبارزاتی خود دفاع کند، چرا این گروه هویت کمونیستی و باورهای سیاسی واقعی و اعتقاد به مبارزه مسلحانه را انکار ویا مسکوت می گذارد و در مقابل عمدتا به دفاع حقوقی اکتفا می کنند و خود را باورمند و مدافع قانون اساسی و عدم ضدیت با سلطنت مشروطه جلوه می دهند؟ به یک دلیل ساده: هم پرونده آنها و هم کیفر خواست دادستان نهایتا در حد انطباق یا عدم انطباق با ماده یک مقدمین بود!
به باور من از این امر که جزنی و ظریفی در مبارزات سیاسی اوایل دهه چهل و قبل از شکل گیری گروه (شرکت آنها در مبارزات جبهه ملی و قبل از شکل‌گیری گروه جزنی- ظریفی)، خود را " به مثابه ی جناح چپ دموکراسی در جنبش اعتراضی علیه دیکتاتوری شاه متشکل سازند تا که به عنوان یک جریان نوبنیاد کمونیستی"، نمی توان برای تبیین پاسخ به پرسش عدم دفاع ایدئولوژیک بهره گرفت؛ و هم چنین این ارزیابی که گویا " آنها به لحاظ سیاسی نیز«دفاع ایدئولوژیک» در آن شرایط را مفید نمی دانستند و گمان می کردند تاکید بر مارکسیسم و سوسیالیسم می تواند گسترش نفوذ چپ در جنبش ضد دیکتاتوری را کند تر سازد" (از نوشته محمد رضا شالگونی در کتاب)، نمی تواند درست باشد، چرا که تمام تلاش آنها در دفاعیات خود این است که حتی اثبات کنند که "عضویت در دسته و جمعیت با مرام و رویه اشتراکی یا ضدیت با سلطنت مشروطه؛ ماده یک مقدمین علیه امنیت و استقلال مملکت" شامل حال آنها نمی شود. جزنی و ظریفی در دفاعیات خود نه تنها این ماده را در مغایرت با قانون اساسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر نمی دانند، بلکه با "بازی" با کلمات و عبارات حقوقی از یکسو و با تاکید بر این که مدافع قانون اساسی هستند و ضدیتی با سلطنت مشروطه ندارند می خواهند هر گونه اتهام مبتنی بر این ماده قانونی بر خود را از دادگاه سلب کرده و خواهان تبرئه و آزادی خود شوند. وقتی جزنی و ظریفی همه ی تلاششان آن است که اتهام خود را حتی در سطح ماده یک مقدمین هم ندانند و علیه این ماده قانون سخنی به زبان نیاورند، طبیعی است که دیگر نمی توانند از هویت کمونیستی و اهداف واقعی مبارزه سیاسی و هدف تشکیل گروه خود سخنی در دفاعیات خود باز گویند. بنابراین باید بین سابقه فعالیت سیاسی آنها؛ هویت کمونیستی و خط مشی سیاسی گروه جزنی- ظریفی با آنچه که آنها در بازجوئی ها و در محاکمات دادگاه از خود نشان دادند تمایز قائل شد.
نکته دیگر، من فکر نمی کنم بتوان دفاعیات جزنی و ظریفی را " به عنوان تریبونی جهت ارائه یک برنامه ی حداقل به منظور تشکیل یک جبهه ی آزادیبخش و ضد استعماری" تلقی کرد. دفاعیات جزنی و ظریفی در دادگاه نظامی با گفته مهندس مهدی بازرگان هم خوانی دارد: " ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم". اگر گفته بازرگان با هویت و برنامه سیاسی جریان خودشان در انطباق کامل بود، دفاعیات جزنی و ظریفی صرفا در ارتباط با بازجوئیها و پرونده آنها بود. جزنی و ظریفی برخلاف ایدئولوژی و باورهای سیاسی خود، ویا حداقل با پنهان نگاهداشتن ایدئولوزی و برنامه سیاسی خود، برای "فریب" دادگاه خود را مدافع قانون اساسی و عدم ضدیت با سلطنت مشروطه قلمداد کردند؛ این نه یک "فرصت‌طلبی سیاسی" بلکه نشانه بصیرت آنها بود. نفس دفاعیات حقوقی آنها در افشای دیکتاتوری رژیم شاه به پشتوانه مقاومت درخشان آنها در زیر شکنجه در آن مقطع از تاریخ کشورمان از ارزش والائی برخوردار است و به عنوان یک تجربه سیاسی مبتنی بر هشیاری و بصیرت سیاسی آموزنده است.

*به زبان قانون (بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی در دادگاه نظامی.) پیش‌گفتار: مهرداد بابا علی- ناصر مهاجر، انتشارات مجله آرش، آمریکا، ۱۳۹۴
================================

در کتاب از قول ابوالحسن ضیاءظریفی نقل شده است : "خواندن سرود دسته جمعی در دادگاه" (کدام سرود؟ در چه مرحله‌ای از روند دادگاه؟). بنظر نمی رسد در دادگاه گروه جزنی- ظریفی چنین اتفاقی صورت گرفته باشد؛ سرود خواندن جمعی در دادگاه با نوع دفاعیات آنها انطباق ندارد. آیا مبنع دیگری مثلا میهن جزنی که در دادگاه حضور داشته است، این سرود خوانی را تایید کرده است؟

لینک نوشته نسیم خاکسار:
www.akhbar-rooz.com