حاجیان آمدند با تکریم؛ شاکر از رحمت خدای رحیم! اما با ۴۶۸ کشته و ۶۵ مفقود - محمدعلی مهرآسا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۷ آبان ۱٣۹۴ -
۲۹ اکتبر ۲۰۱۵
حدود ۵۰۰ نفر از حاجیان امسال در عربستان و در دو سانحه ی سقوط جرثقیل درون حرم مکه و هجوم زائران برای سنگ زدن و کشتن شیطان در منا، تلف شدند و مردند. جنازه هایشان را با هواپیماهای باری عربستان سعودی به ایران برگرداندند و خانواده های جان باختگان جنازه ها را به خاک سپردند. گرچه مصیبت در خانه الله بود، اما چیزی تغییر نکرد و زمان و مسیر زندگی همچنان ادامه داشت و دارد.
به قول روزنامه های درون ایران تعدادی از حاجیان ایرانی نیز گم و گور شده اند و سرنوشت حدود ۶۵ نفر نامعلوم است. مخالفان حکومت اسلامی این گمشدگان را جزو ابواب جمعی حکومت می دانند و عقیده دارند آنان با هزینه ی مقام رهبری و توسط بعثه امام که ساخته و پرداخته ی دستور رهبر است به حج رفته اند و مقصودشان بیشتر کار سیاسی بوده است تا یک فرض دینی. اگر چنین سخنی که از سوی حکومتیان گفته شده و به دستور آنها در روزنامه ها چاپ شده است، درست باشد، به یقین دولت سعودی آنان را جاسوس شناخته و به همین دلیل دستگیر و زندانی کرده است.
اما به هر حال دو روز پیش ازمراسم حج، در سقوط جراثقالی که در همان حیاط کعبه بود، حدود هشت ایرانی کشته شدند ولی در «رمی جمرات» یعنی سنگ زدن به شیطان لعین که در بیابان منا انجام می شود، حدود ۴۶۰ نفر از هممیهنان ما جان باختند و صاحب کعبه اندک رحمی به حالشان نیاورد و عزرائیل را فرستاد که در همان بیت الله جانشان را بستاند. من نمی دانم بعد از این واقعه هنوز در ذهن وشعور مومنان مسلمان تکانی به وجود نیامده است که دستکم بیندیشند:« ما برای ثواب و رفع گناه و دفع بلا به این مکعب سیاه متوسل شده و دخیل می بندیم و له له زنان دورش می گردیم؛ پس چرا باید در همین شهر و مکان و در طی مراسم عبادت، زیر دست و پا له شویم و جان سپاریم؟»
اما مسخره اینجاست که تمام عقلا و کسانی که شاهد ماجرا بوده اند گواهی می دهند هجوم بی باکانه و عجولانه حجاج برای پیش افتادن از دیگران و زودتر رسیدن برای کشتن شیطان سبب این فاجعه شده است و تنها گناه حکومت سعودی این است که تعداد حجاج را بیش از ظرفیت شهر مکه می پذیرد و رقم حجاج باید خیلی کمتر از دو یا سه میلیونی باشد که ساکنان اصلی شهر مکه را هر سال به یاد صحرای محشر می اندازد. وگرنه متصدیان حج تنها با نیروی زور شرطه و پلیس باید جلو این بی پرنسیبی ها را بگیرند که آن هم به گونه ای دیگر مورد ایراد خواهد بود؛ و نوعی از اعمال زور و دیکتاتوری را تداعی می کند. اما حکومت ایران به سبب دشمنی با خانواده سعودی که از زمان خمینی آغازیده است همه چیز را از چشم حکومت آل سعود می داند و این کشتار را به پای آنها رقم می زند.
آقای رئیس جمهوری فرموده است:« از خون عزیزانمان نخواهیم گذشت. لازم باشد با زبان اقتدار سخن می گوئیم...» یعنی با عربستان می رزمیم!
دادستان کل کشور گفته است:«...خون پاک حجاج بی گناه بی پاسخ نخواهد ماند...» این هم اشاره به جنگ و قوه ی قهریه است.
و حضرت رهبر نیز به گونه ای دیگر عربستان را تهدید کرده است.
این درحالی است که یک دیپلومات سابق ایرانی به خبرگزاری های جهان گفته است: « شش افسر سپاه پاسداران عامل حادثه منا بودند...»
حکومت ولایت فقیه ایران حکومت شتر گاو پلنگی است و از مجموعه ای ناهمگون درست شده است که ساز هیچ یک باهم کوک نیست. یک عده به اصلاحطلب شهره اند که مدتهاست از گردونه خارجند و مورد نفرت گروه دیگر. آنگونه که قوه قضائی دستور داد عکس و نام آقای محمد خاتمی که دو دوره رئیس جمهوری پیشین با تعداد آراء بالا بوده است، درهیچ جریده ای نوشته و چاپ نشود و از رادیو تلویزیون به گوش و دید نرسد. به این ترتیب به دستور رهبر حکومت، حاکمیّت به دست گروهی افتاد که اصوگرا نامیده شدند. البته معلوم نشد که اینها که ابلهی مثل احمدی نژاد را به ریاست جمهوری رساندند و دور دوم نیز باخدعه و نیرنگ و هوچیگری همان دزد کلاش را به دزدی پول فروش نفت بشکه ای ۱۰۰ دلار گماشتند، به چه اصولی پایبندند که اصطلاح اصولگرا را برای خود برگزیده اند؟ و اصولگرا یعنی چه و به چه اصولی پایبندد؟ اما هرچه هست، به نظر می رسد و شاید یقین هم باشد که گروه اصولگرا از نظر خرد و شعور و سواد، بسیار پائینتر از گروه اصلاحطلبند. نمایندگان اصولگرای فعلی مجلس یا به کل عوامند و یا مانند آخوند روح الله حسنیان دیوانه و قاتل، این نماینده مجلس آقای صالحی رئیس انرژِی اتمی نظام را تهدید می کند که شما را در چاهی می اندازم و بر رویت سیمان می ریزم تا زنده زنده جان بدهی و فنا شوی. مسخره در این است که این تهدید کننده، چند روز بعد مریض و در بیمارستان بستری می شود و مقتول آینده یعنی همان آقای صالحی به عیادتش می رود.اما روز بعد که مریض از مریضخانه مرخص می شود، دو باره جلو خبرنگاران حرفش را تکرار می کند و می گوید:«... من بر روی تصمیم خود پا برجا هستم و کار خود را انجام خواهم داد...» یعنی آقای رئیس انرژی اتمی را در زیر سیمان و شن مدفون خواهم کرد. در صورتی که روز قبل از او تشکر کرده که به عیادتش رفته است.
گروه دیگر سپاهیان انقلابند که تعدادشان از نفرات ارتش کشور به مراتب بیشتر است و سالهاست صاحب و مالک تمام کشور با ذخائر و هزینه هایش شده اند. ۹۰% قاچاق کشور توسط اینها وارد یا خارج می شود. به سخن رساتر حاکم اصلی کشور اینها هستند. زیرا آنچه را که برای مردم عادی قدغن و جرم است برای اینها روا ومباح است و به راحتی انجام می دهند و پول هنگفتی به جیب می زنند. مقداری از تریاکها را که صاحبانشان فهمیده اند و آشنا به مقرراتند و در وقت خود سهم سپاه را می پردازند، به راحتی مرخص و رد می کنند؛ و چنین است که با همه ی اعدامهای قاچاقچیان، تریاک به وفور در اختیار همگان است. ورود مشروبات الکی در انحصار اینهاست. دستور برداشتن و خراب کردن دیشهای ماهواره ای در ید قدرت این عزیز کرده های حضرت رهبر است. و گویا با فروشندگان دیشها قرارداد دارند و هر شش ماه یک سری دیش را از بالا پشتبانها پائین می اندازند که صاحبان خانه و دارندگان دیش بروند و دیش نو را از فروشنده بخرند و سهم سپاه ملحوظ باشد.
دسته دیگر در این حاکمیّت که رسمیّتشان پوشیده است ولی بسیار پرکار و هر لحظه آماده حضور در صحنه اند، لاتها و لومپنها و لشوشی هستند که در زیر نام بسیج مستضعفین و تحت فرماندهی سرلشکری بی سواد و ابله به اسم سردار«رستمی» در تمام کارهائی که سپاه و نیروهای انتظامی میل به دخالت نداشته باشند، در صحنه حاضر و آماده برای تنبیه و قتل هممیهنان ما و خویشتنند.
و سر انجام گروهی که خدمتشان موقت است و بر حسب نیاز مورد استفاده قرار می گیرند؛ و هر زمان احتیاج برای سرکوب جمعی اقتضا کند به خدمت دعوت می شوند که چاقو کشان و قداره بندانی هستند که حرفه اصلیشان همین است و برای همین کارها مورد لزومند. زیرا جزو لشوش و لاتهای مراسم عزاداری عاشورا نیز هستند.
البته گروهی اندک تعداد در رأس وجود دارند که غالباً نامرئی اند و تنها کارشان دلالی و دزدی برای سران حکومت است و خود نیز در این میان به ثروتهای نجومی می رسند؛ مانند بابک زنجانی و چندین نفر امثال او! اینها در حکومت هیچ دم گاوی در دست ندارند اما دلال حکومتیانند که هم به آنها می رسانند و هم خود بهره مند می شوند.
این آش درهمجوش نامش حکومت اسلامی ولایت فقیه است که سرانش امیدوارند با این اعمال ظهور امام زمان موهوم را به جلو اندازند تا گندی که در این ٣۷ سال زده اند توسط آن امام غایب راست و ریس شود. و ما هم منتظر ودست به دعائیم که این قوم الظالمین و حریصان و چاپلوسان دست از حکومت بکشند و از این همه دزدی و ارتشاء بگذرند و حکومت را تحویل ما بدهند. که به گمان من خیال هر دو طرف خام است.
به هرحال در این میان تنها برسر کشته شدگان کلاهی به گشادی و به بزرگی ۱۴ قرن تاریخ رفت و جانشان را در راه عبادتی آسمانی از دست دادند؛ وگرنه حکومت فقیهان هیچ واکنشی در برابر این کشتارِ خود کرده ندارد.
کالیفرنیا
دکتر محمد علی مهرآسا
|