رویکرد آمریکا؛ کنترل داعش است، راهبرد روسیه از بین بردن آن-فریبرز ستاری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ آبان ۱٣۹۴ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵


بخش نخست؛ داعش اهرم تجزیه کشورهای عربی برابر نقشه راه خاورمیانه

آغاز سخن:
یک سال از حملات هوائی ائتلاف بین المللی به سرکردگی آمریکا بر علیه داعش می گذرد. حملاتی که تنها جنبه نمایشی داشت و اهداف پنهانی را تعقیب می کند. با گذشت یکسال از اجرای شو نمایشی حملات ائتلاف بین المللی علیه داعش شرائطی رقم خورد تا روسیه ناچار به مقابله با رویاروئی با داعش در سوریه گردد؛ ورود روسیه برخلاف مداخله خودسرانه آمریکا از مجاری دیپلماتیک عبور کرده و به درخواست رسمی دولت سوریه مبنی بر دفع شر داعش پاسخ مثبت داد. با این اوصاف هنوز هر روز خبر جدیدی از کشتار مردم عراق و سوریه توسط داعش به گوش می‌رسد. از یکطرف مردم بیدفاع سوریه ، قربانی جنایات گروه تروریستی داعش و دیگر گروههای تروریستی به اصطلاح گروههای آزادیبخش وابسته به آمریکا و اسرائیل و عربستانمی شوند. در طرف دیگر مردم عراق قرار دارند که هر روز از آتش تروریسم داعش بی نصیب نیستند و از وحشت و کابوس به سر می برند. در حالی که سایت وزین و به روز اخبار روز فراتر از وسع و توان خود اخبار جنایات داعش را منتشر می سازد؛ اما دریغ از دیگر سایت های چپ که بخواهند در این زمینه فعالیتی همتای اخبار روز نشان دهند. انفعال و سکوت در چنین شرایطی در برابر این تجاوزات می تواند باعث تنزل محبوبیت چپ گردد. آنچه عجیب به نظر می رسد آن است اینان با نگاهی سطحی، کشتار مردم غیرنظامی سوریه و عراق را با توجیهاتی نظیر جنگ مذهبی و فرقه ای عنوان می نمایند.
داعش عامل جنگ نیابتی؛ بدیل سیاست اشغالگرانه امپریالیسم جهانی :
سالیانی پیش رویدادی در شرف دگردیسی بود رویدادی که روند گذار از بالقوه به بالفعل درآمدن را در لابراتوار پنتاگون و ماشین تصمیم گیری کاخ سفید سپری می کرد، دگردیسی که بعدها وجدان بشریت مخالف تروریسم و کشتار را متوجه خود ساخت. باید مدت زمانی می گذشت تا آشکار می شد چرا و برمبنای کدام معادلات بود که آمریکا نماینده سرمایه داری جهانی، اسرائیل و ارتجاع منطقه (عربستان و ... ) در پشت گروه تروریستی داعش قرار گرفتند. اکنون روشن گردید که داعش مولود جهان سرمایه داری مبتلا به رکود مامور خدمت به اربابانش برگزیده شده بود؟ داعش ماموریت داشت تا با چنگ انداختن به میادین نفتی خاورمیانه چنگ انداخته و باعث اختلال در فروش نفت روسیه شود؛ سویه دیگر ماموریت داعش گشایش شعبات تروریستی در کشورهای همسایه روسیه وچین بود. داعش قبل از اینها با تکثیر ویروس داعش در اقصی نقاط خاورمیانه و افریقا تهدیداتی را رقم زد تا معادلات سیاسی مناطق تحت تسلط خود را به نفع آمریکا رقم زند. برای آشکارساختن نقش آمریکا در بوجود آوردن داعش به دو فاکت معتبر استناد می کنم. یکم : همان طوری که " گراهام فولر" *1 ، ابراز می کند:" ایالات متحده پس از ناکامی های سخت در عراق ، أفغانستان، سومالی، ایران و شکست های سیاسی دیگر، سرانجام پذیرفته که استراتژی سنتی سلطه گرانه امریکا در خاورمیانه به نتیجه نمی رسد. این در شرایطی است که دیگر قادر نیست با حضور نظامی مستقیم سیاست اشغالگری ذاتی را اجرائی کند. ناتوانی آمریکا در تهاجم نظامی و اشغال کشورهای مخالف باعث، رونمائی استراتژی جنگ نیابتی گشت، جنگی که در آن باید آمریکا و حامیانش در پشت پرده قرار بگیرند و خط مقدم تهاجم نظامی را به گروههای مدل القاعده ای می سپارند. گروههائی که برابر الگوی القاعده با درجه سبعیت بالا بوجود آورده می شوند تا در اقدام آزادانه و مصون از مجازات مبادرت به ددمنشانه ترین اقدام گردند.
تبیین علت جایگزینی پارادایم جنگ نیابتی به اوایل روی کارآمدن باراک اوباما برمی گردد. "جیمز پتراس"*2 ، طی مقاله ی قابل تأملی که در نهم دسامبر 2011 منتشر کرد که مقاله، تحلیل نطق "باراک اوباما" در پارلمان استرالیا در نوامبر سال 2010 بود؛ اوباما در نطق خود این موضوع را پیش کشانده بود که سیاست آمریکا از میلیتاریسم در بخش های محیطی به سمت برخورد نظامی در سطح جهانی در حال حرکت است و این موضوع معنایی جز محاصره ی نظامی چین و روسیه – و خصوصاً چین – به منظور تضعیف و یا جلوگیری از چین در دسترسی به مواد خام و روابط تجاری و مالی آن کشور در آسیا ندارد. در محور مربوطه مفهوم محاصره نظامی چین و روسیه واشکافی می شود و عامل محاصره دو قدرت جهانی نیز که جز داعش نمی تواند باشد تبیین خواهد شد. بنابراین اگر این تحلیل را نقطه ی حرکت برای خلق داعش کنیم، می توان معنای درست دخالت بشردوستانه در لیبی و در عین حال تدارک اجرای همان نقشه برای سوریه را متوجه شد. آمریکا و همپالکی هایش با سوار شدن بر موج اعتراضات دمکراتیک و مسالمت آمیز مردم در بهار عربی کوشیدند تا در سرنگونی کشورهای افریقائی و خاورمیانه ای - متحدین چین و روسیه - نقش غیرمستقیم داشته باشد. اگرچه به یک معنی حمله ی نظامی و تغییر رژیم در عراق و افغانستان را نیز می توان مستحکم ترکردن پایه های پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه دانست و به همین معنا نیز تفاوتی میان اشغال نظامی افغانستان و عراق با اشغال نظامی لیبی - و به احتمال زیاد سوریه - قائل نشد، اما تغییر مدل دخالت نظامی در لیبی نسبت به عراق و افغانستان اهمیت به سزایی برای آمریکا و متحدانش در برداشت. " جیمز پتراس " در همان مقاله ی "رویارویی در مرز چین و روسیه" به این مهم اشاره می کند که عدم موفقیت بزرگ ترین ارتش جهان در سرکوب جنگجویان بنیاد گرای مسلمان در عراق و افغانستان و هم چنین هزینه های تریلیون دلاری و انسانی ناشی از این دو جنگ در حقیقت شکست بزرگی برای آمریکا به حساب می آید که او و هم پیمانانش را وادار به تغییر مدل دخالت های نظامی کرد. این تغییر چیزی نبود جز آنچه ما در لیبی شاهد آن بودیم و بعدها زمینه های اجرای آن در سوریه هم چیده می شود و هم اکنون نیز آثار دهشتناک آن را شاهد هستیم.
تغییر الگوی مداخله ی نظامی در لیبی - یعنی جنگ نیابتی به جای اشغال نظامی توسط آمریکا - عملاً این گونه به وقوع پیوست : اول آن که بخشی از اپوزوسیون حکومت "معمر قذافی" تحت عنوان دولت در تبعید منسجم شدند. دویم این دولت در تبعید مسلح شد و مسیر مبارزات مسالمت آمیز مردم لیبی دربرابر قذافی را به جنگ مسلحانه تغییر داد و هزینه های انسانی مبارزات لیبی افزایش یافت. سوم این دولت در تبعید به بهانه ی کشتار مردم توسط قذافی از جهان آزاد درخواست کمک کرد. چهارم نیروهای نظامی ناتو به عنوان نمایندگان جهان آزاد وارد مهلکه شده و با پشتیبانی نظامی از نیروهای مسلح مخالف قذافی دولت لیبی را سرنگون کرده و مخالفین را به قدرت رساندند. این روش که به طور قطع بسیار کم هزینه تر از جنگ در عراق و افغانستان بود، الگویی جدید برای سرنگونی دیکتاتورهای هم پیمان چین و روسیه به حساب می آید. در عین حال با این الگو غرب نیازی به توجیه اعمال خشونت هایش در لیبی نمی دید. چرا که معمر قذافی با سرکوب وحشیانه ی تظاهرات های مسالمت آمیز مردم صدای اعتراض به اصطلاح آزادی خواهان جهان را بلند کرده بود و از این حیث از هر جنایتکاری جنایتکارتر به حساب می آمد. در آن برهه هیچ یک از این آزادی خواهان جهان این سوال را از خودشان نپرسیدند که آیا ادامه ی تظاهرات های مسالمت آمیز مردم لیبی کشته های بیش تری به جا خواهد گذاشت و یا مداخله ی بشردوستانه ی ناتو؟ از این می گذرم تا از بحث اصلی منحرف نشوم.
چپ دمکرات و لیبرال های وطنی از تجربه لیبی و تغییر الگوی مداخله ی نظامی آمریکا درس نگرفتند؛ در حالی که موضوع دردناک تری را پشت سر گذاشتند ولی توجه نکردند که آمریکا و جهان سرمایه داری - این مدعیان آزادی و دموکراسی - با ولع خاصی باز هم این نسخه ی غیرانسانی را برای استقرار دموکراسی در سوریه پیچدند. خوشبختانه پارادایم آمریکا مبنی بر جنگ نیابتی در سوریه مثل لیبی نتیجه سریع نداد؛ ولی متاسفانه وضعیت اسفباری را رقم زد که همگان از آن آگاهید.

خاورمیانه جدید و کوچک کردن کشورها :
من در این مجال حاضر سعی دارم تا استرات‍ژی سرمایه داری جهانی به سرکردگی آمریکا برای خاورمیانه جدید را تبیین کنم، خاورمیانه جدیدی که نقشه راه آن کوچک کردن کشورهای عربی است تا با برهم زدن تمامیت و یکپارچگی ارضی آنها را در درون مرزهایشان درگیر کنند؛ فرسایشی شدن درگیری کشورهای عربی بخصوص کشورهای ضد اسرائیلی دارای تاثیرخاصی بود که از دیدگان برخی ها دور ماند و آن چیزی نبود جز اینکه عامل تضمین امنیت جاودانی را برای اسرائیل مهیا سازند. اما قرار است که کدام جریان سیاسی ایدئولوژیک مجری پروژه امریکائی شود و اسپانسرهای آن کیست؟ آمریکا بهتر می داند که باید در هنگامه ای که خود توان استفاده از خصلت اشغالگری را دارا نمی باشد؛ بایستی ناتوانی خود را با پارادایم جنگ نیابتی همپوشانی کند. قطعا به اسرائیل نقش مستقیم محول نشد، زیرا روحیه ضد اسرائیلی اعراب و پیشینه تاریخی فرهنگی اسرائیل را زیرضرب خواهد برد. اما عربستان چطور؟ حتی عربستان با همه نقش هژمونیک در دنیای عرب باید پرده نشین باشد ولی به مرور از حمایت ناآشکاراز مجری تعیین شده توسط آمریکا کوتاهی نکند. در این فاصله است که داعش از بطن چرکین امپریالیسم آمریکا با برخوردار از حمایت دایه های پشت پرده – عربستان و اسرائیل - بر چاله سیاست خاورمیانه انداخته می شود.
با ظهور پدیدهٔ به اصطلاح " دولت اسلامی " - داعش- ، جهان شاهد این پدیده شد. پدیده ای حیرت آور که پس از چندین دهه برای اولین بار، ظاهرا تحت نام تشکلی توانسته با مخلوط کردن تعصب ایدئولوژیک با اراده و قدرت نظامی، وحشت ترور و ددمنشی را بازسازی کند و همچنین قادر شود مرزهای کشورهای منطقه را از بین ببرد، یا به بیان دقیق‌تر با تلاش برای از بین بردن مفهوم دولت به عنوان میراثی استعماری و ناخواسته ملت ها بکوشد با آدرسی اشتباه به جهان عرب ثابت کند که او را با امپریالیسم سر و سودائی نیست و اینکه حتی در صدد است تا مرزهای کنونی را کلاً نابود کند در صدد بازگشت به گذشته و احیا امپراطوری خلافت مدل عثمانی است. البته تاکتیک مزبور نیز در اولین فرصت بی اعتبار شد. ولی با این حال، وجود و موفقیت داعش را نباید تصادفی دانست، بلکه آشکار‌ترین نشانهٔ وجود جریانی آمریکا ساخته است که بعد از گروه طالبان و القاعده نظم منطقه خاورمیانه را تهدید می‌کند؛ واقعا می توان تصور کرد که داعش بدون حمایت قدرت های جهان سرمایه داری قادر به انجام چنین اقداماتی می شد؟
دقیقا در سپتامبر 2014 آمریکا سیاست مبارزه با داعش را اجرائی کرد. در این رابطه ائتلاف بین اللملی علیه داعش را بپا کرد و در بوق و کرنا دمید که عازم جبهه جنگ با هدف حذف و پاکسازی داعش در سوریه است. گویا مولود امپریالیسم یا مبادرت به عمل تقابلی با اربابان کرده بود؟ آیا مزه آش داعش چنان کام جهان را شور کرد؟ یا دلائل دیگری که من نمی دانم ائتلاف بین المللی علیه داعش را به حرکت در آورد. در حالی که آمریکا و ائتلاف برعلیه داعش لنگ لنگان گام بر می داشت نه داعش از چپاول وغارت منابع نفتی مناطق اشغال شده دست برداشت و حتی غارت میراث فرهنگی و بعضا ازبین بردن آنها را نیز جز کارنامه ننگین گروه مولود امپریالیسم درج کرد. با این وضعیت بود که روسیه نیز به صحنه و کارزار مبارزه برعلیه داعش پیوست. لازم به توضیح است در حالی که امریکا و ائتلافش بدون دریافت درخواست کمک از سوریه، بدون اجازه به ظاهر عزم محو داعش را کرده بود که در عمل جز کنترل ضمنی آن نبود. اما روسیه بعد از دریافت درخواست رسمی دولت سوریه به روش قانونی وارد کارزار مبارزه علیه داعش شد. ورودی که چنادن به مذاق آمریکا خوش نیامد و به مجرد حضور موثر روسیه در سوریه تبلیغات واهی برعلیه روسیه را آغاز کرد تا در اذهان و افکار عمومی اقدام متکی به قوانین حقوقی بین المللی روسیه را خدشه دار نماید.
ائتلاف بین اللملی علیه داعش در فرار به جلو، اعلام می کند که ورود روسیه و ایران به سوریه تنها نجات دولت بشار اسد نیست و ادعاهای واهی سر داد که ببینید؛ روسیه و ایران در حال آماده کردن طرحی برای آینده سوریه هستند. طرحی که مبتنی بر تقسیم سوریه به مناطق نفوذ میان جبهه‌ها و گروه‌های درگیر استوار است روسیه در صدد است تا با اجرای طرح مزبور سیاست توسعه طلبانه را اجرا کنند. بنابراین بعد از طرح امکان ورود روسیه در سوریه رسانه های امپریالیستی در بوق و کرنا دمیدند که هدف روسیه تصرف سوریه و تجزیه آن به سه بخش می باشد.
درست در شرائطی که آمریکا؛ روسیه و ایران را به تجزیه سوریه متهم می کند، دم خروس دروغ امریکا بیرون آمد و نشریه آمریکائی "نیویورک تایمز "* 3 خبر بهت آوری را منتشر ساخت. نیویورک تایمز رسانه معتبر و قابل استناد سرمایه داری نقشه ای را برملا می کند که گویا قرار است 5 کشور عربی خاورمیانه و شمال افریقا به 14 کشور جدید تبدیل شود. به عقیده " رابرت رایت" نویسنده تحلیل در اثر درگیری های داخلی، سوریه و عراق به 4 کشور " علوی"، " کردستان "، " کشورهای عرب سنی " و " کشورهای عرب شیعی " تجزیه خواهد شد. کشورهای یمن و لیبی نیز به ترتیب به 2ر و 3 کشور جدید تقسیم خواهد شد. تدوینگران نقشه راه برای مخفی نگهداشتن نقش عربستان در پرورش و تغذیه مالی و لجستیکی داعش ادعا می کنند که تنش های داخلی در عربستان عاملی برای تجزیه کشور مزبور به 5 کشور جدید خواهد شد. در تجزیه مزبور " عربستان شمالی"، " عربستان شرقی"، عربستان غربی "، " عربستان جنوبی" و " عربستان وهابی" می باشد. گمانه برآمد امکان تجزیه عربستان آن است که این تکه از امکان غیر ممکن تجزیه عربستان برای خالی نبودن عریضه است. زیرا عربستان با همه فترت و سستی پایه های قدرت نشان داده اند که مطیع بی اراده آمریکا و دول امپریالیستی است و عملا در طرح تجزیه خاورمیانه منظور نخواهد شد.

بخش دوم : داعش و فروش نفت ارزان سوریه به دول امپریالیستی

در بخش نخست هدف ازخلق داعش تبیین شد و آمد که گروه تروریستی مدل القاعده ای به مثابه ابزار امپریالیستی بود که ماموریت های چندگانه و مرتبط با هم برایش تدارک دیده شد. همچنین آمد و خواندید که داعش و جبهه النصره - شعبه مدل القاعده در سوریه - مولود آمریکا هستند و آنها را پرورش دادند و پروار کردند. در بخش نخست خواندید که یک وجه ایجاد داعش، در خدمت تجزیه کشورهای عربی برابر نقشه راه آمریکا قرار گرفت. قطعا علت اصلی تغییراستراتژی آمریکا – گذار از حضور اشغالگرانه به جنگ نیابتی – آن بود که واشنگتن و پنتاگون فهم این را یافتند که دوره یکه تازی و تک قدرتی بودنشان رو به اضمحلال است و توان نظامی سابق را در تاکتیک اشغال سرزمین ها ندارند و دوران تک قطبی آمریکا نیز به سر رسیده است؛ زیرا خرس خاکستری - نماد روسیه - و اژدها - نماد چین - به مثابه دو قدرت نظامی و اقتصادی وارد معادلات جهانی شده اند و این دو قدرت جهانی قصد و انگیزه جز محدود کردن عرصه یکه تازی بازها و کبوترها ندارند. تجلی این محدود کردن عرصه سرمایه داری و اذنابش حضور نظامی تمام قد روسیه در سوریه از اوایل اکتبر 2015 بود که با گذشت روزهای بیشتر به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.
ضمنا عنوان گردید یک وجه خلق داعش ایجاد خاورمیانه جدید برابر نقشه راه خاورمیانه است، نقشه راه ی که در آن باید مرز کشورهای خاورمیانه ای برداشته شود تا کشورهای کوچک شکل گیرند. تاثیر مستقیم کوچک شدن کشورهای عربی، نخست تامین امنیت ابدی برای اسرائیل را به دنبال خواهد داشت و هدف اساسی و غیرمحسوس دیگر خلق داعش، تصرف مناطق استراتژیک انرژی بود که ذیل تجزیه خاورمیانه پنهان نگاه داشته شد؛ مقرر شد. مناطقی که سرشار از منابع و ذخائر انرژی فسیلی بوده توسط داعش استخراج و به واسطه دلال ها تقدیم دول امپریالیستی شود تا دول سرمایه داری را از رکود اقتصادی خارج سازد. در اینجا می شود پرسید که بحران و رکود اقتصادی دنیای سرمایه داری با چه مکانیسمی مرتفع خواهد شد. یافتن پاسخ چندان دشوار نیست. بحران عمیق اقتصادی که از سال 2009 جهان سرمایه داری و بخصوص سرتاسر اروپا را درنوردید و به طغیان و اعتراضات میلیونی وعظیم فرودستان در فقیرترین کشورهای اروپا نظیر یونان، اسپانیا، ایتالیا، پرتغال و غیره انجامیده شد.
ظاهر تاکتیک خلق داعش ایجاد خاورمیانه جدید برابر نقشه راه خاورمیانه است، نقشه راه ی که در آن باید مرز کشورهای خاورمیانه ای برداشته شود تا عامل ایجاد کشورهای کوچک شود. تاثیر مقدم کوچک شدن کشورهای عربی، نخست تامین امنیت ابدی برای اسرائیل را به دنبال خواهد داشت. هدف اساسی و غیر محسوس دیگر خلق داعش، تصرف مناطق استراتژیک است؛ مناطقی که سرشار از منابع و ذخائر انرژی فسیلی بوده ضمنا قراراست نفت مناطق تسخیرشده توسط داعش استخراج و به واسطه دلال ها تقدیم دول امپریالیستی شود تا دول سرمایه داری را از رکود اقتصادی خارج سازد. بنابراین برای تحقق تاکتیک های استراتژی مزبور است که آمریکا جنگ نیابتی را تدارک می بیند؛ زیرا آمریکا نسبت به گذشته، عاجز از اشغال نظامی کشورهای خاورمیانه شده است. در اینجاست که آمریکا از ویروس القاعده گروههای تروریستی مدل القاعده ای می سازد که متوحش ترین گروههای تروریستی هستند چنانکه رفتار ددمنشانه داعشی ها دوصد مرتبه از رفتار وحشیانه طالبان بدتر است.
نگاه به جغرافیای تحت تصرف داعش در سوریه و عراق پاسخ پرسش است. داعش نقاط دارای میادین نفت را متصرف شد. نقاطی که گلوگاه انرژی فسیلی است. شما هم اکنون می توانید موقعیت استقرار نیروهای داعش در سوریه و عراق را در کنار اهداف تحلیل "جیمز پتراس" *1 قرار دهید و اخباراستخراج وفروش نفت ارزان سوریه و عراق توسط داعش به دلالان واسطه دول غربی را پیگیری کنید تا بوضوح پی ببرید که موضوع ایجاد داعش معنایی جز عرضه نفت ارزان به آمریکا و دول اروپائی نداشته ضمن اینکه هدف دیگرش جلوگیری از چین در دسترسی به مواد خام و روابط تجاری و مالی آن کشور در آسیا ندارد. در بخش نخست به نطق "باراک اوباما" در پارلمان استرالیا در نوامبر سال 2010 استناد نمودم که وی عنوان کرد سیاست آمریکا از میلیتاریسم در بخش های محیطی به سمت برخورد نظامی در سطح جهانی در حال حرکت است و این موضوع معنایی جز محاصره ی نظامی چین و روسیه – و خصوصاً چین – به منظور تضعیف و یا جلوگیری از چین در دسترسی به مواد خام و روابط تجاری و مالی آن کشور در آسیا ندارد. امروزه که جهان شاهد نیروگیری داعش از نیروی جوان تاجیک؛ ازبک و چچن در داخل مرزهای تاجیکستان، ازبکستان و چچن شده است. طبیعی است که روسیه و چین برای پیشگیری از رشد و گسترش داعش در کشورهای آسیای میانه و به تبع آن چین الگوی نظامی محو داعش را در دستور کار قرار دهند. در اینجاست که 5 سال بعد از سخنرانی اوباما آثار تغییر الگوی نظامی آمریکا را می بینیم و محور محاصره نظامی دو قدرت جهانی چین و روسیه و عامل محاصره مفهوم می یابد؛ محاصره ای که مامور اجرای آن جز داعش نمی تواند باشد. البته از موضوع امکان اشغال بندر طرطوس آخرین پایگاه دریائی روسیه در خاورمیانه توسط داعش می گذرم که این مورد نیز در محور محاصره روسیه گنجانده شده بود.
از خاطرمان نرفته و نرود که بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، هزینه های سقوط صدام از محل استخراج و فروش جبران شد، آمریکا بدون هر حساب و کتاب نفت سرمایه ملی مردم عراق را تصاحب کرد. اما در سوریه وضع به گونه دیگری است زیرا شرائط اقتصادی جهان سرمایه داری دستخوش بحران شده است. بحرانی که برآمد گران شدن قیمت هر بشکه نفت در بازار جهانی بود. اساسا بعد از تثبیت وضعیت اشغال سوریه و در ادامه محاصره روسیه و چین توسط داعشی های چچنی، تاجیک و ازبک، ماموریت دوم داعش باز کردن لوله های نفت ارزان قیمت مناطق اشغال شده بود که در محور فروش نفت ارزان سوریه و عراق به جهان سرمایه داری سر روسیه و چین بی کلاه می ماند و حتی روسیه توان فروش نفت استخراجی خود را از دست می داد اگر در عراق سیاست داعش اهدا نفت ارزان به اربابان غربی را به دشواری انجام می داد در سوریه کار استخراج و صدور نفت ارزان قیمت چندان دشوار نبود.

درآمدهای داعش از محل فروش نفت ارزان :

در این مجال به میزان تولید نفت داعش در سوریه، بهاء فروش و عاملیت فروش آن می پردازم. شاید خوانده باشید اما تکرار آن چندان ملال آور نیست که تاریخ خود تکرار است. توجه کنید براساس گزارش " فوربس " داعش چندین میدان نفتی و پالایشگاه را در سوریه و عراق تصرف کرده است. رسانه به فاکت خبری از داعش اشاره می کنند و نوشته اند؛ داعش چندی پیش اعلام کرد کنترل تمام مناطق نفتی سوریه و ۶۰ درصد از صادرات نفت این کشور را در اختیار دارد و روزانه ۱۰۰ الی ۱۲۵ هزار بشکه نفت به فروش می‌رساند.گزارش هایی منتشر شده است که از فروش نفت خام سوریه به بهای اندک ۲۵ دلار در هر بشکه به تجار در منطقه کردستان عراق و ترکیه حکایت دارد.
براساس اطلاعات رسانه های روسیه، داعش هر بشکه نفت خام تولیدی در عراق و سوریه را با قیمت هفت دلار تا 30 دلار در بازار سیاه می فروشد. برخی از کشورهای اروپایی خریدار اصلی نفت داعش هستند. آنها به طور مخفیانه نفت را از این گروه تروریستی خریداری می کنند. دولتمردان عراقی خاطرنشان کردند، نفت خام چاه های النجمه موصل از طریق قاچاقچیان به تجار ترکیه به بهای حدود 25 دلار برای هر بشکه فروخته میشود.
طبق برآوردها، سالانه حدود دو میلیارد دلار درآمد دارد و به این ترتیب همه گروه ها و سازمان های تروریستی دیگر در جهان را از لحاظ ثروت پشت سر می گذارد. روزنامه انگلیسی " دیلی تلگراف " در ماه ژوئن 2015 گزارش داد که داعش از فروش و قاچاق نفت موصل روزانه معادل یک میلیون دلار درآمد به دست می آورند. در این زمینه وزیر خزانه داری آمریکا در امور تروریسم اخیرا در یک نشست امنیتی اعلام کرد داعش درامدهای قابل توجهی از محل قاچاق نفت دارد ، آمارهای مختلفی دراین زمینه داریم ولی دریک مورد خاص این گروه دریک ماه ۴۰میلیون دلار ازاین محل درآمد به دست اورده بود.
بنابر گفته “یانا هیباسکووا”، نماینده اتحادیه اروپا در عراق، در نشست کمیته امور خارجی پارلمان اروپا چندین کشور عضو اتحادیه از «داعش» نفت خام ارزان‌قیمت خریده‌اند. به گفته وی، نفت خریداری شده از مرزهای ترکیه و کردستان عراق به کشورهای اروپایی انتقال داده شده است. گفته نماینده اتحادیه اروپا در عراق را گزارش الشرق الاوسط تائید می کند، این نشریه مصری خوانندگان را به منبع خبری ارجاع می دهد و می نویسد یکی از دست اندرکاران مبارزه با تروریسم دراین زمینه می‌گوید: " اطلاعات بسیار زیادی در زمینه بازارهای داخلی داعش دردست داریم فکر می کنیم این اطلاعات دقیق هم هستند ونشان می دهند داعش در در همه مناطق تحت اشغال خود در سوریه و عراق اقدام به فروش نفت می کند وهمین موضوع بررسی فروش نفت و گاز نفت ارزان به اروپایی ها توسط داعش را پیچیده تر وگسترده تر ازآنچه قبلا تصور می شد، می کند." ساده لوحانه است اگر فکر کنیم روند فروش نفت عراق و سوریه توسط تروریست های داعش بدون حمایت های خارجی صورت می گیرد بدون تردید فروش نفت ارزان به اروپائی ها بدون حمایت کشورهای سرمایه داری بویژه آمریکا غیر ممکن است. در این رابطه دولت ترکیه یکی از مهم ترین واسطه هایی است که به اعضای داعش کمک می کند تا نفت تولیدی مناطق اشغال کرده سوریه و عراق را درکوتاهترین زمان ممکن به فروش برساند.

آیا ممانعت از معامله نفت داعش در بازارها دشوار است؟

اما سوالی که جلب توجه می کند، نحوه فروش منابع نفتی است که داعش در عراق و سوریه به چنگ آورده است. اینکه هدف های تجاری داعش کدام کشورها هستند؟ و یا حتی کدام دولت ها با این گروه تروریستی همکاری می کنند؟ واشنگتن‌ پست به نقل از یک کارشناس نوشته است که ممانعت از معامله نفت داعش در بازارها بسیار دشوار است، چون تفاوت‌ بهای خرید و فروش در معامله‌هایی از این دست بسیار سودآور است.
چندی پیش “الکساندر بوتنیکوف”، رئیس سازمان امنیت فدرال روسیه در نشست شورای روسای نهادهای امنیتی اعضای اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع در شهر آستانه، پایتخت قزاقستان گفته بود: “بازار سیاه نفت در خاورمیانه به منبع اصلی درآمد داعش تبدیل شده است و برخی کشورهای اروپایی خریدار اصلی نفت داعش هستند. اما نفت ارزان داعشی چگونه به متقاضیان عرضه می شود؟” آیا سازماندهی خاصی برای فروش نفت داعشی بوجود آورده اند. در رابطه با این موضوع نیز رسانه های غربی نیزحرف های شنیدنی دارند. تاکنون گزارش های متعددی درباره فروش نفت داعش به برخی کشورهای اروپایی منتشر شده است، اما به تازگی خبری از دلالی یکی از نمایندگان مجلس انگلیس در فروش نفت داعش به دولت بریتانیا جنجال برانگیز شده است. به گزارش نیویورک تایمز یکی از اعضای پارلمان انگلیس به داشتن نقش محوری در بازار سیاه معاملات نفتی گروه تروریستی داعش متهم شده است. آیا تاکنون این عنصر یا عناصربه افکار عمومی معرفی و یا افشا شده اند؟ طبق اسناد منتشر شده در رسانه ها، " ناظم زهاوی "، نماینده مجلس عوام انگلیس نقشی محوری در خرید و فروش نفت مناطق تحت تصرف گروه تروریستی داعش داشته است. گاردین نیز در گزارش خود می‌نویسد: " ناظم زهاوی " که به تازگی به عضویت کمیته منتخب مجلس عوام انگلیس هم درآمده یک یهودی عراقی الاصل است که والدینی کرد دارد. وی عضو حزب محافظه کار انگلیس است که به «نماینده میلیونر» شهرت دارد. وی در انتخابات سراسری اخیر انگلیس مجددا از منطقه استراتفورد به مجلس عوام راه یافت.
زهاوی محموله‌های نفتی را با قیمت نازل بین 12 تا 30 دلار از داعش خریداری کرده و از مسیر ترکیه و دریای مدیترانه به مشتریان اروپایی می‌فروشد. وی از بزرگترین سهامداران شرکت نفتی "جِنِل انرژی" در کردستان عراق است که طی سال گذشته درآمد هنگفتی از دلالی نفت داعش به کشورهای اروپایی و رژیم اسرائیل کسب کرده است.

حمله ائتلاف بین المللی به مواضع داعش در سوریه :

شکل گیری ائتلاف علیه داعش بدین روال صورت گرفت. دقیقا در 21 سپتامبر 2014 سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت: " چهل کشور برای تشکیل ائتلاف علیه داعش اعلام موافقت کردند. هدف از این ائتلاف هماهنگی و همکاری در مورد تهدیداتی است که داعش بوجود می‌آورد. این کشورها نقش‌های متفاوتی خواهند داشت، البته تمامی آنها به طور مستقیم از عراق حمایت نظامی نمی‌کنند. ائتلاف به دنبال قطع درآمد و جلوگیری از حمایت خارجی و ایدئولوژیکی داعش است. ایران در بین این ۴۰ کشور نیست. ده کشورعربی - عربستان،بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر و امارات متحده عربی - در این نشست حضور داشتند. این کشورها برای همکاری با آمریکا علیه گروه دولت اسلامی – داعش- اعلام آمادگی کرده‌اند. این کشورها متعهد شده‌اند که مانع از جریان تأمین مالی و پیوستن پیکارجویان به دولت اسلامی شوند. آمریکا ممکن است علاوه بر حملات هوایی علیه پیکارجویان در عراق، به اقدام علیه آنان در خاک سوریه نیز بپردازد روسیه هشدار داده است که چنین اقدامی بدون مجوز سازمان ملل به منزله تجاوز به قلمرو سوریه نقض فاحش حقوق بین‌الملل است
چندان تعجب آور نیست که آمریکا دچار چنان روحیه قدرقدرتی شود که هیچ تنابنده ای را زیر نظر نگیرد. ملاحظه بفرمائید؛ در روزهای نخستین حمله ائتلاف به مواضع داعش خبری کوتاه در سایت ها چرخید که بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد اظهار داشته "من اطلاع دارم که حملات امروز به درخواست مستقیم دولت سوریه انجام نشده، اما می‌دانم که دولت سوریه قبلاً از این موضوع خبردار شده است." به گزاره دقت کنید! در آن برهه بلافاصله روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داد اقدام نظامی در خاک کشورهای دیگر نیازمند رضایت دولت آن کشور یا مجوز شورای امنیت سازمان ملل است. اما گفته " سامانتا پاور" نماینده آمریکا در سازمان ملل آب پاکی روی دست همه ریخت او گفته بود " واشنگتن برای اقدام نظامی، نیازی به مجوز بین المللی ندارد. وی همچنین تصریح کرده بود که هدف نهایی تقویت مخالفان سوریه، تغییر نظام این کشور است." اخبار را که در برابر هم قرار می دهیم چه نتیجه ای عاید خواننده می شود؟ کنار هم گذاردن گزاره دبیرکل با گزاره نماینده آمریکا در سازمان ملل - حتی جهت مبارزه بر علیه داعش - جز دهن کجی آمریکا نسبت به نهادهای حقوقی سیاسی و بین المللی نمی باشد .
بنا به اخبار موجود در جستجوگر گوگل، در ساعات پایانی روز دوشنبه، 31 شهریور و معادل 21 سپتامبر 2014، نخستین حملات ایالات متحدهٔ آمریکا علیه مواضع داعش در خاک سوریه آغاز شد. این عملیات با همکاری هم‌پیمانان آمریکا از جمله برخی از کشورهای عربی صورت نظیر مشارکت جنگنده های هوائی عربستان، قطر و اردن گرفته است، ساعاتی بعد، خبرهایی از وارد آمدن خسارات سنگین بر مواضع داعش در سوریه منتشر شد. اما آثار این حملات ائتلاف با آن همه طمطراق به کجا ختم شد. در یک سال گذشته حمله ضد داعش ائتلاف بین المللی، خواه در قالب شو نمایشی، سریال یا کارناوال نظامی با هدف کنترل این گروه تروریستی پیش می رفت، عملکرد یکساله حملات ائتلاف و ظواهر امر حاکی از آن است که اراده سیاسی آمریکا با هدف از بین بردن داعش نیست.

حمله هوایی روسیه به داعش در سوریه :

چرا روسیه و چرا ورود دیرهنگام به سوریه. روسیه از اوایل اکتبر 2015 با تحرکات نظامی خود تکه ای بر پازل قدرت جهانی قرار داد که روسیه امروز علیرغم سیستم اقتصادی به سطح توان رزمی شوروی سابق رسیده است و پارادایم امروزین روسیه در سوریه با الگوی اشغال مجارستان و افغانستان اتحاد جماهیر تفاوت شکلی و ماهوی دارد.
شواهد دال براین این است که روسیه بعد از گذشت یک سال ازحملات ائتلاف بین المللی علیه داعش عزم را بر آن استوار می کند تا نسبت به خنثی سازی تاکتیک های استراتژی اوباما در سال 2010 عمل نماید و داعش نماد جنگ نیابتی را نشان می رود که از پشتوانه درخواست دولت " بشار اسد " رئیس‌جمهور سوریه و مجوز پارلمان مسکو برخوردار می شود تا سپس حملات هوایی خود به مواضع داعش در سوریه را آغاز کند.
روسیه در برابر ترفند سرمایه داری چه می باید می کرد؟
در دوران جنگ سرد تحریم نفت شوروی توسط امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا شرائطی را ایجاد کرد که در فروپاشاندن اقتصاد مجمع الجزایر سوسیالیستی بی تاثیر نبود. آیا در برش تاریخی کنونی فروش نفت ارزان داعشی بازخوانی تنزل بها نفت روسیه همچون تنزل بها نفت شوروی سابق نیست؟ آیا در برهه کنونی روسیه فارغ از سیستم اقتصادی در برابر فروش ارزان نفت می بایستی دست روی دست می گذاشت تا سرمایه داری دستخوش بحران و رکود، نفت ارزان کشورهای اشغال شده سوریه و عراق را به ثمن بخس بخرد و از این رهگذر از رکود خارج شود و مابه ازاء آن روسیه متحمل صدمات و لطمات ژئوپلیتیکی، اقتصادی و امنیتی شود لطماتی که داعش با حمایت سرمایه داری جهانی به روسیه تحمیل می کند. به فاکتی اشاره می کنم، چندی پیش الکساندر بوتنیکوف، رئیس سازمان امنیت فدرال روسیه در نشست شورای روسای نهادهای امنیتی اعضای اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع در شهر آستانه، پایتخت قزاقستان گفته بود: بازار سیاه نفت در خاورمیانه به منبع اصلی درآمد داعش تبدیل شده است و برخی کشورهای اروپایی خریدار اصلی نفت داعش هستند.
آیا درست این بود که روسیه در برابر محدود کردن بازار فروش نفت خود توسط داعش بی تفاوت شود یا در صدد پیشگیری از لطمات جدی تر برآید.   جغرافیای طبیعی - اقتصادی نشان می دهد روسیه خود دارای منابع سرشار انرژی فسیلی بوده و جزء فروشندگان اصلی نفت نیزمی باشد. بنابراین روسیه می توانست از کنار واقعیت دریافت نفت ارزان قیمت به آمریکا از راه داعش به راحتی بگذرد؟ آیا جز حمله به داعش و دیگر گروههای تروریستی شبه نظامی مورد حمایت آمریکا چه می توانست بکند؟
شما جای روسیه بودید و درآمد ملی تان را از محل فروش نفت تولیدی خود تامین می کردید با سیاست اشغالگرانه داعش و حراج نفت مردم سوریه و اهدا ارزان قیمت آن به سرمایه داری چه می توانستید بکنید جز اینکه داعش منشاء شرارت را از صحنه سیاسی محو می کردید. یا در برهه ای که رقیب روسیه که آمریکا و اذنابش با تغییر الگوی نظامی قصد محاصره روسیه از زوایای اقتصادی نظامی و امنیت اجتماعی دارد جز اینکه تلاش مضاعف برای حفظ پایگاه دریائی بندر طرطوس چاره ای دیگر داشتید؟ یا وقتی احساس می کنی ویروس داعش به کشورهای همسایه روسیه در شرف سرایت است دست روی دست می گذاشتید؟ کمی به دور از انصاف است که مزایای حمله روسیه به داعش از راه سوریه را در سبد روسیه بگذاریم قطعا مزایا و فوایدی از رهگذر حمله روسیه به داعش متوجه سوریه خواهد شد. ضمن اینکه عمل نظامی که روسیه انجام داد که آنهم بنا به درخواست رسمی دولت سوریه بوده است.


پا نویس :
*1 - " گراهام فولر"، مامور پیشین سیا و یکی از بهترین کارشناسان منطقه به لینک: orientxxi.info مراجعه کنید.   
*2 -   مقاله ی "رویارویی در مرز چین و روسیه" نهم دسامبر 2011 به لینک زیر مراجعه شود: www.informationclearinghouse.info
*3 - به لینک http://www.roshangari.com نگاه شود.

بخش دوم
*1 - مقاله ی "رویارویی در مرز چین و روسیه" نهم دسامبر 2011 به لینک زیر مراجعه شود: http://www.informationclearinghouse.info