وخامت سلامت روان ایرانیان از زبان آمار و ارقام - ۲
فرید انصاری دزفولی
•
اعداد و ارقام ذکر شده فوق نشان می دهد که دولتمردان کاملاً در جریان وخامت بهداشت روان امروز ایرانیان قرار دارند و از سطح فاجعه بخوبی آگاه می باشند و از این آشکارتر نمی توان از وخامت خدماتی وضع بیماران روانی در ایران امروز سخن به میان آورد. اما علیرغم تمام سخنان و گفته ها دولتمردان نه اراده ای دارند و نه می خواهند فکری به حال جامعه ای کنند که از درون می سوزد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۲ آبان ۱٣۹۴ -
٣ نوامبر ۲۰۱۵
در قسمت اول این مطالعه تعریفی از بهداشت روان برمبنای سازمان جهانی بهداشت داده شد و تلاش کردیم از تعداد افراد مبتلا به اختلال های مختلف روانی در ایران آماری ارائه دهیم. در مطالعه اول کوشش بعمل آمد تا میزان افزایش شیوع اختلالات و معلولیت های روانی در ایران را بر اساس آمارهای مختلف نشان دهیم.
قبل از پرداختن به این بخش ابتدا شاخص سلامت در ایران را در مقایسه با دیگر کشورها نشان می دهیم.
طبق رادیو انترناسونال فرانسه به زبان فارسی، در گزارش سازمان غیرانتفاعی ضرورت پیشرفت اجتماعی که روز جمعه (پانزدهم فروردین ۱٣۹٣) منتشر شد، ایران از نظر شاخص پیشرفتهای اجتماعی در میان ۱٣۲کشور
جهان در جایگاه ۹۴ قرار گرفت. ایران از نظر شاخصهای بهداشت و تندرستی، در میان ۱٣۲ کشور در جایگاه ۱۰۱ قرار گرفته است.
آقای محمد حسین قربانی سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در روز چهارشنبه ۱٨ دی ۱٣۹۲ می گوید:
«سهم سلامت ایران در بین ۱۹۰ کشور دنیا رتبهی ۱۱۷ است... در بسیاری از شاخصهای بهداشتی از کشورهای منطقه عقب تر هستیم. نگاه حاکمیت در حوزهی سلامت باید از اولویت برخوردار باشد، اما جزو اولویت هشتم قرار دارد. در حالی که بیشتر کشورهای توسعه یافته حوزهی سلامت و بهداشت را اولویت دوم و سوم خود قرار دادهاند.»
علی کائیدی نایبرئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ۲ اردیبهشت ۱٣۹۲ در گفتوگو با خبرگزاری مهرمی گوید: متأسفانه هماکنون شاهد هستیم که ایران در تمام شاخصهای حوزه سلامت در منطقه رتبهای بین ۱۰ تا ۲۲ را دارد که این آمارها تأسفبار است.
ایرج حربرجی قائم مقام وزارت بهداشت در گنگره بیهوشی اول مهر ۱٣۹۴ خاطرنشان کرد: در ۲۲ کشور منطقه از نظر اکثر شاخصهای سلامت رتبه ۱۲ تا ۱۶ را داریم و در مقیاس جهانی نیز رتبه ما ۹۲ تا ۱۴۰ است که این مطلب اصلاً مطلوب نیست. وی با بیان اینکه نسبت به ۴۰ سال گذشته حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد میزان مرگ و میر در کشور کاهش یافته است، گفت: متاسفانه با توجه به وضعیت سلامت کشورهای دیگر و مقایسه ایران با آنان حوزه سلامت کشور وضعیت مطلوبی ندارد.
با توضیحات فوق در دومین بخش مطالعه تلاش می کنیم تا شرایط و فضای امروزین بهداشت و سلامت روان ایرانیان و خدمات ارائه شده در سطح کشور را از از زبان متخصصین امر با آمار و ارقام بیان کنیم و نشان دهیم چگونه سلامت روان ایرانیان در سراشیب سقوط است و هیچکس دغدغه ای در این زمینه ندارد.
در کتابچه " شاخص های سیمای سلامت در ایران" می خوانیم که: « شیوع اختلالات روانی در جمعیت بالای ۱۵ سال، در سال ۷٨ استانهای یزد، مازندران و ایلام دارای کمترین میزان و اسـتانهای چهـار محـال و بختیـاری، گلستان و همدان دارای بالاترین میزان شیوع اختلالات روانپزشکی بوده اند. همچنـین بـه ترتیـب شـیوع اختلالات روانی در جمعیت روستایی و شهری تحت پوشش برنامه ادغام بهداشت روانی را نشان مـی دهـد که شیوع کلی اختلالات روانی در مناطق روستایی ۱% و در مناطق شهری ۰.۴۶% می باشد. آنچه که قبل از هر چیز حائز اهمیت است عدم تطابق این آمارها با واقعیتهای جامعـه و دیگـر مطالعـات ملـی و بین المللی می باشد. به عنوان مثال بر اساس بررسی سلامت و بیمار در ایران در سال ۷٨ شیوع کلی اختلالات روانی در ایران برابـر با ۲۱.۰% می باشد که این میزان حتی در سال ۱٣۷٨ بیش از ۲۰ برابر میزان گزارش شده از برنامه ادغام بهداشـت روانـی در سـال۱٣٨۵ می باشد. همچنین مقایسه آمارهای بدست آمده در مطالعه سلامت و بیماری در ایران در خصوص درصـد شـیوع افسـردگی ارائه شده و اختلال اضطراب در جمعیت بـالای ۱۵ سال با آمارهای ارائه شده رسمی از برنامه بهداشت روان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی حـاکی از کـم شـماری فـاحش در این برنامه را دارد. از این رو به نظر می رسد شاید بازنگری بر این برنامـه (چگـونگی اجـرا، درصـد پوشـش و چگـونگی جمـع آوری آمارها) از ضروریات این بخش باشد.»
تیرماه سال ۱٣۹۰، بهزاد دماری، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در نشست «تجربیات جهانی و نگاهی همهجانبه به پیشگیری از کودکآزاری» گفته بود: «شیوع بیماریهای روانی در سال ۱٣۷۹ نزدیک به ۲۱ درصد بود در حالی که اکنون این میزان به ٣۴ و ۹ دهم درصد افزایش یافته است و این روند رو به افزایش است.»
وی با انتقاد از سیاستهای کلان کشور در زمینه سلامت روانی شهروندان افزوده بود: « اکنون میتوان برآورد کرد بیش از ۲۵ میلیون بیمار روانی ایرانی در کنار افراد سالم، زندگی میکنند.» (خبرآنلاین)
در بانک اطلاعات مرتبط با بیماران روانی ۱۰۱ هزار بیمار روانی مزمن شناسایی شدهاند که از این تعداد ۶۷ درصد مرد و٣٣ درصد زن هستند. مردان در این میان، اغلب دچار اسکیزوفرنی و زنان به استرس، اضطراب و افسردگی دچار هستند.
از سوی دیگر بر اساس پژوهشی که در همین حوزه انجام شده است ۲۱ و٣ دهم درصد در مناطق روستایی و ۲۱ درصد در مناطق شهری اختلالات در مسائل روانی وجود داشته و ۶ درصد افراد ایرانی دچار روانپریشی و اسکیزوفرنی هستند. این در حالی است که اختلالات روانی در افراد متاهل جداشده و افراد بیکار شایعتر است. (فرهیختگان) چهارشنبه ۲۲ تیر ۱٣۹۰ محمد رضا ابراهیمی، متخصص روانشناسی و روان درمانی و روانکاوی در وبلاگ خود در مطلبی بنام "سونامی بیماریهای روانی در ایران" گفته است:
«به عنوان روانشناسی که سالیان متمادی به کار روان درمانی و روانکاوی میپردازم این ادعا که سونامی بیماریهای روانی در ایران در حد فاجعه آوری مخرب و غیر قابل کنترل شده است سخنی گزاف نیست. میلیونها ایرانی در دام افسردگی و اختلالات اضطرابی و اختلالات شخصیتی و صدها بیماری دیگر دست و پا میزنند و اکثریت حتی از بیماری خود آگاه نیستند. اگر هر معتادی با چهار نفر از پیرامونیان خود در ارتباط باشد حداقل بیست میلیون نفر در معرض عوارض اعتیاد بصورت مستقیم قرار دارند. یک میلیون اسکیزوفرن در خوش بینانهترین حالت پنج میلیون نفر دیگر را با خود درگیر میسازند. یک میلیون مبتلا به سایکوز دو قطبی نیز پنج میلیون دیگر را به خود مشغول میسازند. حدود پنج میلیون مبتلایان به عقب ماندگیهای ذهنی با درجات گوناگون نیز بیست میلیون دیگر را از خود متاثر میسازند. حدود پانزده میلیون مبتلا به اختلالات شخصیتی نیز تمامی هفتاد و پنج میلیون نفر دیگر را به بازی وا میدارد.»
در همشهری ۱۲ اسفند ۱٣۹٣ دکتر سید احمد جلیلی رییس انجمن علمی روانپزشکان ایران می گوید: " طبق تحقیق جدید ٣۹ درصد مردم در تهران دارای اختلال روانی هستند. این یعنی سلامت روان مردم در سراشیب سقوط است."
آمار شیوع اختلالات روانی در استانهای ایران متفاوت و متغیر می باشد. دکتر محسن اعرابی رئیس مرکز استان مازندران در ۲۰ مهر ۱٣۹٣ می گوید " طبق آمار سال ۱٣۷٨ در استان یزد ۱۲ درصد و در استان چهارمحال و بختیاری ۴۰ درصد جمعیت از اختلالات روانی رنج می برند."
طبق این مطالعات، ۶ و ۱ دهم در صد از جمعیت ۱۵ سال به بالای ایران به نحو مزمن و شدیدی، از لحاظ روانی بیمار بوده و به درمان جدّی روانپزشکی نیاز دارند.
خدمات و امکانات برای افراد دارای اختلالات و معلولیت های روانی
هر چند بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان آمار اعلام شده ۱۲ میلیون بیمار روانی در کشور را از طرف وزیر بهداشت کاملا غلط میدانند و معتقداً تعداد این بیماران بسیار فراتر می باشد؛ اما ما بر داشتن ۱۲ میلیون بیمار روانی از طرف وزیر صحه می گذاریم. و فعلاً در صدد علت پیدایش ۱۲ میلیون بیمار روانی نیستیم و علل را در مطالعات آینده بررسی خواهیم کرد. اما می خواهیم بدانیم در این مقطع برای این بیماران چه امکاناتی در کشور موجود است. آمار و ارقام افراد مبتلا به انواع بیماری های روانی هر عددی را که نشان دهند، مساله اینجاست که برای درمان همین تعداد از مبتلایان و پیشگیری از ابتلای افراد بیشتر چه کاری در حال انجام است و چه کاری باید انجام شود؟
باوجود این همه آمار نگرانکننده ازرشد بیمارهای روانی درمیان ایرانیان که از زبان کارشناسان و مسوولان دولتی و غیردولتی کشور بارها اعلام شده است هنوز در کشورمان بیماران روانی از خدمات و امکانات درمانی کافی برای بهبود و بازیافت سلامت خود برخوردار نیستید.
تعـداد کـل تختهـای روانپزشـکی (تعـداد تختهـای روانپزشـکی در بیمارسـتانهای دولتی و خصوصی) بر اساس آمار ارائه شده در کتابچه " شاخص های سیمای سلامت ایران" بر مبنای سرشماری سال ۱٣٨۵ سرتاسر کشور به ازای هر ده هزار نفر فقط ۲/۱ تخت روانپزشکی موجود است. و همین طور تعداد تختهای روانپزشکی فقط در بیمارستانهای دولتی به ازای هر صد هزار نفـر در اسـتانهای مختلـف کشـور ارائه شده است. طبق برآورد آن کتابچه فوق الذکر، سـه اسـتان لرسـتان (۰.۱۹)، بوشـهر (۰.۲۴) و مرکـزی (۰.۲۵) با کمترین تعداد تخت در صد هزار نفر در پایین ترین دهک قرار گرفته و استانهای تهران (۱.۹۵)، آذربایجان شـرقی (۲.۰۵) و اصفهان (۲.۱۷) با بالاترین تعداد تخت در بالاترین دهک قرار می گیرند. نکته جالـب در مقایسـه تعـداد تختهـا بـا میـزان مـوارد خودکشی عدم تناسب این دو شاخص در استانهای مختلف کشور است بطوریکه در اسـتان لرسـتان بـا بـالاترین میـزان خودکشـی پائینترین تعداد تخت روانپزشکی وجود دارد.
دنیای اقتصاد ۲۰ فروردین ۹۴: دکتر غلامرضا میرسپاسی میگوید: «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر کمبود تختهای بیمارستانهای روانی واقف است. ضمن اینکه تلاش میشود همزمان با احداث بیمارستانهای جدید طبق ضوابط، درصدی ازتختها به بخش روانی اختصاص یابد.» او ادامه می دهد «درحال حاضر۷۵۰۰ تخت روانپزشکی در بیمارستانهای دولتی وجود دارد، که تا پایان سال ۹٣ باید تعداد ۱۱ هزارتخت روانپزشکی
داشته باشیم.»
توجه داشته باشیم که بنا بوده است تا پایان سال ۱٣۹٣ تعداد تخت ها به یازده هزار برسد. در سال ۹۴ وزیر بهداشت می گوید، این تخت ها کمتر از ده هزار می باشند در صورتیکه بیمارانی که نیاز به بستری شدن دارند حداقل ۴۰ هزار نفر نفرمی باشند زیر نیمی از آنها برای بستری شدن اساساً به روانپزشک مراجعه نمی کنند. بر اساس سخن وزیر در واقع کشور نیاز به ٨۰ هزار تخت برای بستری کردن بیماران جدی روانی دارد.
ایسنا ۲٨ مهر ۹۴:
دکتر سیدحسن هاشمی در حاشیه بازدید از مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی ایران در جمع خبرنگاران با اشاره به کمبود تخت ویژه بیماران اعصاب و روان و با بیان اینکه متاسفانه به بیماران اعصاب و روان کم توجهی شده است، گفت:« با وجود ۴۰ هزار بیمار اعصاب و روان در کشور متأسفانه تنها امکان بستری کمتر از ۱۰ هزار نفر از این تعداد را داریم و این در حالیست که ۵۰ درصد این بیماران از بیماری خود مطلع نیستند یا اصلا برای درمان مراجعه نمیکنند.» بنا بر قول وزیر، در آن واحد ۴۰ هزار بیمار اعصاب روان جدی داریم که نیاز مبرم به بستری شدن دارند ولی تنها امکانات بستری کردن کمتر از ۱۰ هزار بیمار را داریم.
دکتر شهریاری نیز عضو کمیسیون بهداشت مجلس در این باره می گوید: ابتلای افراد به بیماری های روانی متاسفانه روز به روز بیشتر می شود و این خطر جدی است. به همین دلیل از چند سال پیش در نظام بهداشتی درمانی کشور مشاوره های روان پزشکی پیش بینی شد و اقداماتی نیز انجام گرفت اما این مسئله هرگز جدی گرفته نشد.
نکته جالب و حائز اهمیت این است که ۱٣سال از ابلاغ قانونی که بیمارستانهای خصوصی و دولتی را ملزم به اختصاص ۱۰درصد ازظرفیت تختهای موجود به بیماران روانی میکرد، میگذرد ولی همچنان ما در کشور با کمبود تخت بیمارستانی برای بیماران روانی روبه رو هستیم.
دکتر عباسعلی ناصحی رئیس اداره سلامت روان وزارت بهداشت دراینباره به تصویب قانون اختصاص ۱۰درصد از تختهای بیمارستانی به بیماران روانی درسال ۷٨ اشاره میکند و میگوید: «تصویب این قانون در راستای انگزدایی از بیماران روانی بوده و عدم اجرای این مصوبه نشانگرموفق نبودن وزارت بهداشت دراجرای این قانون است.»او سوددهی نداشتن را علت بیمیلی مدیران بیمارستانهای عمومی برای اختصاص بخشی از ظرفیت خود به بیماران روانی دانست و میافزاید: «بسیاری از بخشهای بیمارستانی مانند مغز و اعصاب، داخلی و عفونی نیز مانند بخش روانی سوددهی ندارد، اما آیا براساس این دیدگاه باید تعطیل شوند؟» در حال حاضر تعداد تختهای روانپزشکی به ویژه در شهرهای بزرگ بسیار کمتر از حد نیاز است.
در خبرآنلاین پنجشبه ۲۹ خرداد ۱٣۹٣ دکتر احمد جلیلی درباره مشکلات درمان بیماری روانی در کشور گفت: "کمبود تخت روانپزشکی، کمبود روانپزشک و روانپرستار در جامعه، باعث افزایش بیماران روانی شده است. سالهاست تعداد تختهای روانپزشکی در کشور از ٨ تا ۱۱ هزار عنوان می شود و این میزان افزایش چندانی نیافته است."
مرضیه وحید دستجردی وزیر پیشین بهداشت در ۲۵ اردیبهشت ۱٣۹۱ اعلام کرد که در ۱۷ استان از ٣۱ استان ایران، تخت روانپزشکی وجود ندارد و ۲٣ استان نیز فاقد تخت روانی برای کودکان است.
بنا بر آمار ارائه شده توسط مرضیه وحید دستجردی، در کل ایران تنها هزار تخت روانپزشکی وجود دارد که ۴۱ درصد آن نیز در تهران قرار دارد. و وضعیت در شهرها دیگر برای بیماران به شدت ناکارآمد و ناکافی است.
دکتر عباسعلی ناصحی: مدیرکل دفتر سلامت روان وزارت بهداشت در مهر ۱٣۹۲ در گفت وگو با «اعتماد» علت افزایش شیوع اختلالات روانی را توضیح می دهد: در ایران ضایعات اختلالات و معلولیت های روانی رتبه دوم ضایعات کشوری را پس از حوادث عمدی و غیرعمدی مثل تصادفات به خود اختصاص داده است.
خبرنگار اعتماد از او سوال می کند: اگر فرض را بر این بگذاریم که تمام جمعیت مبتلا به اختلالات روان که بنا بر نتایج پایش سلامت روان، ۲٣ و ۶ دهم درصد از جمعیت ۱۵ تا ۶۰ ساله کشور هستند و شما می گویید که تمام این مبتلایان نیاز به درمان و مداخله جدی دارند، بخواهند برای درمان بیماری خود اقدام کنند آیا امکانات کشور برای پذیرش این تعداد بیمار کافی است ؟ تعداد تخت های بستری، تعداد روانپزشک، ذخایر دارو و حتی توان بیمه ها برای پوشش درمان بیماران کافی است؟
مسلما کافی نیست و حتی برای همان تعداد مراجعه کننده که ۲۰ درصد جمعیت مبتلایان را شامل می شوند هم امکانات درمانی کافی نداریم. ما با کمبود تخت های بستری برای بیماران روانپزشکی مواجهیم.
عبدالرحمان رستمیان، نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس روز چهارشنبه چهارم شهریور ۱٣۹۴ با تاکید بر ضرورت اختصاص ۵ درصد از تختهای بیمارستانی به بیماران اعصاب و روان، گفت واقعیت آن است که بار بیماریهای روانی بالا است و باید سهم بیشتری از اعتبارات را برای این بیماری درنظر گرفت.
به تاریخ ۲۴ فروردین ۱٣۹۲ دکتر جلیلی رئیس پیشین انجمن روانپزشکان کشور در مصاحبه خود با خبرآنلاین علل کمبود خدمات به بیماران روانی را چنین توصیف می کند:
مشکل اساسی را میتوان در چند مورد برشمرد. یکی این که در بودجه هر سال کشور، یک سرانه بهداشت برای هر ایرانی تعیین میشود که مبلغ ناچیزی است و در کشورهای همسایه و اروپایی بسیار بیشتر است. وقتی دولت برای هر فرد فقط همین مقدار بودجه در نظر میگیرد و همین مبلغ ناچیز تقسیم میشود و به صورت تبادلات مالی برای عرضه خدمات پزشکی به وجود میآید، خدمات مناسبی را شاهد نیستیم. و سپس می افزاید: " الان دو بیمه بزرگ درمانی ما خدمات درمانی و تامین اجتماعی هستند، ببینید اینها چقدر به بیماران روانی خدمات میدهند؟ آنچه مربوط به درمان سرپایی است، اغلب داروها بیمه نیستند و مردم خودشان آنها را آزاد و گاهی با قیمتهای بسیار بالا میخرند. نکته دیگر این است که این تشکیلات عظیم چند تخت بیمارستانی در کشور دارد؟
تا جایی که من خبر دارم تنها جایی که بخش روانپزشکی دارد بیمارستان سرخهحصار است که متعلق به تامین اجتماعی است. حتی بیمارستان میلاد هم بخش روانپزشکی ندارد.
وقتی چندین میلیون نفر بیمهشده وجود دارد و چندین هزار اتاق عمل تدارک دیده شده است، چرا تخت روانپزشکی وجود ندارد؟ مگر چه تفاوتی هست بین کسی که سرماخوردگی دارد و کسی که به افسردگی دچار شده؟ هر دو بیماری است و هر دو نفر بیمه شده هستند و نباید تفاوتی بین آنها قائل شد.نکته مهمی که در این بررسی مشخص شده این است که از این تعداد، تنها ۴۴ درصد بیماران برای دریافت خدمات مراجعه میکنند و ۵۶ درصد آنها هیچ خدمتی دریافت نمیکنند و درواقع نیازی دارند که بدون پاسخ میماند. این در حالی است که از بین آن ۴۴ درصد مراجعه کننده هم، فقط ۴۱ درصد از حداقل درمان مناسب بهرهمند میشوند که میزان کمی است.
واضح است که وضعیت بهداشت روان هر جامعه ای گویای وضعیت امروز و فردای آن جامعه است و تامین سلامت چراغ راه توسعه اجتماعی و اقتصادی هر کشوری می باشد. در بالا با ارزیابی سلامت روان جامعه و سطح خدمات عرضه شده برای افراد دارای اختلالات و معلولیت های روانی مشاهده کردیم که خدمات چندانی به این گروه آسیب دیده جامعه ما عرضه داده نمی شود.
اعداد و ارقام ذکر شده فوق نشان می دهد که دولتمردان کاملاً در جریان وخامت بهداشت روان امروز ایرانیان قرار دارند و از سطح فاجعه بخوبی آگاه می باشند و از این آشکارتر نمی توان از وخامت خدماتی وضع بیماران روانی در ایران امروز سخن به میان آورد. اما علیرغم تمام سخنان و گفته ها واقعیت این است که دولتمردان نه اراده ای دارند و نه می خواهند فکری به حال جامعه ای کنند که از درون می سوزد. صحت این گفتار را از زبان وزیر بهداشت بشنویم.
در ایسنا ۲۰ تیر ۱٣۹۴
وزیر بهداشت گفت: از مشکلات و سختیهای برخی مجموعههایی که تحت پوشش بهزیستی هستند، اطلاع دارم اما بیماران روانی محتاج توجه هستند آنها چه گناهی دارند که با یک بیماری اعصاب و روان به دنیا آمدهاند؟ وزیر بهداشت گفت: در دوران گذشته صرفا جهت رفع تکلیف بوده که اعلام کرده اند ۱۰ درصد تخت ها را باید به بیماران روانی اختصاص داد، زیرا بیمارستان هایی که این بیماران باید در آنها نگهداری شوند از نظر استاندارد، محیط اطراف، فضا و به ویژه فضای سبز و همچنین امکانات توانبخشی با سایر بیمارستان ها متفاوت هستند. هاشمی خاطر نشان کرد: باعث تاسف است که حتی برای بیماران معمولی نیز به اندازه کافی فضا و امکانات وجود ندارد و ضریب اشغال در بسیاری از بیمارستانهای موجود بیش از ۹۰ درصد است؛ این بدان معنی نیست که تختهای خالی وجود دارد و قصد نداریم به بیماران روانی اختصاص دهیم، بلکه نیاز به اعتبارات کافی دارد.
حسن قاضیزاده هاشمی وزیر بهداشت نیز در آبان ۹٣ در گفتگو با خبرگزاری فارس با تأکید بر این که به دستکم ۴۰هزار تخت بیمارستانی برای درمان بیماران روانی نیاز است. او گفت" که امیدی ندارد مجلس و دولت بتوانند به همکاری با هم رسیده و برای این مشکل در دوران وزارت او چارهاندیشی کنند. هر وزیری آمده اعلام کرده است که تخت بیمارستانی برای این گروه از بیماران کم داریم. اما تا بحال اقدامی برای رفع این کمبود صورت نگرفته است". وی نقش بیمهها را با پوشش مناسب در زمینه سلامت روان موثر دانست و گفت: به نظر میرسد بیمهها بایستی در این زمینه کمک کنند و پوشش حمایتی را تأمین کنند تا بخش خصوصی نیز تشویق شود این حوزه محتاج کمک است چرا که بیمار روانی گاهی یک فامیل را گرفتار میکند و این در حالی است که فرد مبتلا مقصر نیست، متأسفانه اکثر مبتلایان جوان هستند و ۵۰ تا حدود ۷۰ سال زندگی جمعی را به نابودی
میکشانند به نظر میرسد وقت آن است که دولت و حاکمیت در این راستا کمک کنند.
ادامه دارد
در نوشته بعدی به مخارج و هزینه های دارو و درمان و دیگر مشکلات درمانی از جمله بیمه افراد دارای اختلالات و معلولیت های روانی در ایران می پردازیم.
فرید انصاری دزفولی: بنیانگذار و رئیس انجمن حمایت از معلولین ایرانی، رئیس کمیته نظارت و سرپرست کمیسیون سازمان ملل اتحادیه جهانی معلولین.عضو ناظر کمیسیون کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت سازمان ملل متحد.
faridansari@hotmail.co.uk
لندن ۲ نوامبر ۲۰۱۵
|