از : امیر ایرانی
عنوان : گپ وگفتی با یک هموطن ارجمند
درود بر جناب لیثی حبیبی ارجمند که همیشه بهره برنده از نکات ادبی در نوشتار های روانتان خواهیم بود. بایدگفت: هر انسانی که روح انسانمداری و انسان محوری را در خود داشته باشد یک فرد انترناسونالیسم خواهد بود. اما همین فرد دربازیهای بین المللی بسمت نوعی ناسیونالیسم و ناسیونالیست شدن خواهد رفت و برای موجودیت کشورش، اولویت هایی را می پذیرد وبه این مسئله توجه خواهد کرد« چراغی که بخانه رواست به مسجد حرام است» ودر این مورد هم تعصبی را نشان خواهد دهد. اما او در همان محدودهء سرزمینیش و کشورش هر نوع هویتی و زبانی را که بخشی از هویت کشورش و یادگارهای سرزمینش و گذشتگانش خواهند بود دریک عمل منطقی مدافع خواهد بود. اما همین فرد با دیگرانی که می خواهند از وجود این نوع هویتها به نفع اهدافی خاص استفاده کنند برخوردهایی را خواهد داشت که این برخوردها گرچه ممکن است ظاهری ناسیونالیستی داشته باشد اما این برخوردها نشان از همان روح انسان مداری انترناسیونالیستی وی نشأت می گیرد که می گوید این انسان نمی تواند به بهانه هویتی زبانی ویا .. ابزار دیگرانی قوم اندیش قرار گیرد. که اقدامات آن قوم اندیش ممکن است ویرانی هایی را بیآفریند. درپایان بایدگفت: اگر نقدی به نوشتاری و عکسا لعملی به گفتاری می شود این اعمال را می توان نوعی دوست داشتن طرف مقابل تعبیر کرد دراین منگفتها هیچ رنج آفرینی و یا رنج خواهی برای دیگران مدنظر نیست. درجه تحمل کردن دیگران را در خود باید بالا ببریم .با آرزوی موفقیت
۷۰۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : ادامه ی مَنگُفتِ قبلی و تمام
اگر این زبان مادر بمیرد، بیشک مفهوم هزاران واژه ی زیر غبار تاریخ مانده برای همیشه به فراموشکده ی جهان سپرده می شود. و این یعنی جنایت بر علیه فرهنگ زمین که در هزاره های تاریخ بُن دارد و تکرار ناشدنی است. می دانید، «تکرار ناشدنی».
پس می بینید که دفاع از زبان ها و فرهنگ های تاریخی را نمی توان با زبانی مردمانی که همه می دانیم چگونه در جهان گسترش یافته مقایسه نمود.
کوتاه سخن: ما اگر با جدیت تام به حفظ گوناگونی فرهنگی و زبانی در کشور خود و اکناف آن نپردازیم؛ این آفرینشگران زیبایی که مانند طبیعت ایران، فرهنگ ما را از گوناگونی بسیار دلپذیر ساخته اند، می میرند و این مسئولیت تاریخی به گردن همه ی ماست؛ می دانید، «همه ی ما».
آن مقایسه ی شما به نوعی درست است؛ ولی در این خطه ی خطیرِ پُر خطرِ تاریخ نمی گنجد. زیرا گوناگونی زیبایی آفرین، اینک اینجا در مرز هستی و نیستی قرار گرفته. باید به آن بها داد تا شاید نجات یابد. مانند همان نامگذاری کردستان سوریه؛ در حالی که من به شدت مخالف تجزیه طلبی هستم. حد اقل در این زمان آن را بسیار خطرناک، ویرانی آفرین و خون پاکُن می دانم.
لطفن دقت داشته باشید، آنچه نوشته شد؛ نظر یک انترناسیونالیست دلسوز ایران و جهان است، و نه یک قبیله گرا که چشم بسته می تازد، و به نتیجه ی تاخت و تاز خود، چشم بسته می نازد!
همین.
۷۰۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : منطقه ما بیش از هر مطلبی نیازمندِ صلح، و هر پاره و کشورش، محتاج بنای دستگاهِ دموکراسی خود است...
آقای حبیبی گرامی، با عرض شرمندگی باید به اطلاع شما برسانم، که شناختِ وسیعی در باره ی تالشی ها، جز اینکه، ایشان نیز تحتِ لوای قانون اساسی تبعیض آمیز ج.ا. چون دیگر مردمان ایران در محنت و رنجند، اطلاع دیگری ندارم.
ولی تا حدودی با تشکیلات حکومتی اقلیم کردستان عراق و رفتار تبعیض آمیزش با مردم کُرد عراق آشنا هستم. مطابق دانسته هایم، با اینکه مردمان کُرد به کُردی سخن می گویند، در گویشها و آداب گاهاً بسیار متفاوتند. به بیانی دیگر تفاوت هست بین گویش و آداب کُردی ایرانی، ترکی، سوریایی، عراقی و نیز بین مردمانِ هر بخش از این چهار بخش.
بنابراین متوقف کردن مردمان در اوهام به نفع هیچکسی، جز آنان که از راه فروش اسلحه و کفن سودهای میلیاردی به جیب می زنند نیست.
منطقه ما بیش از هر مطلبی نیازمندِ صلح، و هر پاره و کشورش، محتاج بنای دستگاهِ دموکراسی خود است، تا در سایه ی وجودِ دموکراسی واقعی، مردمانِ هر کشوری از کشورهای منطقه، خود را رها از ستم و تبعیض احساس و درک کنند.
۷۰۹۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : منطقی خطرناک
در استرالیا و امریکا و کانادا مردم انگلیسی صحبت می کنن پس آنجا انگلستان است در برزیل مردم پرتقالی صحبت می کنند پس آنجا پرتقال است و.......... بایدگفت: تمدنها در سایه ترکیب قومیتها ساخته می شوند ترکیب اقوام تحرکت جدیدی را خواهد آفرید. حصار کشیدن بدور خودو بدرون لاک خود رفتن ، خود شیفتگی را نیز بدنبال خواهد داشت!.
۷۰۹۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام دوستان. در بابِ مَنگُفتِ البرز عزیز، لازم است بگویم که من با جنگ و جدایی در بخش های مختلف
کوردستان به شدت مخالفم، زیرا این لحظه می تواند نتایج بسیار خونباری داشته باشد؛ و این در حالی است که شاید چند ده سال دیگر آن عمل با موافقت همه ی طرفین به آسانی انجام گیرد بی درگیری و خون ریزی.
زمان نقشی چنان دارد که موضوعی ممنوع در دیروز، فردا می تواند موضوعی مقبول و حتی قانونی شده باشد.
پس زمان را باید دریافت.
اما سر زمین کوردستان گرچه به شکلِ کشور مستقل وجود ندارد، ولی این سر زمین با هویت خود موجود دارد.
چگونه؟
بدین صورت که مردمان آن سامان به زبان کوردی سخن می گویند؛ پس آنجا کوردستان است. بر همین مبنا من با اینکه با تجزیه ی کوردستان ها موافق نیستم؛ ولی با این حال، کوردستان سوریه را نه بر مبنای جهات جغرافیایی کشور سوریه، بلکه بر مبنای جهات جغرافیایی کوردستانِ چهار پاره، «روژاوا»(غرب) نامیدم؛ زیرا این جهات جغرافیایی به نوعی هویت آن سر زمین را برجسته می سازد، گرچه هنوز کشور نیست. اینجا نکته ی بسیار ظریفی هست که در نگاه اول شاید دریافت آن کمی دشوار باشد.
مثال: سر زمین تالش در دو کسور ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد؛ ولی وقتی سخن از فرهنگ، زبان و مردم تالش در میان است، ما اصطلاح سر زمین تالش را نیز بکار می بریم.
یعنی بدان وسیله به سر زمین خود و هویت ملیت خود در دو سوی مرز اشاره داریم، بی آنکه سر جنگ با کسی داشته باشیم. این حق ما مردمانِ دارای سر زمین های پاره پاره است. این حق را او درست دریابد، که با رنجِ عظیم و تاریخی ما(تکه تکه شدن)، ژرف آشنا باشد. به عبارتی دیگر: «چو ما شوی، بدانی»
۷۰۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : آرزو را در جایِ واقعیاتِ تاریخی...
آقای خوشحالی گرامی، می نویسی، «...کردها ...با تسلط نسبی بر دو بخش از چهار بخش کردستان...»
وقتی شما مفهومی به نام "کردستان" را، به این صورت طرح می کنی، این پیش زمینه ی فکری ایجاد می شود، که زمانی سرزمینی مستقل و واحد به نامِ کردستان وجود داشته است؟
تصورم این است که، چگونگی پاسخگویی به سئوال فوق، میتواند نقش قابل ملاحظه ای در تعدیل بحرانها در ایران و سه کشور مجاور داشته باشد. به عبارتی دیگر، اگر همه طرفهای درگیر، همچنان، آرزو را در جایِ واقعیاتِ تاریخی بنشانند، منطقه بجای حرکت در سمتِ پیشرفت و صلح، بیشتر از پیش در کامِ جنگ فرو خواهد رفت.
۷۰٨۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۴
|