پیرامون مواضع سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) - اخبار روز

نظرات دیگران
  
    از : peerooz

عنوان : وعده وصل میدهی لیک وفا نمیکنی - من به جهان ندیده ام مرد یکی کلام دو
من به خطا بر این باور بودم که ضرب المثل " حرف مرد یکی ست " مربوط به مردان ایران است. اما خانم ام هانی گوینده شعر فوق است که بنا به گفته ویکیپدیا " از زنان شاعر اهل یزد بود. پدرش حاج عبدالرحیم خان بیگلربیگی یزدی (زاده ۱۲۳۷ قمری) از درباریان فتحعلی شاه قاجار بود و از بیماری وبای عمومی در شهر یزد درگذشت.". بنا بر این ظاهرا زن و مرد ایرانی معتقد است که حرف مرد یکی ست و اگر دو تا شد لابد گوینده باید زن بوده باشد نه مرد. بدین وسیله خطا تصحیح میشود.
۷۰۹۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۴       

    از : l چا لشتری

عنوان : گروههای وابسته به خامنه ای
باتدهای تروربستی مختار و حزب الله عراق و سپاه بدر و مجلس اعلا و کتایب و عیره همه زیر نظر خلیفه خامنه ای و سپاه پاسداران عمل می کنند. مردم عراق قربانیان این تروربستهای خرفه ای مانند مختار و داعش هستند. حمایت خامنه ای از این تروریستها رمینه رشد امثال داعش را فراهم ساخت و امروزه میلیونها انسان در عراق و سوریه آواره شدتد. باید جنایات گروههای تروریستی را با قاطعیت مجکوم نمود تا مردم عراق بتوانند حرف بزتتد. خمینی هم چماقدارانش را که به میتینگها و کتابفروشها و دانشگاهها حمله میکردند مردم یا امت انقلابی می نامید که صبرشان بپابان رسیده و از انقلاب اسلامی دفاع می کنند!! ابن جانبان که قاتلان مردم عراق و ساکنان اشرف و لیبرتی هستند باید دستگیر و محازات گرددند.
۷۰۹۶۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پیامدهای بر جام، بر سایت اخبار روز
وجود تکنولوژی ارتباطی جدید خواسته یا ناخواسته موجد فضای ایده الی برای آزادی بیان و بکارگیری خرد نقاد ، آنهم خرد نقاد بی رحم ، شده است. ودر این فضای هیچ گفتار و نوشتار و کرداری مصون از نقادی نخواهد بود و چه بسا صاحب اندیشه و یا فعال اجتناعی یا سیاسی با پیشینه ای مشخص به سخره گرفته شود. می توان با ابراز خوشبختی بیان کرد: سپهر ناشی از وجود شرایط جدید ارتباطی ،فعالین هر حوزه ای چاره ای نخواهند دید که سطح اقداماتشان را هوشمندانه ارتقاء ببخشند در غیر این صورت باید خویش را از دور خارج شده بدانند. بایدگفت: در پای این نوشتار نظراتی چند مشاهده می گردد که نظر دهندگانشان خود را وکالت وار در مقام محاکمه کنندگی دیگران قرار داده اند که پرداختن به این نوع محاکمه کنندگانِ خود قاضی شده حکایتی طولانی را می آفریند. بماند!. در رابطه با مسئله برجام و پیامدهای آن بر رفتار فعالین و کنشگران سیاسی و اجتماعی و تشکیلات سیاسی و اجتماعی می توان گفت: برجام اثرات خود را خواهد گذاشت چون این برجام، در راستای تعریفی جدید از نظم جهانی ، نقش آفرینی و بازیگری خواهد داشت . این موضوع در سرزمین ایران منشأ امیدهای فراوان برای گروهی ویأس و ناامیدی و دلواپسی برای دیگرانی خواهد بود .دراین راستا، قطعاً فعالین سیاسی واجتماعی و تشکیلات سیاسی و اجتماعی باپیشینه ای در گذشته و یا جدید در گروه امیدواران یا ناامیدان و دلواپسان قرار خواهندگرفت. که گردانندگان سایت اخبار روز و تشکیلاتی بنام فدائیان خلق ایران(اکثریت)، بدور از این گروه بندی ها نخواهند بود . که ظاهراً بگونه ای رفتار و واکنشهای گردانندگان سایت اخبار روز با سفخا بسمت مرزبندیهای اصطکاکی دارد می رود (البته این مطلب درحال حاضر می توانند باتردید بیان شود) اگر چنین باشد این را می توان در همان گروه بندیِ امیدواران و ناامیدان (دلواپسان) دید . که می توان به آن پرداخت. اما امیداواریم چنین نشود که در غیر این صورت باید به گردانندگان سایت مفید اخبار روز بگوئیم: دلواپس نباشید.
۷۰۹۵۷ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : حرف مرد یکی ست. ضرب المثل مردهای ایرانی.
به دوستی متذکر شدم که اخبار روز مقررات طول کامنت ها را که باید حدود ۱۲۰ کلمه باشد مراعات نمیکند؛ مگر حرف مرد یکی نیست؟ فرمودند خیال میکنی ادیتور همیشه باید مرد باشد!!!!
۷۰۹۴۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۴       

    از : روزبه صالحی

عنوان : چپ لیبرال شدی، باش؛ اما نفی گذشته ارج ت نمی افزاید.
آقای خلیق!
از نگاه شما گیرم، برفرض محال تمام منابع اعم از خبرگزاری مهر و فارس و ضرغامی و ابراهیم یزدی وزیر امورخارجه دولت بازرگان در مورد تسخیر اول سفارت توسط سازمان چریکهای فدائی همه خلاف واقع گفته باشند. اما چطوری سولیوان آخرین سفیر آمریکا در تهران را متهم به دروغ گوئی خواهی کرد. با نفی گذشته - البته ناممکن است - می خواهی به کی ثابت کنی که چه؟ یعنی دیگر از گذشته ضدامپریالیستی فاصله گرفته ای. اما همه محافل سیاسی چپ لیبرال و دول سرمایه داری ادعای امروزت را باور کنند. چگونه ما هواداران مونقره ای - میانسال جوان - را قانع میکنی؟ می توانی به ما بگوئی آنموقع سازمان چرا ماشاله قصاب را سیبل تبلغاتی و عامل بیرون کردن فدائیان داخل سفارت معرفی می کرد و کلی ستون نشریه کار را با تبلیغات ضدامپریالیستی اشباع می کرد. آقای خلیق شما مجاز به گرویدن به چپ لیبرال هستی اما مابه ازاء آن نباید نفی گذشته سازمان باشد. نفی گذشته بر مدارج شما در چپ لیبرال نمی افزاید. ضمنا سازمان در شما خلاصه نمی شود.

باز فردا مرتضی صادقی با نامه سرگشاده، بر اخبار روزیان نشورد و زبان به گلایه نگشاید. وی باید از آقای خلیق بخواهد که کجا چنین شتابان، و به اوبگوید تو دوستی خدا را حالا که عازم عرصه چپ لیبرالی خوش آمدی اما تاریخ سازمان را نفی نکن . به خلیق بگوید شما می توانی برای اثبات دگردیسی سیاسی خود عنوان کنی که سیاست آنموقع سازمان باعث شد تا در دام فریب ضدامپریالیستی گرفتار شوی اما دگردیسی فعال سیاسی، فارغ از درج و رتبه سازمانی در گرو نقد صحیح است نه نفی گذشته سازمان خونباری که آقای خلیق هم یک عضو برابر حقوق چون ماها بوده و هست حالا در هر سطح تشکیلاتی که باشد.
۷۰۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ آبان ۱٣۹۴       

    از : مهبان

عنوان : سرکار خانوم شیدا نبوی
سرکار محترم خانوم شیدا نبوی،
من فکر میکنم،مصاحبه آقای خلیق را به دقت نخوانده اید، این مثل روز برای سازمان اکثریت و آقای خلیق روشن است که دفاعی از عملکرد سازمان خود در دوره مورد نظر شما نکرده است و اسنادی را هم که شما آدرس داده اید رد نمی کند و از آن دوره تاریک سازمان خود نیز دفاعی نمیکند و پیش از این هم در کنگره اول سازمان و مواقع دیگری به این گذشته انتقاد کرده اند، در اینجا اگر آقای خلیق خواستار ارایه سند همکاری با جمهوری اسلامی شده است منظورشان از بعد از کنگره اول سازمان میباشد دقت کنید به جواب ایشان « به ویژه آنجا که نویسنده اعلامیه را دستآویز قرار داده و از بازگشت در برخی موضع گیری ها به اوائل دهه ۶۰ و همراه شدن با جمهوری اسلامی صحبت کرده است.» دقت کنید از بازگشت در برخی موضع گیرهای به اوایل دهه شصت صحبت شده و برای این ادعای نویسنده بازگشت به دهه شصت خواستار ارایه سند شده است و فکر نمیکنم که سند جدیدی کشف کرده باشید که آدرسش را هم ذکر کردهاید
موفق باشید
۷۰۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : مقصودمان، یعنی داشتن ایرانی آزاد، آباد و برای همه ایرانیان
آقای نبوی گرامی، شما آقای خلیق را فصل الخطاب قرار داده ای، ولی از جایی که در سخنت سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)، جزء جدایی ناپذیر جنبش فدایی، نیز موردِ نقد که نه، بل موردِ تهاجم قرار گرفته است، لازم دیدم چند کلمه ای خطاب به شما بنویسم، که امیدوارم برای نشریه ی محترم اخبارروز امکان درج نظرم موجود باشد.

آقای نبوی گرامی، کاش میتوانستم از لابلای سطور نظرت به یقین دریابم، در سال ۶۰ در کجایِ دنیایِ سیاست کشور مشغولِ فعالیتِ سیاسی بوده ای. چه اگر از اهالی بزرگسالِ سال ۶۰ بوده باشی، شاید بتوانی سخنم را تأیید کنی، که یکی از اساسی ترین ضرباتی که بر پیکر مبارزاتِ عدالتخواهانه کشور در سال ۶۰ وارد آمد، افولِ بیش از حدِ اخلاقِ دفاع نیروهای سیاسیِ اپوزیسیون خمینی از یکدیگر، و تثبیتِ بیش از پیشِ فرهنگِ زشت تفرقه بود.

زمانی که جنبش فدایی در دفاع از خواستهایِ حق طلبانه ی مردمانِ فارس، کرد، ترک، بلوچ و ترکمن تمام قد و چپ روانه ایستاده، و خونش در جنگلهای گلستان، مقابل جوخه های اعدام در تهران، کامیاران، مریوان و... بر زمین ریخته می شد. برادر مسعود و زنده یاد موسی خیابانی سرگرم چانه زنی مستقیم و غیر مستقیم با آقای خمینی بودند.

در سال ۶۰ که خمینی با سودجویی از تفرقه ی موجود بین نیروهای سیاسی مختلف کشور و نیز آغاز تجاوز نظامی صدام به خاک میهن، تمامی دربها را بر روی برادر مسعود بست. همزمان شد با خبط بزرگ جنبش فدایی، یعنی در غلطیدن از چپ روی مفرط بسوی راست روی مفرط. و نیروهای هوادار مجاهد توسط رهبری سازمان مجاهدین، از خواندن هر مطلبی جز انتشارات مجاهدین منع شدند. و آنان دیگر مجاهدِ "خلق" نبودند، بل به مجاهدِ "خشم" مسعود تبدیل شدند. و نتیجه ی این همه خبط و خطا آن شد، که بر همه ی "ما" گذشت.

بیائیم حال که دریافته ایم، کاشتنِ آنهمه خشم و نفرت بر علیه یکدیگر، کار استبدادِ ج.ا. را، در درو کردن یک یک و تمامی نیروها از صحنِ علن جامعه سهل تر کرده بود، لااقل امروز دست از کین توزی و نفرت پراکنی بر علیه یکدیگر دست شسته، و به جای واژگون کردنِ کیسه ی اسناد و مدارک بر سر دیگری به منظور منزه جلوه دادنِ خود، در راه تدوین برنامه ای مشترک برای رسیدن به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی در مجموعه ای مشترک کناز هم باشیم. چرا که تفرقه ی بیشتر کمکی به مقصودمان، یعنی داشتن ایرانی آزاد، آباد و برای همه ایرانیان نمی کند.
۷۰۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : سعید رضا راد

عنوان : استراتژی سیاسی اکثریت تحول طلبی است نه سرنگونی طلبی
با سلام
اقای خلیق به صراحت بیان مینمایند که: استراتژی سیاسی ما، تحول طلبی است و ما در اتخاد مواضع سیاسی و تاکتیک ها برپایه آن عمل می کنیم. ما آگاهیم که مواضع ما مورد پذیرش و پسند مدافعین استراتژی های اصلاح طلبی و نیز انقلابی و سرنگونی طلب نیست.
ایشان نظر هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) را در رابطه با نیروهای ازادیخواه، دموکراسی خواه و در عین حال سرنگونی طلب و انقلابی ابراز نمی نمایند.
سوال مشخص از اقای خلیق اینکه ایا در استراتژی سیاسی اکثریت تناقضی بین ازادی خواهی و دموکراسی خواهی و سرنگونی طلبی در شرایط مشخص امروز ایران وجود دارد؟ به نظر من ریشه بسیاری از بحث های کلامی و کژ فهمی های من و امثال من سرنگونی طلب که حکومت استبدادی نماینده خدا بر روی زمین را دارای پتانسیل اصلاح یا تحول نمیدانیم در پاسخ صریح و روشن به این سوال نهفته است.
۷۰۹۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : شیدا نبوی

عنوان : آقای خلیق، هنوز دنبال سند می گردید؟
آقای خلیق
هنوز دنبال سند می گردید؟
شیدا نبوی
انتقاد نشریه‍ی اینترنتی اخبار روز از سازمان اکثریت در مورد حمله به اردوگاه لیبرتی و کشته شدن چندین و چند عضو سازمان مجاهدین، بحثهای زیادی برانگیخته است. اخبار روز در برخورد با اعلامیِه‍ی سازمان اکثریت در اینمورد، به موضع آنها در قبال جمهوری اسلامی و رهبری مجاهدین و یک سازمان تروریستی اسلامی برخورد کرده و گفته است بجای محکوم کردن حمله کننده، حمله شونده و رهبرانش مورد انتقاد قرار گرفته اند.
بعد از این انتقاد، در اخبار روز، ۱۵ آبان ۹۴ / ۶ نوامبر ۲۰۱۵، مطلبی می خوانیم تحت عنوان گفتگو با بهروز خلیق، پیرامون مواضع سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت):
(۷۰۱۶۰ www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId= )
آقای بهروز خلیق مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در پاسخگویی به انتقاد اخبار روز، "گفتگوئی" ترتیب داده است که "نسخه ای از این گفتگو برای انتشار در اختیار اخبار روز قرار گرفته است". این "گفتگو" شامل چهار مسئله است: حمله‍ی فدائیان به سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸، دستگیریهای اخیر در ایران، کشتار مجاهدین در اردوگاه لیبرتی، و پروژه‍ی وحدت چپ. من نمی خواهم وارد بحث له و علیه اخبار روز و اکثریت و همه‍ی مسایل مطروحه در این "گفتگو" بشوم، که بسیار مورد بحث و مداقه و موشکافی قرار گرفته است.
اما موضوع نوشته‍ی حاضر؛ بخشهایی از حرفهای آقای خلیق است. ایشان در این، از نظر من، "گفتگو با خود" خواسته است به چهار مسئله پاسخ بدهد ولی دو حرف ایشان بسیار جالبتر از بقیه است. اولی شاید جنبه‍ی شوخی داشته باشد و خود ایشان هم متوجه نشده باشند چه گفته اند. او برای فرار از ذکر مستقیم مسئولیت جمهوری اسلامی در این کشتار، مواردی را سر هم می کند از قبیل این که: ... "... ارتش مختار" مسئولیت این حمله را پذیرفته است. "ارتش مختار" برآمده از قیام "انتفاضه ـ شعبانیه" است که در پایان جنگ خلیج فارس شکل گرفت و در نتیجه‍ی آن کنترل بخش اعظم کشور عراق به دست قیام کنندگان افتاد. ولی قیام توسط نیروی نظامی صدام حسین به شدت سرکوب گردید. خانواده‍ی قربانیان این حرکت معتقدند که سازمان مجاهدین در این سرکوب با صدام همکاری کرده است. کردها هم چنین ادعائی دارند. برخی پژوهشگران [؟؟] هم آن را تائید می کنند. "ارتش مختار" چندین بار به ساکنین اردوگاه لیبرتی اخطار داده و اعلام کرده است که انتقام قربانیان را از مجاهدین خواهد گرفت. مشخص است که جمهوری اسلامی در شکل گیری این جریان، در سازماندهی و تجهیز آن نقش دارد. "ارتش مختار" جریان هاری است و از دست زدن به جنایت ابائی ندارد. وقتی جریانی مسئولیت جنایتی را برعهده می گیرد نمی توان آن را نادیده گرفت ...". انشای آقای خلیق را در همین حد رها می کنم.
اما بعد، بهروز خلیق از بهروز خلیق، در مورد حمله به اردوگاه لیبرتی سئوال می کند. ابتدا می پرسد: "اخیرا موضعگیری هیئت سیاسی ـ اجرائی پیرامون حمله به اردوگاه لیبرتی در یادداشت اخبار روز مورد نقد قرار گرفت و عکس العملهائی را برانگیخت. نظر شما نسبت به این نقد چیست؟" و خودش هم بعد از این که می گوید "سازمان ما همواره از نقدهایی که از مواضع آن صورت می گیرد استقبال کرده و از آن تأثیر می پذیرد" می گوید ولی نقد اخبار روز "از جنس نقد" نیست. در این قسمت ایشان از اخبار روز ـ بخوان سردبیر آن ـ انتقاد می کند و می گوید "... قصد دیگری داشته است. به ویژه آنجا که نویسنده اعلامیه را دستاویز قرار داده و از بازگشت در برخی موضعگیریها به اوائل دهه‍ی ۶۰ و همراه شدن با جمهوری اسلامی صحبت کرده است. همراه شدن با جمهوری اسلامی، تهمت سنگین به سازمان است. لازم است نویسنده‍ی یادداشت، "برخی مواضع" را که به زعم او همراه شدن با جمهوری اسلامی است، مشخص کند و ادعای خود را مستدل سازد. از سردبیر اخبار روز انتظار نمی رفت که بدون استناد و مدرک، چنین تهمتی به سازمان زده شود و او آن را به عنوان موضع اخبار روز درج کند."
می بینیم که آقای خلیق هنوز دنبال سند و مدرکی دال بر همراهی سازمان اکثریت با جمهوری اسلامی و اثبات این "تهمت سنگین" است. من او را در درجه‍ی اول به خواندن مقاله‍ی خودم، شیدا نبوی، با عنوان (مخاطب کیست؟ سازمان اکثریت که را می¬خواهد بترساند؟) که در برخورد با اعلامیه‍ی چهاردهم مرداد ۱۳۹۱ سازمان اکثریت است فرا می خوانم (بیستم مرداد ۱۳۹۱/ دهم اوت ۲۰۱۲). اکثریت در آن اعلامیه همه‍ی سازمانهای سیاسی از چپ و راست را مورد مذمت قرار می دهد و شماتت می کند که چرا به آنها نزدیک نمی شوند و اصولاً چرا "صندوقهای قدیمی" را باز می کنند. باید بگویم متأسفانه همه‍ی سازمانهای سیاسی از این برخورد طلبکارانه با سکوت کامل گذشتند. در آن مطلب من با سازمان اکثریت و مواضعش، چه سابق و چه لاحق، برخورد کرده بودم . اخبار روز مطلب مرا چاپ نکرد، نشریه‍ی عصر نو هم به همچنین. البته می توان آن مطلب را در سایتهای اتحاد فدائیان خلق (www.etehadefedaian.org/۱۳۹۱/)، سایت پیکار و اندیشه (www.peykarandeesh.org/free/۷۲۷-aksariat.html) و چند نشریه‍ی دیگر اینترنتی هم یافت.
در آن مطلب سندها و نمونه های بسیاری از همکاریها و همراهیهایی که مسئول هیئت سیاسی سازمان اکثریت هنوز در جستجوی آنست، وجود دارد. بعد از آن، ایشان را به خواندن شماره های مختلف نشریه‍ی کار (اکثریت)، مثلاً شماره‍ی ۱۴۹، ۲۸ بهمن ۱۳۶۰، صفحه‍ی ۱۷، دعوت می کنم:
iran-archive.com/sites/default/files/sanad/fadaiian_aksariiat-۱۴۹_۰.pdf
اکثریت در این شماره، در مطلبی با عنوان چرا گروهکها مضمحل می شوند؟ در نقل اعلامیه‍ی بیستم بهمن ۱۳۶۰ سپاه پاسداران خبر می¬دهد که روز قبل، در نتیجه‍ی محاصره‍ی یکی از مخفیگاههای سازمان مجاهدین، موسی خیابانی، اشرف ربیعی همسر رجوی، آذر رضایی همسر خیابانی و بیش از ده نفر دیگر از مسئولین و اعضای سازمان کشته شدند. و بعد ادامه می دهد که: "در اطلاعیه‍ی دیگری اعلام شد که در نتیجه‍ی پیگیری نیروهای سپاه پاسداران و کمیته ها تعداد زیادی از کادر مرکزی و مسئولین گروهک آمریکایی پیکار (از جمله علیرضا سپاسی آشتیانی و حسین احمدی روحانی و عده ای دیگر از جمله فریدون اعظمی) دستگیر شده اند". و در ادامه بر حمایت بیچون و چرای ضد انقلابی خود از جمهوری اسلامی و خط امام تأکید و تأئید کرده اند که «آری این انقلاب است که در جریان بالندگی، ناخالصیها را به دور می ریزد و خائنین را در زیر گامهای سنگین و استوار خود له می کند». و می¬دانیم که همه‍ی این دستگیرشدگان اعدام شدند.
خوشبختانه تمام این نشریات و اسناد در آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران در آدرس زیر موجود است: [email protected]
آیا هنوز هم آقای خلیق نیازمند آنست که فواد تابان "برخی مواضع" را که به زعم او همراه شدن با جمهوری اسلامی است، مشخص کند و «ادعای خود را مستدل سازد». آیا هنوز هم می تواند رفیق قدیمی خود را شماتت کند که: "از سردبیر اخبار روز انتظار نمی رفت که بدون استناد و مدرک، چنین تهمتی به سازمان زده شود و او آن را به عنوان موضع اخبار روز درج کند»؟
۱۶ آبان ۱۳۹۴ / هفتم نوامبر ۲۰۱۵ - شیدا نبوی
۷۰۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : برای سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) تعین تکلیف نکنیم که چگونه خودش را نقد کند، بل صحیح تر آن است که نقدش را نقد کنیم
به عنوانِ یکی از صدها هوادارِ ثابت قدم جنبش فدائی، تصورم این است، که اثباتِ حمله عده ای با بازوبند "سچفخا" به سفارت آمریکا در ۲۵ بهمن ماه سال ۵۷ با اطلاع یا بی اطلاع رهبری وقت سازمان حلال مشکلی از مشکلات نیست. همه کسانی که در روزهای پس از قیام بزرگ و مردمی بهمن ۵۷ حضور مستقیمی در جنبش فدایی داشته اند، خوب بخاطر دارند، که در طیفِ گروههای هوادار سازمان نیروهای مختلفی بودند.

اما مهم است که به خاطر بیاوریم، وقتی در ۱۳ آبانماه ۱۳۵۸ سفارت آمریکا به عنوان لانه جاسوسی به تسخیر عده ای از دانشجویان مسلمان از جمله خانم معصومه ابتکار(موسوم به خواهر مری) در آمد. این عملِ غیر متعارف و مغایر با اصول دیپلماتیکِ پذیرفته شده ی جهانی، علاوه بر آقای خمینی، توسط اکثر قریب به اتفاق نیروهای مختلف سیاسی کشور منهای طیفی چون آقای دکتر یزدی تأیید شد. آقای دکتر ابراهیم یزدی در مصاحبه ای که با نشریه اینترنتی ندای آزادی انجام داده به مطالب خوبی اشاره کرده که خواندنش مفید است. http://www.nedayeazadi.net/۱۳۹۳/۱۲/۱۳۴۱۵

اگر مقصودِ "محمود" از طعنه ی خود به آقای خلیق مبنی بر«...حال که عازم عرصه چپ لیبرال هستی...» اشاره ی طعنه وار به دموکراسی رو به گسترش در سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) است، حال سئوال اینجاست، بدونِ ایجاد دموکراسی کدامین مشکل از مشکلات کشور حل خواهد شد؟

در سخن "ا. نیک آئین" نکاتی هست، که لازم است، نشریه محترم اخبارروز، و نیز آقای خلیق و کارگروهِ کارآنلاین، که برنامه گفتگو پیرامون مواضع سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) را سامان می دهند، در گفتگوهای آتی خود به آنها توجه کنند.

با اینکه از جوانبی خودم را به نقدِ "ایکاروس" نزدیک می بینم، اما گمان می کنم، که چسباندنِ انگِ همکاری سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) با ج.ا. از جانب ایشان بسیار غیر منصفانه و غیر اخلاق انسانی است. و دیگر اینکه آزادمنشی حکم می کند، که برای سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت) تعین تکلیف نکنیم که چگونه خودش را نقد کند، بل صحیح تر آن است که نقدش را نقد کنیم.
۷۰۹۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : باقر شیخ الاسلامی

عنوان : فراموشی یا تجاهل
شک دارم که گفتن دردی را دوا کند . ظاهرآ خاموشی بهتر .
پیرامون مصاحبه آقای خلیق ، دیروز چند خطی برای " عصر نو " نوشتم ، که چاپ نکردند . نمی فهمم چرا ؟.
من سالهای اول انقلاب را به دلیل اینکه خود در متن جامعه بودم و همواره به دنبال خبر و اطلاعات جدید بودم ، خوب بخاطر میآورم . بخاطر میآورم که تلوزیون داشت حمله فدائیان خلق را به سفارت آمریکا نشان میداد و همینطور حضور دکتر ابراهیم یزدی در آنجا را . یادم نیست که گزارش خبری بود یا پخش مستقیم . حمله کنندگان به سفارت ، همگی بازو بندهایی داشتند که روی آن نوشته شده بود : چریک های فدایی خلق ایران . طرف عصری بود که رفتم به دانشگاه تهران و خیابانهای منتهی به دانشگاه . همه جا بحث این حمله بود . موافقط و مخالفت . اینکه حمله کنندگان به سفارت ، طرفداران سازمان بودند یا اعضای سازمان ، خود سر بودند یا مآموریت سازمانی داشتند را بیاد نمیآورم و نیز بیاد نمیآورم که فدائیان آن حرکت را محکوم کرده باشند .
این چه نوع حرف زدنی است که از رفیق فلانی جریان را پرسیدم و یا اینکه دکتر یزدی هم در خاطراتش به آن اشاره کرده است . درست مثل اینکه بگوئیم شنیده ام که عصر روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ رادیو ایران هم بدست انقلابیون افتاد ، ولی مطمئن نیستم .
۷۰٨۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴       

    از : روزبه صالحی

عنوان : آقای خلیق! در درون فدائیان اکثریت چه می گذرد.
گام اول نفی گذشته؛ جدا پنداشتن سازمان و هواداران نیست

از گفتگو بهروز خلیق با شورای سردبیری کارآنلاین درمی یابی که در صددبرآمده از ایفا نقش سازمان چریک های فدائی در تسخیر سفارت آمریکا - ۲۵ بهمن ۵۷ - اعلام برائت نماید. قطعا دیدگاه او موضع شخصی اش نسبت به رویداد تاریخی چریک های فدائی است. اما ایشان در راستای انکار این رویداد، باید فاکت تاریخی در برابر علاقمندان و فعالان جنبش فدائیان بگذارد. می توان مراجعه آقای خلیق به مسئولین سازمان دلیلی داشته باشد دلیلی که شاید وی در آن برهه عضوگیری ویژه نشده و از زمره عضوگیری های بعد انقلاب بوده باشد. پس نمی توانسته در کادر رهبری باشد.
دلیل نقل مهدی فتاپور از اهالی گرایش میانه سازمان چندان تعجب آور نیست. اما تعجب آور نکته ای است که فتاپور نوشته و آقای خلیق از آن دلیلی ساخته و نکته این است، فتاپور ضمن رد هرگونه نقش سازمان در تسخیر سفارت آمریکا این عمل سیاسی را در سطری، پای حساب گروههائی از مردم در بعد ۲۲ بهمن ۵۷ می گذارد؛ ولی بلافاصله در سطر بعدی می نویسد این امکان وجود دارد که تعدای از هواداران جنبش فدائی در اقدام اشغال سفارت نقش داشته اند و آن زمان هواداران بدون ارتباط با سازمان فعالیت گسترده ای داشتند و امروز رسانه های حکومتی عامدانه آن اقدام را به حساب جریان فدائی می گذارند. در حالیکه نه مسئولین وقت سازمان چنین تصمیم گرفته بودند و نه اعضا و کادرهای سازمان به چنین اقدامی دست زده بودند. عناوین تشکیلاتی فتاپور نقل شده توسط خلیق در مورد موقعیت و ساختار سازمان صادق نیست و با هدف کوچک کردن سازمان برای نفی گذشته به کار می برند گذشته ای که در شرائط تاریخی زمان و مکان از شناسه های جنبش فدائی بوده که امروز کسانی از آن می گریزند. من نمی دانم علت مخدوش کردن تاریخ سازمان چه دلیلی دارد؟ سازمان مجاهدین بعد از قرار گرفتن در لیست تروریستها توسط آمریکا به آنها نشان داد برای اطمینان خاطر انها تمامی تاریخ گذشته خود در زمینه ضدامپریالیستی را پاک کرد. ولی خوشبختانه گمان نکنم، فدائیان اکثریت در چنین وضعیتی نیست. ولی فرانموش نکنید که به جای نفی، می توان گذشته را نقد کرد و از گذشته چراغی برای آینده ساخت.
۷۰٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴       

    از : محمود از ایران

عنوان : فتاپور همه مسئولین سازمان نیست فرخ نگهدار چه می گوید
آقای خلیق نوشته ای برای روشن شدن نقش سازمان در تسخیر سفارات آمریکا به مسئولین وقت مراجعه کردی؛ آن ها هر گونه نقش سازمان در تسخیر سفارت امریکا را تکذیب نمودند. خب! چرا نظر دو سه تا از مسئولین را که پرسیدی با ذکر نام قید نکرده ای و در یک پرش ناموفق از مانع عنوان می کنی رفیق مهدی فتاپور در مصاحبه با کارآنلاین اعلام کرد: "من در آنروزها مسئولیت ستاد سازمان در تهران را بر عهده داشتم. هیئت اجرائی و مسئولین ستاد نه تصمیمی برای حمله به سفارت امریکا گرفته بودند و نه سازمان در روز ۲۵ بهمن ۵۷ به چنین اقدامی دست زد." خب !اگر چریک های قدیم از جمله زنده یادان رفیق هادی و رفیق منصور غبرائی نیستند؛ قطعا آنموقع آقای فرخ نگهدار ، آقای قربانعلی یا مجید عبدالرحیم پور که در قید حیات هستند چرا نظر آنها را ننوشته ای علت چیست که فتاپور را معادل همه مسئولین می دانی
آقای خلیق با ذهنیت امروز شما و موقعیت سازمانیت در ۲۵ بهمن ۵۷ کاری ندارم. شما چرا به جای نقد گذشته سازمان، گیرم که در اوان انقلاب تندروی هائی هم کرده باشد. حال که عازم عرصه چپ لیبرال هستی بفرمائید چرا در صدد هستی صورت مسئله تاریخی را پاک کنی که چه بشود؟ قطعا امپریالیسم و نئولیبرالیسم ، نفی شما را باور نخواهند کرد که اگر بخواهند باور کنند باید منابع تاریخی از جمله گزارش سولیوان در مورد نقش سازمان چریک های فدائی خلق ایران یا سچفخا را از بین ببرند.من نمی دانم بعد از شکست پروژه وحدت چپ و ناکارآمدی شما در ارائه استراتژی واقع بینانه در کنگره ۱۴ چرا مواضع شما به خود بیش پنداری انجامیده است.
۷۰٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴       

    از : ا. نیک آئین

عنوان : گفتگوی سلفی
من انتشار این « گفتگوی سلفی» آقای بهروز خلیق را نشانه منش دمکراتیک اخبار روز می دانم. اما نمی دانم به این کار آقای خلیق که به عنوان طرف گفتگو خودش چهار تا سوال طرح کرده و خواسته اخبار روز آن را با تیتر «گفتگو...» چاپ کند چه باید گفت. این «گفتگوی سلفی» نشان می دهد آقای بهروز خلیق چه درکی از کار روزنامه و سایت مستقل و پاسخ به سوالاتی که از طرف سایرین طرح می شوند، دارد. البته تکرار انتشار این نوع به اصطلاح گفتگوها برای اخبار روز هم گران تمام می شود، برای این که هیچ روزنامه معتبر و مستقلی مثل اخبار روز زیربار گفتگوی سفارشی نمی رود و نباید هم برود. در مورد صحبت های آقای خلیق و این که تکذیب ماجرای سفارت و فدائیان بعد از ۳۷ سال به چه دلیل یکی از چهار سوال ایشان از خودش شده و یا موضوع وحدت چرا در حد طرح سوال مانده و اصلا وقتی که نمی خواسته و یا نمی توانسته پاسخ دهد چرا چنین سوالی را طرح کرده به جای خود، آنچه از این «گفتگوی سلفی» چهار سوالی برداشت می شود این است که آقای خلیق می خواهد به اخبار روز "مرزهای ممنوعه" نقد را یادآوری کند. آنان که با چنین ادبیات سیاسی آشنا هستند می دانند این جمله آقای خلیق که به نام اکثریت می گوید: "یادداشت نه تنها تاثیر مثبت بررفقای سازمان ما نگذاشت، بلکه این شبهه را برای آن ها به وجود آورد که گویا محرر یادداشت با هدف نقد دست به قلم نبرده بلکه قصد دیگری داشته است" چه پیامی برای اخبار روز و نویسندگان آن دارد. آقای خلیق که هنوز هم عمق جنایت تاریخی در لیبرتی و پیام جمهوری اسلامی به اپوزسیون آزادیخواه و دمکرات را نفهمیده و در باره محرر یادداشت نیت خوانی می کند و با طرح بی ربط موضوع نقد اعمال رهبری مجاهدین وبحث همکاری و عدم همکاری با مجاهدین محتوی نقد را عمدا لوث می کند، نشان می دهد تا اندازه از حوادث دهه ۶۰ درس گرفته و از منش سیاسی آن روزها فاصله گرفته است.
۷۰٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱٣۹۴       

    از : ایکاروس

عنوان : "تاثیر مثبت"
آقای خلیق
اولا" اینکه نقد "تاثیر مثبت" بر شما و "اکثریت" داشته یا نداشته باشد به خودتان بستگی دارد و نه به نقد و منتقد. اینکه به دلیل خوش آمدن یا نیامدن شما از نقد خودداری شود نامش نقد نیست مماشات است . همان است که "اکثریت" سابقا" در چهارچوب سیاست "شکوفایی جمهوری اسلامی" به پیش می برد.
ثانیا" آنقدر برای شما مثال از مصداق همکاری با جمهوری اسلامی در سالهای ۶۰ آورده اند و شما انکار کرده اید که دیگر ضرورتی به تکرار مکررات نیست.
ثالثا" اینکه موضع گیری شما ناشی از برنامه و استراتژی شماست کاملا" اظهرو من الشمس است و نیازی به توضیح شما نیست. در واقع نقد "اخبار روز" و دیگران از مواضع شما ناظر بر همین برنامه و استراتژی است که در واقع ادامه همان مواضع گذشته است با این تفاوت که اکنون "دموکرات" را به "چپ" اضافه کرده اید. همین است که به قول آقای طاهری پور نقدتان به گذشته اصولی نبوده است و تا زمانی که چنین است بر همان پاشنه می چرخید.
در پایان، از اینکه "نقش جمهوری اسلامی در کشتار مخالفین امر مسلمی است" پس نیازی دوباره به اشاره مستقیم به مسئولیت رژیم در چنین جنایاتی نمی بینید، بهتر است از این پس با توجه به نقش رژیم در این جنایات، شما فقط به نقش عوامل "خودسر" در این گونه موارد اشاره نمایید.
۷۰٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : حسین عبدالهی

عنوان : چرا سکوت در برابر پروژه وحدتی که دیگر وجود ندارد!!!!!
آقای بهروز خلیق چرا در برابر پروژه وحدت از پاسخگویی مشخص بر آنچه که تاکنون گذشته است، سکوت کرده اید؟ بجای پاسخ مشخص، که چه بلایی بر سر پروژه آمده است؟ خیلی عامدانه بعد کلی گویی گزارش را به گروه دیگری حواله داده است. ایشان فراموش کرده است، که خیلی پیشترها آقای مصطفی مدنی، طی مقاله مفصل گزارش داده است، همه علاقه مندان به این پروژه از آنچه که بر سر پروژه نافرجام گذشته است، اطلاع دارند.
اکنون چرا او بجای پاسخ به سوْال در مقام مسول سازمان اکثریت، پاسخ را به جای دیگری حواله میدهد، معلوم نیست. بهتر بود، حداقل لینک مقاله مصطفی مدنی را هم اینجا میگذاشت، خیلی بهتر بود، تا طفره رفتن از پاسخ مشخص در مقام مسیول یک سازمان سیاسی، که یکی از طرفهای پروژه وحدت بوده است.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۳۵۶۰۳
لینک مقاله آقای مدنی
۷۰٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : پرسشگر

عنوان : چه کسی «جنس نقد» را تعیین می کند؟
آقای خلیق در رابطه با توضیحاتتان پیرامون یادداشت اخبار روز. پرسشی برایم پیش آمده است. «جنس نقد» چیست و این «جنس» را چه کسی باید تعیین کند؟ این اصطلاح که «بله... نقد خوب است، اما این نقد نیست، تخریب است» آشنا هستیم که اصطلاح همه ی مستبدین است. بدون این که بخواهم شما را به چنین صفتی متهم کنم، اما متاسفانه شما هم از همین روش استفاده کرده اید. بگذارید هر کس هر جور که می خواهد «نقد» کند. مهم پاسخ دادن به این نقدهاست.
با احترام
۷۰٨۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱٣۹۴