باز هم پاییز و تو نیستی


مهین خدیوی


• از خواب هایم می گذری
از خواب هایم می گذرم
با پاییز هزار رنگ می رقصیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ آبان ۱٣۹۴ -  ۹ نوامبر ۲۰۱۵


 
از خواب هایم می گذری
از خواب هایم می گذرم
با پاییز هزار رنگ می رقصیم
دست در دست
نوازش برگ ها
ترنم عبور آب
پیراهنی سفید پوشیده ای
و من دامنی سبز بر تن دارم
هر دو کفش های مان را گم کرده ایم
و من زانوی چپم زخمی است
خون چکه می کند
و پرنده در گوشه ی دایره به خواب رفته است
النگوی مروارید بر مچ دست راستت بسته ای
گردن بندم پاره می شود
مهره های رنگی بر شاخه ها آویزان می شوند
پاییز است
من نیستم و تو هستی
قدم هایت را می شمارم
نگاهت سرد می شود
رو بر می گردانی
بلندای دامنت را با دست چپ جمع می کنی
و بی آن که برگردی از دایره دور می شوی
صدایت می کنم
صدای من بر دایره پخش می شود و می بارد.