گزارش همایش "ازدواج کودکان"
قوانین مربوط به سن ازدواج در ایران به کدام سو می‌رود
زهرا افراز


• طبق آمار رسمی در سال ۱۳۸۵، از ۹۰۰هزار کودک ازدواج کرده، بیش از ۸۰۰هزار نفر دختر و بقیه پسر بودند. ازدواج دختران ۱۴-۱۰ سال ۲۰هزار نفر بوده که در سال ۱۳۹۳به ۴۰هزار نفر رسیده است. این آمار روند افزایشی دارد و در ۶ماهه امسال حدود ۲۰هزار نفر بوده که تا پایان امسال احتمالاً به همان رقم ۴۰هزار نفر خواهد رسید. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۱ آبان ۱٣۹۴ -  ۱۲ نوامبر ۲۰۱۵




یکشهر- انجمن حمایت از حقوق کودکان در روز دوشنبه ۴ آبان ۱۳۹۴ میزبان جمعی از فعالان حقوق کودک در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود. در این همایش، صاحب‌نظران حوزه‌ی کودک، معضل ازدواج کودکان را از منظر حقوقی و اجتماعی مورد بررسی قرار دادند. دکتر بهشید ارفع نیا استاد دانشگاه و وکیل دادگستری ازدواج کودکان را از منظر حقوقی، دکتر شیرین احمدنیا استاد دانشگاه و جامعه شناس از منظر اجتماعی- فرهنگی و فرشید یزدانی فعال حقوق کودک، وضعیت ازدواج کودکان در ایران مورد را مورد ارزیابی و نقد قرار دادند.

سیر تحول قوانین مربوط به سن ازدواج در ایران به کدام سو می‌رود
بهشید ارفع‌نیا اظهار داشت: "در ۸۰ سال گذشته همواره ما با تغییراتی در رابطه با سن ازدواج در قانون مدنی مواجه بودیم. اولین قانون مدنی در این خصوص، سال ۱۳۱۷ تدوین شد که در بند ۱۰۴۱ آن سن ازدواج دختر ۱۵سال و پسر ۱۸سال ذکر شده بود. این قانون تحت تأثیر قوانین فرانسه و کشورهای اروپایی بود و توجهی به عرف و سنت جامعه نداشت. پس از آن، قانون حمایت خانواده در سال ۱۳۴۶تدوین شد و در سال ۱۳۵۳اصلاحاتی در آن به‌وجود آمد. در این قانون، ازدواج دختر در ۱۸سالگی و پسر در ۲۰سالگی مجاز دانسته شد. این قانون با سیاست‌هایی که در آن زمان اجرا می‌شد همخوانی داشت اما با عرف و سنت مطابقت نداشت. به همین دلیل پس از انقلاب تغییرات وسیعی در سن ازدواج قانونی به وجود آمد. قانون جدید که در سال ۱۳۶۱تدوین شد سن ازدواج دختر را از ۱۸به ۹سال قمری و پسر را از ۲۰به ۱۵سال قمری تقلیل داد. تنها ضمانت اجرای این قانون که ازدواج زیر سن قانونی را جرم تلقی می‌کرد، بند۶۴۶ از ماده ۱۰۴۱ قانون مجازات اسلامی بود که برای خاطی از ۶ماه تا ۲سال حبس در نظر می‌گرفت؛ که در تغییرات قانون حمایت از خانواده در سال ۱۳۹۱حذف شد.

مسئله دیگری که دارای اهمیت است بحث ولایت در ازدواج است که در سال ۱۳۶۱مطرح شد. بر اساس فقه شیعه دختر برای ازدواج نیاز به رضایت ولی(پدر یا جد پدری) دارد. همچنین دختر می‌تواند زیر سن قانونی با اجازه ولی ازدواج کند. پیش از انقلاب ازدواج امری فردی تلقی می‌شد و بدون رضایت فرد امکان پذیر نبود.
ایران در سال ۱۳۷۲ به طور مشروط به کنوانسیون حقوق کودک پیوست و خود را موظف ساخت که بندهای این پیمان‌نامه را تا جایی که مغایر با قوانینش نباشد اجرا کند. در این پیمان‌نامه بندهایی وجود دارد که ازدواج کودکان را خشونت علیه کودک محسوب می‌کند:
بند ۱ماده ۹کنوانسون: کشورهای عضو برای حمایت از کودکان در برابر خشونت‌های جدی و روانی و هر گونه بی‌توجهی و سهل‌انگاری باید اقدامات لازم قانونی و آموزش لازم را به عمل بیاورند (ازدواج کودکان خشونت جدی و روانی تلقی می‌شود).
ماده۱۲کنوانسیون: کودکان حق دارند درباره مسائل مربوط به خود آزادانه اظهار نظر کنند و تصمیم بگیرند.
ماده۲۷کنوانسیون: کشورهای عضو باید از حقّ تمام کودکان به منظور برخورداری از امکانات مناسب زندگی برای رشد جسمی، سنی از افراد حمایت کنند و در بند دیگر؛ والدین و سرپرستان کودک را موظف می‌کند شرایط زندگی مناسب برای کودک را فراهم کند.
ماده ۲۹بند ۱ کنوانسیون: دولت و جامعه باید به استعداد، علایق و توانایی‌های کودکان احترام بگذارند و احترام به حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را در آن‌ها تقویت کنند.
ماده ۳۲کنوانسیون: هیچ کس حق ندارد کودکان را مجبور به انجام کارهایی کند که مورد قبول آن‌ها نیست.
با توجه به مطالب بالا ازدواج کودکان مغایر با موارد تعیین شده در کنوانسیون حقوق کودک است و نوعی خشونت جدی علیه کودکان محسوب می‌گردد.

عوامل تأثیرگذار بر ازدواج کودکان و پیامدهای آن
شیرین احمدنیا سخنران دیگری بود که درباره ازدواج کودکان سخن راند. به گفته احمدنیا، یکی از راه‌های پرداختن به مسئله ازدواج کودکان مقایسه دو دسته از کشوها با یکدیگر است. دسته اول کشورهای توسعه یافته هستند که فرد تا سن ۱۸سال کودک محسوب می‌شود. پس از این سن فرد به دوره جوانی وارد می‌شود و در این دوره توانایی‌های لازم را برای دوره بزرگسالی بدست می‌آورد. دسته دوم کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه هستند که فرد پس از رسیدن به بلوغ جسمی وارد دوره بزرگسالی می‌شود و عرف و سنت در این کشورها به گونه‌ایست که فرد را پذیرای نقش بزرگسالی از جمله تشکیل خانواده می‌دانند. در کشورهای در حال توسعه یک زن از هر سه زن پیش از رسیدن به سن ۱۸سال ازدواج می‌کند. به این صورت است که ۸۰۰میلیون زن در دنیا در سنین کودکی ازدواج می‌کنند و به سرعت وارد مرحله بعد یعنی مادری می‌شوند. در این کشورها فرهنگ و عرف حاکم بر جامعه شرایط خاصی را به خصوص برای زنان ایجاد می‌کند. دختران و پسران مایملک پدر محسوب می‌شوند و پدر تصمیمات مهم خانواده را می‌گیرد. این تصمیمات تحت تأثیر عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گرفته می‌شود. بدین ترتیب، ازدواج نوعی استراتژی برای گسترش امکانات، روابط و منافع محسوب می‌شود. ارزشمندتر دانستن فرزند پسر باعث می‌شود دختر را نوعی سربار تلقی کنند و در شرایط فقر خانواده ترجیح این است که هر چه زودتر این بار را به دیگری (شوهر) منتقل کنند. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که چرا با ازدواج کودکان مخالفت می‌شود؟ یکی از دلایل مخالفت با ازدواج کودکان بحث مادریِ ایمن است. مادرانی که سن کمتری دارند در برابر بیماری‌ها آسیب پذیرترند. آن‌ها بدن و روان مناسب برای مادر شدن را در اختیار ندارند. بارداری به همراه سقط‌های عمدی و غیر عمدی جان کودکان را به خطر می‌اندازد. یکی دیگر از دلایل مخالفت با ازدواج کودکان بُعد اجتماعی آن است. زمانی که کودک را در معرض ازدواج قرار می‌دهیم فرصت رشد را از او می‌گیریم. کودکانی که فضای رشد پیدا می‌کنند قادرند توانایی‌هایی کسب کنند که بعدها وارد عرصه اشتغال شوند و از حمایت‌های اجتماعی و شبکه روابط برخوردار شوند. جامعه‌ای که در مسیر توسعه قرار می‌گیرد باید بر نیروی انسانی‌اش تکیه کند. نیمی از نیروی انسانی جوامع را زنان تشکیل می‌دهند. اگر کودکان و به خصوص دختر بچه‌ها در سنین کودکی ازدواج کنند فرصت رشد استعداد و توانایی از آن‌ها گرفته می‌شود و در نهایت به اهداف توسعه ملی آسیب می‌رسد.

وضع ازدواج کودکان در ایران از چه قرار است؟
فرشید یزدانی، از منظری دیگر به ازدواج کودکان پرداخت. به گفته یزدانی، ازدواج نوعی عقد محسوب می‌شود و برای انجام عقد آگاهی دو طرف لازم است. کودک دارای شرایطی نیست که آگاهی کاملی داشته باشد و در آن سن نمی¬تواند به درستی تصمیم بگیرد. ازدواج کودکان از نظر فردی کودکی را از بین می‌برد، شادی را نابود می‌کند و پیری زودرس را به دنبال خواهد داشت. اگر خانواده را به عنوان یک واحد اجتماعی محسوب کنیم، رشد نیافتگی والدین باعث می‌شود کارکرد خانواده دچار نقصان شود. ازدواج کودکان در مناطقی که توسعه یافتگی اقتصادی کم است بیشتر اتفاق می‌افتد. عمده دلیل این نوع ازدواج فقر اقتصادی و فرهنگی است. این ازدواج به نوعی جاودانه کردن، استمرار و بازتولید فقر است. در خانواده کودک والد به دلیل اینکه دستمزد کودک کمتر از بزرگسال است سهم کمتری از بازتوزیع منابع را به خود اختصاص می‌دهد و واحد اقتصادی ناقصی را می‌سازد.

طبق آمار رسمی در سال ۱۳۸۵، از ۹۰۰هزار کودک ازدواج کرده، بیش از ۸۰۰هزار نفر دختر و بقیه پسر بودند. ازدواج دختران ۱۴-۱۰ سال ۲۰هزار نفر بوده که در سال ۱۳۹۳به ۴۰هزار نفر رسیده است. همان طور که عنوان شد این آمار روند افزایشی دارد و در ۶ماهه امسال حدود ۲۰هزار نفر بوده که تا پایان امسال احتمالاً به همان رقم ۴۰هزار نفر خواهد رسید. بر اساس توزیع استانی در سال ۹۳به ترتیب استان خراسان رضوی، آذربایجان شرقی و فارس بیشترین ازدواج دختر بچه در سنین ۱۴-۱۰سال را داشته‌اند. طبق آمار، ازدواج زیر ۱۰سال دختران به ترتیب استان خوزستان با ۴۲ازدواج، زنجان با ۳۱ ازدواج و فارس با ۱۷ ازدواج در صدر استان‌ها قرار دارند.
آمار طلاق اداره ثبت احوال در سال ۱۳۸۵، ۲۵هزار کودک مطلقه به همراه ۳۶هزار کودک بیوه را نشان می‌دهد. بر اساس آمار از سال ۱۳۸۳تا سال ۱۳۹۳، حدود ۷۰هزار کودک ۱۹-۱۴ سال مطلقه و ۲۰هزار کودک مطلقه در سنین ۱۵-۱۰سال در کشور ثبت شده است.
به گفته‌ی یزدانی این آمارها را باید هشداری جدی تلقی کرد. هشداری برای آنکه هر چه سریع‌تر اصلاحاتی جدی در حوزه حقوقی در قانون مدنی صورت گیرد و در بخش فرهنگی باید گفتمان اجتماعی تولید شود که رویکرد سلطه‌گرایانه در جامعه را که مهم‌ترین دلیل به ازدواج واداشتنِ کودکان است تغییر دهد. ازدواج زودرس خشونت‌ورزی آشکار است و نوعی از تحقیر کودکان به شمار می‌رود.