انتخابات و مجلس بیهوده خبرگان! - احمد پورمندی

نظرات دیگران
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : خانم دکتر
خانم دکتر بئاتریس سالساس اگر مترجم شاهنامه بوده ،به گذشته ومنابع پیش از اسلام رجوعی داشته، در این صورت پی برده که گاهشمار ایرانیان پراز روزها بامناسبتهای شاد بوده .و در این صورت این مترجم باهوش می بایست می گفت: ایرانیان که گاهشماری پر از روزهای شاد ی طلب داشته اند چرا از آن تاریخشان استفاده نمی کنند. اگرجناب دکتر به این سایت مراجعه و به قسمت نظر دهد آن نظری بیندازد و ببیند بعضی از زبان یادگرفتها چنان خود شیفته شده اند که همه را بی تربیت و بی ادب می پندارد قطعاًدر اظهار نظرش تجدید نظر خواهد کرد. بعضی برای مطرح شدن به چه روشهایی که تأسی نمی جویند ! حکایت، همان ضرب المثل معروف می شود که گفته :............
۷۱۱۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ما از نظر دیگران - برای آنها که ندیده اند
خانم دکتر بئاتریس سالساس مترجم شاهنامه به اسپانیولی که ۲۴ سال در ایران زندگی کرده اند میفرمایند که ایرانی ها کمی اینجوری اند. باید کمی آداب مردم دیگر و زبان خارجی یاد بگیرند و شاد باشند.

https://www.youtube.com/watch?v=OgIlzpjJbnQ
۷۱۱۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : زمان وشرایت مناسب است ...
۱.تغییر در بافت انتخابات "نه‌ به شورای نگهبان ،تضعیف رهبری دیکتاتور ولایی ،تقویت جمهوری".

۲.اتحاد همه اپوزیسیون .

۳. اجبار عقب نشینی ولایت از دخالت‌های بی‌معنی در منطقه.

۴.سرکوب داخلی‌ بکمک لشگر باقی‌ مانده ضعیف شده و شکست خورده ولایت "حزب الله ،انصار.. ،بدر و قدس ..." را فراموش نکنیم "بسیار مهم و در حال وقوع است".

در نتیجه با همکاری و هوشیاری راه سنگلاخ را میتوان عبور کرد.
۷۱۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : فواره چون بلند شود سرنگون شود ؟
با تشکر از جناب مسعود راد که در کامنت آخر خود حق مطلب را ادا فرمودند. بارها در این سایت و سایت های دیگر در باره منشور جهانی حقوق بشر بحث شد و بجائی نرسید. سر انجام بر آورد من این شد که این منشور به اندازه مثلا سکولاریسم و سکولاریسم نو و سکولار دموکراسی و دموکراسی و لایسیته و بی شمار دیگر, به اندازه کافی " سکسی " و عوام فریب نیست که مردم را دور خود جمع کند و در هتل ها سمینار و کنفرانس بر قرار نماید, در حالی که این منشور تمام اینها و بسیار بیشتر را در بر میگیرد. تا زمانی که گروه های بیشمار ما دنبال جزء هستیم هرگز به کل نخواهیم رسید. به گمانم با این هفتاد و دو ملت نه استراتژی وجود خواهد داشت و نه تاکتیک. چیزی که باقی میماند امید اینست که رژیم در زیر سنگینی بار خود سقوط کند.
۷۱۱۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : مسعود راد

عنوان : مهم استراتژیی است نه تاکتیک
مهم استراتژیی است نه تاکتیک غلظج
نه تنها در این مقاله، بلکه در بسیاری از نوشته های اپوزیسیون پیشنهاداتی که ارائه می شود جنبه تاکتیکی دارند نه استراتژیک۰ طبیعی است وقتی استراتژی مشخص نباشد معلوم نیست تاکتیک ره به کجا ببرد۰
در این مقاله هم مشخص نیست هدف نهایی از پشتیبانی از خاتمی برای رهبری چیست و این پروژه موازی چه زمانی با پروژه اصلی پیوند می خورد۰ حتی اصلا معلوم نیست که پروژه اصلی چیست۰
این ضعف بزرگ اپوزیسیون است که تعریف مشخصی از هدف نهایی و از آنچه که برایش تلاش می کند ندارد۰ آزادی، عدالت، دمکراسی، و حتی حقوق بشر واژه های زیبایی هستند که اگرچه در دنیای آزاد تعریف مشخصی دارند، اما همین لغات در میان اپوزیسیون، و از جمله اصلاح طلبان حکومتی بسته به میل ایشان تعریف جدید می گیرد۰ تعریفی که عموما فقط نیات خودشان را برآورده می کند و نه مردم را۰
در این میان، اعلامیه جهانی حقوق بشر سند مدون و تثبیت شده ای است که به راحتی قابل تفسیر به رای نیست و حداقل همه موازین آزادی، عدالت و دمکراسی را بخوبی در بر میگیرد۰ به سادگی می توان دید که حقوق بشر به عنوان استراتژی و هدف غایی مناسب ترین محور برای یک اتحاد سیاسی است۰ اما خود بزرگ بینی و بی اعتقادی اپوزیسیون به حقوق دیگران باعث شده که به حقوق بشر بی اعتقاد باشند۰
۷۱۱۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : دمکراسی آرمانی
من قصد شرکت در این گفتگو را نداشتم, چون در مقالات قبلی جناب پورمندی به اندازه کافی زحمت داده بودم و تنها به یک کامنت یک خطی " موش و گربه ای " قناعت کردم اما بنظر میرسد که احتیاج به داستان دراز تری داریم و چون تا زمان انتشار , مقاله به بایگانی میرود میشود پر حرفی کرد.

اجرای صحیح دمکراسی احتیاج به فاکتور های زیادی دارد که یکی از آنها آگاه بودن رای دهنده است. آیا میشود کسی را آگاه تر و واجد شرایط تر از جناب محمد ملکی برای این کار دانست؟ شاید در تمام ایران و پوزیسیون و اوپوزیسیون معدودی چون ایشان وجود داشته باشد. اکنون به لینک مقاله ایشان در پای این مقاله نگاه کنید. ایشان میفرمایند:

" .....نزدیک ظهر یکی از بچه محل هایم که نسبتی هم با ما داشت و فردی تحصیل کرده و دبیر یکی از مدارس شمیران بود سراسیمه به محل اخذ رأی مراجعه کرد تا رأی بدهد. از او شناسنامه و مدارک خواستیم خندید و گفت: ای بابا من تا این ساعت در بیش از ۱۰ حوزه رأی داده ام!! من و همسرم و دیگر اعضاء حوزه رأی گیری شوکه شدیم. راستی با آگاه شدن از چنین تقلباتی نباید به نام حافظ رأی مردم عکس العمل نشان می دادیم. عکس العمل ما چه بود؟ هیچ! چون می خواستیم جمهوری اسلامی برپا شود اما به چه قیمتی...".

ملاحظه میفرمائید ؟ تبلیغات چنان مغز مرد فرهیخته ای را شسته بود که برای رسیدن به مقصد چنین تقلبی را قبول کرد. آیا تعجبی دارد که امروز در امریکا و اروپا و دولت عثمانی جدید و غیره با تبلیغی که زر و زور فراهم میکند به آینده دموکراسی امیدوار بود؟ نمیدانم ولی بقول اینها برای وصول به آن نفسم را در سینه حبس نمیکنم.

http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/۲۰۱۱/november/۲۶/article/-۳۱c۳a۹۴۱bf.html
۷۱۱۱۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : غرض از موش و گربه برخواندن - مدعا فهم کن پسر جانا. عبید زاکانی
گر چه اتلاف وقت است ولی منظور آن بود که انتخابات با و یا بی دخالت خبرگان, منجر به تشکیل مجلسی خواهد شد که مانند مجلس خبرگان بیهوده خواهد بود. این روند تازه دمکراسی در جهان است.
۷۱۱۰۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : علی اردلان

عنوان : رهبرازهمه جا بی خبر
آقای پورمندی باسلام ضمن تشکراززحمتی که برای نگارش این متن کشیده ایدتنهایک سئوال باقی میماند:
شماکه می خواهیدخاتمی رارهبرکنید،آیاازخوداوسئوال کرده ایدکه چنین مقامی رادوست داردیانه؟شایداصلامایل نباشدرهبرام القرای مسلمین شود.
۷۱۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : بودنی درجایی که ....
وقتی کسی با آن هوش و درایتش در اندیشه اینست که نباید وقت خودش و دیگران را بیهوده تلف کند و نباید به اقتصاد کاغذی و مرکبی لطمه بزند. خوب! نمی کند ونمی زند. اما اینکه با وناز و کرشمه بیاید وبفرماید نمی خواهم تلف کننده وقت دیگران باشم این می شود: آن روشهای نبودنی، که بزور بودنی برای خویش باید بیآفریند. که بقول شاعری که می گوید:این بودن همان نبودن است!. که در این نبودن:مفرح ذات و ممدحیات دیگران ست. اما آن نبودن، در بودنی دیگر، برای دیگرانی، می تواند: مفرح ذات و شادی ایام و طرب انگیزی روزگار گردد.
۷۱۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " انتخابات و مجلس بیهوده گان! "
با جسارت و اجازه جناب پورمندی و برای صرفه جوئی در " کاغذ و مرکب " و اوقات خود و دیگران, تیتر مقاله را به " انتخابات و مجلس بیهوده گان! " خلاصه فرمایند.
۷۱۰۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : ایده ای مشکوک به سوزاندن ایده ای دیگر
گروهی از تحول خواهان کشور بر این نظرند که باید حرکات اجتماعی و فعالیتهای سیاسی بگونه ای هدایت شوند که در بازیهای حاکمیت وزنه بسمت جمهوریت و پذیرش بازیهای دمکراتیک سنگینی کند. سیاستهای جناب پورمندی ارجمند ظاهراً دراین گروه تعریف می شود. دراین نوشتار ایشان مسئله رهبری و رهبری آقای خاتمی را نیز مطرح می کند.این دو موضوع، دو موضوع مجزا در سیاستهای کشور خواهند بود که نیاز به پرداختن هستند:۱) رهبری،پرسشی مطرح است: آیا کشور نیاز به نمادی بنام رهبری یا هر عنوان دیگری که بگونه ای؛ در مراحلی یا شرایطی نقش متحد کننده و وحدت آفرینی در کشور بازی کند؟ اگر جواب بلی باشد،تجربه تاریخی نشان داده این ایده می تواند براحتی به سمت ابقای استبدادی برود و......۲)ایشان مسئله رهبری خاتمی را می آورد . آنانی که بازی درون حکومتی را دنبال می کنند این موضوع را یکی از شرایط ایده آل می دانند!.اما تحقق این امر چگونه می تواند محقق گردد؟! در ساختار فعلی باید از کانال همین مجلس خبرگان تحقق بخشیده شود تا بعداً توسط ولی فقیه ترقی خواه، تغییری در ساختار ها مطرح شود و انجام شود. اما جناب پورمندی در پی این روش نیست روشی که مطرح می کند به حرکت در آمدن مردم است آنهم برای رهبریت آقای خاتمی.نکته که دراینجا مطرح است اینست :اگر جامعه بحرکت درآید ممکن است دیگر برای خاتمی نباشد!. پس این ایده یک ایده خام و شاید نوعی منزه طلبی سیاسی باشد و ظاهری پاک نگهداشتن برای آینده باشد. اما گروهی پروژه رهبریت خاتمی و تحقق آنرا ورود مدیریت کشور بسمت دمکراسی خواهی که جامعه درپی آن بوده وهست می دانند. این ایده جناب پورمندی مشکوک به سوزاندن یک پروژه شباهت دارد تا راهکارمنطقی.
۷۱۰۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ آبان ۱٣۹۴       

    از : احمد پورمندی

عنوان : از کجا؟
محمودزاده عزیز! بهتر نیست که بحث روی مضمون نظرات متمرکز بماند و به حوزه وزن کشی و توهم و غیره کشیده نشود؟
از همه آنچه نقل قول کردید فقط این نتیجه بدست می آید که من برای پروژه سیاسی مبتنی بر اجرای بی تنازل، ظرفیت ایجاد تغییر در تناسب قوا قایلم و نه چیز دیگر.
به عنوان یک کنشگر سیاسی که خود را متعلق به جنبش سبز می داند، اینرا وظیفه خودم می دانم که در مورد وجوه مختلف این جنبش، مثل هر شهروند دیگری نظر بدهم. کجای این کار می تواند مورد ایراد قرار بگیرد؟ من در هیچ کجا مدعی تدوین استراتژی برای جنبش سبز نشدم، ولی سعی کردم که این جنبش را بفهمم و فهم خود را با دیگران به اشتراک بگذارم. استراتژی این جنبش را موسوی تدوین کرد و من سعی کردم، در حد توانم با بد فهمی های موجود پیرامون شعار اصلی موسوی برخورد کنم. مطرح کردن " انتخاب مستقیم رهبر" از سوی نیرو های جمهوریخواه و حمایت از جا انداجتن خاتمی به عنوان کسی که می تواند جامعه را از بحران بعد از خامنه ای در جهت پایان دادن به ولایت فقیه ، عبور بدهد ، یک پیشهاد مشخص است که می تواند در فضایی دوستانه مورد بحث قرار بگیرد
۷۱۰۶۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : محمود زاده

عنوان : استراتژی موازی و یا اغشاش در استراتژی
جناب پورمندی شما در مقاله خود پیرامون اجرای بی تنازل قانون اساسی نوشتید:
"در شرایط فعلی، برنامه های کاربردی تنها در صورتی واقع بینانه خواهند بود که هدف " تغییر تناسب قوا به سود دموکراسی" را در دستور قرار دهند . مطالبه و برنامه کاربردی مبتنی بر "اجرای بی تنازل قانون اساسی" از ارزش کاربردی غیر قابل تردیدی در ایجاد تغییر در توازن قوا برخوردار است. "
و بعد در ادامه آورده اید:
"در شرایط فعلی، تغییر قدرت سیاسی و یا حتی ایجاد تغییر معنی دار در قدرت سیاسی نمیتواند هدف مقدم و بلافاصله استراتژی سیاسی به شمار آید و برنامه های کاربردی تنها در صورتی واقع بینانه خواهند بود که هدف " تغییر تناسب قوا به سود دموکراسی" را در دستور قرار دهند . مطالبه و برنامه کاربردی مبتنی بر "اجرای بی تنازل قانون اساسی" نظر به ویژگی های که در بالا مورد اشاره قرار گرفتند، نظر به توانایی امتحان شده در بسیج اجتماعی و نظر به قدرت ایجاد شکاف در صفوف نیرو های حاکم، از ارزش کاربردی غیر قابل تردیدی در ایجاد تغییر در توازن قوا برخوردار است. "

حال شما در یادداشت جدیدتان رهبری خاتمی را عنوان کرده اید. آیا این طرح تغییر معنا دار در قدرت سیاسی نیست که شما آنرا در مقاله قبلی اتان رد کرده بودید؟!
برداشت من این است که شما در آن زمان استراتژی اجرای بی تنازل قانون اساسی را برای جمهوری خواهان و اپوزیسیون تجویز کرده بودید و خود نیز به آن اعتقاد داشتید، نه آنکه فقط آنرا بعنوان یک استراتژی موازی با استراتژی "تغییر قانون اساسی و یا تغییر موازنه قدرت"، به جنبش سبز معرفی نموده باشید.

اولا حتی اگر شما قصد ارائه استراتژی برای جنبش سبز هستید باید بگویم که جنبش سبز نیازی ندارد که من و شما برای آن استراتژی تدوین کنیم.
ثانیا ظاهرا شما، مثل بسیاری دیگر از سیاسیون قدیمی، کمی دچار توهم هستید و خود را استراتژیست می دانید و می خواهید به هر شکل و در هر مقطع یک استراتژی جدید تئوریزه کنید. البته گاه فراموش می کنید که قبلا چه استراتژی طرح کرده بودید. من اینرا چیزی جز یک اغتشاش سیاسی و فکری نمی بینم.
۷۱۰۵۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : علی اشرف

عنوان : مواظب باش بدامن ارتجاع نیافتی
آقای پورمندی گرامی.آیادرشوروی،لهستان،آفریقای جنوبی،گرجستان،همین میانماروده هاکشوردیگرمردم رابه خانه اجاره ای مننتقل کردندتاانتقال قدرت صورت گرفت یاهرجاکه مردم بطورمتحدومسالمت آمیزباحکومت سرکوبگرواردمبارزه شدندازداخلش سوریه درآمد(درهمین منطقه مصیبت زده خاورمیانه هم ماتجربه تونس راداریم).قربانت این حرف هادرسطح من وشمانیست.بگذاریداین حرف هاراهمان اکبرگنجی هابزنند.تنهاراه نجات کشورخودمردمندونه جناح های فعلی حاکمیت.متاسفانه شماودوستانتان یانمی خواهیدیانمی توانیدتغییرات صورت گرفته دراجزاء حاکمیت و نوع روابط موجودبین جناح های فعلی رادرست ببینید.اینکه کسی چهل سال درمبارزه وسیاست بوده دلیل نمیشودکه الان درست فکرمیکندومیتوانداندیشه های فراواقعی خودرابه خورددیگران بدهد.البته اگرروزگاری کسانی درحکومت خواسته های مردم رانمایندگی کنندقطعابایدازآنهاحمایت کردولی متاسفانه دیگرچنین نیروئی درهیئت حاکمه وجودخارجی ندارد.ظاهرابرای شماتفاوتی نداردکه جناح میانه روحکومت نماینده چه طبقاتی باشدودرراستای چه منافعی حرکت کند.مهم برای شمااین است که روندی پیش برودکه بروبچه های رفسنجانی،ایران رابه سلامتی تبدیل به ترکیه دوم بکنند.حال اگراردوغان شماهم توزرددرآمداحتمالابرای شمازیادمهم نخواهدبود.نزدیکی به غرب(بااین رویکردفعلی)همانقدربرای مملکت مضراست که افتادن به آغوش روسیه.شمااصلادنبال چه هستیدوچرادرتلاشیدکه خاتمی رارهبرکنیدیعنی شماکه این همه سال درسیاست بوده اید بایدمثل افراددیگرنظربدهید.مگرمردم ازساختارولائی نظام چه سودی برده اندکه احتمالابایدبه توصیه شماجلوبیافتندوکسی مثل خاتمی رارهبرکنند.آخرکدام آدم سکولاردموکراتی چنین حرفی میزند.مگرنبایددرعالم واقعیت(ونه دردنیای سوررئالی که شمابرای خودساخته اید)هرسیاستمداروطن دوست وآزادیخواهی،شعاربرچیده شدن جایگاه ولایت فقیه راسربدهد(نه آنکه بازرنگی وغیرمستقیم مبلغ آن گردد).آدمی ازاین همه تغییرات دربعضی هادچارشگفتی میگرددوبدین سبب حق داردکه نگران آینده مردمی باشدکه شمابرایش فعالیت سیاسی میکند.
۷۱۰۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۴       

    از : احمد پورمندی

عنوان : بی تنازل و خانه کلنگی
علی اشرف عزیز! مساله ای نیست، اما اگر می خواهید این خانه کلنگی را خراب کنید، فکری هم به حال ساکنان آن بکنید و برایشان یک کشور اجاره کنید که به سرنوشت ملت سوریه دچار نشوند. اگر هدف مبارزه ما سعادت مردم و سربلندی کشورمان باشد- که هست- نباید کاری بکنیم که اقتدار گرایان بتوانند در لباس حافظ امنیت ونظم ظاهر شوند و سر نوشت خود را با سرنوشت کشور، یکی جلوه بدهند.
محمودزاده گرامی! از شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی متاسفانه برداشت های ناروا و مغشوشی وجود دارد. به سهم خودم کوشش کرده ام که به درک این شعار و برنامه موسوی کمک کنم و نشان بدهم که گزینش این شعار از سوی موسوی بسیار هوشمندانه بوده است.اما در هیچ کجا نگفته وننوشته ام که دمکرات های کشور باید شعار تغییر قانون اساسی را کنار بگذارند و زیر پرچم " اجرای بی تنازل" سینه بزنند. در اینجا صحبت از دو استراتژی موازی در میان است که نسبت به هم همپوشانی دارند. استراتژی موسوی می تواند بازی با خته را تا وضعیت پات دگرگون کند و از این نظر بیانگر رادیکال ترین برداشت در میان اصلاح طلبان و شایسته حمایت دموکرات هاست. موسوی با سعار اجرای بی تنازل، اقتدار ولی فقیه را به چالش کشید و بدان ضربات سنگینی وارد کرد. اینکه او برفرض تحقق شعارش و رسیدن به وضعیت پات، آیا به نیروی حفظ ولایت فقیه بدل می شد و یا انگونه که در جایی تاکید کرده بود، قصدش برگزاری انتخابات آزاد و تدارک تغییر قانون اساسی بود، بر کسی سد در سد روشن نیست و من هم در این مورد با کسی شرط بندی نکرده ام و تناقضی بین ارتجاعی دانستن بخش هایی از قانون اساسی و بهره جویی از ظرفیت های مثبت آن نمی بینم. وقتی سندی سراس تناقض است، چرا نباید از آن استفاده کرد؟
البرز گرامی! تاکید بر اقدامات مشترک کاملا بجاست و امیدوام تشکل هایی که عده و عده دارند در جهت تشکیل جمعیت دفاع از آزادی انتخابات اقدام کنند و بتوانیم شاهد فعالیت مشترک در خارج و داخل باشیم
۷۱۰۴۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : نیروهای مبارز راه مردم سالاری و آزادی، بتواند کشور را بدون تنش های خطرناک، به سوی دموکراسی هدایت کند...
آقای پورمندی گرامی، بی آنکه قصدی مبنی بر تملق داشته باشم، باید بگویم، نوشته حاضر شما مطلبی است با ارزش در زمینه ی انتخاباتِ پیشِ رو. ذیلا سعی می کنم تا کنکاشی در مورد چند نکته ی موجود در مطلب شما داشته باشم.

اگر بواقع معتقدیم؛ «... شهروندان ایرانی، در اکثریت بزرگشان انسان هایی روشن و آگاهند که ارزش برگه رای خود را می دانند و آنرا در اینگونه بازی های بیهوده خرج نخواهند کرد...»
و نیز اگر بواقع معتقدیم؛ «...[که می] خواهیم از تقابل آشکار با قانون اساسی پرهیز کرده، ظرفیت های آنرا به رقیب واگذار نکنیم،[و] مناسبترین شعار برای نیروهای سکولار و دموکرات .... "انتخاب مستقیم رهبر آتی" در انتخاباتیی آزاد[است]...»
تأکید بر لفظ نظارت، که "اعتقاد به نظارت خارجی" را می رساند، نه تنها مشکلی از مشکلات را نخواهد گشود، بل نشان از عدم اعتماد به امکانات داخلی، و نتیجتاً امتداد یافتن کشمکشهای بی حاصل خواهد شد.

اما با شما بیش از صد در صد موافقم در اینکه؛ «... فعالیت های کم و بیش پراکنده، پاسخی به سوال مرکزی سیاست در زمینه چگونگی گذار از ولایت فقیه و الغای آن نمی دهند...»

و نیز با این گزاره ی شما که می گوید؛ «... اگر نیروهای مبارز راه مردم سالاری و آزادی، برای تحقق شعار "لغو ولایت فقیه" پروژه[طرح] مشخصی نداشته باشند که بتواند کشور را بدون تنش های خطرناک، به سوی دموکراسی هدایت کند، نخواهند توانست در فضای انتخاباتی، جز تکرار شعارهای کلی، نقش بارزی بازی کنند...» کاملاً موافقم.

و امیدوارم نیروهای مختلف اپوزیسیون بجای سرگرم شدن به دعواهای حیدری نعمتی مشکوک روزهای اخیر، از فیتیله شدن در تارهای عنکبوتی پرهیز، و در حدِ مقدورات و توان دستِ یاری بسوی یکدیگر دراز کرده، و در پیامد بحثهایی خالی از تشنج به راهکارهایی مشترک برای انتخاباتِ پیش رو رسیده، و راهِ نقد را تا آخرین لحظات باز نگاهدارند
۷۱۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : محمود زاده

عنوان : تناقض با نوشته های پیشین شما
جناب پورمندی
شما قبلا شعار اجرای بی تنازل قانون اساسی را داده بودید. حال در این یاد داشت مینویسید که انتخابات خبرگان و بطور کلی این نهاد بیهوده است و میاورید که از همان ابتدا این قانون اساسی با شیادی بر ملت ایران تحمیل شده است.
بنظر من این یک تناقض بزرگ است که فقط خوتان میتوانید انرا حل کنید!
۷۱۰۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴       

    از : علی اشرف

عنوان : جمهوری اسلامی:ساختمان کلنگی ست
آقای پورمندی عزیز
نوشته شمارابغیرازپاراگراف آخرش،بااغماض(به این دلیل که موضع خودرادررابطه با کلیت قانون اساسی وخصوصااصل ولایت فقیه به صراحت بیان نکرده اید)می توان پذیرفت.اینکه انتخابات خبرگان فرمایشی ونوعی توهین به مردم است و...امادرپاراگراف آخرشماراچه میشودکه ناگهان به دامن ارتجاع می غلتیدوباطرح رهبرکردن خاتمی به نوعی خودرامبلغ اصل ولایت فقیه وساختارولائی می نمائید.
قربان ساختارجمهوری اسلامی یک ساختارکلنگی ست که بایدخراب شودچه مسالمت آمیزوچه غیرمسالمت آمیز(که امیدوارم گذاری مسالمت آمیزوخشونت پرهیزباشد).
هزینه باسازی یک ساختمان کلنگی چندبرابرکوبیدن وازنوساختن آن است
۷۱۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۴