روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٣ آذر ۱٣٨۵ -  ۴ دسامبر ۲۰۰۶


ائتلاف در دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب در هاله ابهام
جریان ائتلافی باید درباره کارنامه ۱٣ ساله به مردم توضیح دهد
با یک برف شهروندان تهرانی ساعتها در ترافیک ماندند
نشانه هایی از گسترش اختلاط مسائل مدیریتی با امور ارزشی
قطعنامه ومصالحه گرایی آمریکا؟

• روزنامه کیهان با عنوان: ابهامات یک ائتلاف نوشته است:
نهم اسفند ۱٣٨۱ برای گروه های داعیه دار اصلاحات، یک رفراندوم واقعی بود. آن روز، دومین دوره انتخابات شوراهای شهر در سراسر کشور برگزار می شد. اگرچه یک انتخاباتی محلی و شهری (غیرسیاسی) از این دست در هیچ قاموس حقوقی، رفراندوم تلقی نمی شود اما شماری از اصلاح طلبان ـ نظیر مصطفی تاج زاده معاون سابق وزیر کشور که به عنوان سرتیم فهرست حزب مشارکت، نامزد انتخابات شده بودـ اصرار داشتند از آن انتخابات به عنوان رفراندوم سیاسی یاد کنند.تصور این طیف آن بود که با توجه به پیروزی های زنجیره ای در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶، شورای شهر سال ۷۷، مجلس ششم سال ۷٨ و ریاست جمهوری سال ۱٣٨۰، همه چیز برای تکرار پیروزی مهیاست و اگر چنین است چرا یک انتخابات غیرسیاسی، محلی و شهری را تبدیل به رفراندوم بر سر چارچوب ها نکنیم.
اما این رفراندوم دقیقاً ضد مدعیان اصلاحات رقم خورد. غیر از شهرهای بزرگ که در آن شکست، از آن نامزدهای جریان مذکور شده بود، در تهران حلقه شگفتی ها کامل شد؛ شهری که بیش از ۴میلیون نفر واجد حق رأی بودند. اما نتایج که ۱۰ اسفند ۱٣٨۱ اعلام شد، شوکی بزرگ را با خود داشت. هم برای حزب مشارکت، هم برای کارگزاران سازندگی، هم برای گروهک های موسوم به ملی ـ مذهبی…
این شوک قوی البته به صورت متوالی در سال های ٨۲ و ٨۴ در جریان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری هم تداوم پیدا کرد. به ویژه در انتخابات ریاست جمهوری که آنها به جای لیست های جداگانه (مثل انتخابات شورای شهر در سال ٨۱) به صورت ائتلافی به میدان آورده و در یک هفته ۲۷ خرداد تا سوم تیر ٨۴، تمام سرمایه سیاسی، تشکیلاتی و تبلیغاتی خود را به حراج گذاشتند. این روند شکست به ناظران بی طرف نشان داد که مشکل جبهه آلیاژی اصلاحات، نه ائتلاف یا استقلال حزبی بلکه گسترش بی اعتمادی عمومی و تهی شدن صندوق پشتوانه اجتماعی است که ریشه در بی برنامگی یا تضاد بنیادین برنامه ها، ناسازگاری پایبندی به اسلام و قانون اساسی و جمهوری اسلامی با اباحیگری و عناد با هر یک از این چارچوب ها، و النهایه بی سازمانی برآمده از این تضادهاست.
گروه های مذکور کوشیده اند از مجموعه مسائل پیش رو کوچک ترین و ساده ترین آنها ـ تشکل و سازمان در حد نیم بند و ائتلاف گذرای انتخاباتی ـ را حل کنند در حالی که بحران اصول و آرمان ها ، برنامه های مشترک و اعتماد عمومی (بحران هویت، بحران کارآمدی و بحران مشروعیت و مقبولیت) سر جای خود باقی است همچنان که در بحث سازمان هم تنها سران به صورت موقت به تفاهم رسیده اند و عقبه سیاسی همچنان دچار بی اعتمادی و سرخوردگی است. از این موضوع که بگذریم از نگاه تحلیل گران و صاحب نظران سیاسی از یک سو و افکار عمومی از سوی دیگر، اتفاق قابل اعتنایی که حاکی از تحول تازه و واجد اهمیت در این مجموعه باشد، رخ نداده اما در قیاس با وضعیت به هم ریخته درون آن مجموعه، آنچه پیش آمده از هیچ بهتر است!
اگرچه همین روزها در پی انتشار فهرست موسوم به فهرست ائتلاف اصلاح طلبان، اعتراض های جدی از سوی برخی گروه های اصلاح طلب منتشر می شود که حاکی از چندپارچگی در آن مجموعه است اما تأمل در همین فهرست منتشر شده و قیاس آن با فهرست ۴ سال پیش می تواند برخی تحلیل ها را به دست دهد از جمله آن که برخلاف انتخابات شورای شهر اول (سال ۷۷) و شورای شهر دوم (سال ۱٨ ) که ائتلاف دوم خرداد یا گروه های مدعی اصلاحات با انبوهی از چهره های صاحب نام سیاسی به میدان آمده بودند، این بار تلاش شده عمدتا از چهره های گمنام و نه چندان نام آشنای حزبی و سیاسی استفاده شود. یعنی غیر از آقایان نجفی و مسجدجامعی و خانم ابتکار که به اعتبار سوابق مدیریت دولتی تا حدودی شناخته شده اند ـ و غیر از یک ورزشکار ـ چهره سیاسی شناخته شده ای در این فهرست قرار نگرفته تا به احتمال قوی در همان نگاه اول، ایجاد دل زدگی و اشمئزاز نکند. بنابراین جریان ائتلافی مدعی اصلاحات این بار نمی خواهد تاکید بر شعارهای سیاسی منسوخ پیشین داشته باشد که اگر چنین بود، آدم هایی را می آورد که تابلوی آن شعارها باشد. به عبارت دیگر نحوه تنظیم این لیست و حذف اجباری برخی چهره های سیاسی دو آتشه و شناخته شده را باید نوعی توبه از برخی عملکردها و شعارهای غلط طی یک سال گذشته قلمداد کرد. البته اگر بدگمان نباشیم که پشت همین طراحی به ظاهر غیرسیاسی همان جماعت افراطی منزوی پنهانند.
این وسط می ماند تکلیف کلان شهری ۱۰ میلیون نفری به نام تهران که هنوز آثار ۱٣ سال مدیریت کارگزارانی ـ و ائتلاف کارگزاران و مشارکت ـ را از سال ۶٨ تا ٨۱ بر سیمای خود دارد، با انبوهی از معضلات شهری و اجتماعی نظیر آلودگی هوا، ترافیک، نابسامانی وضعیت مسکن و ساخت و ساز، حاشیه نشینی، تقسیم افراطی شهر به شمال و جنوب، رانت خواری های ده ها و صدها میلیارد تومانی و…
اجزای جریان ائتلافی ناچارند درباره آن کارنامه ۱٣ ساله به مردم توضیح بدهند و معلوم کنند که هریک، چه میزان از مسئولیت عملکرد دوران مدیریت آقای کرباسچی و دوران روی کار آمدن شورای شهر اول را که عملاً با درگیری میان شورا و شهردار منتخب و سرانجام انحلال شورا به سر آمد، برعهده می گیرند یا خود را از آن مبرا می دانند. آنها همچنین باید مشخص کنند که شهردار منتخبشان کیست و چه نسبتی با عملکرد گذشته دارد؟ چه تضمینی هست اتفاقاتی از آن نوع که منجر به کنار رفتن آقای الویری و روی کار آمدن آقای ملک مدنی شد و کار در شورای شهر ـ به اعتبار شرکت سهامی و ائتلافی بودن آن ـ قفل شد، رخ ندهد. شهردار یک مشارکتی است؟ یا کارگزارانی، آن گونه که تردستی های این قبیل کارها را بلدند؟ و هرکه می خواهد باشد، آیا قرار است به تک تک این احزاب سرویس ویژه بدهد؟ اگر نتوانست چه می شود؟ چه تضمینی هست که راه طی شده، دوباره طی نشود. اگر می گویند سر شهردار و برنامه های او مشکلی ندارند، همین الان شهردار و برنامه های او را معرفی کنند تا رفع شبهه بشود. و قطعا چنین نخواهند کرد.

• وحدت و یکپاچگی در هر دو جناح
روزنامه تهران امروز با عنوان: وحدت برای رقابت حداکثری نوشته است:
انتخابات ۲۴ آذر از راه خواهد رسید و حضور گسترده مردم به همراه آگاهی و شناخت کافی از بایسته های منتخبین می تواند ضمن تحکیم پایه های اقتدار مردمی نظام اسلامی، فرصت های بزرگ مسئولیتی را در اختیار کسانی قرار دهد که مشکلات اساسی و کلان کشور و همچنین دردها و نیازهای مردم را بهتر می شناسند.
بدیهی است مهمترین رکن حضور حداکثری مردم فضای رقابتی و پرشور، اما سالم تبلیغاتی است. امری که سیاست اصلی نظام در انتخابات است. بی گمان همه کسانی که صلاحیتشان از مجاری قانونی کشور تایید شده است حق بهره مندی از رقابت را دارند. در این میان گرایش های سیاسی حاضر در قوای حاکمیت این فرصت را دارند که با تحکیم قانونی حضور خود به ادامه برنامه ها بپردازند. البته با این تهدید هم روبرو هستند که با نادیده گرفتن مقتضیات و مصالح رقابتی این فرصت ها را ازدست بدهند.
گرایش سیاسی موسوم به اصلاح طلبان که در صحنه حاضرند نیز از این فرصت برخوردارند تا مجدداً مجالی برای حضور در مدیریت کشور بیابند و نشان دهند که از شکست های سنگین گذشته درس عبرت گرفته اند.
در این میان بدیهی است که رقابتی بودن، مستلزم حضور جریان های اصلی کشور در صحنه و برخورداری از امکانات عادلانه برای تبلیغات و ارتباط با مردم هستند. از سوی دیگر؛ اگر دو جبهه سیاسی اصلی کشور در درون خود به وحدت برسند و با لیست های واحد وارد کارزار انتخابات شوند، شور و شوق مردم نیز برای آمدن پای صندوق های رای مضاعف می شود.
نکته ای که در این بین وجوددارد، این است که بزرگان هر دو جناح اصلی کشور باید در درون جبهه خود نیز با عدالت و تفاهم برخورد کنند. طبعاً پذیرفته نیست که در یک جریان سیاسی، گروه ارشدی که قدرت سیاسی و اجرایی و یا تسلط رسانه ای بیشتری دارد به خاطر احساس تفوق اقدام به انتشار یکجانبه لیست های انتخاباتی کند.اگر اصولگرایان و اصلاح طلبان به این لوازم پایبند باشند و اصل رقابت سالم و به دور از تخریب را هم بپذیرند، نتیجه انتخابات هرچه باشد باید به نحو واقعی برای همه مبارک باشد. برنده و بازنده باید به تصمیم بزرگ ملت احترام و آن را بپذیرند.
به عبارتی حال که از هر دو جناح سیاسی اخباری دال بر وحدت و یکپارچگی برای رقابت به گوش می رسد، از آنها انتظار می رود به پالایش نارضایتی های احتمالی و ایجاد تفاهم نسبی بپردازند. همچنین از گروه های کوچکتر این دو جبهه انتظار می رود چنانچه امکانپذیر است در قالب های مشترک رقابت را دنبال کنند.
بی تردید اگر دو جناح اصلی کشور (که به تعبیر مقام معظم رهبری دو بال اصلی اداره کشور هستند) پرقدرت در صحنه حاضر شوند، هم سبد مشارکت عمومی مردم بالاتر خواهدرفت و هم نمایندگانی که از سوی مردم به خبرگان و شوراها و مجلس می روند با اخذ آرای بیشتر مسئولیت افزونتری را احساس و از قدرت لازم برای تحرک برخوردار خواهند شد. از همین رو انتظار می رود بزرگان دو جناح علی رغم اینکه برای اتحاد درون جبهه ای تلاش می کنند، برای زمینه سازی مشارکت حداکثری و موثر مردم نیز با یکدیگر وحدت کنند.

• ائتلاف در هاله ابهام
روزنامه ایران با عنوان: هوای ائتلافها ابری است! می نویسد:
ائتلاف در دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب، همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. هر دو جبهه با تمام اختلافهای موجود سعی دارند تا فهرست های خود را حاصل ائتلاف معرفی نمایند و بر این امر اصرار دارند.
در همین زمینه، هر چند روز گذشته حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی از ائتلاف اصلاح طلبان بر روی فهرست اخیراً منتشر شده خبر داد، اما برخی زمزمه ها در دو سه روز گذشته حکایت از پیچیدگی های بیشتری در این جبهه دارد. فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی که گفته می شود در ائتلاف ستاد انتخابات اصلاح طلبان شرکت داشته است، دیروز در کنفرانسی خبری، گفت که کروبی از روی مصلحت به این لیست تن داده است.
وی که دبیرکلی مجمع اسلامی بانوان را به عهده دارد در پاسخ به پرسش خبرنگاری که پرسید چرا با گروه های جبهه اصلاحات ائتلاف نمی کنید؟ بیان داشت: متأسفانه انحصارطلبی، زیاده خواهی و قیم مآبی برخی از گروه ها که از شورای شهر اول آغاز شد، همچنان وجود دارد. وی با اشاره به جدا شدن برخی احزاب در قالب جنبش مردمی اصلاحات از جبهه دوم خرداد اضافه کرد: به دلیل مصادره واژه مقدس اصلاحات از سوی برخی گروه ها، این نوع اختلافها به وجود آمد.
وی افزود: این چه نوع ائتلافی است که فقط چند گروه خاص تصمیم گیری می کنند و دیگران را فقط پیاده نظام می خواهند؟
ازسویی دیگر، مصطفی کواکبیان، دبیرکل حزب مردمسالاری اعلام کرده که امروز (یکشنبه) لیست جنبش مردمی اصلاحات برای انتخابات شوراها منتشر خواهد شد. وی تأکید کرده که ائتلاف گروهی از اصلاح طلبان و اعتمادملی مورد پذیرش جنبش متبوعش نیست. بدین ترتیب در حالی که برخی احزاب همانند کارگزاران سازندگی مدعی هستند که لیست اعلام شده توسط مرتضی حاجی، سخنگوی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان، مورد پذیرش بقیه گروه ها نیز هست، مجموعه موضع گیری های فعالان اصلاح طلب نشان از نارضایتی برخی احزاب درون جبهه اصلاحات از لیست مزبور دارد. از این رو بود که یکی از فعالان شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب دیروز این لیست را حاصل پارتی بازی برخی شخصیت ها عنوان کرد و آن را مردود دانست. علی اصغر رحمانی خلیلی نیز که از اعضای ارشد مجمع نیروهای خط امام (ره) است در برابر این فهرست چنین موضع گیری کرد: برخی افراد که حداقل ۱۰ رأی داشتند در فهرست نهایی نیامده اند و کسانی که در شورای ستاد حتی در موردشان رأی گیری نشده بود به فهرست اضافه شدند.
با موضع گیری های صورت گرفته در درون جبهه دوم خرداد به نظر می رسد که روزهای آینده شاهد انتشار لیست های مختلفی ازسوی این جبهه باشیم. اما در میان اصولگرایان، سیدکمال سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری از آخرین رایزنی های هیأت پنج نفره برای وحدت اصولگرایان در انتخابات شوراها در تهران خبر داد و ابراز امیدواری کرد که لیست واحد اصولگرایان تا چند روز آینده منتشر شود. سجادی، روز شنبه از مذاکراتی سخن گفت که با بذرپاش، رئیس ستاد ائتلاف رایحه خوش خدمت، چمران، رئیس شورای شهر تهران و قالیباف، شهردار تهران صورت گرفته است.
سخنگوی جبهه پیروان با بیان این که فهرست این جبهه اشتراکات فراوانی با دو گروه حامیان دولت و حامیان قالیباف دارد، گفت: البته اشتراکات لیست جبهه با حامیان دولت بیشتراست و نزدیک به دوسوم لیست مشترک به حساب می آید. همچنین روز گذشته انتشار یک فهرست انتخاباتی توسط خبرگزاری فارس تحت عنوان ائتلاف بزرگ اصولگرایان ، اعتراضاتی را در پی داشت.
برخی گروه ها، انتشار زودهنگام این فهرست را مخل روند رایزنی ها اعلام کردند و در حالی که خبرگزاری مهر از این فهرست به فهرست شورای معتمدین اصولگرا یاد کرد، اعضای این شورا همچون محمدرضا باهنر اصولاً وجود چنین شورایی را تکذیب کردند.
به هرترتیب، هوای ائتلاف در هر دو جبهه اصولگرایان و اصلاح طلبان برفی است اگر چه در هر حال روز ۲۴ آذر آفتابی خواهد بود.

• ساعتها در ترافیک …
روزنامه اعتمادملی باعنوان: ابرشهر بی دفاع نوشته است:
در سرزمین جالبی زندگی می کنیم. چندین سال است که ادعا می کنیم قادر به حل مشکلات بشریت هستیم. برای حل معضلات و نابسامانی های مردم ینگه دنیا هر از چند گاهی رهنمود می دهیم. قرن ها است خود را نقطه برتر هستی و آفرینش می دانیم اما در حل مسائل کوچک شهری درمانده می شویم.
کافی است جمعه شب تا بامداد این روز را در تهران به سر برده باشیدتا متوجه سطور بالا شوید. در این زمان به مدت کوتاهی برف بارید و البته در مناطقی نیز تا صبح ادامه یافت اما شهروندان تهرانی ساعت ها در ترافیک ماندند. برخی از خانواده ها تا صبح به خانه های خود نرسیدند. عده ای به نزدیک ترین منزل اقوام خود در مسیر پیش رو مراجعه کردند و شب را دور از خانواده های خود گذراندند، تعدادی نیز حوالی سحر زنگ خانه هایشان را به صدا درآوردند و البته آنهایی که حس و حال ماجراجویانه ای داشتند، اتومبیل های خود را کنار بزرگراه ها رها کردند و پای پیاده به منزل رهسپار شدند. در این میان نه از مأموران شهرداری خبری بود نه از نیروی انتظامی! از صبح این گونه شایع شده است که غیبت این عوامل را باید به حساب برخی تسویه حساب های سیاسی پیش از انتخابات شوراها گذاشت اما واقعیت آن است که کلان شهر تهران با بیماری های بنیادین فراوانی روبه رو است. حتما عده ای به یاد دارند که در سال ۵۶ سیلابی از تجریش جاری شد و تا جنوب شهر را درهم کوبید. یا در دوران شهرداری محمود احمدی نژاد یک بارش شدید سبب ترافیک سنگینی شد و صدای رئیس جمهور وقت را که به موقع به مراسم دانشگاه تهران نرسیده بود درآورد. هرچند شهردار آن روز تهران با کلمات و جملاتی پاسخ رئیس جمهور را داد که تنها با فروتنی سیدمحمد خاتمی ابعاد مجادله مهار شد.
لذا واضح است که تهران بیماری هایش بزرگ است و راه حل این بحران و بیماری باید به بزرگی آن معضلات باشد. آنچه از مجموع نابسامانی های شهر تهران ادراک می شود آن است که ما با یک بحران مدیریت شهری در سطحی کلان مواجه هستیم. حل این بحران به یک مدیریت جامع، هوشمند، علمی و متخصص نیاز دارد. این فرضیه غلطی است که برخی می پندارند تنها با تکیه بر قدرت عریان و داشتن پایگاه قدرتمند در حاکمیت می توان این معضلات را حل کرد.
تجربه مدیریتی سال های اخیر نشان می دهد که این تنها راه حل نیست بلکه قدرت مسلط تنها با حمایتی که از مدیریت خرد و علمی می کند، می تواند راه برون رفت را پیدا کند زیرا اگر تنها با استفاده از لابی قدرت سیاسی و نفوذ مردان صاحب قدرت حل مساله ممکن بود، هیچگاه تئوری اداره مدیریت شهری به دست نمایندگان مردم صورت تحقق نمی یافت. وزارت کشور خود بهترین مرکز دارنده قدرت است. مدیریت نوین امروز حکم می کند که ریشه بحران را از بستر دانش، تخصص و مشارکت مسئولیت آفرین سامان دهیم، شورای شهر نماد این مسئولیت اجتماعی و هدفمند است؛ گلستانی که شکوفایی سومین نسل از گل هایش را در ۴۲ آذرماه شاهد خواهیم بود. موضوع دیگر فقدان مدیریت متمرکز راهبردی شهر تهران است. امروز کلان شهرها تنها از یک مرکز مشترک هدایت و مدیریت می شوند. تمام ادارات خدماتی و مسئول شهری از یک مرکز فرمان می پذیرند. ترافیک و حمل و نقل نیز از این قاعده مستثنی نیست، اما شهروندان بی دفاع تهران و دیگر کلان شهرها هزینه های گزاف زندگی شهری را پرداخت می کنند ولی از لذت زندگی بدون دغدغه و مساله محرومند. امیدواریم روزی فرا رسد که مدیریت واحد شهری باری از دغدغه ها و مسئولیت های تزاحم آفرین را از دوش مردم بردارد، قدرت سیاسی به کمک درایت جمعی و اراده مشترک نمایندگان مردم آید و تخصص و دانش جای تصمیم های هیاتی و عوام فریب را بگیرد. شاید آن روز بتوان امید داشت بخش زیادی از مشکلات زندگی در تهران حل شود.

• دعا را برای مردم بگذارید
روزنامه آفتاب با عنوان: دعا را برای مردم بگذارید! نوشته است:
ظاهراً قرارنیست حدیث مکرر اختلاط مسائل مدیریتی با امور ارزشی پایانی بیابد، بلکه نشانه هایی از گسترش این رویه در کشورمشاهده می شود و بدون تعارف باید پذیرفت که برخی مقامات و تریبونهای صاحب نفوذ، در دامن زدن به این روش ناپسند، نقش غیرقابل انکار دارند.
در سه سال اخیر مردم شاهد ادعاهای عجیبی بودند که از زبان شخصیتهای طراز اول کشوری مطرح و یا به نحوی مرتبط با آنهابود. سکوت یا تلاش برای توجیه اظهارات یک روحانی سرشناس پیرامون تایید نمایندگان مجلس هفتم توسط امام زمان(عج)، بی تفاوتی نسبت به ادعاهایی که درمورد وجود هاله نور در هنگام سخنرانی رئیس جمهور درسازمان ملل مطرح شد، توصیف نامه رئیس جمهور ایران به جرج بوش به عنوان الهام الهی و عبور بزرگوارانه اکثر تریبون داران مذهبی از کنارآن، نمونه هایی است که همه مردم، آن را شاهد بوده اند. اما ظاهراً قرار است که ادعای ارتباط آسمانی، به مدیران میانی و حتی مسئولان دستگاههای کوچک نیز تسری یابد پیوند دادن حضور مردم در سرشماری به امداد الهی و رهنمود رئیس جدید ستاد حوادث غیرمترقبه کشور برای توسل به دعا جهت مقابله با بلایای طبیعی ـ که هر دو مورد طی ده روز گذشته در رسانه ها منعکس شده است ـ نشانه هایی است که توسعه چنین دیدگاههایی را در عرصه مدیریت کشور نوید می دهد.
حقیقت آن است که کمترکسی می تواند نقش دعا و ارتباط با خداوند را در پیشبرد امور، انکار کند. این موضوع، فقط مختص مسلمانان و یا حتی پیروان سایر ادیان آسمانی نیست. ارتباط فطری و استمداد انسانها از یک قدرت بی پایان ـ که ممکن است نامهای گوناگون بر او بگذارند ـ موضوعی است که بسیاری از بزرگان دینی برآن تأکید داشته اند. پس، انتقاد از برخی سخنان نه به معنای نفی تأثیر عنایات الهی در پیشبرد امور بلکه ناشی از احساس نگرانی از خطراتی است که توسعه اینگونه دیدگاهها بر کشور ومردم تحمیل خواهد کرد.
مطالعه تاریخ اسلام نشان می دهد که تلاش و تدبیر انسانها، هرگاه باخلوص و استمداد از بارگاه الهی همراه شود، نتایج بزرگی به وجود خواهد آورد. اگرچه عامل اصلی حاکم بر اکثر تحولات، قواعد و قوانین مشخصی است که خداوند در طبیعت قرارداده است. یکی از اصلی ترین این قواعد، تدبیر و تعقل برای انجام کارهاست. مسئولیت پذیری وجمع آوری همه امکانات و وسایل برای پیشبرد امور، قاعده دیگری است که بی توجهی به آن، چیزی جز شکست به دنبال نخواهد داشت. عبارت شفاف منتسب به بزرگان دینی که ابی اله این یجری الامور الاباسبابها: خداوند مایل نیست که کارها جز از مجاری مربوط انجام شود در واقع تشریح شفاف همین اصول طبیعی است. از سوی دیگر در مورد تأثیر امور غیبی و امدادهای الهی در پیشبرد امورمی توان آیه ۶۵ سوره انفال را مورد توجه قرارداد: ای پیامبر، مومنان رابه کارزار ـ در راه هدف ـ ترغیب کن اگر بیست نفر صبرکننده در میان شما باشد، بر دویست نفر غلبه می کنند و اگر صد نفر باشند بر یک هزار نفر از کافرانی که نمی فهمند، غلبه خواهند کرد البته آیه بعدی همین سوره، هشدار قاطعی به مومنان می دهد: …خداوند دانست که ضعفی درمیان شما پدیدار شد، پس اگر صدنفر از شما صبرپیشه سازد بر دویست نفر غلبه خواهد کرد
به عبارت دیگر، بر اساس دیدگاه قرآنی، اگر با تدبیر و قوت کارکنیم، یک مومن واقعی قادر خواهد بود بر ده کافر جاهل غلبه کند و اگر ضعف درما نفوذ کند، هر مون صابر، بر دو دشمن جاهل غلبه خواهد کرد. بدیهی است که تعبیر مومن واقعی نیز شامل کسی می شود که از آگاهیهای کافی برخوردار و از دخالت در اموری که نسبت به آن آگاهی ندارد، خودداری نماید.
البته اگر از قدرت تعقل و تدبیر استفاده نکنیم و دچار غرور شویم، نه تنها هر مومن بر دو یا ده کافر غلبه نمی کند بلکه می توان در انتظار سرنوشتی مشابه با سرنوشت مسلمانان صدراسلام درجنگ احد نشست. به عبارت دیگر حتی اگر پیامبر(ص) فرمانده ما باشد، در صورت غرور و غفلت، ازکافران حربی شکست خواهیم خورد. در چنین شرایطی بسیار عجیب است که بعضی از مدیران ایرانی تلاش می کنند همه چیز را به امورآسمانی پیوند بزنند. ممکن است عده ای از این افراد از روی غفلت سخن بگویند، اما اولاً از مدیران عالی رتبه انتظار می رود که در برابر این گونه تبلیغات ناشیانه بایستند. زیرا ارتباط دادن مسائل عادی ومدیریتی، سکه ای است که یک روی آن این اظهارات ـ و تبلیغات ـ و روی دیگر آن احتمال عدم موفقیت همین مدیران و اجرای ادعاها و نخستین نتیجه آن، ایجاد تردید نسبت به امورمقدسی است که این مدیران به آن توسل جسته اند. ثانیاً تداوم وگسترش شعارهای به ظاهر زیبا ومعنوی، در درازمدت راه فراری برای برخی مدیران مسئولیت ناپذیر و تنبل ایجاد خواهد کرد. ثالثاً اگر قرار بر واگذاری امور به دعا و امور غیبی باشد، یقیناً در میان آحاد ملت، افراد بسیار پاکی یافت می شوند که ارتباط معنوی و قلبی آنها به درگاه احدیت، بسیار محکم تر از بعضی مدیران است. پس دیگر چه ضرورتی به تشکیل سازمانهای عریض و طویل و اختصاص بودجه های کلان!

• قطعنامه و مصالحه گرایی
روزنامه همشهری با عنوان: تعادل قطعنامه ای ومصالحه گرایی آمریکایی نوشته است:
اگرچه انتخابات ماه نوامبر آمریکا، موضوع تحریم تکنولوژیک و اقتصادی ایران را تحت تأثیر قرار داد، اما نتایج حاصل از انتخابات در ایجاد تعادل قطعنامه ای برای محدودسازی ایران نیز به عنوان عامل تأثیرگذار محسوب می شود.
در این ارتباط شاهد مواضع جدید مقامات سیاسی آمریکا برای تداوم مذاکرات گروه ۱+۵ می باشیم.
نیکولاس برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا، رویکرد جدیدی را در این ارتباط ارائه داده است. نامبرده از یک سو تحت تأثیر فضای روانی و اجتماعی ناشی از انتخابات قرار گرفته و از طرف دیگر با محدودیت های تصریح شده چین و روسیه روبه رو گردیده است.
برنز در این شرایط، رویکرد مبتنی بر تعادل قطعنامه ای را ارائه داده تا بار دیگر زمینه هماهنگ سازی مواضع کشورهای گروه ۱+۵ را برای تصویب قطعنامه جدید در شورای امنیت فراهم آورد.
رویکرد مبتنی بر تعادل قطعنامه ای را باید نشانه ای از عقب نشینی مرحله ای آمریکا در ارتباط با فعالیت های هسته ای ایران دانست. گروه های محافظه کار که تحت تأثیر رهبران وزارت دفاع آمریکا قرار داشتند، از رویکرد حداکثرسازی فشار حمایت به عمل می آوردند.
آنان در برابر محدودیت های داخلی و همچنین مقاومت بین المللی قرار گرفتند. زمانی که کشورهایی همانند آمریکا با چنین شرایطی در سطح داخلی و بین المللی روبه رو شوند، طبیعی است که به رویکردهای مصالحه گرا گرایش می یابند.
به طور کلی مصالحه گرایی را باید انعکاس معادله قدرت در رفتار بازیگران رقیب دانست. اگرچه آمریکا در صدد تحقق اهداف فراگیر خود با الگوهای رفتاری متفاوتی می باشد و همچنین اگرچه محافظه کاران آمریکایی براساس معادله قدرت به تنظیم سیاست بین الملل مبادرت می ورزند، اما در شرایطی که فشارهای بین المللی و داخلی افزایش یابد، به شکل جدیدی از رفتار مبتنی بر مصالحه گرایی مبادرت می ورزند.
شاخص های مصالحه گرایی را می توان در ادبیات نیکلاس برنز مورد مشاهده قرار داد. وی به گونه ضمنی از مخالفت روسیه و چین با تحریم همه جانبه ایران انتقاد به عمل می آورد. اما انجام چنین انتقادی به مفهوم بکارگیری الگوی یکجانبه گرایی استراتژیک در برخورد با ایران تلقی نمی شود.
زمانی که آمریکایی ها مانور نظامی خود در خلیج فارس را با هدف بازرسی کشتی های مورد نظر آغاز نمودند، این نگرانی در بین کشورهای قدرتمند بین المللی به وجود آمد که صدور قطعنامه تحریم علیه ایران، می تواند زمینه های ستیز منطقه ای و بین المللی را فراهم آورد.
از سوی دیگر مانور نظامی پیامبر اعظم که مرحله دوم خود را آبان ماه ۱٣٨۵ به مرحله اجرا گذاشت، را می توان انعکاس اراده مقاومت در برابر اقدامات تهاجمی آمریکا دانست. در چنین شرایطی مذاکرات نیویورک با بن بست های بیشتری همراه شد.
در فضای جدید بین المللی آمریکا تلاش دارد تا قطعنامه تعدیل شده ای را در شورای امنیت به تصویب برساند. لازم به توضیح است که تصویب هرگونه قطعنامه ای می تواند زمینه های سیاسی و بین المللی بحران را فراهم سازد.
در شرایطی که بازیگران منطقه ای و بین المللی نسبت به یکدیگر با رفتار مبتنی بر عدم اعتماد عمل می کنند، طبیعی است که هرگونه قطعنامه شورای امنیت زمینه واکنش های متقابل کشورها را به وجود آورد.
به این ترتیب، کشورهای روسیه و چین با آزمون دیگری روبه رو خواهند بود. آنان می بایست قطعنامه تعدیل شده آمریکا را مورد مذاکره قرار دهند.
طبیعی است که پذیرش هرگونه فشار سازمان یافته و قانونمند علیه ایران می تواند زمینه محدودیت های بیشتری را فراهم سازد، این امر با واکنش اجتناب ناپذیر ایران روبه رو خواهد شد.
بنابراین تداوم دیپلماسی می تواند فضای جدیدی در تنظیم رفتار هسته ای ایران براساس قواعد آژانس و شاخص های پادمان هسته ای به وجود آورد. در حالی که هرگونه قطعنامه نویسی را باید زمینه ساز بحران های جدید منطقه ای دانست.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی