در حقّ خویش گویم - علیرضا قلاتی

نظرات دیگران
  
    از : لیثی حبیبی - م. تلنگر

عنوان : سلام دوست عزیز و خسته مباشید. زبانی آبشاری دارید و این از نشانه های ذاتن شاعر بودن است. وقتی
به جریان می افتد، خود به خود ادامه می یابد و این یعنی اصلِ شعر. گرچه هر شعر دیگری نیز شعر است و ارزش و جای خود دارد؛ و آن بحثی دیگر است.
۷۱۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۴       

    از : علیرضا قلاتی

عنوان : پایان نامه...
بوالمُظفّر خواجه ی نوقان بگفت
خوش به روزی با مریدی در نهفت
شیخِ مَهنه فی المثل چون دانه ای
ما به هیبت نزدِ او پیمانه ای
تا گذشت القصّه چندی زان سخن
آن مریدش دید شیخِ ذوالمنن
همچو صمّایی که اندر کبر و اوج
بر خورَد هر دم قفا از دستِ موج
بانگ بر وی زد که گو نزدِ امام
کان یکی هم خود بباشی ای همام
بوسعیدش زان میانه هیچ نیست
خَه صراطی را که در وی پیچ نیست
از منیِّ خود برون آ ذوفنون
تا جهان را جمله گردی رهنمون
ای عجب صد عالم از ایشان عیان
بوسعیدی می نبینی در میان!
ای تو عقلِ عقلِ عقلِ عقلِ عقل
وارهان ما را ازین ابحاث و نقل
اوستایِ عقلِ مایی در سُبُل
ای که جزوی گشته ای از عقلِ کُل
ای تو عقلِ عشق،عرفان مستِ تو
از عَدَم شد تا ابد در هستِ تو
یک زبان خواهم به پهنایِ زمین
تا بگویم وصفت ای دُرِّ ثمین
گر بگویم تا ابد آن را به سوز
بوسعیدا زود باشد آن هنوز...
۷۱۱۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱٣۹۴