خطر راست افراطی و نژادپرستی در آلمان و اروپا جدی است - اردشیر زارعی قنواتی

نظرات دیگران
  
    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : بیایید برای فردا ، آرزوهای زیباتری داشته باشیم .
جناب اردشیر زارعی بسیار گرامی ، من بعد از نگارش نظرم در مورد مقاله شما ، برای اطلاع بیشتر از شاکله عقاید و برداشت های اجتماعی تان ، به مقالات دیگرتان نیز مراجعه نمودم و خوشبختانه ، دریافتم که عمق نگاه و دیدتان واقع گراترو آگاهانه تر از آنست که برای تفنن یا سرک کشیدن بر این پیچیدگی تحمیل گردیده به افکار عمومی در منطقه بزرگی از این جهان ، دست به قلم برده باشید . وقتی در حجم وسیعی از اخبار به یک باره حدوث ناگذیر یک نگرانی را که گویی دستی پنهان ، اهرمهای فشار را چنان در هدایت نشسته که آن را برای تحقق اهدافش به بهترین شکل ممکن بر افکار جامعه تحمیل می نماید . به نظر من باید در مقابل آن چنان بود که آبی به آسیابش سرازیر نکرد . اگر گزارش آگاهان و کارشناسان اقتصادی آلمان را به خانم مرکل شنیده باشید ، اتفاقأ با نهایت واقع بینی گفته اند که جامعه آلمان به خوبی از پس این معضل برآمده و۲۲ میلیار د یورو هزینه در بر خواهد داشت و رشد اقتصادی نیز در سال آتی ۱/۷ در صد خواهد بود . البته در مورد سایر کشور های منطقه یورو ، چنین برداشتی مسلمأ وجود نخواهد داشت ، بخصوص در فرانسه که جناح راست هرچند گاه جایگاهش را ترفیع می بخشد . شما بهتر از من می دانید که رشد افراطی راست ، معلول وضعییت نا به سامان اقتصادی بوده و در جوامع برخوردار از رفاه اجتماعی اتفاقأ ، همدلی با مردم محروم و در چنگ جنگ و دیکتاتوری ، میل کمک وهمیاری بیشتر خواهد شد .
۷۱۲۲۹ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۴       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : درجواب جناب لعل ریاحی عزیز
در تمام سزر سزر مطلب بنده هرگز گفته نشده است که فاشیسم بر اروپا و المان حاکم شده و این نیرو موقعیت هزمونیک پیدا کرده اند. من در این مطلب به اینده یی هشدار داده ام که زوایای خاکستری آن از هم اکنون در اروپا و به خصوص آلمان درحال پذیذار شدن است. تفاوت یک تحلیلگر یا نویسنده متمرکز بر سیر تحولات با یک دوست و شهروند در دیدن مصادیق انتزاعی در این است که باید روند و سیر رو به رشد یک پدیده را در زمان و مکان خاص خود قبل از اینکه اسیب زننده و خطرناک شود به مخاطبان خود گوشزد کند. شما که احتمالا در اروپا زندگی می کنید باید به رشد این جریان مخرب راست افراطی و شبه فاشیسم جدید به خوبی واقف باشید. موضوع یک امار موردی نیست همان گونه که در مقاله امده است رصد کردن وضعیت سیاسی کشورهای اروپایی و قدرت گیری احزاب راست افراطی بهترین دلیل این توجیه منطقی خواهد بود. حال اگر موج تروریسم کور و ضدبشری اسلامگرایان بنیادگرا هم چون نمونه فرانسه در اینده در دیگر نقاط اروپایی تکرارشود این احساسات ضدمهاجرتی و نژداپرستانه را به خوبی درک خواهید کرد همان گونه که بسیاری از دوستان من در فضای مجازی و ارتباطات دوچانبه تجربیات عینی خود را منتقل می کنند تقریبا همگی به این واقعیت اذهان دارند و این موج تروریستی را برای زندگی متعارف خود نیز یک زنگ خطر واقعی می پندارند. من به شخصه انساندوستی اکثریت مردمان اروپایی از جمله مردم المان در کمک به پناهجویان را به خوبی مشاهده می کنم ولی اساسا محور این مقاله نه بر اساس تروازی سنجش این دو گزینه در شرایط حال می باشد بلکه بنده هشدارم نسبت به روندی است که می تواند آینده را در مسیر خطرناک تری دنبال کند. در ضمن اشاره من به موقعیت ظهور فاشیسم در آلمان مبتنی بر تجربه و تحلیل تاریخی است که تنها به این کشور هم متکی نیست بلکه این روند در صورت ادامه سیکل مخرب خود می تواند در دیگر جوامع اروپایی هم اتفاق بیافتد. من همیشه گفته امکه ستون های تمدن بشری بر روی دوش انسان های مترقی و صلح طلب استوار است و برایم هیچ چیزی لذت بخش تر از این کمپین های حامی پناهجویان از طرف مردم اروپا و المان نیست بلکه به تجربه آموخته ام که وقتی ماشیت ترور، جنگ و بی ثباتی به سرعت حرکت می کنم گام به گام جبهه نیروهای مترقی و صلح طلب را در تقابل با مهاجرستیزی و راست افراطی تضعیف می کند به همین دلیل به زعم دانش ناچیز خود به مولفه آسیب پذیری و به عکس بازدارنگی این پدیده هولناک دوگانه تروریسم و نژادپرستس هشدار می دهم.
۷۱۲۱۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۴       

    از : داریوش لعل ریاحی

عنوان : مقاله ای در حد احساسات یک فرد
نگاه یک سویه در بررسی خطر راست افراطی و نژاد پرستی در آلمان و اروپا و نتیجه گیری ساده انگارانه از آن ، تنها با بیان نظرات تنی چند و گزارش ۴۹۰ حمله به پناه جویان و آتش زدن و غیره . نمی تواند سیر طبیعی ، رو به تکاملِ جوامعی که دوران های تلخ نژاد پرستی و بیگانه ستیزی را پشت سر گذاشته اند را ، چنان ترسیم کرد که گویی راهی جز به قهقرا برگشتن را نخواهند داشت . رادیکالیسم در هر جامعه ای ، بستر رویش و زایشش ، شناخته شده و عواملش نیز پنهان از نگاه جامعه شناسان ، نیست . اطلاعات آماری در نیاز ها ، و پیچ و خم های نقاط ضعف و قوت مسایل اقتصادی ، در آلمان چنان گسترده ، عمیق و همه جانبه است که تصوراینکه سردمداران این کشور ،صرفأ از روی احساسات ، درها را به روی پناهنده گان گشوده اند . یک خیال است . در مقابل ۴۹۰ حمله به مراکز پناه جویان روی دیگر سکه را که کمک گسترده و همه جانبه خود جوش مردمی ، چندین برابر آن حملات را هم باید دید . گفتن از رشد فاشیزم بدون نگاه به پیامد های جنگ اول جهانی و جوانب آن و چسبانیدن آن به امروزه روز هم نشان از ضعف این دیدگاه دارد . و آخر آن که بازگشت به قهقرا در جوامعی که خطرات راست گرایی را به درستی شناخته اند . رشدش ناچیز و در حد احساسات است .
۷۱۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۴