اگر حصر کروبی و میرحسین موسوی برداشته شود چه می شود؟ - محمد شوری
این یک داستان واقعی ست!
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۶ آذر ۱٣۹۴ -
۲۷ نوامبر ۲۰۱۵
بدنبال انتخاب مجدد«محمود احمدی نژاد» و تشکیک در شمارش آرا، «مهدی کروبی» و «میرحسین موسوی» به آن اعتراض کردند؛ بعدش، اعتراضات مردمی هم بالا گرفت و جنبشی بنام «جنبش سبز» سر راه مان سبز شد!
این سبز شدن، اولش همین جوری درست نشد؛ قبلش با عکسی از میرحسین که شال سبزی رو گردنش انداخته بود، کلید خورده بود، یعنی یه چیزایی بعضی ها از همون اول میدونستن!؟
اعتراضات که اوج گرفت جنبش سبز هم به لیست جنبش های ما اضافه شد!!
جنبش سبز، با به حصر خانگی رفتن کروبی و میرحسین، در نهایت فروکش کرد و از اون زمان تا الان، دائما اینجا و اونجا در مورد اینکه حصر لازم است یا اینکه برادشتنش واجب، کلی چیزا خوانده و شنیده و دیده ایم! و کلی دکان هم دراین وسط، در «بازار سیاست» باز شد!
این جنبش یه خوبی برای نظام جمهوری اسلامی ایران داشته و دارد؛ و اونم اینه که هر کهنه ای نو شد!
و چون قحط الرجال است توی این مملکت، هرکه تو این سالها مدتی سر و صدایی ازش نبود، دوباره اومد بالا و در این گفت و گو و آن مصاحبه، شروع که به دفاع از خود و عملکردش، یه بار هم کسی نبود که بیاد بگه ماست من ترش بود!
یه خوبی دیگه هم این جنبش سبز برای نظام داره، و اون هم اینه که سالهای سیاه دهه ۶۰ (که میرحسین از اون به بازگشت به دوران طلایی امام ازش یاد کرده) رفت زیر خروارها لایه بتونی!
و این چنین همه مشغول جنبش سبز شدند و با آن جنبیدند!!
که یقول مولانا:
هر که او بی سر بجنبد دُم بود / جنبشش چون جنبش کژدم بود
و هم چنین معلوم شد که تمام زندانی ها و شکنجه ها و اعدام ها و مصاحبه گرفتن های آن دوره (یعنی دهه ۶۰، که برخی از همین سردمداران جنبش سبز اون زمان سری در سرها داشته و این جا و اون جا دستی در قدرت) هیچکدام به پای زندانی های دوره جنبش سبز و شکنجه ها و مصاحبه گرفتن های این دوره نمی رسد، مقام و ارزش این جنبش یه چیز دیگه س!
خدا را شکر که تکنولوزی این دهه هم به آنها کمک کرد تا اهمیت آن بر همگان روشن شود!
حالا می خواهیم توی این قصه از یه منظری خاص به این پرسش پاسخ بدیم که اگر مهدی کروبی و میرحسین موسوی، که حصرشان از همه حصرهای تاریخ ٣۷ ساله جمهوری اسلامی که برای این و آن درست شد و جیک کسی هم بلند نشد، مهم تراست!، به حصر خانگی نمی افتادند، چه اتفاقی می افتاد؟
و اگر این دو از حصر آزاد شوند چه اتفاقی می افتد؟
و اینکه آیا این حصر در راستای حفظ نظام جمهوری اسلامی ست؟ که حفظش اوجب واجباته؟
یک:
عده ای معتقدند:
اگر مهدی کروبی و میرحسین موسوی به حصر نمی افتادند، هیچ اتفاقی هم نمی افتاد!
اینها می گویند:
بی شک آنها (منظور مهدی کروبی و میرحسن موسوی ست) به نحوه ی کِش پیداکردن اعتراضات، و تعمیم آن به مسائلی که موجودیت نظام ج.ا. رو به خطر بیاندازه، مخالفت می کردند!
دلیل اینها هم این است که:
هر دو به نظام ج.ا. و امام خمینی و قانون اساسی (باوجود ولایت مطلقه فقیه) وفادار و موافقن!
و بعد نتیجه ای که این عده می گیرن این است که:
برای آنها (منظور کروبی و میرحسین است) اعتراض صرفا بخاطر رای نیاوردن خودشان بود، ولی برای مردم، بهانه ای شد برای مطالباتی که در این ٣۷ سال بخاطرش سرکار رفتن! و البته برای حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی هم می تونه یه سوپاپ مطئمن و دائمی باشه!
دوم:
این عده هم چنین می گویند:
مهدی کروبی و میرحسین موسوی در صورتی که به حصر نمی افتادند، می بایستی به احساساتی که به هواداری از آن دو می شد، پاسخ می دادند و از آنجا که این احساسات رنگ و بویی فراتر از اعتراض به «رای من کو» بود، و با اعتقاد آنها (یعنی قانون اساسی با طعم ولایت فقیه) همخوانی نداشت، لذا حصر به آنان کمک کرد تا ازاین مخمصه نجات یافته و از مواجهه و پاسخ دادن به احساسات مردمی! خلاص شوند!
سوم:
دلیل دیگر این عده به مدعای خود این است که:
در کارنامه مهدی کروبی و میرحسین موسوی علاوه بر اینکه سالها مدیریت اجرایی و تقنینی هست، حرفها و نامه ها و روش هایی هم هست که در صورت عدم حصر می بایست پاسخ می گفتند؛ مثلن برخورد آنها به موضوع حصر آیت الله منتظری و خلع ید از قائم مقامی ایشان و مهم تر از همه قتل عام سال ۶۷!
و از این صغرا و کبرای خود چنین نتیجه گیری می کنن که:
حصر به آنها کمک کرد، از این پاسخگویی حداقل در مقطعی خلاص شوند و برای بعدش، در این فرصت حضور در حصر، یه فکری خواهن کرد!؟ تا بلکه شاید موضوع به فراموشی سپرده شود.
و ایضن اضافه می کنن:
علاوه بر این، در کارنامه هر دو مسائل دیگری هم هست که خود دلیل بوجود آمدن وضع موجود است، مثل نحوه ی برخورد با حُکم حکومتی (که در هیچ جای قانون نیست) و سکوت ممتدی که میرحسین موسوی در این سالها داشت!
چهارم:
از جمله قرائن و دلایلی که میارن، این است که:
مهدی کروبی و میرحسین شخصیت هایی نیستن که نتونن برای پاسخ به ابراز احساسات مردم، آمد و شد نداشته باشن!
مثلن آیت الله منتظری در حصر هم که نبود، بدلیل شخصیت کاریزمایی و موقعیتی که داشت، نمی تونست در این جا و آنجا برود و سخنرانی کند، هر چند که سعی می کرد همه را به حضور خود بپذیرد و عقاید مختلف را بداند! ولی مهدی کروبی و میرحسین موسوی، برخلاف امثال مراجع تقلید و حضرت رهبری (که فقط بارعام گزینشی دارن) می تونن این ور واون ور برن و حرف بزنن!
بنابر این درصورتی که به حصر نمی افتادند و مطالبات مردم در«رای من کو» بازم کش پیدا می کرد، می بایست اینجا و اون جا سخنرانی می کردند؛ و همین خود موجب تنش و مواجه با مخالفینی که خود داشتند و یا حاکمیت برایشان ترتیب می داد، می شد!
درگیری و شدَّت آن هم چیزی نیست که این دو بخواهن. و چون منجر به از هم پاشیدن شیرازه مملکت می شد، لذا می شود گفت حصر علاوه بر اینکه مانع اینکار شد،برای نظام و هردوشان، نوعی مباهات و افتخار هم هست!
پنجم:
علاوه برهمه ی این قرائن و احتمالاتی که گفته شد، می گویند:
الان چندسال از حصر گذشته، و حالا مثلن بیان همین فردا اونا رو باصطلاح از حصر خارج و آزاد کنن، چی پیش میاد؟ چی میشه؟
و خودشون اینطور جواب می دن:
اولش سیل آدم های نظام، و هوادار و مخالف حصر، به دیدار میان و مثل همین زندانی هایی که پس از رهایی از زندان، به دیدارشان رفتند و عکس های یادگاری هم گرفتند، کمی گپ های سیاسی میزنن! که البته مطبوعات حامی هم برخی مطالبشون رو به عنوان چاشنی چاپ می کنن!
اما بعدش که فروکش کرد چی پیش میاد؟
و این سوال را مطرح می کنن:
فکر می کنید مهدی کروبی و میرحسین موسوی دوباره راه می افتن این ور و اون ور سخنرانی می کنن و دوباره کبریت به خاکستر خاموش جنبش سبز می زنن؟!
اگر که اینکار رو بکنن، که دوباره شلوغ میشه، عده ای مخالف، عده موافق، و دوباره اینها میرن توی حصر!!
پس به این نتیجه می رسیم که تا اطلاع ثانوی حصر چیز خیلی خوبی ست و برای حفظ نظام بسیار مفید!!
محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار) ۶ آذر ۱٣۹۴
هم چنین به این یادداشت که در 25 بهمن 86 نوشته شده است می توانید رجوع کنید:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/87261
مُسهل (یبوست سیاسی)
|