فرصت های دموکراسی در ایران (۴)
حمید آصفی
•
شاید تیغ نظارت شورای نگهبان و تشدید شدن انسداد سیاسی چنان برنده شود که اساساً هیچ نیروی معتدل و اصلاح طلبی نتواند از این سد عبور کند. در این شرایط گفتمان مطالبه محوری که از قبل برنامه ها و درخواست های خود را مطرح نموده از روند مشارکت عدول می کند و مشی عدم مشارکت را برمی گزیند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۹ آذر ۱٣۹۴ -
٣۰ نوامبر ۲۰۱۵
کشور ایران در شرایط بسیار حساسی به سر می برد. بحران های متعدد اقتصادی، شکاف های وحشتناک طبقاتی، معیشی، بیکاری و رکورد و تورم و بی کفایتی های دوران احمدی نژاد منجر به تولید نارضایتی های گسترده ای شده است. با امیدواری نسبی- شکننده ای که با انتخاب آقای روحانی ایجاد شده در اسفند ماه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری که در راه است کنشگران سیاسی ترقی خواه ملی باید دارای خطوط راهبردی عملی در شرایط پیش رو باشند. هسته مرکزی تلاش و کنش های این طیف باید این باشد که با چه مکانیزمی می توانند فضای نیم بند یا ربع بند سیاسی را به سمت گسترش فضای باز سیاسی گسترش دهند. اگر فضای باز سیاسی به عنوان دال مرکزی مورد قبول است باید به چند پرسش پاسخ داده شود. اول این پرسش مطرح می باشد که آیا انتخابات یک فرصت سیاسی برای نیروهای ترقی خواه ملی هست و اگر جواب مثبت است چگونه می توان از این انتخابات پیش رو در راستای گشایش فضای سیاسی استفاده نمود. در این راستا با طرح مطالبه محوری روی این دولت معتدل می توان تا حدودی حساب باز کرد. برای طرح مطالبه محوری باید روشن شود که منابع سیاسی در راستای این پروژه در شرایط موجود کدامند و چه برنامه و شعار محوری می تواند به یک مطالبه ملی تبدیل شود. شعار آزادی زندانیان سیاسی، شعار انتخابات آزاد، در انتخابات مجلس شورای اسلامی خاصیت بسیج کنندگی ملی را ندارد. اما برنامه های مطالباتی پاره جنبش ها همچون کارگران، زنان، جوانان و اقوام می تواند فضای گفتمانی ما را به فضای مادی سیاست ورزی ایجابی وارد کند. شعارهای آزادی زندانیان سیاسی و انتخابات آزاد می تواند به موازات مطالبه محوری در بزنگاه هایی فضای سیاسی را اشغال و متأثر کند. اما تبدیل این شعار بدون آمادگی ذهنی و مادی و روانی حاکمیت و مردم شعار برای شعار است و بیشتر تولید هراس در حاکمیت می کند و مطالبه محوری به عنوان دال مرکزی کنش سیاسی در شرایط کنونی که آمادگی ملی شدن و تا حدی مورد پذیرش حاکمیت قرار بگیرید میتواند تأثیر باز دارنده بگذارد و مانع طرح گفتمان مطالبه محوری شود. در چشم انداز کوتاه مدت و میان مدت ما در مرز رسیدن به این فاز نیستیم. گشایش نسبی فضای باز سیاسی و طرح مطالبه محوری حتماً با حضور یک جبهه قدرتمند اپوزیسیون گره نخورده و این فضای باز هم می تواند بدون وجود اپوزیسیون هم اتفاق بیفتد. مثل دوم خرداد ۷۶. گشایش فضای باز سیاسی اغلب با بروز شکاف در جناح های حاکم آغاز می شود. این اختلاف ها به طور عمده بحران اقتصادی و بحران سیاست خارجی است که هر چند با پذیرش بر جام از یک بحران عمده عبور کردیم اما تا رسیدن به اجرای کامل بر جام و سایر بحران های سیاست خارجی ما این دو بحران سیاست خارجی و اقتصادی را دست به نقد داریم. این دو عرصه بحرانی زمینه گشایش نسبی فضای باز سیاسی را می تواند ایجاد کند. در اینجا منظور از محتوای فضای باز سیاسی آزادی بیان، تجمع و فعالیت سیاسی مجاز یا مقدور است چرا که حق مشارکت در قدرت سیاسی و تقسیم قدرت که مختص یک سیستم دموکراتیک است، در این مرحله تاریخی کنونی به رسمیت شناخته نمی شود. در شرایط ایران جنبش مطالبه محوری اگر به عنوان درخواست های ملی مطرح شود می¬تواند تعمیق دهنده ی گشایش فضای باز سیاسی می باشد.
در جنبش مطالبه محوری درخواست های کارگران، زنان، روشنفکران و اقوام یا بتوانند بر سر اولویت های معین به توافق برسند و هر کدام از این اقشار و طبقات باید بخشی از درخواست های ویژه خود در مقابل یکدیگر صرف نظر نمایند. با شروع فعالیت و طرح مطالبات بخش های مصلحت گرا و معتدل و حتی جناح اقتدارگرا بر اساس فرمول سود و زیان موضع گیری می-کنند. جناح معتدل و بروکراتهای حقوقی در قدرت ایران در تلاش هستند که جناح اقتدارگرا را متقاعد نمایند که توانایی کنترل این فضای نصفه و نیمه باز سیاسی را دارند و جلوی سرکوب آن را بگیرند.
ائتلاف نیروهای معتدل و اصلاح طلب با طیف کنشگران ترقی خواه ملی و مطالبه محور و حتی این طیف می تواند مستقل ورود به انتخابات کند و خود دست به گزینه ائتلاف بزند و بر روند جاری بسمت انتخابات تأثیر قابل توجهی اعمال نماید. در اینجا توازن نسبی قوا نقش تعیین کننده را دارد اما با اتخاذ استراتژی مناسب و استفاده از فرصت انتخابات احتمال اینکه توازن قوا را تا حدود زیادی به سود جامعه مدنی بر هم زد وجود دارد. در این مسیر، شرایط شاید همانگونه که با خوش بینی تحلیل می کنیم جلو نرود و نمی توان چشم انداز ها را دقیقاً پیش بینی کرد و شاید تیغ نظارت شورای نگهبان و تشدید شدن انسداد سیاسی چنان برنده شود که اساساً هیچ نیروی معتدل و اصلاح طلبی نتواند از این سد عبور کند. در این شرایط گفتمان مطالبه محوری که از قبل برنامه ها و درخواست های خود را مطرح نموده از روند مشارکت عدول می کند و مشی عدم مشارکت را برمی گزیند. اما تا رسیدن به این تصمیم استراتژی مطالبه محوری به دنبال فرصت های سیاسی و فضای باز سیاسی و با وجود عوامل مساعد و موثر حداکثر بهره لازم را میتواند ببرد.
اگر از این فرصت پیش رو استفاده نشود هیچ جنبشی و کنشی در شرایط کنونی ایران حتی به موفقیت نسبی نمی رسد. فرصت های ساختاری در کنترل کنشگران ترقی خواه ملی با گفتمان مطالبه محوری نیستند. اما برخی از آن ها توسط این طیف ساخته و آماده می شود. یعنی هر کنش و فرآیند اجتماعی که بتواند فشارها و سدهای اقتدارگرایی را ضعیف کند یک گام به جلو آمده است.
در این الگو و رویکرد مطالبه محوری به چند موضوع باید دقت کرد، اول اینکه معتقدین جنبش های اجتماعی کلاسیک که شرایط ایران را مرحله ملی – دموکراتیک می دانند نیاز به رهبر یا رهبران کاریزماتیک و اتحاد فراگیر حول آنان دارند با گفتمان مطالبه محوری تفاوت عمده دارند و در این ٣۶ ساله بعد از انقلاب مبارزه در مرحله ملی دموکراتیک تعریف شده آنان تاکنون گامی به جلو نتوانسته است بیاید.
در گفتمان مطالبه محوری توافق و اتحاد حول یک رهبر یا رهبران جمعی شکل نمی گیرد بلکه حول ایده یا برنامه های خاصی به وجود می آید و رهبری صفتی دسته جمعی و غیرمتعین در شخصیت خاصی است. در گفتمان مطالبه محوری برنامه ها حداقلی است که می تواند سر پل بسیار حساسی میان نارضایتی های اجتماعی و اقدامات برنامه ای برقرار نماید و نقش تعیین کننده در ایجاد ائتلاف های گسترده دارد.
در مطالبه محوری شبکه های کوچک و بزرگ اجتماعی نقش مهمی دارند و این ارتباطات شبکه ای موجب می شود که مطالبه محوری از فضای گفتمانی به فضای مادی وارد شود و در اینجا قابلیت های اینترنتی و مجازی نقش مهمی در به غلیان آوردن افکار عمومی دارد. در رویکرد مطالبه محوری تلاش و مبارزه کاملاً مسالمت آمیز است و در زندگی عادی مردم اخلال و ناامنی به وجود نمی آورد و هزینه کنش و فعالیت شهروندان را کاهش می دهد و خود به خود مشروعیت سرکوب حاکمیت را محدود می نماید. کنشگران ترقی خواه ملی و نیروهای طرفدار مطالبه محوری نمی توانند از موضوع انتخابات به عنوان امر سیاسی بسیار مهم غفلت کنند چون در ایران موسوم انتخابات ادواری مهم ترین فرصت برای کنش و فعالیت است که توجه اقشار اجتماعی به امر سیاست معطوف می گردد و کنش جمعی شکل می گیرد آن هم با کمترین هزینه و فرصت مناسبی برای پیوند با مردم هر چند موقت فراهم می شود و در این روند ما شاهد ایده های جدید، نمادهای جدید و حتی گفتمان های جدید می شویم.
حمید آصفی - تهران
|