مرنیسی، جامعهشناس و نظریهپرداز مراکشی
فاطمه مرنیسی و نقد غریزه جنسی زن مسلمان
حسین نوشآذر
•
مرنیسی میگوید سامان روابط اجتماعی در جوامع اسلامی یکسر بر وحشت از غریزه جنسی زنان استوار است. محدودیتهایی مانند تفکیک جنسیتی، قوانین ازدواج و طلاق، چندهمسری و حجاب اجباری به کار گرفته میشوند با این هدف که مردان بتوانند بر غریزه جنسی زنان نظارت کنند و آن را در حد قابل تحملی مهار کنند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۱ آذر ۱٣۹۴ -
۲ دسامبر ۲۰۱۵
ایران وایر- فاطمه مرنیسی، جامعهشناس مراکشی و یکی از مهمترین و شناختهشدهترین فعالان حقوق زن در جوامع اسلامی روز گذشته، ۳۰ نوامبر در رباط ، پایتخت مراکش درگذشت. او هنگام مرگ ۷۵ سال داشت.
مهمترین موضوع پژوهشهای مرنیسی نقش زن در جوامع اسلامی بود. او در شهر فاس در مراکش متولد شده بود، در رباط در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده بود و سپس تحصیلاتش در رشته جامعهشناسی را در پاریس و ماساچوست ادامه داد و به پایان رساند.
مادربزرگ فاطمه مرنیسی یک برده زرخرید بود. او را فروختند و به تملک مرد متمولی در شهر رباط درآوردند. مادر فاطمه بیسواد بود. در سالهای دهه ۱۹۴۰ که اسلامگرایی و اسلام سیاسی هنوز در کشورهای اسلامی یک مفهوم شناختهشده نبود، در مراکش هم مانند ایران مبتنی بر شیوه زندگی غربی اصلاحاتی اتفاق افتاد و دختران و زنان فرصتی برای تحصیل پیدا کردند. فاطمه مرنیسی در این دوره پرورش پیدا کرد و از این آزادیها برخوردار شد. با اینحال نقش زنان در خانواده مسلمان تغییر نکرد. فاطمه مرنیسی اعتقاد داشت که این دوگانگی، از یک سو آزادی صوری زنان در عرصههای اجتماعی و از سوی دیگر جایگاه سنتی آنان در خانواده اسلامی که از زمان خلافت اسلامی تاکنون تغییر محسوسی نکرده است، نه تنها به زنان آسیب میزند، بلکه جوامع اسلامی را با خطر اضمحلال و فروپاشی مواجه میکند.
جنسیت، ایدئولوژی و اسلام
فاطمه مرنیسی با انتشار کتاب «جنسیت، ایدئولوژی و اسلام» (به زبان اصلی: الجنس والأیدیولوجیا والإسلام / به انگلیسی Beyond the Veil: Male-Female Dynamics in Modern Muslim ) به عنوان یک اندیشمند و یک فعال پیگیر حقوق زنان خود را به جهانیان شناساند.
«جنسیت، ایدئولوژی و اسلام» در تحلیل و کنکاش پیرامون فرهنگ جوامع اسلامی با توجه به سرکوب غریزه جنسی زنان مسلمان نوشته شده است. به باور مرنیسی، مهمترین هدف در یک جامعه اسلامی این است که با تکیه بر قوانین شریعت، حکومت خدا بر زمین تحقق پیدا کند و آزادیهای جنسی که در زمان جاهلیت و پیش از بعثت پیامبر اسلام در جهان عرب وجود داشت، مهار شود.
مرنیسی میگوید سکسوالیته در جامعه اسلامی میبایست در خدمت خدا و دولت اسلامی قرار بگیرد.
مرنیسی به حدیث معروفی از پیامبر اسلام استناد میکند: «من سه چیز را دوست میدارم؛ عطر، زن و نماز» و از این حدیث خود را به این نتیجه میرساند که در اسلام بر خلاف مسیحیت تقابلی بین جسم و روح وجود ندارد. او مینویسد در تاریخ اسلامی شخصیتی مانند «پولوس» هم پا به عرصه وجود نگذاشته که اعلام کرده باشد تفاوتی هست بین مادر و فاحشه در مفهوم یک زن اثیری و یک زن لکاته. (این نظر مبتنی است بر جوامع اهل سنت. در شیعه چنین نیست.)
به گمان فاطمه مرنیسی در جوامع اسلامی غریزه جنسی با تعریفی که فروید از «لیبیدو» به دست میدهد تا حد زیادی شباهت دارد. سکسوالیته در اسلام فراتر از خیر و شر قرار دارد و خوب و بد آن بیش از هر چیز بستگی دارد به اینکه چگونه این غریزه را تسکین میدهیم.
فاطمه مرنیسی اعتقاد داشت که جامعه اسلامی موفق شده است غریزه جنسی مرد را به عنوان یک امر خداداد که در جهت بقا و قوام جامعه به کار گرفته میشود، بپذیرد و از آن تابوزدایی کند و بدان جنبه قانونی بدهد، اما به دلیل خصلت عمیقاً مردسالارانهاش از پذیرش غریزه جنسی زنان درمانده است. به این جهت به عقیده او جامعه اسلامی یک جامعه یکسر مردانه و شهوتران است و اگر زنان را سرکوب میکند، به این دلیل است که مردان مسلمان از عهده مهار کردن غریزه جنسی و شهواتشان برنمیآیند. آنها به یک معنا مسئولیت شهوترانیشان را متوجه زنان میکنند. حجاب اجباری، تفکیک جنسیتی و پردهنشینی زنان مسلمان در طول تاریخ به گمان مرنیسی نمودهایی از این دینامیسم معیوب است.
فتنه: یک مفهوم کاملاً زنانه
ناتوانی مردان مسلمان در مهار کردن غریزه جنسیشان در باور فاطمه مرنیسی به این شکل خودش را نشان میدهد که مردان مسلمان خود را موظف میدانند از زنانشان به عنوان یک شیء جنسی مراقبت کنند. پردهنشینی و حجاب اجباری ترفندهاییست که آنها برای حفاظت مردان از زنان به کار میگیرند. جامعه مردسالار اسلامی چنین میپندارد که زن از نظر جنسی غریزه توفندهتر و مهارنشدنیتری دارد و اصولاً «فتنهگر» است. سنتهایی مانند ختنه کردن اجباری زنان در کودکی نمایانگر وحشت مرد مسلمان از غریزه جنسی زنانه است.
«فتنه» که در ادبیات سیاسی ایران و در پرونده حصر و پس از نهضت سبز به یک کلمه رایج تبدیل شده، به گمان فاطمه مرنیسی به غریزه جنسی زن نظر دارد. «فتنه» در فرهنگ اسلامی عبارت است از جاذبه جنسی زن که حتی پیامبر اسلام هم نمیتوانست از آن بگریزد. «فتنه» با این منطق هممعناست با «اغتشاش» و «فروپاشی» و با مفهوم «قانون جنگل» در دستگاه فکری زیگموند فروید خویشاوند است. به همبن جهت، به گمان فاطمه مرنیسی بسیاری از اندیشمندان بلندپایه مسلمان، از صدر اسلام تاکنون اعتقاد داشتند که تمدن اسلامی هنگامی تحقق پیدا میکند که غریزه جنسی زنان مهار شده باشد.
با توجه به معنای کلمه «فتنه» اندیشه فاطمه مرنیسی را میتوان بازخوانی کرد و با تاریخ معاصر ایران تطبیق داد. وحشت درونیشده لایه سنتی جامعه از غریزه جنسی زنان و تلاش دوباره آنان برای مهار کردن و اخته کردن زنان به عنوان یک شیء جنسی که نیاز به مراقبت و حفاظت دارد. فتنه! کلمهای برای توجیه وحشت درونی مرد مسلمان از سرکشی آلتش که به شکل فاشیستی نمود بیرونی پیدا میکند.
فاطمه مرنیسی میگوید اندیشمندان مسلمان هرگز به این فکر نیفتادند که خطرناک بودن یا فتنهگر بودن زنان مسلمان در ارتباط مستقیم با میزان در بند بودن آنها و محدود کردن آزادیهای مدنیشان قرار دارد. هرچه آزادی مدنی یک زن محدودتر شود، به همان اندازه ممکن است او که پردهنشین و خانهنشین شده برای تسلط بر مردش به سکسوالیته متوسل شود. مرنیسی میگوید سامان روابط اجتماعی در جوامع اسلامی یکسر بر وحشت از غریزه جنسی زنان استوار است. محدودیتهایی مانند تفکیک جنسیتی، قوانین ازدواج و طلاق، چندهمسری و حجاب اجباری به کار گرفته میشوند با این هدف که مردان بتوانند بر غریزه جنسی زنان نظارت کنند و آن را در حد قابل تحملی مهار کنند.
«جنسیت، ایدئولوژی و اسلام» نخستین بار در سال ۱۹۷۵، چهار سال پیش از انقلاب ایران منتشر شد و تاکنون به بیش از ۲۰ زبان ترجمه شده است. «زنان پرده نشین و نخبگان جوشنپوش» (درباره پیامبر اسلام و رابطه او با زنان) و «حرم درونی» دو اثر مشهور دیگر از فاطمه مرنیسیست.
نجیب محفوظ، نویسنده مصری و برنده نوبل ادبی از او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان جهان اسلام یاد کرده است.
در سال ۱۳۸۰ کتاب «زنان پرده نشین و نخبگان جوشنپوش» او به ترجمه ملیحه مغازهای وبه فارسی منتشر شد. اما این کتاب پس از مدتی به دستور سعید مرتضوی جمعآوری شد. از سه هزار نسخه این کتاب ۱۶۰۰ نسخه به فروش رفته بود.
|