روزنامه نگاری سلامت، حوزه ای که به عمد مغفول مانده
بابک پاکزاد


• می توان در توجیه استفاده از روغن پالم در لبنیات قلم فرسایی کرد و ویژه نامه درآورد و از کمپانی های تولید محصولات لبنی آگهی گرفت، کار کثیفی که یکی از روزنامه های اقتصادی مدافع سیاست های نئولیبرالی دست به آن زد...یا می توان برعکس حق سلامت را به مثابه ی بخش تفکیک ناپذیر حقوق بشر درک کرد، به هر خبر فاجعه آمیز در عرصه سلامت به مثابه یک پروژه و نه یک خبر نگریست. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۱ آذر ۱٣۹۴ -  ۱۲ دسامبر ۲۰۱۵


 هم اکنون سلامت به یکی از بحرانی ترین عرصه ها در زندگی اجتماعی ایرانیان بدل شده . خبرهای جسته گریخته نشان از نابسامانی غریبی دارد. از کاستی ها در بهره مندی از خدمات درمانی گرفته تا شیوع بیماری های واگیر دار، از عدم نظارت بر صنایع غذایی و تولیدات کشاورزی گرفته تا در نظر نگرفتن پارامتر سلامت در احداث کارخانجات و افزایش تولیدات و نوع محصول تولید شده...از نقایص عظیم و در عمل فقدان استراتژی و سیاست کلان در حوزه سلامت در زندگی شهری و روستایی و اقدامات مشخص کارآمد مغفول مانده تا سیاست های اقتصادی نئولیبرالیزه که تیشه به ریشه سلامت عمومی میزنند. از بحث شرایط استرس زای شغلی و محیط های کاری که انسان را مستعد بیماری می کنند تا آسیب های فیزیکی حین کار و عدم ایمنی مناسب. و اما روزنامه ها و روزنامه نگاران در این فضای آشفته و طوفان زده عرصه سلامت در کجای کار قرار دارند؟
گرایش روزنامه ها کاملا مشخص است. به سراغ روزنامه همشهری برویم ، روزنامه ای که آغاز کارش با بودجه عمومی و توسط شهرداری وقت شکل گرفت. از امکانات تبلیغات شهری که بی شائبه در آن زمان در اختیار این روزنامه قرار گرفت چه بگویم! حال می پرسیم روزنامه ای که با بودجه، امکانات تبلیغاتی و اساسا جایگاهش در بخش عمومی نشو و نما کرده حال به کدام اولویت می پردازد؟ هم اکنون روزنامه همشهری هشت صفحه به صورت روزانه به اخبار و تحلیل ورزشی اختصاص می دهد و یک صفحه به موضوع سلامت!!! وقتی می گویم ورزشی منظورم پرداختن به امر ورزش عمومی و همگانی نیست بلکه پرداختن به ورزش قهرمانی ..اخبار تیم های مطرح و رجزخوانی مربیان و بازیکنان و جدال های داخلی و فی مابین و...خلاصه هر آنچه از یک روزنامه ورزشی مین استریم ( جریان اصلی) سراغ داریم را در اینجا نیز می بینیم.. حال جایگاه صفحه سلامت کجاست؟ صفحه ۲۵ ! این درحالی است که همشهری به مانند روزنامه های دیگر از صفحه ی روزانه حوادث برخوردار است اما علاوه بر آن ضمیمه شانزده صفحه ای حوادث منتشر می کند. دیگر ضمیمه های همشهری به این شرح است: همراه ، آشپزی و دوچرخه! و حجیم ترین و قطور ترین بخش روزنامه هم بخش نیازمندی هاست...همین توصیف نشان می دهد که روزنامه ای که با بودجه عمومی کار خود را آغاز و از آن تغذیه کرده و در حال حاضر باید در نوک حمله دفاع از بخش عمومی و خواست ها و دستاوردهای آن قرار گیرد..عملا به یک روزنامه زرد بدل شده...جایگاه اصلی در روزنامه های کشور ما به کسب درآمد اختصاص دارد. در حال حاضر با توجه به بحران همه جانبه عرصه سلامت جا دارد تمام روزنامه های عمومی حداقل صفحه ای را به موضوع سلامت اختصاص دهند و البته در صفحات دیگر و در روزنامه های تخصصی در اخبار، تحلیل اخبار و گزارش ها وجه تاثیر گذاری آنها بر عرصه سلامت دیده و برجسته شود.
« در روزنامه ها و خبرنامه ها بسیار عادی است که بی هیچ تفسیری از این نکته بگذریم که نرخ بیکاری و آمار خودکشی ( داستان هایی متفاوتند). سطح فقر در صفحه ۴ گزارش می شود و نرخ جنایت در صفحه ۶. نقد هنری در ضمیمه هنری می آید ، و حراج های هنری در صفحه اقتصادی، فیلم ها در برنامه های هنری بررسی می شوند و ادغام استودیوهای فیلم سازی در اخبار مالی گزارش می شوند» جبر انقلاب، جان ریز، اکبر معصوم بیگی،ص ۱۷
و اما صرفا داشتن صفحه ای در روزنامه ها تحت عنوان سلامت کافی نیست. بلکه رویکرد روزنامه نگار ما به حوزه سلامت نیز حایز اهمیت است. اری می توان صفحه سلامت را تبدیل به صفحه خواص میوه ها و یا آشپزی سالم کرد. می توان آن را جولانگاه تبلیغ انواع مکمل ها ی غذا یی و ویتامین ها و برند های خارجی کرد . می توان در توجیه استفاده از روغن پالم در لبنیات قلم فرسایی کرد و ویژه نامه درآورد و از کمپانی های تولید محصولات لبنی آگهی گرفت، کار کثیفی که یکی از روزنامه های اقتصادی مدافع سیاست های نئولیبرالی دست به آن زد...یا می توان برعکس حق سلامت را به مثابه ی بخش تفکیک ناپذیر حقوق بشر درک کرد. به هر خبر فاجعه آمیز در عرصه سلامت به مثابه یک پروژه و نه یک خبر نگریست. پروژه ای برای احقاق حق عموم. پروژه ای برای صیانت از بخش عمومی و عدم واگذاری وظایف آن به بخش خصوصی برای چلاندن هر چه بیشتر مردم.
در حال حاضر به جرات می توان گفت که یک هزارم مسایل و معضلات مربوط به عرصه سلامت در مطبوعات ما مطرح و پیگیری نمی شود. بحث فقط محدودیت های حاکم بر مطبوعات کشور نیست. بحث بر سر سیطره نوعی فرهنگ سوداگری با مطبوعات است. عرصه بر روزنامه نگاران دغدغه مدار روز به روز تنگ تر و برای سوداگران مطبوعاتی روز به روز فراخ تر می شود...که البته بازتابی است از سیطره اقتصاد نئولیبرالی و ارزش های آن در جامعه! منطق سوداگری مطبوعاتی ایجاب می کند که هشت صفحه رایگان را به خبر و تحلیل ورزشی زرد و عوامانه اختصاص دهیم و تنها یک صفحه به صیانت از عرصه سلامت که تازه بخش قابل توجهی از آن صفحه نیز به اگهی اختصاص می یابد! راستی تاکنون فکر کرده اید اگر از چنبره سوداگری در مطبوعات رها شویم چه عرصه های متنوعی در برابرمان برای پرداختن به آنها گشوده خواهد شد!؟ آیا تا کنون فکر کرده اید که شما در شکل دادن به ذوق و نقطه تمرکز و توجه مخاطب نقش بسزایی دارید و هم اکنون واقعا چه می کنید!!