تاسیس حزب چپ در آلمان
ناهید جعفرپور
•
در روز ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶ در شهر ارفورت شرق آلمان طرحی از سوی حزب "پ د اس" و "واسگ" (واسگ ائتلافی از چندین سازمان چپ مارکسیستی و تروتسکیستی و چپ های منفرد) برای وحدت این دو حزب و تاسیس حزب چپ آلمان مورد گفتگو و امضا قرار گرفت. طرح تکمیل شده نهائی به جلسه مشترک این احزاب در تاریخ ۲۴ و ۲۵ مارس ۲۰۰۷ در شهر دورتموند ارائه می گردد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۵ آذر ۱٣٨۵ -
۶ دسامبر ۲۰۰۶
توضیح مترجم: در روز ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶ در شهر ارفورت شرق آلمان طرحی از سوی حزب "پ د اس" و "واسگ" (واسگ ائتلافی از چندین سازمان چپ مارکسیستی و تروتسکیستی و چپ های منفرد) برای وحدت این دو حزب و تاسیس حزب چپ آلمان مورد گفتگو و امضا قرار گرفت. قرار شد این طرح در هفته های آینده در اختیار بدنه هر دو حزب برای بحث و تبادل نظر و ارائه پیشنهادات قرار گیرد. در تاریخ ۱۰ دسامبر شورائی تشکیل می شود و تغییرات و تکمیلات بر این طرح مورد بحث و بررسی و تصمیم گیری قرار می گیرد و طرح تکمیل شده نهائی به جلسه مشترک این احزاب در تاریخ ۲۴ و ۲۵ مارس ۲۰۰۷ در شهر دورتموند ارائه می گردد.
در زیر تلاش خواهد شد خلاصه ای از این طرح که متجاوز از ده ها صففه است (پلاتفرم نهائی بطور کامل ترجمه خواهد شد) به فارسی برگردانده شود.
۱/ متحدا برای سیاستی دیگر
(...) بدیل ما برای این سرمایه داری افسارگسیخته تجدید همبستگی و ایجاد دمکراسی پایدار اجتماعی است. (...) ما می خواهیم در یک حزب چپ جدید ایده های پایه ای بدیل سیاسیمان را به پیش بریم. مبارزه بر علیه انهدام حقوق اجتماعی، برای تقسیم عادلانه کار در یک دنیای کار بشردوستانه و برای نوسازی دولت رفاه همبسته ای که در برنامه پایه ای فرموله شده است و نقطه آغاز بدیل انتخاباتی کار و عدالت اجتماعی است (...)
۱۱/بدیل های ما: دگرگونی اجتماعی، دمکراتیک و صلح آمیز بجای سرمایه داری افسارگسیخته
(...) چپ جدید برنامه پایه ای را برای ساختن جامعه ای گسترده پیش روی خود قرار داده است که در نظر دارد توسط آن به رهبریت سرمایه بر اقتصاد و جامعه پایان دهد و هم چنین بدان وسیله مبارزات کنونی را در راه توسعه بدیل ها سمت و سو دهد. این برنامه برنامه تغییر مسیر سیاسی و نوسازی دمکراتیک است. اهداف ما بصورت زیر می باشند:
۱/ دمکراتیزه شدن جامعه که برای همه امکانات برابر برای ساختن زندگی اجتماعی را ضمانت می کند. از وظایف دیگر این جامعه دمکراتیزه شده مبارزه بر علیه ستم پدرسالاری، بر علیه تمامی اشکال نژادپرستی، آنتی زمیست (یهود ستیزی) و افراط گرائی راست روانه است.
۲/ اجتماعی کردن کار و اقتصاد: که در مرکزش همواره تمامی آحاد جامعه قرار گرفته اند و هر کسی از این امکان برخوردار است که در شکل گیری این جامعه و مشاغل مربوط به آن سهیم باشد. این خود اساس و شرطی است برای تنوع در مشاغل.
٣/ یک دمکراسی اقتصادی که ازتمامی اشکال و معیارهای مالکیت اجتماعی پیروی می کند. ما اساس و بنیان غیرقابل تغییر یک جامعه همبسته را در وجود تاسیساتی می دانیم که احتیاجات ضروری و اساسی زندگی انسانها را (تاسیسات برق و آب و...) که وابسته به ثروت های عمومی می باشند و جمع بر آن نظارت می کند، را امنیت می بخشد.
۴/ همبستگی جدید بر پایه خدمات همگانی مدرن، سیستم امنیت های اجتماعی و بازسازی زیست محیطی جامعه بعنوان بستری برای یک زندگی خود مختار با امنیت های اجتماعی.
۵/ وظیفه اتحادیه اروپائی دیگر برقراری نظم بین المللی صلح، توسعه همراه با همبستگی و تامین امنیت های جمعی و اشتراکی است.
۶/ (...) ضروری است که تمامی مناسبات مالکیتی و رهبریتی که تحت آن انسان موجودی تحقیرشده، ترک شده، خورد شده و خوار شده می باشد از بین برود (کارل مارکس).
۷/ یک چنین جامعه ای بر یک چنین بستری و یک چنین روند دگرگونی و برابری خواهانه که در جامعه کنونی آغاز میشود و در آینده ادامه خواهد داشت، برای بسیاری از ما سوسیالیسم دمکراتیک نام دارد.
۱/ کار: خود مختاری و همبستگی بجای وابستگی و رقابت (...) ما برای اینکه بتوان برای این هدف یک سازماندهی اجتماعی همراه با شانس های زندگی به وجود آورد و برای از بین بردن قدرت بازارهای مالی، برای کم کردن فاحش تفاوت دستمزد ها و تفاوت درآمد ها، برای مسئولیت های همگانی و یا دولتی در تمامی زمینه هائی که زندگی انسانها را امنیت می بخشد، گسترش نهادهای عمومی و سرمایه گذاری در این بخش، برای کوتاه نمودن شدید ساعت کار که برای زنان و مردان شاغل وقت فراغت برای رسیدگی به خانواده را میسر می سازد و فرصت فعالیت های اجتماعی و شخصی را برایشان فراهم می سازد، برای امنیت حقوقی و مالی اشکال مالکیت اقتصاد همبسته و سیستم گسترده امنیت های اجتماعی برپا می خیزیم. مسلما برای کار مزدی بصورت زیر حرکت می کنیم:
ـ کوتاه شدن ساعات کار: ما بر علیه افزایش ساعات کار حرکت نموده و خواهان کوتاه شدن ساعات کار می باشیم و اعتقاد داریم که کوتاه شدن ساعت کار اساس و بنیان تقسیم کاری جدید است. (...) به دلیل صعود باروری کار می توان بدون اینکه درآمدها سقوط کنند ساعات کار را کوتاه نمود.
ـ ایجاد محل های کار از طریق سازندگی زیست محیطی و اجتماعی و پس از آن ایجاد برنامه متمرکز اجتماعی برای سرمایه گذاری های آینده و تشویق سرمایه گذاری در بخش تکنولوژی و همچنین سرمایه گذاری در بخش های خدمات همگانی ضروری (...).
ـ ایجاد بخش های اشتغالی اجتماعی از نوع شرکت های تعاونی که بتواند احتیاجات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را که نه بازار و نه بخش خدمات همگانی تامین می نمایند پوشش دهد.
ـ ایجاد سیاستی فعال برای بازار کار که خود را بر روی کسانی متمرکز می کند که بخصوص شانس خوبی برای دست یابی به بازار کار ندارند (...).
ـ استفاده از سود باروری در خدمت بالا بردن دستمزدهای حقیقی و کوتاه کردن ساعات کار.
ـ ایجاد حداقل دستمزد قانونی که بتواند موجودیت انسانها را امنیت بخشد.
ـ به وجود آوردن مناسبات کاری جدید بر بستر امنیت های اجتماعی کامل برای شاغلین و انسانی کردن کار، خودمختاری تعرفه ای و تعهد عمومی در بستن قراردادهای تعرفه ای، ایجاد امنیت های لازم برای جلوگیری از اخراج کارگران و مزد بگیران و بالا بردن حق دخالت تمامی شاغلین در تصمیم گیری های شغلی همچنین تساوی دستمزد زنان و مردان.
ـ اعتبار دادن به استاندارد های اجتماعی کشوری برای تمامی شاغلین از طریق توسعه قانون در تمامی بخش ها و رفرم اساسی در قوانین خدمات اجتماعی اروپائی تا بدین وسیله از تمامی اشکال رقابتی در این بخش جلوگیری شده و در نهایت امنیت خدمات اجتماعی در خدمت رفاه اجتماعی تامین گردد.
ـ دادن قرار داد های اجتماعی به شرکت هائی که استاندارد های اجتماعی را بشدت اجرا می نمایند.
ما می خواهیم برای به کرسی نشاندن این اهداف اتحادیه های کارگری را همچنان گسترش دهیم. تمامی آکسیون های اتحادیه های کارگری برای ایجاد و حفظ محل های کار، قرار داد های تعرفه ای و حقوق اجتماعی ازسوی ما برای همبستگی با آنان پشتیبانی می شود.
۲/ اقتصاد و محیط زیست: اقتصاد و محیط زیستی پایدار که وظیفه دارد منفعت همگان را تامین نماید بجای اقتصاد سرمایه داری و انهدام محیط زیست
(...) چپ ها برای ارجعیت دادن به سیاستی دمکراتیک برای تغییرات اقتصادی، اجتماعی وزیست محیطی اتحادیه اروپا بپا می خیزند.
سیاست اقتصادی آلترناتیوی ما هدفش وزنه دادن به سیاست دولت رفاه بجای قرار گرفتن اقتصاد زیر نظر اجبارهای بازار است. از اهداف دیگر این سیاست همچنین وزنه دادن به ساختار سیاسی دراز مدت علمی، تکنولوژیکی است. این سیاست عملکردهای اقتصادی که تمایل به سودبری دارند را برای سرمایه گذاری و توانائی های اقتصادی مهم می داند و به این دلیل یک فضای جدید اقتصاد اجتماعی را برای مکانیسم بازار گسترش می دهد که در آن اتحادیه های کارگری نقش مهمی را بازی می کنند زیرا که در اثر عدم دخالت مستقیم اتحادیه های کارگری بعنوان ضد قدرت و عدم تعدیل دولتی منافع شرکت های خصوصی، زیانی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی حاصل می شود و به توسعه ای نادرست خواهد انجامید. دولت برای سرمایه گذاری بیشتر و امنیت بخشیدن به دولت رفاه احتیاج به پول بیشتر دارد. دولت فقیر دولت ثروتمندان است نه دولت مردم. دولت تنها از طریق مالیات های بالا می تواند قروض بخش اجتماعی را از بین ببرد. (...)
برای تغییر سیاست اقتصادی ، زیست محیطی ما خواهان:
ـ برنامه سرمایه گذاری برای آینده می باشیم که سیاست اشتغالی همگانی را توسعه دهد: سرمایه گذاری در بخش خدمات اجتماعی باید حداقل (به نسبت حد متوسط اروپای غربی) سالانه در حدود ۲۰ تا ٣۰ میلیارد یورو افزایش یابد.
ـ سیاست مالیاتی عادلانه: کنسرن ها و شرکت های دیگری که از منفعتی بسیار برخوردارند باید مجددا مالیاتی بشدت بالا بپردازند. باید مجددا مالیات بر دارائی و مالیات بر ارث های بالا افزایش یابند. قوانین مالیاتی که بخصوص به نفع صاحبان درآمدهای بالا و دارائی ثروتمندان است باید از بین بروند و همچنین باید با تبهکاری اقتصادی به طوری جدی مبارزه شود. ما می خواهیم که بدون دستکاری در تاریخ خرید و فروش، مالیات سود خرید و فروش اوراق بهادار و املاک و مستقلات بالا رود. درجه بستن مالیات باید تا ۵۰% بالا رود. ما خواهان رفرم مالیاتی، مالی هستیم که باعث شوند ابزار ضروری توسعه پایدار ایالات ها و بخش ها فراهم گردد.
ـ یک ساختمان زیست محیطی که هدفش چرخش در سیاست انرژی بسوی ساختار های غیرمتمرکز و سپردن این شبکه بدستان بخش عمومی و کنترل دمکراتیک سیاست انرژی است: رشد انرژی مفید، تقلیل مصرف انرژی و دستیابی به انرژی های جدید و تاسیس تاسیسات آن، راه حل های ضروری هستند برای مشکل انرژی. ما خواهان کنار گذاشتن خیلی سریع انرژی اتمی می باشیم و ایجاد نیروگاه های اتمی جدید و صادرات تکنولوژی اتمی را رد می نمائیم.
ـ یک سیاست راه و ترابری اجتماعی و زیست محیطی. ساختمان راه و ترابری همگانی باید ایجاد شود (اتوبوس های حمل و نقل و جابجائی شهری، مترو ....) و خصوصی شدن این بخش متوقف شود. حمل و نقل کالا باید بر روی ریل ها انجام پذیرد.
ـ گردش اقتصادی منطقه ای زیست محیطی. در این رابطه برای ما مهم است که تولیدات طبیعی منطقه ای و مواد غذائی طبیعی در مقابل صنایع کشاورزی که باعث از بین رفتن ذخایر و ساخت مواد غذائی ژن تکنیکی و تولیدات ارزان بی خاصیت می باشند قرار گیرند.
ـ ساختمان مزارع و جنگل های زیست محیطی و ایجاد سیستم های امنیتی برای حفظ و توسعه تنوع گیاهان و حیوانات و ... در آلمان و سرتاسر اروپا
ـ سیستمی مالیاتی و دخل و خرجی که فعالیت های زیست محیطی را به لحاظ مالی پشتیبانی کند و جلوی فعالیت هائی را که زیان های زیست محیطی ببار می آورند بگیرد.
ـ کنترل دمکراتیک بازار های مالی و از بین بردن تمرکز قدرت اقتصاد خصوصی (...)
ـ تشویق تعاونی ها و دیگر اشکال اقتصاد همبسته و اجتماعی
٣ / سیستم خدمات اجتماعی: امنیت های اجتماعی و تشویق بجای اجبار و تشنجات و شکاف های اجتماعی (....) حزب چپ برای دولت رفاه نوینی با خدمات اجتماعی گسترده بپا می خیزد. امنیت های اجتماعی باید از شکستن شخصیت انسانها جلوگیری کند و تمامی آحاد جامعه را بطوری گسترده زیر پوشش قرار دهد و آنها را در مقابل ریسک های بزرگ اجتماعی محافظت کند. امنیت استاندار زندگی در ایام کهنسالی، بیکاری و ناتوانی کاری . سیستم خدمات اجتماعی باید از فقرجلو گیری کند و برابری حقوقی و اجتماعی میان زن و مرد به وجود آورد و امکان تنوع در نوع زندگی را فراهم آورد.
ـ از بین بردن قوانین هارتس
ـ دمکراتیک نمودن سیستم امنیت های اجتماعی، قوت دادن به پایه ها و اساس ایجاد همبستگی اجتماعی دراین سیستم و تجدید روش خود گردانی در این سیستم.
ـ اجرای امنیت های اجتماعی پایه ای بدون فشار و مبتنی بر نیاز های تک تک آحاد جامعه: کسانی که در مخاطره فقر قرار دارند باید دسترسی به امنیت های اجتماعی بر مبنی نیازفردیشان داشته باشند این امنیت های اجتماعی از طریق مالیات ها تامین می شوند. برای دعوت به اشتغال باید به تخصص انسانها توجه نمود و طبق تعرفه کاری دستمزد پرداخت. ما همانگونه اجبار انسانها به قبول هر گونه کاری را رد می کنیم که اجبار در بیکار شدن را رد می کنیم (...).
ـ یک سیاست بازنشستگی نوین. با بالا رفتن دستمزدها، باید مجددا مزایای بازنشستگی هم افزایش یابد. بیمه بازنشستگی قانونی باید به بیمه اشتغال تبدیل شود و در آن نام تمامی وابستگان گروه های شغلی قید گردد و آنها هم زیر پوشش قرار گیرند. ما خواهان از بین بردن تبعیض در قوانین بازنشستگی در باره شهروندان آلمان شرقی می باشیم. ما قانون ۶۵ سال سن ورود به بازنشستگی را رد می کنیم.
ـ بیمه درمانی همبسته شهروندی : تمامی شهروندان باید در بیمه خدمات درمانی دولتی که از تمامی خدمات پزشکی لازم برخوردار است عضو باشند و زیر پوشش قرار گیرند. باید در این رابطه به درآمد ها توجه نمود و هرکسی با هر درآمدی زیر پوشش این بیمه قرار گیرد. ما می خواهیم که کارفرمایان تامین مالی بیمه درمانی شاغلین را بعهده گیرند.
ـ ساختمان بهداشت و سلامتی: از طریق اشکال ساختاری نوین باید برای تمامی آحاد جامعه دسترسی به تامینات پزشکی پیشرفته میسر گردد. ضروری است که در این رابطه میان پزشکان و بیمارستانها و تمامی بخش های خدمات رسانی، همکاری های بهتری صورت پذیرد. در این رابطه باید مراکز بهداشتی بیشتری ایجاد گردند و با ایجاد لیستی از داروهای مفید سودبری کنسرن های داروئی محدود گردد. پیش گیری های ضروری پزشکی باید از وزنه ای خاص برخوردارباشند و شرایط کاری و وضعیت مزدی پرسنل بخش پزشکی بهبود یابد و همچنین حقوق بیماران زن و مرد حفظ شود.
ـ توجه و رسیدگی به شبکه خدمات اجتماعی اشتراکی و امنیت خودگردانی اشتراکی: دسترسی همگانی به بهداشت، آموزش ، پرستاری و فرهنگ ، حمل و نقل ، آب ، گاز، برق از اساس مهم امنیت های اجتماعی است. از این رو ما از خدمات اجتماعی و همگانی دفاع می کنیم و برای گسترش آن بپا می خیزیم. ما می خواهیم که از فروش تاسیسات و اموال همگانی به شرکت های املاک ملکی و شرکت های خصوصی خدماتی جلوگیری کنیم.
۴/ سیاست: دمکراسی بیشتر بجای آتوریته "سیاست اجبار" (....)
ـ حقوق مساوی: تمامی کسانی که در آلمان و در اتحادیه اروپا زندگی و کار می کنند دارای حقوق مساوی بوده و همچنین از حق رای برابر برخوردارند. ما وجود تمامی کسانی را که امروز در آلمان زندگی می کنند و از فرهنگ های متفاوت و از زادگاه های متفاوت برمی خیزند بعنوان افتخاری دانسته و برای حل و جذب شدن مهاجرین و تمامی کسانی که مدت های طولانی در این کشور زندگی می کنند در اجتماع به مبارزه می پردازیم.(......)
ـ مرزهای باز برای انسانهای محتاج ـ ما برای بنای مجدد حقوق پناهندگی در قانون اساسی آلمان وبرای انسانی کردن حقوق پناهندگی در اروپا آنهم در سطحی بالا بپا می خیزیم.
ـ تنفر از راست افراطی ونازیسم : ما با این نیروها از طریق سیاسی مبارزه خواهیم نمود و ازفضای عمومی در مقابل آنها دفاع خواهیم نمود و کار آموزشی ضد فاشیستی را عمبق تر خواهیم نمود. از این رو ما می خواهیم ساختارهای جامعه متمدن رابر علیه راست افراطی قوی تر و موثر تر سازیم. به این صورت که تلاش کنیم نهاد ها و تیم های مشورتی اجتماعی مربوط به این کار را حفظ و تقویت نمائیم.
۵/ سیاست بین المللی و اتحادیه اروپا : عدالت اجتماعی و دمکراسی بجای نظامی گری و خصوصی سازی. سیاست خارجی آلمان و اتحادیه اروپا باید در خارج سیاستی برای صلح بشود: استفاده از خاک آلمان برای پایگاه های نظامی و استفاده از اتحادیه اروپا برای جنگ های خشونت آمیز و ضد بشری باید به پایان رسد. ائتلاف های نظامی چون ناتو را ما نمی خواهیم. توانائی نظامی آلمان و اتحادیه اروپا باید کاهش یابد وبسوی ساختارهای غیر تهاجمی و مخالف جنگحوئی رشد کند. ما می خواهیم که راه حل های متمدنانه برای حل اختلافات را بعنوان آلترناتیو در مقابل جنگ های نظامی قرار دهیم. آلمان و اتحادیه اروپا اغلب خود بخشی از مشکل می باشند. آلمان باید از تولید و تکمیل تسلیحات نظامی صرف نظر کند و صادرات تسلیحات نظامی را ممنوع سازد. تمرکز تسلیحات اتمی در آلمان را رد کند و خلع سلاح را وظیفه ای دولتی سازد حتی اگر مجبور باشد خود به تنهائی این قدم شهامت بار را بردارد. خلع سلاح اتمی و غیر اتمی و تنفر در مقابل تسلیحات کشتار جمعی باید در دستورکار جامعه بین الملل قرار گیرد.
ـ ایجاد و گسترش نظم اقتصادی ای عدالت مند در سرتاسر جهان: کنترل و کاهش بازار های مالی بین المللی، متوقف ساختن خصوصی سازی خدمات اجتماعی و همگانی، زیر پوشش دولت قرار دادن تمامی دخایر مهم طبیعی ، بیرون آوردن گسترده تمامی کشور های فقیر از زیر بار قروض، بالا بردن بودجه کمک به توسعه بیش از ۷% ازتولید ناخالص اجتماعی. ارجعیت دادن به توسعه پایدار و حقوق اجتماعی در مقابل سرمایه تمایل به لیبرالیزه شدن . (...........)
ـ دمکراتیزه کردن سازمان ملل متحد: برای تحقق اهداف منشور سازمان ملل متحد مبنی بر جهانی از صلح و تحقق حقوق بشر باید سازمان ملل متحد بشدت دمکراتیزه گردد و کنفرانس های عمومی آن در مقابل خواسته های جهان و قدرت های بزرگ از حق بیشتری برخوردار باشد. آدم ربائی ها و زندان های سری مخوف و شکنجه مورد تنفری جهانی است.(...........)
ـ تغییر اتحادیه اروپا: حزب چپ می خواهد که اتحادیه اروپا از یک اروپای اقتصادی و مالی به یک اروپائی که بیشتر اشتغال و خدمات اجتماعی و صلح و محیط زیست ایجاد می کند توسعه یابد. مهم ترین و اولین قدم ها در این راه ایجاد برنامه سرمایه گذاری اروپائی برای اشتغال و محیط زیست در آینده و همچنین تدوین و وضع حداقل و حداکثر مالیات برای سرمایه های ثبت شده افراد و سود شرکت ها و همچنین کنترل دمکراتیک بانک مرکزی اروپا می باشد. دولت های ملی و اتحادیه اروپا باید مناسبات جدیدی را به وجود آورند. کلید این مناسبات جدید دمکراتیزه کردن دولت های ملی و اتحادیه اروپاست. حزب چپ دست رد به سینه نظامی شدن اتحادیه اروپا می زند. ما خواهان لغو برنامه تسلیحاتی اروپائی و ( اروپیشه باتله گروپ) می باشیم ودر مقابل عملکردهای نظامی اروپا بپا می خیزیم و برای لغو پایگاه های نظامی آمریکا در اروپا مبارزه می کنیم. ضروری است که یک سیاست انسانی و دمکراتیک اروپائی برای سیاست پناهندگان و متواریان به وجود آید. این سیاست باید از تبدیل شدن اتحادیه اروپا به برج و باروئی بر علیه انسانها و بخش های فقیر جهان جلوگیری کند.
IV / برای تغییر جهت و تغییر ماهیت
هنوز روح نئولیبرالیسم در این عصر جهان حکومت می کند. تظاهرات ها و اعتصاب ها بر علیه برنامه ۲۰۱۰ ( توضیح مترجم: برنامه خصوصی شدن تمامی ملزومات زندگی تا سال ۲۰۱۰ ) و قانون هارتس ۴ و همچنین پیروزی انتخاباتی چپ ها نشان می دهند که اوضاع این طور نباید بماند. شهروندان زن و مرد شروع به مقاومت نموده اند. این وظیفه محوری استراتژی چپ هاست که برای تغییر مناسبات قدرتی بعنوان یک مبارزه طلبی برای تغییر جهت و تعییر ماهیت بپا خیزند و به آن به پردازند. از این رو ما اهداف استراتژیک زیر را دنبال می کنیم:
ـ پرداختن و مبارزه با ایدئولوژی نئولیبرالیسم و توسعه بدیل ها: ما در مقابل ایدئولوژی نئولیبرالیسم بدیل یک راه توسعه دیگر را قرار می دهیم. این بدیل را ما با تجربیات و جنگ های در کارخانه جات و زندگی روزمره عجین دانسته و درجرو بحث ها و مباحثات بخش های همگانی جامعه علنی خواهیم نمود و از آن دفاع خواهیم کرد . (...).
ـ ائتلاف و اتحاد بر علیه نئولیبرالیسم: ما به از بین بردن نئولیبرالیسم آنزمان موفق خواهیم شد که در جامعه ائتلافی گسترده و تجمعی ازجنبش های سیاسی برای تغییر جهت شکل بگیرد و جا بیافتد. ما ازمنافع مشترک تمامی کارگران و کسانی که در آلمان و اتحادیه اروپا و در سطوح بین المللی برای بقای زندگی به وجود یک شغل وابسته اند حرکت می کنیم. ما می خواهیم ائتلافی اجتماعی را به وجود آوریم که بتواند شاغلین متخصص و شاغلین با قرارداد طولانی مدت و همچنین شاغلین نیمه وقت و فصلی بیکاران و شاغلین مستقل و صاحبان شرکت های اجتماعی و... را دور هم جمع کند و به هم بپیوندد (.....).
ـ همکاری های استراتژیک: تغییر مناسبات نیروهای اجتماعی زمانی امکان پذیر است که چپ های سیاسی متحدا با نیروهای قوی اتحادیه ها ، منتقدین جهانی سازی و دیگر جنبش های اجتماعی، با نهاد های اجتماعی ونمایندگان پیشرفته علوم و فعالان فرهنگی بر علیه نئولیبرالیسم و هرگونه مناسبات استثماری و فشار در جامعه بپا خیزند و متحد شوند. ما بعنوان حزب خواهیم توانست به فعالیت ها و خواسته های این جنبش ها دست یابیم و در فعالیت ها و برنامه خود به آن بپردازیم(.....).
ـ کار خارج از پارلمان و کار پارلمانتاریستی : ما شهروندان زن و مرد را بر علیه سران قدرت بسیج خواهیم نمود و برای تجمع جدید جنبش ها حرکت می کنیم. مبارزات سیاسی و انتخابات بما کمک خواهند نمود تا طرح رفرم های آلترناتیومان را ارائه دهیم و برای اجرای آن مبارزه کنیم. کار پارلمانتاریستی را ما طوری انجام می دهیم که بتواند به همکاری با نیروهای چپ خارج از پارلمان ، به پیشنهاد های اصلاحاتی برای بخش خدمات اجتماعی و قوانین آلترناتیوی ، پروسه های شفاف سیاسی، تحقیقات در باره سوء استفاده از قدرت سیاسی، توسعه جدید مناسبات نیروهای اجتماعی و اکثریت سیاسی کمک کند.
ـ اعتراضات اجتماعی، توسعه بدیل ها و خواست تحقق آنها: حزب چپ اعتراضات اجتماعی، حرکت برای بهبود وضعیت اجتماعی و توسعه بدیل های رفرمی در مناسبات کنونی سرمایه داری و تحقق راه های توسعه ای را که از جامعه کنونی فراتر می رود را به پیش می برد. هیچکدام از این سه اصل نباید برای اجرای اصل دیگری دچار نقصان گردد.
ـ شرکت در دولت برای حزب چپ ابزاریست برای عملکرد های سیاسی و تحقق اجتماعی آن. البته به شرطی که شرایط ضروری برای تحقق آن وجود داشته باشد.اندازه و مقیاس شرکت در دولت به بهبود اوضاع کسانی که دچار نقصان شده اند و قدرت دخالت در تصمیم گیری های سیاسی ، ایجاد سدی در مقابل تهاجم های نئولیبرالی، پیاده کردن طرح های بدیلی و رفرم ها وابسته است. این شرکت در دولت باید به تغییر در مناسبات قدرتی بسوی چپ و تغییر سیاست بیانجامد. حزب چپ تنها آنطوری در دولت قوی خواهد بود که در جامعه جا افتاده باشد و از سوی جامعه پشتیبانی شود. سیاست چپ احتیاج به انتقادات پی در پی ، فشار از سوی جامعه و بسیج غیر پارلمانتاریستی دارد.
ـ ائتلاف پارلمانتاریستی با دیگر نیروهای سیاسی : ما دست خود را به سوی یک چنین ائتلافی پیش خواهیم برد حتی اگرکه این کار به تغییر مسیر سیاسی ما بیانجامد. ما همزمان برای یک سبک جدید سیاسی حرکت می کنیم که باعث دیالوگ میان جامعه و شرکت مستقیم شهروندان شود. امکانات متفاوت تاثیر سیاسی بر محلات، ایلات ها و کشورها و اتحادیه اروپا را ما در سیاست خود وارد خواهیم نمود. عامل تعیین کننده برای پیاده کردن یک سیاست دیگررا باید در سطوح سیاسی کشور یافت. در آنجا غالب قابلیت هائی نهفته است که برای این تغییر جهت سیاسی ضروریست(...).
ما می خواهیم جهانی به وجود آوریم که در آن شرف تک تک انسانها به طور واقعی بالاتر از هر چیزی قرار گرفته باشد. در جهانی که عدالت اجتماعی، آزادی و حق تعیین سرنوشت، دمکراسی و صلح در هم عجینند. در جهانی که میان انسانها و طبیعت هارمونی زیبائی وجود دارد. ما برای تحقق چنین جهانی با هم ائتلاف می کنیم. متحدا مبارزه می کنیم و فریاد می زنیم که سرمایه داری تنها و آخرین کلمه تاریخ نیست.
|