ایران سومین زندان روزنامه نگاران در سطح جهان
حسن رحمان پناه
•
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نه اکنون، بلکه از آغاز حاکمیت رژیم طی ۳۶سال گذشته، سانسور، سرکوب مطبوعات، شکستن قلم ها و زندانی کردن اهل رسانه و مطبوعات یکی از هویت های مذهبی و سیاسی حاکمیت در مقابل مخالفین و دگراندیشان بوده است. ایران نه تنها سومین زندان روزنامه نگاران، بلکه زندان بزرگی برای اکثریت مطلق ساکنین آن نیز محسوب میشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ آذر ۱٣۹۴ -
۱۶ دسامبر ۲۰۱۵
بیش از ٣٦سال است که ایران تحت حاکمیت رژیم مذهبی جمهوری اسلامی در بدترین ها ، بالاترین است و در بدست آوردن رتبههای جهانی در بدترین ها رتبه یک تا چهار را به خود اختصاص می دهد.
به گزارش سایت بی بی سی، "سازمان گزارشگران بدون مرز" در تازه ترین گزارش سالانه خود به وضعیت مطبوعات و روزنامهنگاران در سال ٢٠١٥ در جهان پرداخته است. "سازمان گزارشگران بدون مرز" که یک سازمان غیرانتفاعی بینالمللی و مقر آن در پاریس، پایتخت کشور فرانسه است، هر ساله در ماه دسامبر گزارشی از وضعیت مطبوعات و شرایط کاری و سرکوب و خشونت علیه روزنامه نگاران در سراسر جهان را منتشر می کند. این سازمان در سال ١٩٨٥ با هدف دفاع از آزادی مطبوعات و حمایت از خبرنگاران و روزنامهنگاران تشکیل شد.
این سازمان در روز سهشنبه ١٥دسامبر ٢٠١٥ گزارش سالانه خود را منتشر کرد. در گزارش سالانه این نهاد بین المللی نوشته است "امروز در جهان ۱۵۳ روزنامه نگار در بازداشت به سر میبرند. چین بزرگترین زندان روزنامه نگاران درجهان است و پس از آن مصر، ایران، اریتره و ترکیه قرار دارند".
در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی که سران حکومت کل مسائل جامعه را با دید امنیتی می نگرند، بازداشت روزنامه نگاران، شکستن قلم ها ، نشر مطبوعات حکومتی و غیرآزاد کماکان رایج و ادامه دارد . به نوشته گزارشگران بدون مرز "از اوایل ماه نوامبر برای چندمین بار موج بازداشت روزنامهنگاران به اتهام فعالیت در شبکه جاسوسی به راه افتاد". این سازمان از "ادامه بازداشت جیسون رضاییان، گزارشگر روزنامه واشنگتن پست، از یک سال و نیم پیش و همچنین آدامه بازداشت نرگس محمدی با محکومیت شش سال و نیم زندان اشاره کرده است". روز دوشنبه و یک روز قبل از انتشار گزارش "سازمان گزارشگران بدون مرز" ، دو نویسنده جوان به اسامی "روزبه گیلاسیان و الهه سروشنیا" در ایران بازداشت شدند که این سازمان از بازداشت آنان مطلع نبوده است . گفته می شود که روزبه گیلاسیان دانشآموخته فلسفه و نویسنده کتاب "فلسفه در خیابان" است و در رسانههای مختلف داخل کشور مقالات متعددی از او منتشر شده است . این گزارش در شرایطی منتشر شده که دهها وبلاگ نویس، روزنامه نگار مستقل ، غیر دولتی و نویسنده در زندانهای رژیم محبوسند ، که حکومت از درج آسامی آنها در مطبوعات و بویژه در نزد نهادهای بین المللی اگاهانه جلوگیری می کند.
در آدامه گزارش سالانه "گزارشگران بدون مرز" به افزایش بازداشت روزنامه نگاران در ترکیه اشاره شده است و این میزان بازداشت را نشان از "سرگیری سیاست سرکوب در ترکیه" دانسته است. سازمان گزارشگران بدون مرز در این گزارش می نویسد که "امسال بازداشت روزنامه نگاران در ترکیه ۱۱ درصد افزایش داشته است". خبرنگاران در حمله به دفاتر رسانههای منتقد، و به هنگام پوشش تظاهرات و درگیری نظامی در مناطق جنوب و شرق ترکیه از بازداشت خودسرانه مصون نماندند." در ادامه گزارش "سازمان گزارشگران بدون مرز" در مورد ترکیه آخرین نمونه این بازداشتها، "بازداشت جان دوندار و اردم گل، مدیر و نماینده روزنامه جمهوریت در آنکارا" بیان شده است. اما بدون این گزارش نیز سرکوب های روزانه در ترکیه و بویژه ضدیت با مطبوعات غیر دولتی ، سرکوب خونین و بیرحمانه مردم کردستان ، سرکوب نیروهای چپ ، رادیکال و سوسیالیست جامعه، به بخش فعال سیاست کنونی دولت اسلامی_ فاشیست ترکیه ، این حامی و پدرخوانده داعش تبدیل شده است .
بنا بر گزارش این نهاد بین المللی "تعداد روزنامهنگاران زندانی در جهان نسبت به سال گذشته ۱۴ درصد کاهش یافته اما در مقابل تعداد روزنامهنگاران گروگان گرفته شده افزایش ۳۵ درصدی داشته است .در حال حاضر ۵۴ روزنامه نگار در سراسر جهان گروگان گرفته شدهاند که بیشترین تعداد آن در سوریه بوده است" . آخرین بخش گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز به روزنامه نگران به روزنامهنگاران ناپدید شده اختصاص دارد و این سازمان نوشته است " در سال جاری هشت روزنامهنگار ناپدید شدهاند". گزارشگران بدون مرز، "روزنامهنگاران ناپدید شده را به آمار خشونت علیه روزنامهنگاران افزوده است". اما در این گزارش هیچ اشارهای به مرگ روزنامه نگاران و سرکوب مطبوعات در فضای جنگی کشورهای امثال عراق ، یمن ، افغانستان و کشورهای مشابه نشده است.
قابل ذکر است که مطابق گزارشات مستقل، ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی تنها در عرصه سرکوب مطبوعات و زندانی کردن روزنامهنگاران سومین زندان بزرگ اهل مطبوعات در جهان نیست . ایران یکی از بزرگترین زندانهای جهان با قوانین قرون وسطایی علیه زنان بعنوان نیمی از جامعه نیز هست . فعالان رسانهای زن در ایران با هزار و یک معضل و مشکل کاری و صنفی در این رشته روبرو هستند که در گزارش سالانه "سازمان گزارشگران بدون مرز" منعکس نشده است . بعد از سر کار آمدن دولت "تدبیر و امید" شیخ حسن روحانی ، این آخوند امنیتی-هستهای ، که وظیفهاش "تدبیر" جهت نجات کشتی توفان زده رژیم از باتلاق نابودی و "امید"ش ، امیدوار کردن قدرت های بزرگ جهانی و جامعه در عبور از آینده تیره و تاریک جمهوری اسلامی بود وضع مطبوعات و "حقوق بشر" بدتر از گذشته نیز شده است . برخلاف متوهمین که حکومت "روحانی" را به معنای "تغییرات مثبت و گشایش سیاسی و اقتصادی" در جامعه به خورد مردم می دادند، این دولت "نظامی- امنیتی" نه تنها گشایشی در جامعه ایجاد نکرد بلکه در همه عرصه وضعیت جامعه بدتر از دوران "احمدی نژاد" نیز شده است . تعداد اعدام ها آنچنان سیر صعودی طی نموده که صدای نهادهای بین المللی و مدافع حقوق بشر بیشتر از گذشته درآمده است. دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، معلمین معترض و حق طلب ، فعالین زنان و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی بیشتر از گذشته شده است . سفره بی رونق مردم ستمدیده از گذشته فقیرانه تر شده است . دستمزد کارگران در سال جاری که با ٣ برابر پایین تر از خط فقر توسط شورای عالی کار رژیم تعیین شد ، این طبقه را به سوی بردگی مطلق سوق داده است. بر تعداد معتادین که محصول یک جامعه مریض و مملو از معضلات اقتصادی و اجتماعی است روز به روز افزوده شده و میشود. به گزارش مطبوعات و رسانهها، فقط در تهران "روزانه یک تن و نیم مواد مخدر دود می شود".
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی نه اکنون، بلکه از آغاز حاکمیت رژیم طی ٣٦سال گذشته، سانسور، سرکوب مطبوعات، شکستن قلم ها و زندانی کردن اهل رسانه و مطبوعات یکی از هویت های مذهبی و سیاسی حاکمیت در مقابل مخالفین و دگراندیشان بوده است. ایران نه تنها سومین زندان روزنامه نگاران و سانسور مطبوعات در سطح جهان است، بلکه زندان بزرگی برای اکثریت مطلق ساکنین آن نیز محسوب میشود.
در حکومت های استبدادی سانسور اساسن علیه بیان حقیقت بکار گرفته می شود. سانسور، خرد اگاه ، خرد جمعی انسان را هدف سرکوب قرار می دهد و به جای آن "خرد دولت" که چیزی جز سرکوب، استبداد و اعمال فهم اقلیت بر اکثریت نیست را جایگزین می کند. سانسور نه فقط مطبوعات و روزنامه نویسان و میدیا، بلکه کل جامعه را هدف و در انقیاد قرار می دهد. در جامعهای که آزادی فکر و اندیشه ،آزادی رسانه ، مطبوعات و اطلاع رسانی بدون سانسور وجود نداشته باشد که در جهان کنونی، اطلاع رسانی لحظهای و به موقع، جزو حقوق طبیعی هر شهروندی محسوب می شود، در جامعهای که فعال اجتماعی ، مبارز و پیشاهنگ تغییر و تحول در آن در ترس و بیم و در پشت میلههای زندان به سر ببرد ، بی گمان تودههای مردم در وحشت زندگی میکنند و چنین جامعهای استبداد زده، بسته و ضد انسانی است . مبارزه با سانسور و سرکوب تنها وظیفه نویسندگان، روزنامهنگاران و اهل قلم و مطبوعات نیست ، بلکه وظیفه کل جامعه و در پیشایش همه، طبقه کارگر و جریان چپ و سوسیالیست اگاه است که آزادی اندیشه و نشر بدون سانسور، به اندازه هوای پاک و تمیز جهت زنده ماندن انسان برای آن لازم و ضروری است. به قول کارل مارکس " سانسور مبارزه را نابود نمی کند بلکه آن را یک جانبه میکند، مبارزهای آشکار را به مبارزهای پنهان تبدیل می کند، مبارزه بر سر اصول را به مبارزهی اصول بدون قدرت با قدرتی بدون اصول تبدیل می کند" .
به همان اندازهای که خواندن و نوشتن (آموزش) جزو حقوق هر فرد در جامعه است ، نوشتن و خواندن (دسترسی به اطلاعات) نیز جزو حقوق پایه و ابتدایی کل احاد جامعه است که در تقابل و ضدیت با سانسور و سرکوب قرار دارد.
|