از : البرز
عنوان : در تمامی نظرهایم با سماجتی آشکار بر اتحاد پای فشرده...
آقای ایشچی گرامی، در پای مقالات متعدد در باب اتحاد چپ ایران نقد نوشته ام. ولی اگر به نظراتم دقت کنی، تمامی آنها از یک مقصد سخن می گویند، و آن اینکه دو واژه، و یا دو مفهوم اتحاد و وحدت متفاوتند. که متأسفانه هنوز هم بسیارانی از فعالین چپ معنای این دو واژه را، با زیرکی آشکار!!! که نشان از هژمونی طلبی دارد، یکی می دانند.
در تمامی نظرهایم با سماجتی آشکار بر اتحاد پای فشرده و چگونگی انجام اتحاد را نیز مطرح ساخته، و به نقدهایی که به طرح اتحاد مورد نظرم شده نیز در حد فکریم پاسخ گفته ام.
۷۱۹۰۹ - تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : رشد «اتحاد عمل» به «وحدت»
پیشنهاد دنیز ایشچی در پایان مقاله، پیشنهادی واقع بینانه است. او خواستار «پیش برد مستقل پروژه ی وحدت چپ است. به نظر او نباید زمان و انرژی را بیهوده تلف نمود. متاسفانه او اما توصیه مشخص مستقلی برای پیشنهاد خود ارایه نمی دهد، بلکه عملاً در چارچوب «تشکیل کمیسیون برای تشکیل منشور» باقی می ماند که خود آن را به درستی «دور تسلسل و دورخود چرخیدن» ارزیابی کرده است. او مضمون «همکاری با همدیگر» را مطرح نمی سازد. عملاٌ تنها راه کمیسیون باقی می ماند.
اندیشه مارکسیستی- توده ای که می توان آن را "فلسفه عملکرد" نیروی خواستار تغییر شرایط حاکم نیز نامید، مبارزه برای اتحادهای اجتماعی را در روندی دیگر پی می گیرد. این روند، آغازی ذهن گرایانه در کمیسیون ها ندارد. بلکه از درون پراتیک واقعا موجود نبرد روزانه طبقه کارگر استخراج می گردد. انتخاب باید از میان خواست های مشخص مبارزان استخراج شود. امری که از طریق تحلیل شرایط حاکم بر نبرد طبقاتی در جامعه ممکن است. برای نیروی چپ - مارکسیستی یا غیرمارکسیستی - این شیوه علمی یافتن آماج برای اتحادها، تنها زمینه عینی برپایی اتحادها را تشکیل می دهد که می تواند در طول زمان به «وحدت» میان آنان نیز فراروید. اتحادی که باید برای برپایی آن، روشنگری و تبلیغ نمود (که می توان به طور مجزا به آن پرداخت).
در سال های اخیر در یونان، پرتغال، اسپانیا (و چه بسا در انگلستان) اتحادهای اجتماعی ای پاگرفتند که همگی حول محور مبارزه با سیاست «ریاضت اقتصادی» دیکته و تحمیل شده توسط سازمان های مالی امپریالیستی بوجود آمده اند. صرفنظر از موفقیت یا شکست موقتی آن ها (یونان)، برای ایران نیز راه حل دیگری جز محور نیازمندی زحمتکشان و محرومان برای اتحادها وجود ندارد. چپ ایران تنها با جمع شدن دور محورخواست های مرحله کنونی فرازمندی جامعه ایرانی، یا خواست های دموکراتیک وملی زحمتکشان و همه میهن دوستان، «اتحادهای اجتماعی» را سازمان داده و برپاسازد و آن را در خدمت تعمیق و نهایتاً «وحدت» خود به پیش ببرد!
بدون روشن بودن "مضمون" اتحادها، همکاری های مبارزاتی در جامعه نمی تواند برپاگشته و پا قرص نموده و "شکل" تاریخی خود را بیابد! (نگاه شود همچنین به: به چه کسی رای خواهم داد؟!، اخبار روز ۲ دی ۱۳۹۴).
۷۱۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : علّت طرح مساله
البرز عزیز؛
علت طرح این مساله از طرف من این میباشد که انتقادهای پراکنده از نظرات دیگران بدون ارائه آلترناتیو منسجم در بهترین حالت خود به سردرگمی طرفین منجر میشود. انتقاد های پراکنده نیت و هدف انتقاد کننده را روشن نمیکند. مگر اینکه همه کامنت ها و زیرنویس های انتقادی شما همراه با ارائه روشن نظر آلترناتیو و جایگزین شما همراه بوده باشد.
موفق باشید.
۷۱۹۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : شاید بسیارانی فرصت...
آقای ایشچی گرامی، در باره ی برخی از موضوعات نوشتن مطلبی مستقل را لازم نمی دانم، یکی از این موارد بحثهای پیرامون اتحاد چپ است. چرا که فکر می کنم نوشتن مقالات متعدد و فراوان ضرورتاً به هدف مشترک کمکی نمی کند، بل شاید بسیارانی فرصت خواندن مقالات متعدد را هم نداشته باشند. لذا در برخی موارد بحثهای پای مقالات را موثرتر می بینم.
اما شاید در فرصتی که ببینم، توان گنجاندن منظورم در اختصار یک نظر را ندارم، دست به نوشتن مطلبی مستقل در این باره هم بزنم
۷۱٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۱۲ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : جواب
البرز عزیز،
میتوانم خواهش کنم نظر خویش را بصورتی جامع و با تفصیل لازم بصورتی مستقل در یک مقاله ای بنویسید تا همگان بتوانند از آن استفاده کرده باشند؟
۷۱٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : هر چه این موتور محرکه بتواند علمی تر و منطبقتر با شرایط واقعی واقعا موجود باشد...
آقای ایشچی گرامی، شاید بتوان آنگونه که شما از سخنم برداشت کرده ای؛ «...به فرض شما ده سازمان و تشکیلات چپ ایرانی را با تمام تاریخ و برنامه و سابقه و مناسبات رنگارنگشان در دور یک میز گرد هم بیاورید و سوالاتی را که به درستی عاصمی عزیز مطرح می کنند در دستور جلسه قرار دهید،..» هم عمل کرد.
اما اگر احزاب و سازمانهای معتقد به آزادی، مردمسالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی بتوانند بپذیرند، که با در دست داشتن طرحهای خود دور میزی مشترک بنشینند. و بحثها را برای یافتن نکات مشترک بیآغازند، بی تردید در پایان این بحثها به منشوری مشترک که همه علاقمند به گذاشتن امضای خود در پای آن باشند نیز خواهند رسید.
اساساً همه ی این تلاشها در جهت ایجاد موتور محرکه ای برای پرداخت به تحولاتی قانونمند است. و هر چه این موتور محرکه بتواند علمی تر و منطبقتر با شرایط واقعی واقعا موجود باشد، به همان نسبت هم امکان طول عمر و موفقیتهایش بیشتر
۷۱٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۰ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : چند نکته
استنباط من از نوشته های امیر عزیز این می باشد که چرا ما روحیه و فرهنگ تکثّر گرائی توام با احترام متقابل را در درون طیف های چپ ترویج می کنیم، ولی این کار را در مقیاس کلیّت جنبش سکولار دموکراسی مدرن تعمیم نمی دهیم و برعکس با روحیه ای تخریبی، بی اعتمادی و ساختارشکنانه با طیف های غیر چپ برخورد می کنیم. اگر استنباط من درست باشد، با نظر ایشان موافقم، با این اشاره که این مقاله و بحث های دنباله آن بطور مشخص در مورد طیف ها و سازمان های چپ می باشد. شاید لازم باشد در جای دیگری به تفصیل به موضوعی که ایشان طرح می کنند پرداخت.
در مورد صحبت های البرز و عاصمی عزیز باید اشاره بکنم که مضمون و محتوای چنین پروژه ای نمیتواند و نمیتوانست با اضمحلاح ساختاری سازمان های موجود آغاز گردد. لذا یافتن اشتراکات برنامه ای و فورمولبندی چگونگی کارکرد مشترک در راستای پیاده کردن آنها با حفظ ساختارهای موجود، شیوه عملی چنین راهکاری خواهد بود. تا اینجا با نظرات شما موافقم.
در زمینه شیوه و تاکتیک کارکردی پیشنهادی شما باید بگویم که نمیتوانم چندان با شما همفکر باشم. شیوه ای که شما پیشنهاد میکنید، عملا همان شیوه ای میباشد که طی پنج شش سال گذشته جاری بود و با شکست مواجه شد. در این زمینه من بیشتر با تجربه کارکردی و عملی "موتور کوچک ، موتور بزرگ را به حرکت در می آورد" مسعود احمدزاده و یا به قولی چه گوارا موافقم. امیدوارم دفاع کردن از شیوه چریک های قدیمی کفر نباشد.
به فرض شما ده سازمان و تشکیلات چپ ایرانی را با تمام تاریخ و برنامه و سابقه و مناسبات رنگارنگشان در دور یک میز گرد هم بیاورید و سوالاتی را که به درستی عاصمی عزیز مطرح می کنند در دستور جلسه قرار دهید، فکر می کنید چطور قادر خواهید بود از این اجلاس با یک منشور واحدی که همه زیر آن را امضا کرده باشند بیرون بیائید؟ چقدر طول خواهد کشید تا این اجلاس ها نتیجه ای را که ما انتظارش را داریم به ما بدهد؟ آیا بعد زا چندین نشست و برخاست دوباره زخم های کهنه باز نخواهد شد و شقه شقه نخواهد شد؟
برداشتن سنگ بزرگ نشانه نزدن می باشد. اگر همان پیشنهاد شما را در مرحله اول در مقیاس کوچکتری ما بین سازمان اکثریت و نیروهایی که از نظر سیاسی برنامه ای و فرهنگی آمادگی لازم برای "اتحاد"، یا "وحدت" لازم را دارا می باشند پیاده گردد، آن موقع این موتور کوچک قدرت آن را خواهد داشت تا با وزنه سنگین تری در فازها و موحله های بعدی دیگر نیروها و سازمان های چپ را به "اتحاد" های برنامه ای جلب بکند.
این اتحادها گرچه در مقایسی ابعاد ی سیاسی نظری و برنامه ای دارند، ولی در ابعاد دیگری ابعاد مشخص اجرائی خواهند داشت. همکاری در ابعاد کارگری سندیکائی، جنبش زنان و دیگر جنبش های دموکراتیک زمینه های مناسبی برای همکاری خواهند داشت. در عین حال در زمینه های حساس دیگری مثل چگونگی برخورد و فعالیت در عرصه انتخابات مجلس و غیره اختلافات جدی خواهند داشت که با غلبه فرهنگ سیاسی احترام متقابل باید با حفظ اختلافات به همکاریهای برنامه ای مورد توافق لازم ادامه داد.
۷۱٨۶٨ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : ای بزرگوار
آورده شده:« مخالفت با«ایده ها و تئوری های حق پندار وبا وابستگی طبقاتی خاص» چیزی نیست جزء« ایده ها و تئوری های حق پندار وبا وابستگی طبقاتی خاص» به سود حاکمان غارتگر! از آن نباید هراسی به دل راه داد.» :::::: ای بزرگوار بایدگفت: آنکسی که خویش را برعلیه غارتگران تعریف می کند و از این طریق می خواهد؛ مشروعیت وحق به جانب بودنی را نیز بیآفریندکه چه بسا، این مشروعیت آفرینیش فقط وفقط از جانب خویشش مقبولیت می یابد! واز جانب غیران ، خیر!آنهم به دلایلی که آن دلایل می توانند منطقی و فلسفی باشند نه احساسی!. :::::: باید گفت:کشورمان نسبت به سایر کشورهای دیگر منطقه که وجودشان را بعد از جنگ جهانی اول می توان یافت، دارای وضعیت خاصی است. که این وضعیت و حالت خاص، خوشبختانه از نظری و متاسفانه از نظر دیگری، تجربیاتِ مبارزاتی زیادی که نتیجه اقدامات انسانهای بزرگ و حرکتهای گروه های مردمی بوده ،در اختیار ما قرار داده است. که این تجربیات که گاهاً تلخ و خونباری هم بوده ، قطعاً درس آموزی های لازم و پند آموزی های مفیدی را فراروی ما قرار داده است. و درس آموزی و پند آموزی برما چنان خواهد کرد که چاره ای نخواهیم داشت که برای پیشبرد امور کشورمان و تحولخواهی های لازم، با بکار گیری همه ی آنانی که وابستگی شدیدی به سرزمینشان احساس می کنند نهایت بهره را برد. که این شیوه مبارزه: سازوکار خویش ومبانی فکری خاص خویش وتئوری اجتماعی خاص خویش را می طلبد. اگر کسی یا گروهی تمام هم وغم خویش را در این می بیند که فقط یک گروه خاص از جامعه را برجسته کند و بر اساس آن حرکات مبارزاتی خویش را به پیش ببرد براساس همان " پذیرش روحیه تکثرگرائی" اقدامات آن کسان یا آن گروه ها قابل قبول و قابل درک و قابل احترام هستند. اما وقتی آنان خود را در تضاد با دیگران تعریف و هویت یابی می کنند این تضاد آفرینیِ عقیدتیِ بدون سازش، دیگر بصورت یک عامل تخریبی عمل می کند و خود را در روند تحول خواهی نشان خواهد داد. که براساس همان روحیه تکثرگرائی که می توان با دیده احترام به آنان نگریست اما همان روحیه تکثرگرائی می گوید اینان نمی توانند قابل اعتماد باشند......
۷۱٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : شکل و چگونگی انجام بحثها را میتوان...
آقای عاصمی گرامی، نیروهای بالقوه فراوانی در چپ ایران وجود دارند، که دائما در اندیشه ی سرافرازی و پیشرفت چپ و از آن طریق پیشرفت کشور هستند.
اما از جایی که غالب این نیروها در چمبره ی فکر وحدت گیر کرده، و بی آنکه توجه کنند، در پی "یا همه چیز، یا هیچ چیز" هستند، نمیتوانند نیروهای بالفعلی باشند.
نیروهایی چون شما که به نقش محوری اتحاد واقفند، میتوانند با تبلیغ این موضع در تشکل مطبوعشان، دستگاهی را که به نام "وحدت بزرگ چپ ایران" شکل گرفته را در جهت اتحاد بزرگ چپ ایران تحت تأثیر قرار دهند
میتوان تحت لوای فعالیت مشترک برای احقاق آزادی، مردمسالاری و عدالت اجتماعی نشستهای اتحاد بزرگ چپ ایران تشکیل، و شکل و چگونگی انجام بحثها را میتوان و باید در جمع نشستها تصویب و مجری کرد، و در طول بحثها به ارتقاء شیوه های بحث و روش برگزاری نشستها اولویتی خاص داد.
۷۱٨۵۴ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : «وحدت» در آغاز قرار ندارد!
البرز گرامی، با نظر شما موافقم که «وحدت» در آغاز راه همکاری گروه های چپ ایران قرار ندارد، بلکه «اتحاد» به منظور همکاری برای وسیع ترین «مشترکات»، ”سنگ زیرین بنایی“ است که می تواند به وحدت نیز بیانجامد.
شما بر این عقیده هستید که باید مبارزه برای «اتحاد» را با برگزاری نشست ها «برای مذاکره پیرامون آنچه که اساس پیشرفت زندگی و رفاه جامعه ایرانی» را تشکیل می دهد، به سرانجام رساند، و از این طریق به ”مضمون“ اتحاد دست یافت. با این پیشنهاد شما موافقم.
چه کس و یا گروه و نیرو پیشقدم برای سازماندهی نشست هاست؟ دعوت به نشست را چه کسی به عهده دارد؟ دستور کار مشخص نشست چیست؟ انتظار چه کمکی از علاقمندان وجود دارد؟
۷۱٨۴٨ - تاریخ انتشار : ٨ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : و تقاضایی صمیمانه و دوستانه...
آقای عاصمی گرامی، بی آنکه قصدی برای کم ارزش جلوه دادن نظر اخیر شما داشته باشم، میخواهم بگویم، که در آخرین نظرم در پای همین نوشتار، پاسخی روشن برای موارد مورد اشاره ی شما نوشته ام.
اگر قصد رسیدن به تفاهماتی اساسی برای تنظیم منشوری مشترک است، بازی با کلمات راه به این منشور نمی برد. اینکه نظرم بطور مشخص در باره ی این یا آن معضل چپ ایران چیست، نه که بی اثر باشد، محوریت ندارد.
آنچه در حال حاضر از اهمیتی خاص برخوردار است، تلاش برای ایجاد نشستهای اتحاد(و نه وحدت) و شرکت برابر حقوق همه ی نیروهای چپ در نشستهای اتحاد برای مذاکره پیرامون آنچه که اساس پیشرفت زندگی و رفاه جامعه ایرانی را موجب میشود.
چپ ایران نه توانِ یَدِ واحده شدن را دارد، و نه لزومی برای چنین موجودیتی وجود دارد. چپ ایران با اتحادش پیرامون منشوری مملو از مشترکات، میتواند حاملِ توانایی بالایی برای ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار زندگی ایرانی باشد.
و تقاضایی صمیمانه و دوستانه از اولیای محترم اخبارروز دارم. اگر قصدمان پیشرفت اجتماعمان است، بخشی از این پیشرفت در گرو آزادی بیان است. برای نظر آقای ستاری در پای همین نوشتار نقدی نوشته و ارسال داشتم، اما درج نشد
۷۱٨٣۷ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : «فراهم آوردن شرایط لازم»
البرز گرامی، شما پراهمیت ترین وظیفه کنونی را چنین بیان می کنید: «فراهم آوردن شرایط لازم برای برگزاری نشست های اتحاد است. باید بکوشیم، با عمق دادن به فکر اتحاد، به خود و پیرامونیانمان اثبات کنیم، بدون اتحادی سازمان یافته گریزی از استبداد نخواهیم داشت.»
«فراهم آوردن شرایط لازم» و «عمق دادن به فکر اتحاد»، چکیده فکر راتشکیل می دهد. صحبت اما بر سر چگونه باید «شرایط لازم» را فراهم ساخت و نقش «تعمیق فکر اتحاد» - که خود بیان تغییر شرایط لازم است -، به چه معناست؟ گیریم «برگزاری نشست های اتحاد» که می طلبید، ازجمله آن طور که نویسنده مقاله، دنیز ایشچی امیدوار است، کنگره آینده سازمان فدائیان اکثریت است، چه چیز باید آنجا مطرح گردد؟! چرا آن را برای تدارک نشست، اکنون مطرح نسازیم؟ طرح اندیشه را نباید به معنای «دیکته یا الگوبرداری از برنامه مشخصی» ارزیابی نمود، بلکه گامی در جهت پاسخ به وظیفه روزی که تعیین کرده اید دانست، بیان «تکثرگرایی در حوزه اندیشه» دانست که امیرایرانی با آن موافق است!
برخلاف شیوه ”از این شاخته به آن شاخه، فرج است“ - که «تعمیق فکر اتحاد» بدون نشان دادن جهت این تعمیق، چنین شیوه ای را نمایندگی می کند -، شیوه ی بی توجهی به ”کلیت“ است که "واقعیت" را به گفته هگل تشکیل می دهد. بدون بیان کل واقعیت، «شرایط لازم برای تغییر» از این رو نمی تواند ایجاد شود، زیرا رابطه علت و معلول ها در کلیت شناخته و درک نمی شود.
باید جسارت طرح مضمون مورد نظر و استدلال منطقی و علمی برای آن را داشت. این حق دموکراتیک فرد و بیان «تکثرگرایی اندیشه» است. دفاع از زحمتکشان، کمک به «تعمیق فکر اتحاد» از این طریق است که ”جهت و مضمون اتحاد اجتماعی“ را برای مدافعان «طبقات خاص» زیر فشار در نظام سرمایه داری، شفاف و قابل شناخت می سازد. رابطه علل و معلول ها را قابل شناخت می سازد و به «تغییر شرایط» کمک می کند.
مخالفت با «ایده ها و تئوری های حق پندار و با وابستگی طبقاتی خاص» که علیه دفاع از منافع زحمتکشان اینجا و آنجا مطرح می شود، چیزی نیست، جز «ایده ها و تئوری های حق پندار و با وابستگی طبقاتی خاص» به سود حاکمان غارتگر! از آن نباید هراسی به دل راه داد.
۷۱٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : توافق چپ ایران
با سپاس از همه عزیزانی که در این زمینه نظرات و انتقادات خود را در میان گذاشتند. در مدت کوتاهی رویهمرفته سی و پنج نظر در "اخبار روز"، "کار آنلاین"، " ایران گلوبال" در مورد به کجا رسیدن پروژه وحدت چپ مطرح شده که خود نشانگر این امر می باشد که علیرغم عدم موفقیت در بالا، در مقیاس بدنه جنبش چپ تا چه اندازه نظرات مسئولانه و سازنده در این زمینه مطرح می گردد. این در شرایطی می باشد که هنوز مقاله من در سایت "وحدت چپ" نشر نشده است و مدت نسبتا کوتاهی در کار آنلاین در صفحه اول قرار گرفت. چند پیشنهاد عملی در زمینه پی ریزی زمینه های اجرائی گسترده تر کردن دامنه های نظری و عملی جبهه چپ ایران.
یک- سازمان فدائیان خلق ایران "اکثریت" از پوسته پسیو خویش بیرون آمده و در این زمینه نقش پیشگامی و پیشرو به عهده بگیرد.
دو- آماده ترین نیروها از نظر روانی و برنامه ای را نسبت به پلاتفورم خویش شناسائی کرده و جایگاه فعالی را برای دخالت دادن آنها در کارکردهای خویش در نظر بگیرد.
سه- کنگره آینده سازمان اکثریت با شرکت فعالتر مهمانان کنشگران چپ و بخش های دیگری از چپ دموکرات که آمادگی نظری و روانی لازم برای همگامی چپ واحد را دارا می باشند، به پیش برده شود.
چهار- جشن چهل و پنجمین سالگرد تولد جنبش فدائی که توسط سازمان اکثریت راه اندازی شده است، با حضور فعال کنشگران چپ و بخش های دیگری از چپ های دموکرات که عمدتا ریشه هایشان به جنبش فدائی می رسد، زمینه های نظری روانی لازم برای این همگامی را دارا می باشند به پیش برده شود.
پس از همکاری های چندی مشابه تجربیات بالا، میشود نتایج این همکاریها را جمعبندی کرده و پلان های اجرائی پلّه های بعدی را برنامه ریزی کرد.
۷۱٨۲۵ - تاریخ انتشار : ۷ دی ۱٣۹۴
|
از : فریبرز ستاری
عنوان : مجریان پروژه وحدت چپ نقش برآب می زنند
در مطلب بالا نوشته شده است که " موضع شورای موقت سوسیالیستها از اول مشخص بود. از اولش گفته و تاکید می کردند که خواهان وحدت نیستند و از این تریبون میدانی برای ترویج اندیشه ها و نقد اندیشه های دیگران استفاده کرده و تلاش می کردند تا وزنه خویش را در مجموعه جنبش چپ ایران سنگین تر کنند." باید خطاب به رفقای شورای موقت سوسیالیست ها گفت که اگر در زمین خودی با قوانین " خود رمدم پنداری " بازی کنید کنش شما نامتقارن منفی است و این بد است. این همه سال که چوب لای چرخ وحدت گذاشتند و حتی مجموعه قابل توجهی از ساکنین کوی چپ سوسیالیستی را به حریم خود راه ندادند. چه حاصلی برایتان داشت؟ چه میزان بر وزن وزنه های خود در جنبش چپ افزودید؟ افزایش وزن سیاسی تان را نشان دهید. شما درد تفرقه چپ را ندارید شما مشکل تان قلت حامی و ناشناخته بودن است و در راه تحقق آرزوی محال مشهور کردن تشکل خود، چه ها که نکردید و حتی تیر و خدنگ خدعه را به سوی هواداران سوسیالیسم عملا موجود پرتاب کردید آخر چه شد؟ به جائی رسیدید که بودید؛ فیدبکی را طی کردید بیهوده.
اما شیدان وثیق که از نوجوانی از ایران دور شده و با جامعه چپ داخل کشور الفتی ندارد و پیوندی برقرار نکرده است و پیشتر از آن اهمیتی به پیشینه و تجارب تاریخی ۷ دهه رویکرد سوسیالیسم دولتی نمی دهد. باید هم کماکان تزهای " خود خواننده پندار" را بسراید، ایشان در مست و مبهوت سراب خوش خیالی است. با این وجود دیگر نیازی به این نیست که سعی کرد جریان وحدت شکن درونی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران را از پروژه وحدت کنار گذاشته شود. حال چندین سال میلادی هم که بگذرد آب در همان مسیر می رود که وحدت شکنان طالبش هستند. رفقای به ظاهر خواهان وحدت به سیاق خود کوچکترین وجه ذهنی ناموجود خویش را از بزرگترین چیزموجود بزرگتر می دانند.
زفهو
۷۱٨۲۰ - تاریخ انتشار : ۶ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : با عمق دادن به فکر اتحاد...
آقای عاصمی گرامی، هر یک از مواردی را که نام برده ام، به نحوی از انحاء به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی وصل است. مثلا اگر عدالت اجتماعی نباشد، حق آزادی بیان احاد اجتماع هم تأمین نیست. و خود عدالت اجتماعی در نبود آزادی و دموکراسی امکانی برای ایجاد ندارد.
قصدی برای دیکته یا الگو برداری از برنامه ی مشخصی ندارم. در گردهمآیی های اتحاد میتوان و باید پیرامون تمامی طرحهای مختلف موجود بحث و تفحص صورت پذیرد، تا بتوان از راه تلفیق، بهترین شیوه را برای سازماندهی عدالت اجتماعی در تمامی زمینه های زندگی ایرانی ابداع و اجرایی کرد.
در اکنون، آنچه که بیش از هر مطلب دیگری حائز اهمیت است، فراهم آوردن شرایط لازم برای برگزاری نشستهای اتحاد است. باید بکوشیم، با عمق دادن به فکر اتحاد، به خود و پیرامونیانمان اثبات کنیم، بدون اتحادی سازمان یافته گریزی از استبداد نخواهیم داشت
۷۱۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : آزادی و دمکراسی،تحقق عدالت اجتماعی را بصورت پایدار پی ریزی و آنرا نهادینه می کند
خواستن! توجه به تمام اشتراکاتِ تاثیرگذار بر زندگی مردمان، انهم از کسانیکه مبانی فکری و سازماندهیی کاریشان بگونه ایست که هیچ هماهنگی با خواسته ها و مفاهیم مطروحه ی جدید ندارند و حتی آنان بر خورد قیم مابانه ای با مسائل دارند که این اعمالشان می تواند:ناشی از برداشت آنان از ایده ها و تئوری های حق پندار و یا وابستگی ی طبقاتی خاص باشد که ایده ها هم بگونه ای تکثرگرایی در حوزه اندیشه را بر نمی تابند، می تواند اتلاف وقت باشد. ::::: وقتی درپی این باشیم:دریک کلیتی بنام کشور، در اقداماتی برای تمام شهروندان کشور، یک زیست جمعیِ مناسب با سطح استاندارد های مورد قبول، آنهم با پتانسیل ها و داشته های درونیِ کشور ایجاد کنیم که در این تلاش، قطعاً ! رواج روحیه تحول خواهی[ که این تحول خواهی هم می تواند در اصلاح امور نیز خود را هم نشان دهد] که یکی از ضروریات هرجامعه برای تحرکات اجتماعی است، می بایست در تمام شهروندان جاری وساری شود و فعال شدن و اثرگذاری تمام شهروندان هم مدنظر باشد! نیازمند به راهکار و تئوری اجتماعی خاص خودش خواهیم شد. در این تئوری اجتماعی برای درگیر کردن مردمان در سرنوشتشان و تمرکز روی مشترکات فراوان موجود در جامعه،آن شهروندان کشور، به دو صورت سازمان دهی می شوند: یکی در احزاب سراسری که یک حزب چپ گرای ملی می تواند بسیار کارساز و تاثیرگذار در بعد عدالت اجتماعی باشد. ودیگری ان-جی-اوها هستند که می توانند تعدادکثیری را در خود سازمان دهی کنند و در پی تحقق اشتراکات فراوان درون جامعه برآیند. در این راهکار دو مفهوم کلیدی واساسی (یا بقول گروهی فقط دو عنوان) آزادی و دمکراسی نقش اساسی را بازی می کنند. که وجود این دو می توانند تحقق عدالت اجتماعی را بصورت پایدار پی ریزی کنند و آنرا نهادینه کنند.
۷۱۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : تلاش برای بهبود وضعیت کار، رفاه و زندگی زحمتکشان جامعه
البرز گرامی، با همه تلاش هایی که نوشته اید موافقم. برای تلاش برای بهبود وضعیت کار، رفاه و زندگی زحمتکشان جامعه که تنها موردی است که به عدالت اجتماعی بازمی گردد، باید کدام "اقتصاد سیاسی" را مطرح ساخت؟ کدام برنامه اقتصاد ملی را ارایه داد؟ دسترسی به چنین برنامه ای را چگونه باید سازمان داد؟
۷۱۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : آنگاه از فراگیرترین خواستها رونمایی خواهد شد...
آقای عاصمی گرامی، دقیقا حق با شماست، «آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی» عنوان ها هستند، یا به عبارتی دیگر مشخص کننده ی فضا و ماهیت اتحاد مورد نطر است.
وقتی معتقدین به این فضا، گرد هم نشسته و لب به سخن گشودند، آنگاه از فراگیرترین خواستها رونمایی خواهد شد.
اما از طریق آنچه که تاکنون شنیده و خوانده ام مواردی چون؛
تلاش برای آزادی فعالیت احزاب، سازمانها، جمعیتها و گروههای اپوزیسیون
تلاش برای فراهم آوردن شرایطی آزاد برای نامزدی در انتخابات و فعالیتهای انتخاباتی
تلاش برای داشتن مطبوعاتی خالی از دست درازی ممیزی این یا آن
تلاش برای بهبود وضعیت کار، رفاه و زندگی زحمتکشان جامعه
تلاش برای فراهم آوردن شرایطی برابر حقوق برای زنان، کودکان و مردان
تلاش برای داشتن دستگاه قضایی مبنی بر رعایت حقوق بشر
تلاش برای داشتن سیاست خارجی مبنی بر رعایت حقوق بشر
و تلاش برای....
میتوانند در زمره ی خواستهای مشترک قرار گیرند، که فعالیت مشترک تمامی گروههای انسانی کشور متضمن برآورده شدنشان خواهد بود.
۷۱۷۷۰ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۴
|
از : فرهاد عاصمی
عنوان : فراگیرترین خواست ها
البرز گرامی، مضمون فراگیرترین خواست ها چیست؟ لطفا آن ها را مطرح سازید، یعنی نظر خود را به طور مشخص و شفاف و صریح مطرح سازید، تا برای همه راهگشا باشد و بتوانند موضع مشخص خود را در باره آن طرح کنند. «آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی» که عنوان ها هستند، کافی نیستند. اگر اتحادهای اجتماعی پانمی گیرند و یا پاقرص نمی کنند، به علت روشن نبودن مضمون موضع ها هنگام بحث در باره اتحادها، ازجمله نزد چپ ایران است.
در مقاله "به چه کسی رای خواهم داد؟ نگرشی به مضمون اتحادهای اجتماعی!" به همین موضوع پرداخته شده و تکرار آن در اینجا ضروری نیست.
۷۱۷۶۹ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : البرز گرامی
شاید ، و حتما قصور از من بوده در این زمینه که نظر حود را قادر نبوده ام با شفافیت لازم بیان کنم. منظور من هیچگاه این نبوده که سازمان های فعلی اضمحلال اجباری یافته و کاملا منحل شده و در سازمان جدیدا تشکیل شده ای ادغام گردند. هیچکدام از مقالات من هم چنین مساله ای را مطرح نکرده است. سازمان جدید می تواند تعاونی از سازمان های فعلی بر محور منشور و برنامه ای مشترک شکل بگیرد و این اشتراک عمل به موازات کار کرد مستقل سازمان های فعلی می تواند به فعالیت خویش بپردازد، و برای خویش نهادهای لازم را شکیل داده و بیافریند. اما، واقعیتهای چندین ماه گذشته نشان می دهند که اگر بخواهد وحدتی صورت بگیرد، در ترکیب نیروهای آن لازم خواهد بود بخشی از نیروهای پروژه فعلی نباشند، و در صورت امکان نیروهای جدیدی به پروژه نوین افزوده گردند.
تجربه تلخ چندین ساله اخیر ثابت کرد که اگر در هسته اولیه سازمان هایی که پیشگام پروژه وحدت می باشند، کسان و نیروهائی قرار گرفته باشند که با اهداف غیر وحدت گرایانه وارد این پروژه شده اند و عده ای آشکارا اعلام می کنند که به پروژه ای بنام "وحدت چپ "باور ندارند، و عده ای دیگر با تظاهر به شرکت در وحدت تنها کاری که می کنند وحدت شکنی است، این پروژه معدوم به شکست می باشد. حالا شما پیشنهاد می کنید ملقمه ای از تمامی نیروهایی که خود را چپ می نامند گرد هم آمده و "نشست های مسترک" تشکیل بهند و سپس هر کدام رقته و در سازمان های خویش بازتاب این تصمیم ها را به تا حد مقدور پیاده بکنند، نه تنها عملی نیست، بلکه وقت تلف کردنی بیش نمی باشد که آخرش هم ناپیداست. تفاهمات و نطفه های سند های همکاری مشترک باید مابین مستعد ترین نیروها صورت گرفته، با یکسری همکارهای اجرائی و عملی همراه باشد که برای اجرا کردن این پروژه های اجرائی ساختاربندی های متناسبی باشد شکل بگیرد. پس از تقویت نسبی این پروژه در فازهای بعدی نیروهای مستعد تر دیگر میتوانند مرحله به مرحله به این پروژه بپیوندند.
مینویسید، منطقی ترین و موثرترین شیوه برای اتحاد، یافتن فراگیرترین خواستها در موضوعات مورد بحث می باشد. در دنیای مجازی امروز همه از نظرات و نوشته ها و گفته های همدیگر آگاه هستند، لذا، فراگیرترین خواستها و موضوعات مشخص هستند و خود شما هم در نوشته هایتان به آنها پرداخته اید، موضوع اصلی سر این است که کدام نیروها مستعدانه و بدون "اجنداهای پشت پرده ای" خالصانه آماده گذشت در رسیدن به تفاهم های لازم می باشند. این کار باید مرحله به مرحله و فاز به فاز پیش برده شود، نه آش شله قلمکاری از از همه گان در صحبت های بی در و پیکری که اول و آخرش معلوم نسیت و هیچ کار برنامه ریزی شده و هدفمندی را تعقیب نمیکند.
۷۱۷۶۷ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : اگر بجای تلاش برای فراهم آوردنِ امکان ادغام تشکیلاتی...
آقای ایشچی گرامی، نظر شما و من در باره ی طرحی به نام "پروژه وحدت بزرگ چپ"، علیرغم اشترکاتی، همواره متفاوت هم بوده است. ذیلاً می کوشم ابتدا به اشتراکات و سپس به تفاوتها کوتاه و مختصر بپردازم:
در باره ی، ایجاد انسجام و نظم در صفوف نیروهای چپ کشور، از راهِ ایجاد برنامه ای مدون بر اساس فراگیرترین خواستهای چپ ایران یعنی آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی کمابیش همواره اشتراک نظر داشته ایم
اما در باره ی درک از مفاهیمی به نام "وحدت" و "اتحاد" همواره تفاوت نظر داشته ایم. غالباً شما این دو مفهوم را هم معنا می دانی. و برخلاف شما، تصورم این است که، یکی از دلایل اساسی تأخیر در ایجاد انسجام در صفوف چپ بواسطه ی اختلاط نابجای این دو مفهوم روی داده است.
نیروهای چپ متشکل موجود کشور، که یا در اثر انشعابات و یا در پیچهای تندِ تاریخ کشور ایجاد شده اند، هر یک دارای اساسنامه ی خود بوده، و این نیروها را نمی توان اراده گرایانه یک کاسه و در یک ظرف واحد ریخت. که متأسفانه سوی غالبِ تلاشهای انجام شده در سده ی اخیر، در جهتِ حل و محلول کردن نیروها در یکدیگر، و اسارتشان در چارچوب دیوارهای قطور و ضخیم صورت گرفته است.
اگر بجای تلاش برای فراهم آوردنِ امکان ادغام تشکیلاتی نیروهای مختلف چپ در یک تشکیلات واحد و بزرگ، تلاش را، متمرکز یافتن فراگیرترین خواستها می کردیم، به یقین امروز نیروهای چپ میتوانستند حول برنامه ای مدون متحد باشند، بی آنکه اجباری در اضمحلال این یا آن سازمان و محلول شدن در یکدیگر مطرح باشد.
بنابراین گمان می کنم، اگر چپ ایران بتواند عملاً بپذیرد، از ریزش دیوار برلین سالها گذشته، و تمامی آنچه در آنسوی این دیوار، در بیش از نیم قرن تلاش واقع شده، زیبا، سنجیده و منطقی نبوده است، اینهمه لزوم تعریفی جدید از "چپ" در ایران را موجه خواهد کرد.
به بیانی دیگر، نیروهای چپ ایران با آویختن از تعاریفی، که شاید مربوط است به روزهای آغازین سده ی اخیر، نمیتوانند به کسب نیرو برای حل معضلات جامعه ی ایرانی بپردازند.
اتحاد مدون این چهار سازمان سیاسی چپ حول فراگیرترین خواستها، هسته ای خواهد شد برای گسترش فکر اتحاد در تمامی نیروهای چپ و متعاقب آن طلوع اپوزیسیونی متحد با برنامه ای مشخص برای امروز و فردای کشور
۷۱۷۴۷ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : " شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران "
من هیچگاه عضو حزب و گروه سیاسی نبوده و اطلاعات زیادی از دسته بندی های چپ و راست ندارم. نام " شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران " که ظاهرا حدود ۱۷ سال پیش تشکیل شده است و هنوز به همان نام نامیده میشود برای من معمائی بوده است.. از خود پرسیده ام که چند سال میشود " موقت " بود؟ آیا میشود " موقت دائمی " بود ؟ و دیگر اینکه " سوسیالیست های راست " کدامند که اینها " چپ " آن باشند. و اینکه آیا در خارج ایران نیز " سوسیالیست های چپ" وجود دارند که اینها نوع ایرانی آن هستند ؟
من در تصورات خود به این نتیجه رسیده ام که چپ کیفیتی نسبی ست و شامل طیف بسیار وسیعی میگردد که تقریبا منحنی مسدودی ست و هرکس " چپ " شماست " راست " دیگری میباشد و بهمین جهت اتحاد عملی چپ بنظر غیر ممکن میرسد. با این فرضیه معنی " سوسیالیست چپ " مشخص میگردد و همه سوسیالیست های دیگر در راست اینها قرار دارند. این موضوع در باره " راست " صدق نمیکند و برای آنها فقط یک " چپ " وجود دارد که کمر به نابودی آن بسته اند.
۷۱۷٣۶ - تاریخ انتشار : ۱ دی ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : علی اشرف عزیز
علی اشرف عزیز، کسی که به وضوح و آشکارا میگوید که جناح طرفدار وحدت در درون اتحاد فدائیان بهتر است با اکثریت و کنشگران چپ به همگامی با هم در روند وحدت گام بردارند، احتیاج ندارد پشت پرده کارهائی بکند. شاید زمان آن رسیده است کمی هم به شیوه لنین با چپ روی کودکانه مقابله نظری کرد. این کار اتفاقا باید آشکارا و به دور از تعارفات صورت بگیرد. آنهائی "چون به منزل می روند، آن کار دیگر می کنند" ، سال های سال با تظاهر به "وحدت"، شورای موقت سوسیالیستها را یدک کشیده و با وجود اینکه به قول شما نمیتوانستند با بینش اکثریت همنوائی داشته باشند، تظاهر به وحدت می نمودند. شرط وحدت نه عوض کردن نظر طرف مقابل، بلکه احترام به آن و یافتن فصول مشترک می باشد، نه اینکه با آوردن شورای موقت سوسیالیستها، شرایط آچمازی ایجاد بکنند که سالهای سال انرژی و توان نیروهای چپ را به هرز برده و ضربات جبران ناپذیری به جنبش مردمی دهها میلیون ایرانی وارد بکنند.
آنچه شما شیوه برخورد من را شقه شقه کردن سازمان دیگر می نامید، از نظر من هیچ اشکالی ندارد. هیچ ایدئولوژی و هیچ ساختاری مقدس نیست. اگر با مرور زمان تحول نیافته و ائتلاف های نوینی نتواند تشکیل بدهد، سازمانی با ایدئولوژی مقدس بیش نخواهد بود. در ضمن آنچه شما سازمان اتحاد فدائیان خلق می نامید، ائتلافی می باشد که یکی از وجوه عمده مشترک آنها مقابله گری با اکثریت می باشد، نه داشتن برنامه و پلاتفورم سیاسی.
در این زمینه که می نویسید شما "طرفدار هیچ کدام از این جریان ها نیستید" کم لطفی می فرمائید. بینش و دیدگاه شما به وضوح داد می زند که در کدام صف قرار دارید. در مورد من که می فرمائید باید عضو سازمان اکثریت باشم، باید خدمتتان عرض کنم که بیست و هفت سال تمام می شود که به هیچ سازمانی رابطه تشکیلاتی ندارم، ولی باید اذعان کنم به مراتب خود را به سازمان اکثریت نزدیک تر احساس میکنم، تا به دیگران.
در مورد مواضع من نسبت به انتخابات، بهتر است نوشته های من در زمینه انتخابات را بخوانید تا بی انصافی نکرده باشید. هم در مورد شعار چگونگی برخورد به مساله انتخابات در جمهوری اسلامی ایران و به قول شما بازی در زمین جمهوری اسلامی ایران، باید بگویم بهتر است خود سازمان اکثریت جواب بدهد، تا آنجائی که من شاهد بودم، در منشورهائی که از طرف اکثریت تهیه می شد، و در اسناد سیاسی آنها، از "عبور از جمهوری اسلامی ایران" یا "عبور از ولایت فقیه" صحبت شده و نه از شعار اصلاحات، بلکه تحوّل سیاسی عبور از نظام صحبت میرود. دوستان شما عوض بازی های کودکانه چپ روانه، می توانستند با حضور خویش در این ائتلاف، آن را بیشتر رادیکالیزه بکنند.
۷۱۷۱٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۴
|
از : علی اشرف
عنوان : چراباخودتان وحدت نمی کنید؟(سازمان اکثریت،اتحادجمهوری خواهان وملی مذهبی ها)
اقای دنیز ایشچی درفرازی ازنوشته اتان می گویید:
الان هم متوجه میشویم که طیفی از درون سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران به پیروی از سازمان اکثریت و کنشگران چپ خواهان وحدت چپ میباشد و در این راه در مقابل طیف دیگر قد علم کرده است. آیا بهتر نیست این سه طیف(منظورنویسنده سازمان اکثریت،چپ های مستقل واین طیف موافق سازمان اکثریت دردرون اتحادفداییان است) و جریان هسته اولیه پروژه وحدت چپ را بر عهده گرفته و در همکاری با همدیگر این پروژه را به پیش ببرند؟ آیا بهتر نیست این سه جریان با همدیگر جریان وحدت شکن درونی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران را از پروژه وحدت کنار گذاشته و به روشنگری نظری در مورد آنها در درون مجموعه پردایم چپ ایران بپردازند؟
وقتیکه شماعلنامی خواهیدگروهی دیگرراشقه شقه کنید،درپشت پرده چه هاخواهیدکرد؟
باتوجه به فحوای کلامتان شمااحتمالاعضوسازمان اکثریت هستیدوباتوجه به منش شمابعیدمی دانم نه امروزونه هیچ زمان دیگری کسی(ازاهالی چپ) باشماوسازمانتان به وحدت برسد.
ایا وحدت میان دوسازمان رادیکال باسازمانی رفرمیست امری شدنی ست؟
شماهنوزبه سیاست مبارزه درپای صندوق رای معتقدیدآنگاه چطورتوقع داریدچپ های رادیکال(یابقول شیدان وثیق چپ های رهائی خواه)که اساسادرفکربراندازی این حکومت هستندباشمابه وحدت برسند؟
مشخص است که هردورویکردانقلابی واصلاح طلب باهدف تغییرمواضع طرف مقابل واردپروسه وحدت شده اندتاازطریق دیالوگ وتغییردرنگاه طرف دیگربه وحدت تشکیلاتی نایل آیندامادرعمل،اشتراکات فی مابین کمترازتفاوت هابوده وبرآیندوحدت به سمت صفرمیل کرده است.
به عنوان کسی که طرفدارهیچکدام ازاین گروه هانیست،بایداذعان کنم،تاوقتیکه سازمان اکثریت به سیاست: (بازی درزمین قدرت وبه نفع یکی ازطرف های قدرت) ادامه می دهدقاعدتانمی تواندبغیرازاصلاح طلبان حکومتی وملی مذهبی هاباکس دیگری به وحدت برسد.این رویکردباتحول خواهی به معنای عبورازسیستم مذهبی وغیردموکراتیک جمهوری اسلامی منافات داردوازتحول خواهی تنهاسیاست های خشونت پرهیزآنرادریافت کرده است نه سیاست های اعتراضی ومبارزات مدنی آنرا(هرچندکه درکلام ادعای آنراداشته باشدولی درعمل خلاف آنرانشان می دهد).
دراین برهه تاریخی،تحول خواهی تنها بانافرمانی مدنی ازجمله تحریم انتخابات فرمایشی وغیردموکراتیک می تواندمعنایابدوگرنه تحول خواهی همانی خواهدبودکه باندهای درگیرحکومت می خواهند:ابزاری دردست جناح های درگیرحکومت برای کشاندن مردم به پای صندوق ها.این همان سیاستی ست که اگرسازمان اکثریت آنرارهامیکردحتماوحدت چپ به سرانجام میرسید.
۷۱۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۴
|
از : دنیز ایشچی
عنوان : جواب
یک- امیر گرامی با نظر شما کاملا موافقم، کی ما خواهیم توانست بر این بیماری غالب بیائیم، نمیدانم، شاید با تغییر نسل و آمدن نسل جدید. جای تاسف است مغز بعضی از هم نسل های من چنان منجمد شده که غیر از خود هیچ کس دیگر را قبول ندارند، تا چه برسد به انعطاف در وحدت در کثرت.
دو- البرز عزیز، اینجا دیگر نمیتوانم با شما هم عقیده باشم. اکثر کشورها نسبت به نشست های سالهای قبلی حکومت هایشان عوض شده و مثل اگر قبلا حزب کارگر بود، الان حزب لیبرال بر آنها حاکم است، و یا برعکس. شرکت کنندگان در این اجلاس قبول کرده بودند که باید در مواضعشان انعطاف نشان داده و عقب نشینی هائئ بکنند. رهبری این اجلاس صددرصد در صدد بود تا منشور واحدی در آخر اجلاس صادر گردد. شرکت کنندگان هم به وجدان خویش مراجعه کرده، هم به ندای میلیاردها مردم کره زمین گوش فرا می دادند، و بالاخره این اجلاس را بصورت فشرده و شبانه روزی تا آنجا ادامه دادند، تا بالاخره فصل مشترک هائئ که همه بتوانند زیر آن را امضا بکنند، در منشور واحد بصورت سند واحد ارائه شد.
در مورد وحدت چپ هم نظر شما بر استدلال سیستماتیک منطقی استوار نیست. اگر انشعاباتی صورت گرفته، علت های تاریخی ویژه داشته است. خارج از اراده من و شما پروژه ای به نام وحدت چپ آغاز شده بود. در مورد همگرائی چهار جریان، اولا پتانسیل ائتلاف ما بین آنها موجود بود، چرا از ظرفیت های این پتانسیل ها استفاده لازم نشد، همانطور که شما هم اقرار می کنید، متاسفانه بیماری خود محور بینی، غقده "من" گرائی میباشد که با وجود بعضی از ماها عجین شده است. لذا کسانی که بر این بیماری خویش غالب نیامده اند، غیر از تخریب گرائی در این پروسه ها نقشی ایفا نخواهند کرد.
ج- خواننده عزیز، با نظر شما موافقم. به این موضوع در جمله آخر نوشته ام تلاش کرده ام تا اشاره بکنم. چپ ایران به این چهار جریان خلاصه نمیشود. ما در مقابل عمل انجام شده ای قرار گرفته بودیم. پروژه ای به نام پروژه وحدت چپ با شرکت چهار جریان به راه افتاده بود، و ما باید واقعیت عینی موجود را نقد بکنیم. اگر پروژه جدیدی راه بیافتد، امیدوارم کسان و جریان های دیگری که انعطاف بیشتری در زمینه وحدت در کثرت داشته باشند اشتراک بکنند.
۷۱۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : فقط خودم گرائی
وقتی انجام گرانی، انجام گری اشان به سرانجام نمی انجامد آن انجام خواهی، شاید بر پی ای بی انجام ریخته شده است. وقتی در پی یافتن فصل مشترک هستیم مقدمه کار پذیرش تکثرگرائی در حوزه اندیشه است این پذیرش ، فرد را بسمت تعامل با دیگران خواهد برد . در تعامل با دیگران فصل مشترک ها هم خود را نمایان خواهند کرد. رواج روحیه تکثرگرائی و پذیرش آن، علاج درد است. اگر قرار باشد هرکس گرزی را بردارد وبرسر دیگری بکوبد این به معنی پذیرش روحیه فقط خودم گرائی است. که روحیه فقط حوگرائی باتأسفی غم بار بر بخشی حاکم است. انجامی هم برایش متصور نیست.
۷۱۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : مذاکرات چپ ایران با آهنگ فعلی...
آقای ایشچی گرامی، اگر تاریخ مذاکرات بین المللی در باره ی حفاظت از محیط زیست را مورد توجه قرار دهیم، نتایج حاصله از دو هفته مذاکرات اخیر در پاریس در واقع پیآمدِ سالها مذاکرات مستمر بوده است.
اما تصور می کنم، مذاکرات چپ ایران با آهنگ فعلی و چشم انداز وحدتی که برایش از پیش تعیین شده، هرگز به انجام نخواهد رسید.
اگر جریانات مختلف چپ کشور قادر به وحدت بودند، کارشان به انشعاب نمی کشید، و مذاکرات چندین و چند ساله ی اخیر هم، به صراحت می گوید، هیچیک از موارد اختلاف مشمول مرور زمان نشده، و هیچیک از طرفین قادر به کوتاه آمدن و محلول شدن در دیگران نیست.
۷۱۶۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۴
|
از : خواننده
عنوان : چپ ایران؟
آیا واقعا دنیز ایشچی خیال می کند این چهار جریان «چپ ایران» هستند؟! چه روحیه ی وحدت طلبانه ای!!!
۷۱۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣۹۴
|