۹۰ - برنامه ای با ۳۷۰ میلیارد درآمد در سال
گزارش اختصاصی اخبار روز از برنامه های ورزشی صدا و سیما



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٨ آذر ۱٣۹۴ -  ۱۹ دسامبر ۲۰۱۵


* در صورتی که فردوسی‌پور ٣۷ برنامه در سال داشته باشد، درآمد سازمان از این ناحیه به عددی حدود ٣۷۰ میلیارد تومان خواهد رسید که می‌تواند نشان بدهد چرا «۹۰» به این شکل بی‌نظیر در حاشیه امنیت قرار دارد!


اخبار روز - کرد سنندجی: انقلاب روی داد و تلویزیون ملی ایران هم در پی وقوع این پدیده دستخوش تغییر و تحولات کمی و کیفی شد. ورزش در رادیو تلویزیون ملی ایران که بعد ها به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تغییر یافت از منظر کمی محدودتر از قبل شد و از نظر کیفی نیز تغییرات اندکی یافت و بافت و کلیشه برنامه ای قبل از انقلاب هم چنان در برنامه های ورزشی باقی ماند.
بعد از مهاجرت حبیب اله روشن زاده، مانوک خدابخشیان و افراد دیگری مثل ایرج ادیب زاده به خارج از کشور و ممنوع الفعالیت شدن عطااله بهمنش شاخص ترین چهره برنامه های ورزشی تلویزیون و کنار ماندن افرادی مثل محمد اینانلو از فعالیت های رادیوئی و تلویزیونی در آن وقت (وی اینک برنامه حیات وحشت در تلویزیون را اجرا می کند)، دو فرد در ادامه و اجرای برنامه های ورزشی تلویزیون شاخص ترین بودند که مجید وارث و بهرام شفیع هر دو بازمانده جوان از سالهای پایانی منجر به انقلاب بودند. اما اینک برنامه نود فارغ و جدای از سایر برنامه های ورزشی صدا و سیمای میلی نظام، مسایلی خلاف حقایق تاریخ فوتبال ایران را دنبال می کند که در این گزارش این موضوع بهمراه روشنی ها و تاریکی های دیگری پرداخته شده است.

بعد از تغییرات در رادیو و تلویزیون بود که به جهت نزدیکی مسئولان وقت ورزش با رادیو و تلویزیون نیاز به برنامه هفتگی احساس شد و آن گونه که شفیع گفته است طرح این برنامه هم ابتدا با مرحوم وارطان آنتاسمیان بوده که در سال ۶۰ این موضوع را مطرح می کند و سال ۶۱ هم شکل اجرایی به خود می گیرد که، پشتیبانی‌های مهندس متقی و مجید وارث موجب تصویب و اجرای برنامه ورزش و مردم می شود. مجید وارث که بازمانده ای از گروه گزارشگران ورزشی تلویزیون از بازیهای ۱۹۷۴/۱٣۵٣ تهران بود در همان سالهای اول انقلاب و زمانی که هنوز ورزش کاملا به انحصار ایده ئولوژی اسلامی در نیآمده بود برنامه ورزش و مردم را مطرح کرد و سرانجام خود اولین مجری این برنامه شد که روی آنتن تلویزیون ایران رفت. اما وی بخاطر مسایلی که بعد ها مشخص شد امنیتی و سیاسی بوده از ادامه مجری گری این برنامه باز ماند و جای وی را بهرام شفیع گرفت.
(هر چند چنین مطرح شد که او آن روزها به همراه مرحوم وارطان کار تهیه و کارگردانی برنامه مستند "آیا ورزش؟" را، که جای گزین برنامه "ورزش و سیاست" بود به عهده گرفته ولی واقعیت این نبود). شفیع بعد از چندین سال اجرای این برنامه را از روزهای یکشنبه به جمعه موکول کرد. شفیع برای آن که وانمود کند فرد و مجری مستقلی است در سال ۶۹-۷۰ به ریاست کمیته مشترک تبلیغات باشگاه های پرسپولیس و استقلال برگزیده شد. اگر کشتی و وزنه برداری را نادیده بگیریم محتوی برنامه ورزش و مردم بر محور فوتبال و رنگهای آبی و قرمز بود. در واقع می توان گفت برنامه ورزش و مردم را مردان اجرا می کردند و زنان نقش برجسته ای نداشتند و افرادی مثل مجید وارث (تهیه کننده)، جهانگیر جهانگیری (کارشناس)، حسن بشکوفه (تهیه کننده)، تورج تیموریان (تهیه کننده)، خانم ژیلا ایپکچی (تدوینگر)، علی اصغر فرزین فرد (دستیار)، جواد میرمیران (کارگردان بخش های فیلم)، مهدی محمدی پور (دستیار)، وحید خاکساران (دستیار)، محمد بزرگ نیا (کارگردان بخش های فیلم)، داریوش کاووسی (تهیه کننده)، حسین تندیس (تهیه کننده)، احمد محمدی خجسته (مجری)، مرتضی خراطزاده (دستیار) و سبط احمدی (دست یار) از عوامل این برنامه بودند.

آن طوری که شفیع مدعی شده در سالهایی که برنامه آنان تنها برنامه ورزش تلویزیون بود. اثر برنامه شان خیلی زیاد و وسیع بود. ولی در حال حاضر دیگر شبکه های تلویزیونی و خبری هم برنامه های ورزش زیادی دارند. وی در ادامه گفته به عنوان تهیه کننده و مجری با دیدی واقع بینانه می گویم که هنوز هم ما روی حرکت های ورزشی کشور تاثیرگذار هستیم. البته نه این که مداخله کنیم. اثرگذار هستیم؛ به خصوص در طول یک سال اخیر. من گاهی مواقع شنیده ام که کسی از کسی می پرسد فلانی "ورزش و مردم" شبکه سه را دیدی! یعنی اسم "ورزش و مردم" ملکه ذهن بینندگان است.
اما تردیدی وجود ندارد که برنامه ورزش و مردم در آن سالها و بخصوص در زمان جنگ هشت ساله قبل از این که انتقادی باشد بیشتر بازگو کننده و گزارش گر روی دادها بود و فقط در مواردی که تسویه حسابهای طیفی و جناحی مطرح بود نقد این و طرفداری در آن جایی پیدا می کرد. گذشته از این برنامه که در شبکه سراسری پخش می شد شبکه دو تلویزیون نیز برنامه ای را راه اندازی کرد که عباس جارالهی مجری آن بود و جهانگیر کوثری در واقع کمک کننده وی در پشت صحنه این برنامه بود.
جهانگیر از سال ۱٣۷٣ بعد از شانزده سال فعالیت در صدا و سیما کنار رفت و دبیر سرویس ورزشی روزنامه تازه تاسیس شده همشهری را بعهده گرفت. کوثری بعد از بهمنش خوش صدا ترین و روانترین گزارشگر و مجری ورزشی بود که اجراهای وی بدل می نشست. بخاطر می آورم روزی نهار مهمان جهانگیر در شبکه دو واقع در خیابان الوند بودم و وی در مورد اجراها و گزارشهایش از من سئوالی کرد. من مواردی را که از مردم در باره گزارشهای وی شنیده بودم برایش بازگو کردم و به چند خصوصیات وی اشاره داشتم که برای موفقیت هر فردی می تواند کارساز باشد. از جمله جهانگیر فردی است فوتبالی و متخصص, وی در رشته هنر و سینما تبحر دارد و وقتی هم با خانم رخشان بنی اعتماد وصلت کرد وضعیت هنری وی بیشتر تقویت شد, جهانگیر اهل مطالعه و تحصیلکرده و با دانش است که نصف و نیمه نیز با سیاست عجین بوده (در این مورد گروهی معتقدند از آرمانگرائی فاصله گرفته) در صداقت و مردمداری جهانگیر کسی تردیدی ندارد و حداقل من چندین بار از نزدیک شاهد این روحیه و خصوصیات وی بوده ام. من هم مثل افراد مستقل و خبره معتقد بودم کوثری بعد از استاد بهمنش مقبول ترین گزارشگر و مجری برنامه ورزشی در نزد مردم است (ضمن احترام به حبیب اله روشن زاده و مانوک خدابخشیان). به هر حال با توجه به فضای ایده ئولوژیک شده صدا و سیما ادامه کار جهانگیر ممکن نشد و وی تلویزیون را ترک کرد.
بار دومی که کوثری به تلویزیون بازگشت سال ۱٣٨۶ بود که در همان ابتدا برنامه برنامه ورزش از نگاه دو را روی آنتن فرستاد و بسیاری معتقد بودند که این برنامه برای رقابت با برنامه نود و ریزش مخاطبان عادل فردوسی پور روی آنتن رفته است و هر چند مجریان این برنامه چندین بار عوض شدند ولی در کل جهانگیر نقش برجسته ای در این برنامه داشت. دیدگاه و وابستگی فکری کوثری به استقلال این بار به یکی از ترمزهای توقف خلاقیت های وی منجر شد و در حالی که می توانست ولی خود نخواست از این قید و بند فکری رها شود نتوانست رقیب جدی برای برنامه نود در پخش برنامه های ورزشی باشد و افزون بر این محدود بودن امکانات سخت و نرم افزاری در شبکه دو در مقایسه با گشاده دستی امکانات در شبکه سه را باید جزو عوامل بازدارنده توانائی رقابت برنامه ورزش از نگاه دو با برنامه نود دانست. اضافه بر آن کوثری در انتخاب همکاران خود در این برنامه تا حدودی ایده آلیستی فکر و عمل کرد. مشکل دیگر کوثری استخدام نبودن رسمی در صدا و سیما بود و بر مبنای قرار داد موضوعی جهانگیر برنامه را اجرا و بیش می برد و زمانی که موعد این قرارداد بسر رسید وی برنامه را جا گذاشت و تلویزیون را ترک کرد در حالی که افرادی مثل عادل فردوسی پور در ردیف سازمان اداری صدا و سیما قرار دارند و کارمند این سازمان محسوب می شوند.



برنامه نود
فوتبال از سال ۱٣۷۰ در کانون معادلات سیاسی حکومت قرار گرفت و آن دیدگاه مجرد و مکانیکی که بر مبنای ایده ئولوژی استوار بود تا حدودی در فوتبال کمرنگ شد و طیف های حکومتی دریافتند که این رشته از ورزش برای پرتاب آن به سکوی های قدرت تا چه اندازه اهمیت دارد. از این سال به بعد نشریات ورزشی که اکثر آنان با طیف های سیاسی همگام و همراه بودند و تعدادی از آنان از پشتوانه و حمایت سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی برخوردار بودند خلاف جهت گیری و عدم نیاز جامعه در ایران منتشر شدند و اندک زمانی نگذشت که فوتبال را از یک رشته ورزشی به یک عامل مهم سیاسی تبدیل کردند.
تغییر در آرایش درون طیف های حکومتی و شکاف مصلحتی در دو طیف عمده جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز زمینه پیدایش سازمان ها و گروه هائی مثل کارگزاران سازندگی را فراهم ساخت و مهمترین هدف از ظهور چنین گروههای سیاسی نجات نظام از وضعیتی بود که در دوران هاشمی رفسنجانی به آن مبتلا شده بود و جامعه در حال انفجار بود که چنین تغییراتی روی داد. آمدن محمد خاتمی در دو دوره چهار ساله پیاپی موجب شد تا بازی سیاسی جدید و هدایت شده ای در درون حکومت شکل گیرد که دو سال بیش نیز مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی در گفتگوئی خصوصی با بیژن فرهودی مجری سابق صدای آمریکا از ماهیت و علاقه نظام به روی اوری به چنین بازیهائی برای انحراف افکار عمومی سخن گفت. رویدادهای مربوط به صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی ۱۹۹٨ فرانسه و مشابه آن عدم صعود به جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن که همه طیف های حکومت را به کنش وواکنش متقابل واداشت و موضوع این دو رویداد در مجلس شورای اسلامی به کانون درگیری و اتهام زنی طیف ها بر علیه یکدیگر منجر شد و حتی روزنامه هائی مثل کیهان و جمهوری اسلامی رویدادهای سیاسی پیرامون وقایع فوتبال را پوشش دادند و روزنامه جمهوری اسلامی در بی سابقه ترین موضع گیری اش یکی از سرمقاله های خود را با عنوان- گوساله های سامری- در سرزنش افراد و سران طیفهای حکومت بر سر فوتبال نوشت و منتشر کرد. همه این وقایع در تاسیس و حمایت از برنامه نود تاثیر بسزائی داشت. از طرفی عادل فردوسی پور مجری برنامه کنونی نود وقتی در روزنامه ابرار ورزشی که صاحب امتیاز آن محمد صفی زاده رئیس سابق فدراسیون فوتبال و از طیف های برآمده از تکنوکراتهای حکومتی بود و سردبیری آن را اردشیر لارودی از قدیمیها و با تجربه های رسانه های ورزشی به عهده داشت فوت و فن رسانه ای را یاد گرفته بود و تسلط وی به زبان انگلیسی که متاسفانه اکثریت روزنامه نگاران و مجریان و گزارشگران با این زبان بیگانه بودند و هنوز هم هستند به عاملی برای ترقی زودهنگام فردوسی پور تبدیل شد. در همان ابتدای کار عادل برنامه های نخستین نود نمایه هائی از خط فکری اردشیر لارودی بیشکسوت رسانه و فوتبال را نشان داد. زیرا اردشیر لارودی بعد از پیشکسوت بزرگ عطااله بهمنش آخرین بازمانده نسل قدیمی رسانه های ورزشی است و فن و هنر وی در سردبیری نشریات بی نظیر و مثال زدنی است.
در چنین فضای جدیدی که طیف های حکومتی در قواره های سنت گرایان رادیکال، سنت گرایان میانه رو، مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران، اصلاح طلبان، انصار حزب اله، جمعیت دفاع از ارزشها و بقیه طیف ها برای حفظ نظام اهداف جدیدی را تعیین و آرایش داده بودند؛ متاثر از این فضا اولین قسمت برنامه نود در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۷٨توسط عادل فردوسی پور مجری جوان آن در یک استودیوی کاملاً معمولی ضبط و پخش شد.
عادل خیلی زود بر اثر تیزهوشی و نوع تفکری که داشت در چهارچوب خطوط قرمز نظام بازی حکومتی را در قلمرو برنامه خود قرار داد و برای نفوذ در افکار عمومی و ایجاد خط تمایز با سایر برنامه های ورزشی صدا و سیما (بخوانید میلی) طیفهای درگیر قدرت در فوتبال را به صحنه برنامه نود آورد و در نخستین اقدام تلاش کرد که صفائی فراهانی رئیس فدراسیو ن فوتبال اصلاح طلب را که بعد از صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹٨ فرانسه با دستور محمد خاتمی و تایید هاشمی طبا رئیس وقت سازمان تربیت بدنی جای داریوش مصطفوی را در فدراسیون فوتبال گرفته بود با محمد دادکان که از بازیکنان قدیمی پرسپولیس و از مکتبی های دوران نظام بود رو در روی یکدیگر قرار دهد که روال این برنامه طبق بیش بینی قبلی بیش نرفت و محمد رزمجو خبرنگار قدیمی دنیای ورزش بجای دادکان با صفائی فراهانی به بحث و انتقاد پرداخت. (محمد رزمجو که من وی را فردی زحمت کش و صادق دیده ام بر خلاف جهت جامعه و وضعیت کنونی فوتبال برای تامین امرار معاش راننده تاکسی است!). از آن واقعه تاکنون این شیوه و نوع تقابل که در درون بازیهای نظام عادی شده توسط عادل فردوسی پور بیش گرفته می شود و چون یک نوع آپولیتیسم سیاسی (خودداری از شرکت در جریان سیاسی) در ورزش ایران خاصه و در گروهای اجتماعی ایران بطور عام وجود دارد بحث های صورت گرفته در برنامه نود به عنوان عبور از خط قرمز نظام تعبیر می شود در حالی که چنین نیست و این وضعیت بی قیدانه جامعه ورزشی است که چنین توهمی را بوجود آورده. حتی در تبادل اس ام اس های روزانه مسایلی در مورد نظام به صورت شفاف یا بگونه طنز رد و بدل می شود که بسیار تندتر و شدیدتر و مهمتر از یک اشاره عادل فردوسی پور یا یک قسمت کوچک از برنامه وی است.

از اینها گذشته بر خلاف مجریانی مثل شفیع وارث فردوسی پور بر مبنای شناخت روانشناسی جامعه و کارکردهای منفی آن برای نفوذ در مخاطبین فعال خود و سایر لایه ها و اقشار جامعه از به اصطلاح تکیه کلام هائی استفاده می کند که بازتاب اجتماعی وسیع در جامعه ی مقلدی مثل ایران و هم چنین انعکاس خبری و تبلیغاتی تا حدودی گسترده برخوردار است. این شیوه را می توان در کارهای سینمائی بطور دائم مشاهده کرد و آثار آن را دید. بطور مثال در سریال بی خاصیتی که چند سال بیش بنام زیر آسمان شهر از تلویزیون پخش شد تکیه کلام حمید لولائی یکی از بازیگران این بود- بزنم تو مخت؟ نه! ... که برای همین یک کلمه انواع و افسام پوسترها را منتشر کرده بودند و مدتی تکیه گلام اقشاری از مردم بخصوص جوانان شده بود. یا در سریالهای مهران مدیری می توان به دفعات تکیه کلام های جذب مخاطب را شنید و دید بطور مثال در سریال قهوه نلخ, بابا شاه بیشتر از «عزیزی ام» استفاده می کرد و بابا اتی «کیه؟ کی بود؟ چی می گه؟» هر دو شخصیت هم این تکیه کلام را با لحنی منحصر به فرد بیان می کردند که مورد پسند و تقلید مخاطبان بود.

فردوسی پور یک شب می خواهد سر اش را به میز بکوبد شبهای دیگر کلمه خود جوش را بدفعات در کلام اش جاری می کند و وی همیشه - برای دوست و دشمن- عزیز – را بر زبان جاری می کند که اکثریت مطلق گزارشگران ورزشی نیز بدون آگاهی از این که چه وقتی و در باره چه فرد یا افرادی گفته شود بطور درهم – عزیز - را طی گزارشهای خود چون نقل و نبات بر سر افراد جاری می کنند.
همکاری و به قول معروف نان قرض دادن رسانه ها به یکدیگر در بسیاری از کشورها نیز رایج و معمول است که این شیوه در مواقع خاص و به جهت ضرورت انجام می شود و در بحث های صنفی که وضعیت آن جدا است همکاری و حمایت یکی از اصول شناخته شده حرفه ای و صنفی در نزد این رسانه ها است. اما در جمهوری اسلامی ایران –برنامه نود و عادل فردوسی پور- نزد رسانه های داخل که در قلمروهای دولتی-طیف سیاسی وو ابستگی فکری و امنیتی به نظام فعالیت می کنند به- پوپولیسمی تمام عیار تبدیل شده اند. روزی عادل با لباس پزشکی در بیمارستانی دیده می شود. روز دیگری تیکه ای که عادل خان در برنامه اش گفته است کیلوئی و درهم ستون اخبار رسانه ها را می گیرد، روز قبل و بعد از اجرا و اتمام برنامه نود رسانه ها بخشی از اخبار خود را به این برنامه و مجری آن اختصاص می دهند و کلی هم کیفور می شوند که عادل چنان گفت و چنین شنید!
فردوسی پور تاکنون چندین بار اعلام کرده چون وی فرد سالمی است و صداقت دارد مسئولان صدا و سیما با وی و برنامه وی مشکل ندارند. من هم بر این باورم که فردوسی پور در جامعه فاسد کنونی فوتبال در ایران فردی است سالم با دانش و دارای شخصیت اجتماعی و سیمای موردپسند و یک سر و گردن از نظر حرفه ای نیز از تمام گزارشگران و مجریان کنونی صدا و سیمای (میلی) بالاتر و متفاوت تر است. افزون بر اینها وی در قلمرو فردی رویگرد خلاق و نوآور دارد و به بهانه فوتبال، گاه سوژه‌های اجتماعی، محرومیت‌ها، معضلات و... را هم به نوعی پیگیری ‌کند. اما یک نکته ظریف روانشناسی در حرفهای مجری برنامه نود در این خصوص وجود دارد و آن مشروعیت بخشیدن و تائید صداقت و سلامت مدیران ارشد و تصمیم گیرندگان صدا و سیمای (میلی) است که این سئوال بیش روی مخاطب قرار می گیرد که آیا در سطوح بالای این رسانه دولتی و کاملا در خط فکری و عقیدتی نظام؛ چنین سلامت و صداقتی وجود دارد؟!
تردیدی نیست که عقاید و باور های شخصی هر فردی محترم است و از جمله مذهب در جوامع دموکراتیک یک موضوع شخصی است و نمادهای ملی نیز در این قبیل جوامع فاقد صفات و قیود عالی و تفضیلی هستند؛ اما مجری برنامه نود متاثر از ماهیت نظامهای استبدادی و جهان بینی حکومت اسلامی و ترویج افکار شوونیستی آن در جریان هر برنامه و در زمانهائی که بقول خودش انبوه میلیونی بیننده در حال تماشا هستند بسیار هوشمندانه و زیرکانه با بکار بردن کلماتی مثل – پرچم مقدس جمهوری اسلامی- مشهد مقدس- خدمت مقدس سربازی- دکتر فلانی- مهندس بهمانی- جناب آقای- و... القای چنین پیامهائی را برای اثر گذاری و سمت دهی افکار عمومی را تکرار مکررات می کند. در حالی که گفتن آقا و خانم یک موضع احترام انگیز است که بیانگر تفاوت طبقاتی نیست.
برنامه نود تلاش دارد به صدا و سیمای (میلی) مشروعیت بیشتری بخشد و مدتی است با گسترده کردن حوزه نظرسنجی در این راه تلاش می کند. در سازمانی که گذشته از اکثریت مردم حتی گروههائی از موافقان و یا منتقدان خودی داخل نظام به آن اعتقاد و اعتمادی ندارند و دانش و علم و هنر و فن و تکنیک جای اش را به خرافات و باندبازی و طیف سازی و ایده ئولوژیکی رفتار کردن داده است چگونه می توان به برنامه به اصطلاح نظرسنجی برنامه نود نیز اعتماد کرد؟ این اساس رد چنین نظر سنجی است اما پیرامون و در حواشی این بنیاد شعاع و خطوطی قرار دارند که از منظر علمی نیز برنامه نظرسازی و نه نظرسنجی برنامه نود را رد می کند و در بین گروهای بدبین افراطی چنین نظرسازی با اهداف مشخص سیاسی و استراتژیکی برای نابودی نسلهای فوتبال ایران اجرا می شود و بیش می رود.
پائنیی ها در نزد عادل در برنامه های نود به همان اندازه جای دارند که بالائی ها طی یک یا دو برنامه معادل جایگاه آنان را بخود اختصاص می دهند. در یک برنامه در نظر دارد حقوق از دست رفته گروههائی از پائینی ها را از بالائی ها بستاند اما ناگهان با کمبود وقت روبرو می شود و وعده موکول کردن ادامه آن به هفته بعد نیز بطور کامل بفراموشی سپرده می شود. بالائی از برنامه نود به نیکی یاد می کنند زیرا آنان می توانند در محافل جهانی از آزادی رسانه ای در ایران سخن گویند و برنامه نود را مثال بزنند تا دمی باشد بر شاهد روباه!
شکی نیست که جمهوری اسلامی ایران در ردیف کشورهای موسوم به جهان سوم است به گفته کارشناسان علوم اجتماعی در ساختارهای پژوهشی و علمی جامعه ایران مراکز افکار سنجی از استقلال و آزادی عمل مناسب برخوردار نیستند و این امر باعث دخالت عوامل و عناصر غیرعلمی در فرآیند علمی افکارسنجی می‏شود که منشأ بخشی از خطاهای یافته‏ های افکارسنجی را می‏توان در این حوزه جستجو کرد. از سوی دیگر هنوز در برخی از موارد کسانی که نظر سنجی را به اجرا می گذارند نتوانسته‏ اند فرآیند علمی اجرای افکارسنجی را از گرایش ها و نگرش‏های سیاسی و فرهنگی خود جدا کنند و بی‏طرفی علمی را رعایت کنند. همچنین، تحقیقات پیمایش و افکارسنجی روش‏هایی سهل و در عین حال ممتنع هستند. آسانی آن باعث می‏شود افرادی وارد این حوزه شوند که تخصص لازم را ندارند و تصور می‏کنند با انتخاب دو یا چند گزینه به شناخت وضعیت‏ های نگرشی و گرایشی جامعه می رسند.
از منظر دانشمندان علوم اجتماعی مفهوم افکار عمومی در انگلیسی معادل (Public opinion) برای آن به کار میرود از دو جزء تشکیل شده است. لغت (Public) در زبان فارسی به “عموم ” ترجمه شده است و برداشت رایج آن همان عموم است. لغت (opinion) به معنای عقیده و افکار است که مجموع این دو لغت معنای افکار عمومی را در ذهن متجلی می سازد. در واقع افکار عمومی یک موضوع بسیار پیچیده است و حیطه عملکرد آن فراتر از یک رشته علمی است و رشته های متعددی از جمله روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی، ارتباطات و… از زوایای مختلفی به این موضوع علاقه نشان می دهند؛
صاحبنظران و تئوریسین های مستقل علوم اجتماعی در امر ارتباطات بحران رسانه ای و سطح نازل کیفی و کمی آن را فراتر از مرز خطر برای گمراهی جامعه می دانند و در این موضوع اشتراک نظر دارند که افکار عمومی هیچ اعتماد و اطمینانی به اخبار و داده های اطلاعاتی رسانه های نوشتاری، شنیداری و دیدنی ایران را ندارند. و به همین دلیل است که رسانه‌های غیررسمی و شبکه‌های مجازی و ماهواره‌ای خارج از ایران از هر دو عامل (محتوا و اعتماد) موردنظر افکار عمومی ایران هستند.

در درون چنین بحرانی که سانسور و تعیین خطوط قرمز از بارزترین خروجی های آن است برنامه ای مثل برنامه نود نمی تواند تافته جدا بافته از نظام رسانه ای و مکانیسم حاکم بر آن باشد. اگر در قسمتی از این برنامه که نظر سنجی به سبک برنامه نود نام دارد با انتخاب یک گزینه مطرح و سئوال شود که در بین چهار کشور سوئد، آلمان، ایران و کره جنوبی در کدامیک سانسور آزاد است بی گمان قبل از گروههای اجتماعی دیگری این مدافعان آزادی، روزنامه نگاران و نویسندگان و مدافعان حقوق بشر هستند که نام جمهوری اسلامی ایران را انتخاب می کنند. حال تصور کنید بجای علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال که برای بقاء کیروش و فشار به وزارت ورزش و ساکت کردن منتقدین خود بطور مثال به برنامه نود یک نظر سنجی (بخوانید نظرسازی) را سفارش بدهد و نتیجه آن نیز رضایت ٨۷ درصدی درآید وزیر خارجه عربستان باشد که به تلویزیون الجزیره سفارش چنین نظرسنجی و نظرسازی را در مورد این که آیا نقش ایران در تحولات منطقه مثبت یا منفی است؟ نتیجه ای مشابه برنامه نود حاصل می شود با این تفاوت که ٨۷ درصد که از همپیمانان و اعراب نزدیک به دربار سعودی هستند نقش ایران را منفی ارزیابی می کنند!

زهرا اجاق که اولین فارغ التحصیل دکترای ارتباطات از دانشگاه تهران است، در اظهار نظری درباره نظرسنجی برنامه ۹۰ به همشهری تماشاگر گفته بود: ادبیاتی که برای طراحی سوال و جواب ها انتخاب می شود، نقش بسیار مهمی در نتیجه نهایی نظرسنجی دارد. گاهی این ادبیات به شکلی است که خود به خود مخاطب را به سمت یکی از گزینه ها سوق می دهد و بر روی نتیجه، مستقیما تاثیر می گذارد، ضمن اینکه در برخی موارد و موضوعات، اصلا نمی توان نظرسنجی انجام داد و طرح سوال کرد.» در همین ارتباط و در آن مطلب همشهری تماشاگر اشاره می شود که طبق آمار رسمی هم اکنون حدود ۱۰۰ میلیون سیم کارت موبایل در دست مردم داریم؛ یعنی با احتساب کودکان زیر یک سال، حدود ۲۰ میلیون بیشتر از تعداد جمعیت ایران، خط موبایل در کشور داریم. این نکته را در نظر بگیرید که از این تعداد خط موبایل، صرفا دو میلیون آن در نظرسنجی شرکت می کنند. خانم اجاق سنجش نظرات مردمی را با سنجش دمای محیط مقایسه می کند: «اگر قرار بر سنجش دمای محیط باشد، شما می توانید چند دماسنج را به طور همزمان در یک اتاق قرار دهید و با این کار از میزان سلامت و دقت دماسنج ها آگاهی پیدا کنید. خیلی ساده، در یک اتاق باید تمام دماسنج ها یک عدد را نشان دهند و اگر یکی از دماسنج ها دمای متفاوتی را نشان داد می توانید متوجه خراب بودن آن دماسنج شوید. در نظرسنجی هم آزمونی مشابه این وجود دارد. معمولا برای یک نظرسنجی مهم در سطوح کلان، ابتدا آن پرسشنامه به همراه چند پرسشنامه مشابه در زمان های متفاوتی آزمایش می شود تا از میزان درستی و کارآیی آن پرسشنامه اطمینان حاصل شود.»

در نظرسنجی های تلویزیونی با محوریت فوتبال، معمولا کفه ترازو به سود پرسپولیس سنگینی می کند. مثلا نظرسنجی زیباترین گل هفته، بغل پای ساده بازیکن پرسپولیس بیشتر از ضربه قیچی برگردان بازیکن گل گهر یا ضربه کاشته بازیکن استقلال یا دریبل همه بازیکنان توسط مهاجم فولاد خوزستان رأی می آورد.

کافی است در یک نظرسنجی دو عنصر از پرسپولیس و استقلال و یک گزینه سوم مثلا از تراکتور حضور داشته باشند، آن گاه تعداد پیامک های ارسالی به طرز سرسام آوری بالا می روند. اینها نشاندهنده غیرکارشناسی بودن اینگونه نظرسنجی هاست.
اینکه چقدر احتمال دارد دو میلیون نفر شرکت کننده در نظرسنجی در واقع، دو میلیون نفر نبوده و دو میلیون خط موبایل بوده باشند چندان دور از ذهن نیست. یک نفر سه تا خط دارد و از هر سه خط یک نظر را پیامک می کند. رأی او سه برابر مورد محاسبه قرار می گیرد و این یک ایراد است. به عبارتی دیگر از تعداد کل خط های موجود در کشور، دو درصد آنها در نظرسنجی شرکت کرده اند و این ٨٨ درصد این دو درصد به ابقای کی روش رأی داده اند. باید پذیرفت که فوتبال دغدغه همه مردم کشور نیست. بخش اعظمی از مردم ایران آنقدر درگیر مشکلات روزمره خود هستند که فوتبال نمی تواند آنها را با خود درگیر کند. شاید در همین حدی که گاهی بزنند شبکه سوم و ببینند در گیرنده های سیاه و سفید، تیم تیره پوش از چپ به راست می زند یا از راست به چپ.

همیشه در نزد صدا و سیمای میلی همه آمارها مثبت و بنفع این سازمان است. هم چنان که اعتماد نوشته بود که رییس مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما گفت‌وگویی انجام داد، و در آن مسائلی را طرح کرده است، از جمله گفته است:
«درصد اعتماد به اخبار تلویزیون ۶۱ درصد و اخبار صدا ۶۲ درصد است و کمترین اعتماد به اخبار شبکه‌های اجتماعی و موبایلی با ۲۷ درصد و شبکه‌های ماهواره‌ای با ۲۹ درصد است... مخاطبان بخش‌های خبری صدا‌و سیما ٨۲ درصد اعلام شده... روند مخاطبان از سال ٨٨ به بعد سیر صعودی داشته است؛ سال ٨٨ بخش‌های خبری صدا‌و‌سیما ۷۱ درصد؛ سال ٨۹، ۷۴ درصد؛ سال ۹۰، ۷۵ درصد؛ سال۹۱‌، ۷۱ درصد‌ و امسال ۷٨ و ٨ دهم درصد مخاطب داشتند... میزان مخاطبان بخش‌های خبری رادیو نیز در این نظرسنجی ۲۶ درصد بوده است که از گرایش مخاطبان اخبار به بخش‌های خبری صدا و سیما حکایت دارد... طبق نظرسنجی‌ها تهرانی‌ها با ٨۷ و ۶ دهم درصد و مخاطبان استانی با ٨۴ و دو دهم درصد بیشترین بینندگان برنامه‌های سیما هستند.» واقعیت این است که وضعیت صداوسیما بیش از آن دچار مشکل است که با این مطالب بتوان تغییری در این وضعیت در ذهن جامعه ایجاد کرد.

بنگاه بازاریابی در برنامه نود
آن طوری که آمار و اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی و درآمدهای تبلیغاتی در صدا و سیما (میلی) منتشر شده از داده های اقتصادی و درآمدهای تبلیغاتی در برنامه نود خبر می دهند. تعدادی از نشریات از جمله تشریه ورزشی تماشاگران امروز در این باره با استناد به آمار و ارقام منتشره نوشته بود: سال گذشته در زمان برگزاری مسابقات جام جهانی، صداوسیما کیسه گشادی برای این رقابت ها دوخته بود و انتظار داشت که با مشارکت در طرح های اقتصادی و فرهنگی اندوخته های مالی اش را بیشتر کند. یکی از این طرح ها سامانه پیامکی ۹۰۹۰ بود که شرکت فناپ (یکی از شرکت های تابعه بانک پاسارگاد) اجرایش را به عهده داشت.
همانطور که می دانید مردم در قالب طرح «حمایت از تیم ملی» به این سامانه پیامک می زدند و با هر پیامک مبلغی را به تیم کمک می کردند. در کنارش مردم از شانس برنده شدن در قرعه کشی و تصاحب پژو ۲۰۶ و ویلای واقع در کیش هم برخوردار می شدند.
تلویزیون، هم در بخش پیام های بازرگانی اش از مسئولان این سامانه پول گرفت و هم در بخش اسپانسرینگ. شرکت فناپ اسپانسر برنامه ای بود که در زمان جام جهانی از شبکه ۲ پخش می شد و بابت این مشارکت مبلغ ۲ و نیم میلیارد تومان به تلویزیون پرداخت کرد؛ هزینه ای که شامل تولید و پخش این برنامه می شد. در کنارش مجریان برنامه هم گهگاه نام سامانه ۹۰۹۰ را بر زبان می آوردند و از مردم می خواستند که عدد یک را به این شماره پیامک بزنند.
ماجرا وقتی جالب می شود که بدانیم شرکت فناپ ابتدا قرار بوده از شبکه ۲ طرحش را اجرایی کند و چون تلویزیونی ها مبلغ هنگفتی درخواست کرده اند، معامله جوش نخورده است. البته تلویزیون فقط به گرفتن یک مبلغ ثابت راضی نشده بلکه گفته درصدی از سود پیامک ها هم باید به ما برسد! غافل از آنکه این درصد همان رقمی است که باید صرف حمایت از تیم ملی شود.

۱۴ میلیارد تومان برای مشارکت در برنامه «عادل»
رابطه صداوسیما و سامانه پیامکی ۹۰۹۰ تا حدی شکرآب شد که تلویزیون تبلیغات این سامانه را متوقف کرد. آخرین باری که شبکه های سیما این سامانه را تبلیغ کردند پیش از مسابقات جام ملت های آسیا (آذر ماه سال گذشته) بود.
شیرازی، مسئول اجرای سامانه پیامکی ۹۰۹۰ در گفتگو با خبرنگار «تماشاگران امروز» ماجرا را اینگونه شرح می دهد: «مشکل هم این است که صداوسیما زیاده خواهی می کند و حتی حاضر نیست به قیمت همین تیزرهای عادی که قبل از فوتبال پخش می کند، تیزر ما را پخش کند. می گویند هزینه تبلیغات را باید بدهید، ٨۰ درصد درآمد را هم می گیریم. ما هم گفتیم این کار منطقی نیست. مگر چقدر درمی آوریم؟»
ماجرای عدم همکاری عادل فردوسی پور با سامانه پیامکی ۹۰۹۰ هم شنیدنی است: «همان زمان جام جهانی برای مشارکت در برنامه ۲۰۱۴ عادل فردوسی پور می گفتند باید ۱۴ میلیارد تومان پول بدهی، روی مبلغ ۱۲ میلیارد تومان با ما توافق کردند ولی بعد گفتند تبلیغات نمی کنیم مگر اینکه علاوه بر این رقم، درصدی که آن موقع ۵۰-۴۰ درصد بود - مدیران قبلی منصف تر بودند - بدهید که ما این را هم قبول نکردیم. آنها برنامه را به رایتل با ۵ میلیارد تومان دادند. یعنی ۱۲ میلیارد ما را نگرفتند و با ۵ میلیارد با رایتل قرارداد بستند.»

رویانیان زمانی که مدیریت پرسپولیس را برعهده داشت مدعی شد که با سامانه پیامکی می تواند سالانه بیش از ۲۰ میلیارد تومان برای تیمش درآمد کسب کند. در اینکه سامانه پیامکی هواداری از تیم ملی پول زیادی را به جیب سرمایه گذارانش واریز می کند، هیچ شکی نیست ولی سوال اینجاست که چرا درصد زیادی از این پول باید به صداوسیما برسد؟ آیا مردمی که در این طرح ملی شرکت کرده اند، هدف شان این بوده که بنیه مالی تلویزیون را قوی کنند؟
طرفداری نیز بگونه دیگری در باره کارکرد و درآمد بازاریابی در برنامه نود نوشته و آورده است که عادل فردوسی پور تأکید بسیاری بر بی هزینه بودن نظرسنجی پیامکی برنامه اش دارد. البته راست می گوید. شما بر خلاف سرویس های دیگر که به بهانه های حمایت از تیم ملی فوتبال و تیم ملی والیبال درآمد هنگفت کسب می کنند و قبل از مسابقات به شدت روی مغز مخاطب راه می روند و جوایز عجیب و غریبی از همان محل پول مردم در پیامک ها می دهند، در نظرسنجی برنامه ۹۰ هزینه ای جز هزینه پیامکی استاندارد اپراتور ها پرداخت نمی کنید و این گفته و ادعا کاملا درست است اما این وسط ابهامی وجود دارد! فرمول کنونی درآمدزایی برنامه ۹۰ را می توانید با تماس با واحد تبلیغاتی سازمان صداوسیما یا خود برنامه بدست آورید. فرمول به طور کلی این چنین است: اگر برای برنامه ۹۰ تا حدود ۲ میلیون پیامک از سمت مخاطبان ارسال شود، اسپانسر برای هر پیامک باید مبلغی حدود ۲۰ تومان بپردازد. یعنی اگر در یک برنامه یک میلیون و نهصدهزار پیامک از مخاطبان ارسال شود، اسپانسر موظف است به برنامه ۹۰ یا صحیح تر واحد بازرگانی صداوسیما، ٣٨ میلیون تومان پرداخت کند. البته هزینه پیامک پاسخ برای شما نیز بر عهده اسپانسر است. در صورتی که پیامک ها بیش از این مقدار شود، اضافی آن حدود ۱۰ تومان برای هر پیامک برای اسپانسر هزینه در پی خواهد داشت. البته شیوه های درآمد زایی به صورت غیرمستقیم از اسپانسر شیوه بسیار هوشمندانه و عاقلانه ایست و هیچ ایرادی به آن وارد نیست. و همان طور که ما در طرفداری با فروش بنرهای تبلیغاتی هزینه های سنگین اداره سایت را تأمین می کنیم برنامه ۹۰ که با زحمات بسیار تهیه می شود هزینه های بسیاری دارد که باید تأمین کند. اما تضادی اینجا دیده می شود بین ارسال یک عدد برای احترام به یک متوفی و کسب درآمد از آن احترام های پیامکی!
سایت تابناک با انتقاد از عملکرد فردوسی پور در برنامه نود نوشت: هر رفتاری که شرایط سالم و بی‌طرفانه نظرسنجی را نقض کند، مصداق بارز تخلف است؛ آنچه عادل فردوسی‌پور در انجامش مهارتی ویژه دارد. اعمال تقلب در فرآیند یک نظرسنجی، تنها به معنای دست بردن در نتایج آن و بالا و پایین کشیدن پاسخ‌ها نیست. در واقع هر رفتاری که شرایط سالم و بی‌طرفانه نظرسنجی را نقض کند، مصداق بارز تخلف است؛ آنچه عادل فردوسی‌پور در انجامش مهارتی ویژه دارد! حقیقت آن است که تهیه کننده و مجری نود این دوشنبه شب نیز از همه ترفندهای قدیمی‌اش برای مداخله در نتایج نظرسنجی برنامه سود برد و در نهایت هم به نیت باطنی‌اش رسید. بدون تردید یکی از ابتدایی‌ترین اصول برگزاری یک نظرسنجی معتبر این است که پرسش‌شونده‌ها تا قبل از اعلام نظرشان، به هیچ وجه از آرای دیگران مطلع نباشند و به شکلی کاملا مستقل نظر واقعی خودشان را ابراز کنند. اگر کسی قبل از شرکت در نظرسنجی از کم و کیف نتایج آگاه شود، ممکن است تحت تاثیر بقیه پرسش‌شونده‌ها قرار بگیرد؛ مثلا به خاطر تمایل غریزی بشر برای پیوستن به جمع اکثریت، ناخودآگاه به گزینه پرهوادارتر رای بدهد و یا از دیدن مهجوریت گزینه مطلوبش دلسرد شود و به کلی قید ارسال نظر را بزند. کاملا طبیعی است که چنین مساله‌ای، می‌تواند صحت و سلامت نظرسنجی را مخدوش کند، اما عادل به شکلی آگاهانه این اصل واضح علمی را نادیده می‌گیرد تا به هرچه سنگین‌تر شدن کفه گزینه دلخواهش یاری برساند.
روزنامه دنیای اقتصاد مهرماه ۹٣ در گزارشی نوشت: «در حال حاضر روی صفحه اصلی سایت اداره بازرگانی صداوسیما، جدول پخش هفته سوم مهر دیده می‌شود. در بخشی از این جدول نرخ تعرفه‌های قبل از برنامه ۹۰ این هفته آمده است. تعرفه همه آگهی‌های قبل و بین برنامه و نیز زیرنویس‌ها برای تمام طبقات با عدد «٣٣۵» تعیین شده است. عدد «٣» اول نشان‌دهنده اسم شبکه است و دو رقم بعدی یعنی «٣۵» طبقه آگهی را نشان می‌دهد که گران‌ترین تعرفه موجود است.

در حال حاضر نرخ آگهی طبقه ٣۵ برای هر ثانیه سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. طبق ضوابط سازمان، به این رقم باید ضریب ماهانه را هم اضافه کرد که با توجه به ضریب ٣۰ درصدی ماه مهر، این رقم برای هر ثانیه به چهار میلیون و ۵۵۰ هزار تومان می‌رسد! بد نیست بدانید ضریب ماهانه در اسفند به ۶۰ درصد خواهد رسید! جالب‌تر اینکه این نرخ برای آگهی‌دهندگان شش طبقه اول سه برابر می‌شود و طبقه هفتم هم باید دو برابر هزینه بپردازد.
به عبارت دیگر هر ثانیه تبلیغ برای صاحبان عادی کالاها و خدمات در حاشیه برنامه این هفته ۹۰، حدود ۹ میلیون تومان هزینه داشته است. اگر همین عدد را ملاک قرار بدهیم، با توجه به پخش نیم ساعت آگهی تصویری، درآمد تلویزیون تنها از یکی از برنامه های ۹۰ به عدد باورنکردنی ۱۶ میلیارد تومان خواهد رسید که تازه به این رقم باید هزینه زیرنویس‌های متعدد، نرخ متفاوت تبلیغات خارجی و نیز تعرفه بالاتر آگهی تقدیم برنامه را هم اضافه کنیم! به نظر می‌رسد حتی اگر از مجموع رقم حاصله، ۵۰ درصد به مناسبت تخفیف‌های صداوسیما به برخی مشتریان کم کنیم، باز سود خالص باقی مانده از رهگذر پخش این برنامه، چیزی حدود ۱۰ میلیارد تومان خواهد بود! به عبارت دیگر سازمان در حالی برای تهیه هر برنامه ۹۰ حدود ۱۰ میلیون تومان بودجه در اختیار عادل قرار می‌دهد که خودش هزار برابر چنین رقمی سود می‌کند. در صورتی که فردوسی‌پور ٣۷ برنامه در سال داشته باشد، درآمد سازمان از این ناحیه به عددی حدود ٣۷۰ میلیارد تومان خواهد رسید که می‌تواند نشان بدهد چرا «۹۰» به این شکل بی‌نظیر در حاشیه امنیت قرار دارد!
تازه فراموش نکنیم سازمان به‌طور جداگانه برای هر قسمت از این برنامه یک اسپانسر مسابقه پیامکی هم می‌گیرد که درآمدی چند ده میلیونی نصیب صداوسیما می‌کند.

فراموشی نسل
برنامه نود به مرکزی برای آزمون حکومت نیز تبدیل شده است زیرا نمونه برداری و سنجش بطور فرض از یک میلیون مخاطب این برنامه می تواند الگوئی بدون هزینه برای وزارتی مثل اطلاعات یا مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلح نظام باشد. برنامه نود در کنار درآمدهای اقتصادی در کار فرهنگی نیز برنامه های نظام را اجرا می کند و درصدد است تا نسل فوتبال قبل از انقلاب در نزد جوانان بفراموشی سپرده شود و نسل بعد از انقلاب و بخصوص دهه اخیر در نزد عرصه افکار عمومی مطرح شود. هر چند برای آشکار نکردن چنین هدفی گاهی اوقات و حساب شده نقبی به قبل از انقلاب می زند که تک موردی است و مستمر نیست که بتواند در افکار و ذهنیات نسل جوان نفوذ کند و باقی بماند. هم چنان که انتخاب افراد در پست های مختلف بعد از انقلاب نیز فاقد اصول شناخته شده علمی و نبود کار کارشناسی است و دروغ و تاکتیک تخریبی است که برنامه نود برای نفی تاریخ فوتبال ایران در پیش گرفته است.
جالب است هر از چند گاهی موضوع احتمال تعطیلی برنامه نود مطرح می شود در حالی که در اساس چنین موضوعی وجود ندارد بلکه تاکتیکی است که برای جذب مخاطب بیشتر بکار می رود همانطوریکه در هر انتخابات ریاست جمهوری انواع تاکتیکها و ترفند ها برای فریب و کشاندن مردم به پای صندوقهای رای بکار گرفته می شود. از طرفی صدا و سیمای میلی اجازه ظهور برنامه جدیدی در رقابت با برنامه نود را نمی دهد زیرا نیک می داند این اندک مخاطب نیز را نیز از دست می دهد.
شاخص های آماری متعددی در مورد مخاطبان رسانه ای وجود دارد که در مطلب جداگانه ای و ارتباط آن با برنامه نود را پی می گیرم!