از : البرز
عنوان : اگر مقصودت نظراتی است که پای مقالات مختلف می نویسم...
آقای بوکانی گرامی، البرز خطابم کنی برایم کفایت می کند. القابی چون جناب، حضرت، خان، امیر، والامقام، خدایگان، امام، پیشوا، مرجع و از ما بهتران را نپذیرفته و دوست نمی دارم.
هرگز روی مقاله ای کامنت گذاری نکرده ام، اگر مقصودت نظراتی است که پای مقالات مختلف می نویسم. ای کاش پای همان مقالات نظر مخالف یا موافق نظرم را ارائه می کردی، تا هضم و درک معنای جمله ی «... بعید میدانم...» اکنونی شما ممکن می بود.
ادعایی مبنی بر احاطه به ادبیات فارسی ندارم. سعی و کوشش می کنم، که بگویم، وقتی فارسی می نویسیم، فارسی بنویسیم.
اما اینهمه سبب نمیشود که کوششهای انسانی مردمان مختلف ایرانی را برای داشتن خط و نوشتار خود ببینم، و حمایتم را از این کوششهای انسانی دریغ دارم. مردمان ایرانی کرد زبان، ترک زبان، ترکمن زبان، عرب زبان و... باید بتوانند به زبان خود سخن گفته و بنویسند.
املای واژگان در زبان فارسی خاص همان زبان است. با دست اندازیهای نابجا این زبان را، که مانند هر زبان دیگری زیبایی ها و طراوت خاص خود را دارد، از محتوایش خالی می کنیم. لذا پسندیده آن خواهد بود، که به قواعد مرسوم در این زبان توجه لازم را مبذول داریم
۷۱٨۰۱ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۴
|
از : جعفر رستمی بوکانی
عنوان : آیا مشکل تنها املای واژه هاست ؟
جناب البرز با توجه به شناختی که از طریق کامنت گذاریهایت بر روی مقالات مختلف و بویژه در عرصه مسایل ملیتها از شما دارم، بعید میدانم که مشکل شما در این مورد اخیر فقط نحوه " املای واژه ها " باشد.
شما که تا این اندازه به ادبیات فارسی احاطه دارید، اتفاقا باید کوششهایی از این دست را ستوده و از آن پشتیبانی بنمایید، مگر اینکه مشکل از جای دیگری باشد.
دوستانی که بعمد " کرد و ترک " را " کورد و تورک " مینویسند، تلاش میکنند که :
۱. از نگارش این واژه ها به شکل رایج عربی اش با گذاشتن ضم " واو " بر روی "ک " برای کورد و " ت " برای تورک دوری جویند.
۲. در ادبیات نوشتاری به این دو ملیت یک هویت ملی جداگانه ببخشند و تلاشهای
برخی محافل " خیلی ایرانی " را در یک کاسه کردن ملیتهای ساکن جغرافیای ایران
را خنثی نمایند.
زبانم لال نکند شما با اصل مسئله مشکل دارید ، ولی آنرا در حد " املای واژه ها " تقلیل میدهید.
نمیدانم چرا این نحوه برخورد شما مرا بی اختیار به یاد این شعر شاعر ایرانی ، که میاسفانه نامش را فراموش کرده آم می اندازد، که چه زیبا سرود :
ز عمر خویش بیزارم ، که او شکل عمر دارد
پاینده باشید
۷۱۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : واژه های نامأنوسی چون؛ تیزر، آنونس، کامنت و ...
آقای نزهت زاده گرامی، در آغازین روزهای سده ی اخیر وقتی افکار سوسیالیسی به جامعه ی دهقانی ایرانیمان رسوخ می کرد. علاقه مندان به مکتب سوسیالیزم آن را اجتماعیون می نامیدند.
و در همان حال وقتی دستگاهی به نام سماور را از روسیه برای جوشاندن آب وارد کردند، از جایی که در زبان فارسی واژه ای مترادف موجود نبود، واژه ی سماور جای خود را در زبان فارسی باز کرد.
ولی امروز بسیارانی به عمدی غیر موجه سعی در وارد کردن واژه های نامأنوسی چون؛ تیزر، آنونس و ... را در زبان فارسی دارند
حال شما در متنی که خطاب به من نوشته ای، هر آنجایی که از واژه ی پارادایم سود جسته ای، بنویسی سرمشق یا الگو، نه تنها آب از آب تکان نخواهد خورد، بل جملاتت قابل فهمتر و روانتر نیز خواهند شد.
در کفش، یا رد پای دیگران رفتن نه تنها آسان نیست، بل ما را به مقصدمان نیز رهنمون نخواهد شد.
۷۱۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۵ دی ۱٣۹۴
|
از : امیر ایرانی
عنوان : افشاگری که خود هم ..
جناب کمانگر در این نوشتار خود را در مقام افشاگر شیوه های فرصت طلبانه و مزدورانه ی بخشی از کردیسم که خود را حقیرانه در خدمت سیاستهای فرصت طلبانه ی مخرب بارزانیسم و ترکیسم اردوغانی قرار داده اند، نشان می دهد. که این اقدام ایشان می تواند مفید باشد . اما خود ایشان وقتی خیال پردازانه و آرزومندانه در مورد مردمانی که کرد نامیده می شوند سخن می گوید بگونه ای ،رواج دهنده ی ناسیونالیسم قومی کردی که اسارت مردمان کرد نامیده شده را در بر داردرا تبلیغ گر می شود. که در نهایت اقدام ایشان هم کمتر از کردیسم های دیگر که دیگران را ابزار آرزوهای خود می کنند، ندارد. کی این روشها پایان می پذیرد ؟ معلوم نیست.
۷۱۷۹۰ - تاریخ انتشار : ۴ دی ۱٣۹۴
|
از : محمود نزهت زاده
عنوان : آقای البرز شما معنی پارادایم را آیا میدانید؟؟
واژهٔ پارادایم (Paradigm) نخست در سده پانزدهم و به معنی «الگو و مدل» مورد استفاده قرار گرفت. از سال ۱۹۶۰ کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر رشته علمی یا دیگر متون شناختشناختی گفته میشود.
لغتنامه مریام-وبستر این واژه را چنین تعریف میکند: «یک چارچوب فلسفی و نظری از یک رشته یا مکتب علمی در کنار نظریهها، قوانین، کلیات و تجربیات به دست آمده که قاعدهمند شدهاند». به طور کلی چارچوب نظری و فلسفی از هر نوع.
بر اساس ایدهٔ توماس کوهن، پارادایم آن چیزی است که اعضای یک جامعه علمی با هم و هر کدام به تنهایی در آن سهیم هستند. مجموعهای از مفروضات، مفاهیم، ارزشها و تجربیات که روشی را برای مشاهدهٔ واقعیت جامعهای که در آن سهیم هستند (به ویژه در رشتههای روشنفکرانه) ارائه میکند. بر اساس ایدهٔ کوهن، پارادایم اصطلاح فراگیری است که همهٔ پذیرفتههای کارگزاران یک رشته علمی را دربر میگیرد و چارچوبی را فراهم میسازد که دانشمندان برای حل مسائل علمی در آن محدوده استدلال کنند. کوهن معتقد است پارادایم یک علم تا مدتهای مدید تغییر نمیکند و دانشمندان در چارچوب مفهومی آن سرگرم کار خویش هستند. اما دیر یا زود بحرانی پیش میآید که پارادایم را درهم میشکند و دگرش علمی به وجود میآید که پس از مدتی پارادایم جدیدی به وجود میآورد و دورهای جدید از علم آغاز میشود.
کوهن تئوری جاری را پارادایم نمینامد، بلکه جهانبینی موجود را که آن نظریه در قالب آن شکل گرفته و همه کاربردهایی که از آن حاصل شدهاست را پارادایم مینامد.
۷۱۷۷۲ - تاریخ انتشار : ٣ دی ۱٣۹۴
|
از : البرز
عنوان : هر زبانی اصول و قواعد خاص خود را دارد...
آقای کمانگر گرامی، شما به درستی می نویسی؛«...جنگ بنیادگرایی اسلامی، ناسیونالیسم و فاشیسم در خاورمیانه در مقابل ملت دمکراتیک و مطالبات دمکراتیک خلقها، فرهنگ، اعتقادات و حقوق آنها به اوج خود رسیده است...»
و اینهمه بخودی خود به نتایج مطلوب نخواهد رسید، مگر آنکه هر یک از ما در حیطه ی قدرت خود منطقی و عادلانه بیندیشیم.
مثلا مقاله شما به زبان فارسی نوشته شده، و هر زبانی اصول و قواعد خاص خود را دارد، و اگر شما یا من بخواهیم به سلیقه و تشخیص خود مطلبی به آن اضافه یا کم کنیم، هرج و مرج پیش می آید.
در تمامی لغتنامه های زبان فارسی واژه هایی با املای تورک، کورد و کوردستان وجود ندارد، بل این واژه ها به صورت ترک، کرد و کردستان نوشته میشود.
یا وقتی واژه های قابل درکی چون سرمشق و الگو وجود دارد، تلاش برای افزودن واژه ی "پارادایم" به فارسی ممکن است، کمی به ابهت نوشته بیفزاید، اما این دست اضافات اسباب از معنا خارج شدن و تشتت را فراهم می آورد.
۷۱۷۵۷ - تاریخ انتشار : ۲ دی ۱٣۹۴
|