بحران مسکن، بیکاری و سر نوشت وال استریت


ناصر آقاجری


• آیا بحران در امریکا و اروپا تعدیل یافته و روند رونق را پیش گرفته است؟ یا شرایط موجود در جهان (جنگ های منطقه ای) به صورت موقت چرخ اقتصاد صنایع نظامی را به گردش در آورده و رکود را به صورت نسبی مهار کرده است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به جستجوی علت این بحران رفت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۶ دی ۱٣۹۴ -  ۲۷ دسامبر ۲۰۱۵


آیا بحران در امریکا و اروپا تعدیل یافته و روند رونق را پیش گرفته است؟ یا شرایط موجود در جهان (جنگ های منطقه ای) به صورت موقت چرخ اقتصاد صنایع نظامی را به گردش در آورده و رکود را به صورت نسبی مهار کرده است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به جستجوی علت این بحران رفت. شکل و فرم این پدیده با رکود در بازار مسکن آغاز گردید یا در حقیقت باید گفت تقاضا در بازار مسکن از میان رفت ویا به حداقل رسید. از سوی دیگر اکثر دریافت کنندگان وام های مسکن قادر به باز پرداخت وام های دریافتی نشدند. این روند اگر چه زحمت کشان را بی خانمان کرد از سوی دیگر بزرگترین بانک های جهان امپریالست را ورشکسته نمود. بانک این نهاد نو لیبرالی، کمتر از دو دهه پس از جشن فروپاشی جبهه کار، یکی پس از دیگری فرو ریختند. سقوط این مهم ترین نهاد نولیبرالی، برای این ساختار یک فاجعه بود و به مانند یک شوک غیر منتظره، اقتصاد دانان مدعی پایان تاریخ را مبهوت کرد.
طبق معمول همیشگی این جماعت، برآیند کار تحقیقی برای یافتن علل ریشه ای این بحران را، در اختیار مردم قرار ندادند. و شاید باقدرت نظامی که در اختیار دارند ضروری نمی دانند در این موردکار تحقیقی صورت بگیرد. و درعین حال، مایل نیستند به این پرسش پاسخ بدهند که چرا تقاضا در بازارمسکن از میان رفت، یا به حداقل رسیده است؟ چرا بارکود در یک صنعت، بانکها نتوانستند به کار خود ادامه بدهند و فرو پاشیدند؟ چرا وام گیرند گان امریکایی نتوانستند بدهی های خود را پرداخت کنند؟ می شود نتیجه گرفت بحران تنها به مسکن مربوط نبود و واقعیت فراتر ازتوجیهات نولیبرال ها است. پاسخ این پرسش ها به سیاست های کلان و کلی مناسبات تعدیل ساختاری و خصوصی سازی مربوط می شود. بر اساس قواعد این ساختار، سرمایه دار حق دارد برای کسب سود بیشتر تکنولوژی و کارخانه هایش را به هر جایی که کارمزد نیروی کارش ارزان تر است منتقل کند. تکنولوژی از ماشین سازی تا موبایل و . . . از اروپا و امریکا مهاجرت کردند و بیشتر آنها در جنوب شرقی آسیا فعال شدند. در جایی که جمعیت زیاد و تقاضای بالا برای کار، کارمزد ها را بیش از حد معمول پایین آورده بود. علاوه بر آن، وجود دیکتاتوری های ضد مردمی و عدم وجود قانون کار، بهترین شرایط را برای استثمارچندگانه نیروی کار فراهم نمود . با توجه به این واقعیت که اقتصاد دانان سرمایه داری جهانی از قرن نوردهم تا به امروز با وارونه کردن واقعیت های اقتصادی – اجتماعی می خواهند به مردم جهان به قبولانند که پدیده ای بنام ارزش اضافی وجود خارجی ندارد؛ لذا در انباشت سرمایه نمی تواند نقشی داشته باشد. ولی امروزه با خارج کردن تکنولوژی از امریکا و اروپا و رها کردن کشور هایشان برای سود های بیشتر در عمل نشان دادند که تنها کار کارگر است که آفرینده ی ارزش اضافی و در نهایت سرمایه است؛ درغیر این صورت انتقال تکنولوژی به جنوب شرقی آسیا ضرورتی نداشت. با تداوم این روند، خیل بیکاران در اروپا و امریکا ابعادی نجومی یافت، قدرت خرید جامعه سقوط کرد و تقاضا در بازار برای خرید کالا، روند نزولی را طی نمود. تولیدات کارخانه ها به فروش نرفت و بحران اقتصادی توسعه یافت. رکود جامعه را به سوی بحران های اجتماعی سوق داد. سرمایه داران ثروتمند تر شدند، طبقه متوسط به سوی قاعده جامعه رانده شد و اقشار آسیب پذیر این قشر به خیل بیکاران پیوستند، واز سوی دیگر اکثر کارگران بیکار و بی خانمان گردیدند.در این میان نولیبرالیست ها برای نجات سرمایه داری، در امریکا و اروپا، با ریاضت اقتصادی بار بحران را به دوش کارگران و حقوق بگیران انداختند. در حالی که بر اساس اصول نو لیبرالیسم، دولت حق دخالت در بازار را ندارد و باید حل مسایل و نارسایی های اقتصادی – اجتماعی را به قوانین خود به خودی بازار، (عرضه و تقاضا) واگذار کند، ولی درآن شرایطی که پای هستی و نیستی سرمایه داری جهانی مطرح بود، سرمایه داری ماسک دمکراسی و عدم دخالت را بدور انداخت و ماهیت دیکتاتوری در ژرفای ساختار سرمایه داری را عیان کرد.از این رو بدون توجه به اصول اعلام شده، نظریه اقتصاد دان فاشیست هایک را، کار بردی کردند، که به دولت تاچر پیشنهاد داد سندیکا های کارگری را مانند پینوشه سرکوب کند.
به هر حال در صنعت مسکن نه فقط تقاضا از میان رفت کارگران زیادی بیکار شدند. این زحمت کشان که به بانک ها بدهکار بودند و قدرت پرداخت اقساط شان را نداشتند بی خانمان شدند. بدین جهت فقر و گدایی و کارتن خوابی در اروپا و امریکا توسعه یافت. از سوی دیگر در امریکا برای نجات بانک ها این اصلی ترین نهاد اقتصادی نولیبرالیستی، پس انداز مردم در بانک ها را قربانی کردند وریاضت اقتصادی طبقه متوسط را هم به شدت به چالش گرفت. ولی بازهم بحران تداوم یافت. لذا گسترش جنگ های منطقه ای در دستور روز امپریالیست جهانی قرارگرفت. فاشیست ها دراوکراین به یک باره سر برداشتند و گوشه ای از اروپا را به خون کشید. از سوی دیگر داعش در خاور میانه مانند قارچ از زمین رویید آنهم با سلاح های سنگین و مدرنی که ناتو دراختیارش گذاشته بود. و ترکیه اسلام گرا تکیه گاه داعشی ها شد. آری سرمایه داری بدون نسل کشی و جنایت و استثمار وحشیانه امکان تداوم ندارد، تنها دردوران تاریخی این مناسبات استثمارگر دو جنگ جهانی را با میلیون ها کشته برای تقسیم بازار داشتیم . از این رو با وجود این مناسبات؛ جهان ما از یک سو با تخریب محیط زیست و از سوی دیگر با خطر یک جنگ اتمی گام به گام به سوی نابودی کامل پیش می رود.
کشور های عقب رانده شده ی دیکتاتور زده هم، خواسته یا نا خواسته و یا به فرمان امپریالیسم به عامل شتاب دهنده ی این روند تبدیل شده اند و اقتصاد جنگی امپریالیستی را حمایت می کنند. مانند سیاست های کودکانه ای که درخلیج پارس کاربردی شد و در نهایت عربستان و امارات و بحرین و کویت را به سوی خرید میلیاردها دلار سایت موشکی و هواپیما های پیش رفته ای که هم اینک یمن را بمب باران می کنند و داعش را مسلح، سوق داد. از این رو رونق اقتصادی در نظام سرمایه داری بدون جنگ و با تکیه به قوانین خود به خودی بازار (عرضه و تقاضا) یک توهم بیش نیست. بحران رکود یا به صورت آشکار و یا پنهان، هم چنان باقی است، زیراعلت وجودی بحران که مناسبات نولیرالیستی و سرمایه داری جهانی است هم چنان پا بر جاست. جنبشهای خود به خودی و بدون سازمان وتشکیلات مانند وال استریت و اعتراضات میلیونی در اروپا را همه دیدند. برآیند این جنبش ها را دیدند که چگونه به راحتی سرکوب شد و نتوانست مانع روند ویراگر تعدیل ساختاری و خصوصی سازی در جهان شود. میلیونها فرد وحرکت فردی بدون یک سیستم و سازمان پیش رفته ی مردمی، قادر به دست آوردی سازنده نیست. جنبش باید سازمان وانسجام داشته باشد زیرا برای مبارزه با سیستم پیچیده ی سرمایه داری با نهاد های پنهان و آشکار سرکوب گرش، باید سیستمی خلاق تر وارد کار زار نبرد طبقاتی گردد. تنها در آن صورت با کمیتی کمتر؛ بازده ای فرا تر از انتظار به دست می آید.

اتحادیه نیروی کار پروژه ای ایران
ناصر آقاجری
۱۴ آذر ۹۴