انتخابات مجلس و قطب بندی های درون جنبش ناسیونالیستی کرد


ریبوار معروف زاده


• یک رویکرد کلاسیک در جنبش ناسیونالیستی کرد وجود دارد که مسئلهی کرد را به دوست و دشمن، کرد و غیر کرد تقسیم میکند و ملت کرد را همچون یک واحد فکری-سیاسی متحد در مقابل دیگران (غیر کردها) تعریف میکند. کاستی عمدهی این رویکرد اینست که گروه ها و منافع متفاوت و حتی بعضا متضاد درون جنبش ملی را نادیده می گیرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۶ دی ۱٣۹۴ -  ۶ ژانويه ۲۰۱۶


یک رویکرد کلاسیک در جنبش ناسیونالیستی کرد وجود دارد که مسئله ی کرد را به دوست و دشمن، کرد و غیر کرد تقسیم میکند و ملت کرد را همچون یک واحد فکری-سیاسی متحد در مقابل دیگران (غیر کردها) تعریف میکند. کاستی عمده ی این رویکرد اینست که گروه ها و منافع متفاوت و حتی بعضا متضاد درون جنبش ملی را نادیده می گیرد. به عبارت دیگر این دیدگاه داینامیزم درون جنبش را تا حد نبودن تقلیل داده و مسئله ی کرد را تنها به برخورد و رقابت میان ما (کردها) و دیگران (غیر کردها) خلاصه میکند. ولی واقعیت اینست که در داخل جبنش کردی در شرق کردستان، گروهها و دیدگاه های فکری-سیاسی متفاوتی وجود دارد و این گروهها در یک رقابت مدوام برای تصاحب رهبری "حل مسئله ی کرد" هستند. هر یک از این گروهها از یک متد و روش خاص مبارزاتی حمایت میکند که بیشتر همسو با منافع گروهی انها است و با اتخاذ این روش مبارزاتی میتوانند نقش کلیدی و عمده تری را در درون جنبش ایفا کنند.
در هر تغییری، در هر اصلاحات و انقلابی، گروههایی بهره مند و گروه هایی متضرر میشوند؛ در بین گروههایی که سودمند میشوند، تعدادی سود بیشتر و تعدادی سود کمتر می برند. گروههایی در انقلاب ١٣٥٧ ایران شرکت کردند ولی اخوندهای شیعه بیشترین منفعت را بردند. در میان جنبش ناسیونالیستی کرد نیز یک رقابت داخلی وجود دارد بر سر اینکه چه کسانی و چه گروه های اجتماعی-سیاسی رهبری مسئله ی کرد را در دست بگیرد. رقابت بر سر نقش ها و جایگاه های متفاوت، بر سر اینده و منافع برگرفته از این جنبش است.
مبارزه مسلحانه شیوه ای از مبارزه و حل مسئله ی کرد در جنبش ناسیونالیستی کرد بوده و است که قشرهای متنوع جامعه ی کردی به یک شکل از ان حمایت و استقبال نکرده اند و نمی کنند. در مبارزه مسلحانه عمدتا افراد بی سواد و فقیر روستاهای کردستان شرکت کردند و به قهرمانان ملی تبدیل شدند. فرماندهانی همچون محمد علی کردنژاد (محهم مدی عه لی پیرێژنێ)، فقی عبدالله (فه قێ عهوڵا) و شاپور فیروزی در بستر مبارزه مسلحانه به قهرمانان ملی تبدیل شدند.
جامعه شناسی سیاسی جنبش ملی کرد میتواند در دستیابی به یک درک کمتر احساسی و بیشتر عقلانی مبارزات بخشهای دیگر کردستان یاری رسان باشد. در کردستان ترکیه دو روش مبارزاتی مسلحانه و مدنی وجود دارد؛ متد مسلحانه با نام پ.ک.ک گره خورده و مبارزات مدنی نیز توسط حزب دمکراتیک خلق ها رهبری میشود. در مبارزه مسلحانه کردستان ترکیه، گروههای اجتماعی یا شخصیت های مشخصی – جمیل بایک ها و مراد قرهیلان ها- نقش رهبری و پیشاهنگی را برعهده دارند. در حالیکه در مبارزات مدنی این بخش از کردستان، دمیرتاش ها و لیلا زاناها به رهبر و پیشاهنگ تبدیل شده اند. اگرچه هر دو گروه سعی میکنند هویت و موقعیت کردها را در مقابل هویت و موقعیت ترکها بهبود بخشند ولی با یکدیگر نیز در رقابت هستند. هرچه بعد سیاسی و حقوقی مسئله ی کرد در کردستان ترکیه برجسته تر شود و این مسئله از یک مسئله ی امنیتی به یک مسئله ی بیشتر سیاسی-حقوقی تبدیل شود، شخصیت هایی همچون دمیرتاش فرصت نقش افرینی بیشتر و شخصیت هایی همچون جمیل بایک نقش کمرنگتری خواهند داشت.
در برخورد با انتخابات مجلس ایران، چه قطب بندی در درون جبنش ناسیونالیستی کردستان ایران وجود دارد؟

قطب تبعید
قطب تبعید شامل مجموعه ای حزب خارج نشین و فعال خارج نشین است که رهبری انها را حزب دمکرات کردستان ایران برعهده دارد و انها حتی پیش از اغاز زمان نام نویسی داوطلبان انتخابات، کوبیدن بر طبل تحریم را اغاز کرده اند. دغدغه های اصلی این قطب این نیست که ایا افراد شایسته ای کاندید میشوند یا چه کسانی از فیلتر شورای نگهبان عبور میکنند. دغدغه ی اصلی این گروهها اینست که رهبری حل مسئله ی کردهای ایران در تبعید و بالاخص در کردستان عراق- که مرکزیت این احزاب در انجا قرار دارد- بماند. اگر شخصیت های محبوب و فعالی، موفق به کسب رای و تشکیل فراکسیون نمایندگان کرد در پارلمان ایران بشوند و بتوانند برخی از خواسته های سیاسی و اقتصادی مردم کردستان را تامین کنند، مبارزان خارج نشین و بویژه دفتر سیاسی های کویه و اروپا دیگر نمی توانند رهبری "حل مسئله ی کرد در ایران" را به عهده داشته باشند. به عبارت دیگر اگر مسئله ی کرد از یک مسئله ی امنیتی گذار کند و به یک مسئله ی سیاسی-حقوقی تبدیل شود، مرکزیت حل مسئله ی کرد نیز از کردستان عراق به کردستان ایران منتقل خواهد شد و برای مبارزان خارج نشین تنها افتخارات گذشته باقی خواهد ماند و اینده ی مسئله ی کرد به دست افراد دیگری رقم خواهد خورد. شخصیت های قطب تبعید کمتر با کتاب، با یک مبارزه ی مدنی و میدانی شناخته می شوند و بیشتر بر قدرت و مشروعیت اسلحه تکیه کرده اند و منتظرند یکبار دیگر خلاء قدرت در ایران ایجاد شود و انها به نجات دهندگان ملت تبدیل شوند. شخصیت های قطب تبعید به وقوع انقلاب نیاز دارند تا خودشان نقش و جایگاه اصلی را داشته باشند. در وصف شخصیت های قطب تبعید باید گفت که بیشتر از انکه انقلاب به انها نیاز داشته باشد، انها به انقلاب نیاز دارند. اگر مسئله ی کرد در ایران از طریق اصلاحات و نه وقوع انقلاب حل شود دیگر شخصیت های تبعیدی باید به افتخارات و حماسه های گذشته اکتفا کنند. در میان احزاب خارج نشین بهترین سیاست را انهایی انجام میدهند که برای فعالسازی تشکیلات داخل خود و ارتباطات وسیع تر با فعالان داخل تلاش می کنند و از "سیاست انتظار" و در کمین انقلاب بودن دوری می جویند.


قطب راست
قطب دیگر جنبش ناسیونالیسی کردستان ایران از افرادی تشکیل شده که سخن از ارزوهای بزرگ و دست نیافتنی همچون سرنگونی جمهوری اسلامی نمی گویند و منتظر انقلابی دیگر نیز نیستند؛ انها از یک مبارزه ی مدنی و میدانی سخن میگویند که به تدریج موقعیت کردها را بهتر نماید. این قطب را بدین دلیل "قطب راست" میدانم که میخواهند از طریق اصلاحات و بصورت قانونی مسئله ی کرد را به پیش ببرند و همچنین قایل به یک رابطه ی منطقی میان هزینه مبارزاتی و دستاورد مبارزاتی هستند. نیروی انسانی قطب راست بیشتر تحصیل کرده های قشر متوسط شهری هستند که بر این باورند که مبارزه باید نشات گرفته از یک درک منطقی از موقعیت خود و خواسته های خود باشد و بر این اعتراف استوار باشد که ازادی خاک و مردم یک شبه رخ نخواهد داد و نیازمند یک تلاش مستمر و میدانی است. سیاست و مبارزه از منظر قطب راست اینست که فردا یک قدم به جلو برداشته شود و دردی از دردهای مردم درمان شود. بدین ترتیب انها از بهبود وضعیت اداری، اقتصادی و سیاسی کردها از طریق شرکت در انتخابات و با برخوردای از نمایندگان شایسته تر و تواناتر استقبال میکنند.