حکومت مانیکا سرکارمارکسیست بر«تریپورا»ی هند الگویی برای این کلان کشور؟
استان تریپورا؛ دژ چپ هندوستان
هنری رودلف/ مومبایی، ترجمه: م. عشوری


• دو دهه است تریپورا تحت رهبری یک جبهه ی چپ،با ۹۹ درصد از اعضای حزب کمونیست هند (مارکسیست) و یک وزیر از حزب کمونیست هند، اداره می شود؟ در بنگال غربی و کِرالا، دو دژ پیشین، چپها رای خود را از دست دادند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۰ دی ۱٣۹۴ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱۶


سال نو، که حزب کمونیست هند (مارکسیست) در کنگره ی خود کمیته مرکزی را برگزید، مانیک سرکار ۶۵ ساله نیز میان اعضای برگزیده بود. او از سال ۱۹۹٨ عضو این کمیته بوده است. در همین سال او رئیس دولتِ استان ۱۰۵۰۰ کیلومتری تریپورا [اندکی بزرگتر از لبنان و کوچکتر از نیم اسرائیل] با ,۷٣ میلیون نفر جمعیت در شمالشرق هندوستان گردید. اینجا ۲۱ سال است که یک جبهه ی چپ حکومت می کند.
ما از آگارتالا، پایتخت استان به سمت جنوب به سوی چابیمورا راه افتادیم. جاده بی درنگ میان تپه ماهورهای سرسبز لولیدن گرفت. دریایی از سبزی. خیزرانها، موزکاریهای انبوه، تالابهای گرد برگرفته با نخلها، کشتزارهای چای، شالیزارهای رسیده، درختهای آشوکا، بیتل، انبه، پاپایا، برگَدهای کهنسال و کشت وصنعتهای کائوچو همه منطقه را پوشانده اند.
روز بعد در اگرتلا، که با یک سری تعمیرات بسی دلچسب می نماید، گفتگویی با رئیس جمهور داشتم. او درست در واپسین ساعات روزِ کار درازش ما را پذیرفت و تازه پس از آن می خواست طبق معمولش برود بدود. سرکار اوضاع و احوال استان را برای ما فهرست کرد: این سرزمین در واقع کوهستانی و جنگلی است، مرزهایش به کشورهای چین، بنگلادش، بوتان و میانمار می خورد و دارای کانهای غنی زیرزمینی و رودهای کلان است، پرآوازه ترینشان براهما پوترا. موقعیت جغرافیایی استان ما استثنایی است، زیرا تنها از طریق یک گَلِ کوزه به سرزمین اصلی متصل می باشد. تریپورا در واقع پشت بنگلادش قرار گرفته است. درصد بزرگی از جمعیتش را قوم های هندی بومی تشکیل می دهند، بیشترشان مردمی ساده، که به فرهنگها و عقاید گوناگون تعلق دارند، از آن میان هندوان، مسیحیان، مسلمانان و وابستگان به باورهای طبیعت بنیاد. هندیان بومی پیوسته دارند خودباوری بیشتری به دست می آورند و بیشتر تشکیلاتی می شوند. اینکه پس از ۱٨ سال در ماه مای گذشته حکومت قانون سختگیرانه ی ضد ترور «AFSPA» را لغو کرد، باید مرهون این سازماندهی آنان شمرده شود. قانونی که قرار بود گروه های شورشی را سر جایشان بنشاند، اختیارات بی حد و مرز برای نیروهای امنیتی فراهم کرده بود. طرفداران حقوق بشرانتقاد می کردند که وابستگان به نهادهای نظامی از این قانونِ سواستفاده می کنند. در تریپورا گروههای هندی بومی خود را آماج تخته ی پیکانهای AFSPA می دیدند. در این مورد «مانیک سرکار» گفت: «دهها سال ما، همچون دیگر بخشهای شمال شرقی کشمکشهای خونبار حیدری-نعمتی داشتیم. نزدیک شش سال است که تندروها کنار گذاشته شده اند. ما زیر پایشان را خالی کردیم. اکنون نیز دست رو دست نمی گذاریم، تا دشمنان از بنگلادش و میانمار مانع پیشرفتمان شوند.»

پیکار پایدار

آیا دولت راست هندوناسیونالیست مودی در دهلی نو با تریپورای دور افتاده برخورد شایسته می کند؟ نخست وزیر تریپورا اظهار می دارد، سهم تریپورا از بودجه ی مرکزی سخت کاهش یافته است. او و وزیرانش باید همواره برای کسب حق این استان پیکار کنند. باید تلاش سنگینی تحمل شود، تا برنامه های حکومت مرکزی را تحت تاثیر قرار دهد. از آن جمله می توان از پروژه بزرگ بازسازی راه آهن ۴٣۷ کیلومتری صدوپانزده ساله ی موندینگ در آسام به اگرتلا یاد کرد. این یگانه راه آهن تریپورا به سرزمین اصلی است.
راز این قضیه چیست که دو دهه است تریپورا تحت رهبری یک جبهه ی چپ،با ۹۹ درصد از اعضای حزب کمونیست هند (مارکسیست) و یک وزیر از حزب کمونیست هند، اداره می شود؟ در بنگال غربی و کِرالا، دو دژ پیشین چپ، واروی اینجا، چپها رای خود را از دست دادند. مانیک سرکار که به خاطر رواداری مثال زدنی اش شهرت دارد، می گوید: «هندوستان بسیار بزرگ و تودرتو است. ما در تریپورا نفوذ زیادی در میان توده های محروم داریم. مردم به ما اعتماد دارند. ما روراست و پیگیر هستیم و تا می توانیم شفاف کار می کنیم. ما رشوه خواری را ترویج نمی کنیم. افزون براین جنبش توده ای است که رهبر می سازد. من این ادعای خودستایانه را البته ندارم که ما هنوز زمانی دراز در قدرت می مانیم ولی این [دوام دولت] دستاورد حزب ما ست، میوه ی یک پیکار گروهی است.»
رشوه سراسر هندوستان را برداشته است، همچنین تریپورا. «این درست»، سرکار گفت، «ما همه موارد افشا شده را بی دریغ و مصمم پی گیری می کنیم.» یک همکار روزنامه نگار در اگرتلا تایید می کند که رسواییهای مالی و موارد رشوه خواری که به همت دولت سرکار برملا شده اند، دولت را زیر رگبار سنگین اعتراضات اپوزیسیون قرار داده است.

برچیدن قدرت متمرکز

نخست وزیرتصویری کوتاه از استانش را ارائه می دهد: «ما به روابط دموکراتیک درون شوراهای محلی، شرکتهای تعاونی و جرگه های قبیله ای دست یافته ایم. ما ساختار سکولاررا به جامعه بر گردانده ایم. دیگر دعوایی میان وابستگان به کاستها و مذهبهای گوناگون وجود ندارد. دولت تامین آموزش و بهداشت و درمان همه مردم استان را بر عهده دارد. ۹۵% مردم تریپورا می توانند بخوانند و بنویسند. آموزش تا کلاس دوازده مجانی است.» سرکار افزود، ۹۵% روستاها آب آشامیدنی و برق دارند. تریپورا الگوی پیروزی در برنامه ی مبارزه با بیکاری «MGNREGA» است. البته یک سری موانع رشد هم وجود دارد. «بیشتر مردم ما فقیرند، به همین دلیل مالیاتی از آنان نمی توانیم بگیریم. این در بودجه ی ما دشواری ایجاد می کند.» دکتر پراناب چاترژی از بخش تامین بهداشت و رفاه خانواده به کارنامه ی سرکار نمونه های دیگری افزود. تریپورا نخستین استان هند بود است که در سال ۲۰۰۴ خوره را ریشه کن کرد. کزاز نیز به کلی ازبین رفته است. در سراسر هند تریپورا بالاترین آمار اهدای خون را نشان می دهد. نخست وزیر سخنش را با مثالی پی گرفت. ٨۷ درصد نوزادان در بیمارستان چشم به جهان می گشایند. مرگ میر کودکان در دوران شیرخوارگی اینجا ۲۶ در هزار است، در حالیکه متوسط این رقم در سطح کل کشور هند ۴۰ در هزار می باشد.
بیان دهار دبیر حزب کمونیست هند (م) در این استان، هنگامی که ما از «راز» پیروزی چپ در این استان پرسیدیم، خندید: «ما از همه احزاب سیاسی چالاکتریم، در یک کلام بهترین. ما نیروی خود را در امر فقیرترین اقشار جامعه گذاشتیم و سال ۱۹۹۱ برابر هجوم راهکار ویرانگر سرمایه داری لیبرال که اقدامات عدالت اجتماعی را برمی چید و به سرمایه دار یارانه می پرداخت، ایستادگی کردیم. وبه جای آن ما شبکه ی یارانه هامان را گسترش دادیم. ما بر ٨۷۰۰۰ عضو حزب، دو ملیون عضو سندیکاها و سازمانهای توده ای و همچنین بر روزنامه ی حزبمان، دیلی دِسهِر کَتهه، که هر روز در ۵۰۰۰۰ نسخه منتشر می شود متکی هستیم.»

مبارزه با فقر

دوباره از پایتخت، اگرتلا، خارج شدیم و با راتان بهومیک، مسئول توسعه استان، با یک جیپ در راههای روستایی سوی میلان میاه و راژیشواریناگار در حوزه ی دوکلی پیش رفتیم. او می خواست از نزدیک نشان دهد، «MGNREGA» (مهاتما گاندی ناسیونال رورال امپلویمنت گارانتی آکت)، چگونه عمل می کند. این برنامه ی کشوری اشتغال که چند سال پیش توسط دولت حزب کنگره به اجرا درامد، به میلیونها مردم فقیر روستایی سالی دستکم ۱۰۰ روز کار می داد. این کارکنان برای همکاریشان با برنامه های مهم منطقه ای از حداقل مزد برخوردار می شوند. در میلان میاه ٨٣۵ خانوار زندگی می کنند. چند دوجین از اینها امروز با بیل و کلنگ زمینی را می کنند. زنان خاک کنده را با سبدهای بر سر از چاله بیرون می آوردند. قرارست آنجا تا ده روز دیگر کارهای ابتدایی یک تالاب پرورش ماهی به سر انجام برسد و انجمن روستا به بهره برداری از آن بپردازد. آنان زیر آفتاب سوزان خاموش عرق می ریزند، بیشترشان زنان. عایشه بگوم ۴۲ ساله دمی چند بر دسته بیلش تکیه داد و گزارش کرد: «این کاری دشوار ولی راستین است. پیش از این من در خانه ای کنیزی می کردم و کامل به آن خانواده وابسته بودم. گاه به من پول می دادند و گاه هم می گفتند ندارند. این برنامه ولی زندگی ما را دگرگون کرده است. ما اکنون یک حساب بانکی داریم. دقیقا یک هفته پس از پایان پروژه دستمزد ما می آید. در حال حاضر روزی ۱۵۵ روپیه.» حداقل دستمزد، متغیر از استان به استان، به پول ما در این مورد اندکی بیش از دو یورو. با اجرای این برنامه شرایط زندگی برای ۶٣۵۰۰۰ کارجو در تریپورا بهتر شده و در همه ی هشت شهرستان استان اکنون زیرساختها بهبود یافته اند. زمینها تسطیح و سیل بندها برابر طغیان رودها ساخته می شوند. تالابهای پرورش ماهی، تانکهای گرداوری آب باران، پلها، راهها، کانالهای آبیاری، تخته گلبندها، آموزشگاههای جنگلداری، کشتزارهای چایکاری، توتکاری و کائوچوکاری پدید آمده اند. تارون کانتی دِبنات، سرمهندس بخش توسعه ی روستایی «هیچ تردیدی در اینکه این برنامه یک پیروزی است، ندارد. مردم درآمدی کسب می کنند و رد پایشان در بازار نیز پیدا می شود.»

مرز بی دروپیکر

یک تُکِ پا هم به دروازه ی مرزی شماره ی ۹۷ رفتیم. بر ۷۵۰ کیلومتر از مرز ٨۵۶ کیلومتری تریپورا با بنگلادش یک پرچین سیمی سه متری کشیده شده است، تا از ورود تندروها محافظت کند. با اینحال در بازارهای اگرتلا می توان کارگران روزمزد، دلالان و خریداران سبزی بسیاری را دید که به ظاهر با چشمپوشی مقامات اداری از آنسوی مرز آمده اند و شامگاه بازمی گردند. مگر کسانی که در «ترانزیت» اند و قصد دارند پنهانی خود را به کشورهای آنسوی هند برسانند. پیداست که این افراد را کسی بر دروازه ی شماره ۹۷ نمی بیند. مرز واقعی ۱۰۰ متر پشت این دیوار سیمی قرار گرفته است. با چند گام ما به آبادی هندی موتیناگار رسیدیم، گذشتن از سنگ شماره ی ۲۰٣٣ ، که نشان می داد، خط مرزی اینجا از میان کلبه ای متروکه می گذرد که باید به روستای بنگلادشی جایاناگار تعلق داشته باشد. هر یک از این دو محله حدود ۱۰۰۰ شهروند دارد. پیش از تقسیم مستعمره سابق بریتانیا به هند و پاکستان، که بخش شرقی آن در ۷۱/۱۹۷۲ باز خود را از سلطه ی پاکستان رها کرد و با نام بنگلادش استقلال یافت، این دو [روستا] یک آبادی بودند. ارتباطها میان خویشاوندان گوناگون بازمانده است. برای مثال خواهر دهدار پیشین، محمد موشومی در بخش بنگلادشی روستا زندگی می کند. «ما هر روز همدیگر را می بینیم،» او گفت، «و اگر مسئله ای باشد، هر دو دهدار دیدار می کنند و مسئله را صلح آمیز از پیش پا برمی دارند.» در موتیناگار یک مغازه «بقال » ی کوچک ما را به یک لیموناد بنگلادشی مهمان کرد. پرداخت هم با روپیه هند و هم با تکه بنگلادش انجام می گیرد. نشست وبرخاست ابدا سرد به نظر نمی رسد. افسرنگهبان دروازه ی مرزی این موش را دواند: «دام دزدی و باغ دزدی مسئله ی هرروزه است.»
در بازگشتمان به اگرتالا با نماینده ی اپوزیسیون ملاقات کردیم و اینکه او دنبال «رژیم سرکار» هر چه توانست کند و باد داد، شگفتی در ما برنیانگیخت. پراسِنجیت چاکرابورتی، یک فعال سازمان جوانان (ABVP) حزب هندوناسیونالیست خلق هندوستان (BJP)، نخست کارت ویزیتش را در دست ما فشرد. سپس عکسی از نخست وزیر معروف نارِندرا مودی و این اندرزش را: «نخست کشور سپس حزب ودر آخر "من".» کادر جوان حزب حاکم کشور تند می تاخت. برای او حرب کمونیست یک حزب «غیردمکراتیک واستبدادی» است، که دستکم اینجا در تریپورا دارد «روند فروپاشی» را طی می کند. حزب هندوناسیونالیست تنها آلترناتیو «رژیم ستم ران کمونیستی» را عرضه می کند. او در این تردیدی ندارد، سال ۲۰۱٨، که تریپورا باز مجلس نمایندگانش را انتخاب می کند، این آلترناتیو قدرت را در دست خواهد گرفت.
دکتر اشوک سینها، سخنگوی حزب کنگره ی تریپوترا، نظرش را نه چنان گزنده و نه چنان نارس آراست: دلیل نیرومندی جبهه چپ در آن است که آنها یک «سیستم بی کم وکاست شلاق و شیرینی» پی نهاده اند. در روستاها از هر پنج شهروند یکی هوادار یا خبرچین این حزب است. این [تشکیلات] دستگاه اداری را از لحاظ رشوه خواری پاک زیر کنترل می گیرد. نخست وزیر خود معروف به درستکاری است ولی چون یک پادشاه زندگی می کند. چنین چیزهایی ممکن است پیش آید، زیرا سیاستمداران و رسانه های تریپورا مته به خشخاش نمی گذارند.
یاگدیش دِبارما از حزب هندوان ناسیونالیست تویپراس، که در تازه ترین انتخابات محلی توانست آرای چشمگیری به دست آورد، مدعی است، جبهه چپ در پیشبرد پروژه های توسعه جاپای خود را در مناطق قبیله ای سفت کرده، درها را به روی مهاجران از بنگلادش و بنگال غربی گشوده و گذاشته است هندوان بومی از ۱۹۵۰ تا کنون به اقلیتی سی درصدی فروکشیده شوند. او گفت، «تریپورا کشور ما ست»، ازاین رو باید همه حقوق سرزمینی به اینان گوشزد شود.

خلاف جریان

مانیک سرکار تاکنون برابر این اتهامات زهرآگین مخالفان خونسردی خود را حفظ کرده است. او خود باور دارد، نفوذ چپ در هندوستان بسیار کم ترشده و شمار چپها در پارلمان هند در دهلی نو کاسته است. در مجلس سفلا تنها نه تن از ۵۴۵ نماینده و در مجلس علیا هم همین شمار از ۲۴۵ نماینده مارکسیستها را نمایندگی می کنند.
دلایل چنین شکستی از دید رئیس دولت تریپورا کدامند؟ «نتیجه ی انتخابات پارلمانی ۲۰۱۴ برای ما وحشتناک بود، گرچه ما اینجا در تریپورا همه وظایفمان را انجام دادیم و دو کرسی در پارلمان را تصاحب کردیم. البته حزب ما در مجموع تاثیرات سیاست نئولیبرالی را دستکم گرفت و تحولات در بخشهای کشاورزی و صنعت را درست ارزیابی نکرد. و دیگر اینکه ما هنوز از نتایج منفی فروپاشی شوروی رنج می بریم.»
اوضاع واحوال هنوز لزوم یک ائتلاف از همه نیروهای چپ و یا حتی شاید وحدت حزبهای کمونیست گوناگون هند را در دستور کار قرار نداده است؟ «حکومت در دهلی نو منافع شرکتهای بزرگ را نمایندگی می کند، نه مردم معمولی را. مهم تر از همه اینها بیمه کردن بافت سکولار و دمکراتیک جامعه ی هند است. آنچه به احزاب کمونیست گوناگون مربوط می شود، این است که هر حزب ویژگیهای خود را دارد و لوازم پیشرفت انقلاب را به شکلی دیگر ارزیابی می کند. ما در میدانهای بسیار، در عمل برای آماجهای یگانه مبارزه می کنیم؛ ولی وحدت هنوز در دستور کار نیست.»